348.9K
سبک بارون کربلا
#زمینه
#حضرت_ام_البنین_س
#مداح_آقای_کربلایی_محمود_سلطانی
◾️◾️◾️
ای ماه علقمه
دیده بر راهم ای شاه علقمه
میسوزم واست همراه علقمه ، ای ماه علقمه
دلگیره مادرت
از غم کربلا پیره مادرت
داره از غصه میمیره مادرت ، دلگیره مادرت
خیلی دلتنگتم
ای جان ام البنین
ماه شکسته جبین
حال و روزم رو ببین
داره قلبم برات
لحظه لحظه میزنه
جون رو لبهای منه
دیگه وقت رفتنه
ای یل کربلا ، یا عباس بن علی...
یا حامل اللوا
شنیدم دستت شد از پیکر جدا
بمیرم شد با عمود فرقت دو تا ، یا حامل اللوا
تیر از هر سو زدن
وای من دستت رو از بازو زدن
سر تو رو نیزه از پهلو زدن ، تیر از هر سو زدن
شنیدم بعد تو
سر زینب داد زدن
دستا شد آزاد زدن
رباب و زیاد زدن
بعد تو شد بلند
از خیمه آتیش و دود
روی زنها شد کبود
رقیه پیر شد چه زود
ای یل کربلا ، یا عباس بن علی...
آه مظلوم یا حسین
شنیدم بعد از تو شد تنها حسین
کشته شد تشنه پیش دریا حسین ، آه مظلوم یاحسین
آه من یوم الطفوف
آیه های قرآن شد مثل حروف
قطعوه اربا اربا باالسیوف
شنیدم دست و پا
زیر دست و پا زده
زهرا رو صدا زده
شرر بر دلها زده
من بمیرم براش
مظلوم گیر آوردنش
غارت شد پیراهنش
زیر مرکب رفت تنش
ای یل کربلا ، یا عباس بن علی...
#علی_سلطانی ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
162.7K
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_امالبنین_س
#مرثیه
#مداح_آقای_کربلایی_محمود_سلطانی
-اشعارناب دشتی
◾️◾️◾️
الاام البنین مویش کشیدند
به نخلستان دوبازویش بریدند
نبودی وتنش شدتیرباران
بمیرم پیکرش درخون کشیدند
انیس گریهها افتادم ازپا
امیره کربلا افتادم ازپا
کمانی تر شدم چون زینب زار
سرِ پیری خدا افتادم ازپا
توراچون برگی از پاییز دیدم
دلم را از غمت لبریز دیدم
به رویِ نیزه راست کاش میماند
سرت بر روی اسب آویز دیدم
عزایت غصه هابر سینه دارد
غباری بر رخ آئینه دارد
زِ داغت خاک و بر سر ریختم من
دگر عباس دستم پینه دارد
فتاداز سرو پر بنیاد دستش
فتادازقامت شمشاد دستش
دو دستی که عصای پیریم بود
خداوندا زِ تَن اُفتاد دستش
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
195.3K
سبک:دوم👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
195.6K
سبک:سوم👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
146.2K
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین_س
#سبک_کو_به_باغم_یک_گل_پرپرنگشته
#مداح_آقای_کربلایی_محمود_سلطانی👌😭
◾️◾️◾️
من کنیز فاطمه ام البنینم
از غم اولاد زهرا دل غمینم
وامصیبت
این شنیدم یکنفر دستت بریده
بی حیایی چشم نازت را دریدم
وامصیبت
این شنیدم فرق عباسم دوتا شد
ابروی پیوسته اش از هم جدا شد
وامصیبت
ناکسان بر حال سقا خنده کردند
رفتی و بر اشک مولا خنده کردند
وامصیبت
این شنیدم بعد تو سالار زینب
مانده اعضایش به زیر نعل مرکب
وامصیبت
#محمود_اسدی_شائق ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
141.8K
سبک:دوم👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
269.3K
سبک:سوم👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
189.2K
سبک:چهارم👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
روایت آمدن سائل در خانه حضرت ام البنین سلام الله علیها
بر همه محنت انبوه گذشت
اربعین نیز به اندوه گذشت
بعد چندی که نمود ، از غربت
کاروان سوی مدینه رجعت
آمد آن سائل نیکو احساس
در مدینه به سرای عباس
مست دیدار ابوفاضل بود
در زد و ام بنین باب گشود
کیستی؟ گفت که مردی عربم
مضطر و در به در و جان به لبم
عاشقم ، آتش پروانه کجاست؟
سائلم ، صاحب این خانه کجاست
او که چون ماه بُوَد صورت او
دل بَرَد از دو جهان طلعت او
گر چه من سائلم و در به درم
خاک فقر است هماره به سرم
من که بر درگه غم بنشستم
عاشق صاحبِ خانه هستم
من فقط از سر شوقِ دیدار
آیم از دشت به این شهر و دیار
تا ببینم رخ زیبایش را
صورت و قامت رعنایش را
جان من باده ز وصلش مي خورد
چشم هایش دل من را می برد
تا شنید ام بنین اینها را
داد سر ، سوز و غم و آوا را
کِی گل باغ امامت ، زینب
کوثرِ مصحف عصمت ، زینب
دخترم ، ام بنین خونجگر است
آبروی پسرم در خطر است
به دل من نَبُوَد تاب و قرار
زر و سیم أر به برت هست ، بیار
ناله و اشک به هم در آمیخت
هر چه بُد داخل یک کیسه بریخت
پای تا سر همه رنج و همه درد
خدمت ام بنینش آورد
حضرت ام بنین با غمِ دل
داد آن کیسه به دست سائل
سائل از این حرکت با زاری
کرد اشک از بصر خود جاری
گفت ای بانوی پر جود و کرم
ای عطا کرده به من سیم و درم
گرچه من سائل این رهزارم
گر قرار است نبینم یارم
گرچه از عجزِ خودم آگاهم
کوهی از سیم و زرت کِی خواهم؟
به خدا فقر ، بهانه باشد
مقصدم صاحب خانه باشد
گو به آقای من ، ای مرد خدا
مگر از من زده سر ، فعل خطا؟
یاد آن روز که با خوشخویی
می نمودی زِ گدا دلجویی
ای فدای تو تمام هستی
می کشیدی به سر من دستی
حال ای آنکه به جسمم ، جانی
من چه کردم که ز من پنهانی
رخ گشا تا که ببینم رویت
همچو گل مست شوم از بویت
ای به شام دل من صبحِ سحر
تا نیایی نروم از این در
تا که آن صوت حزین گشت بلند
ناله ی ام بنین گشت بلند
کِی عرب من ز غمش مشتعلم
مزن از گفته ات آتش به دلم
آن کسی که به تو نور دل بود
او که مأنوس دل سائل بود
او که می داد ز جود و اِجلال
رزق و روزی تو را سال به سال
گرچه بود اهل حرم را سقا
کشته شد تشنه کنار دریا
بِین خون نیز دلی مضطر داشت
خجلت از اشک علی اصغر داشت
قمر هاشمیِ عاشورا
هر دو دستش ز تنش گشت جدا
تیر بر دیده ی زیباش نشست
پشت ثارُالّه از این داغ شکست
آه از وصلتِ آن دو به سجود
سر عباس من و ضرب عمود
ریخت از مشک ابالفضلم آب
منم و شرم زِ دیدار رباب
🔴 این شعر در سال ۸۹ سروده شده
#مثنوی
#دلنوشته
#حضرت_ام_البنین
#شعر_حضرت_عباس
✍#حاج_امیر_عباسی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1