🎼نظم را نام تو لبریز از ..
|⇦• مدح و توسل ویژۀ شهادت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نظم را نام تو لبریز از فصاحت می کند
شعر زیر سایه ات کسب سعادت می کند
از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین
بر درت پیک خدا عرض ارادت می کند
مادر صدیقه و صدیقه امت تویی
طاهری و دین زِ تو کسب طهارت می کند
در هجوم وحشی زخم زبان ابتران
دامن پاک تو کوثر را روایت می کند
در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای
خاک راهت سرمه در چشمان جنت می کند
قافله در قافله سرمایه دادی عاقبت
کاروانِ تو محبت را تجارت می کند
چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول
در عوض سیبِ بهشتی با تو قسمت می کند
پیش تر از دیگران دین تو کامل گشته بود
تا که قلبت با غدیر نور بیعت می کند
بر سر سجادۀ اسلام تو اول زنی
که نمازی آسمانی را اقامت می کند
شمع سان لب بسته می سوزد ز داغ غربتت
قبر ویران تو را هر کس زیارت می کند
در رثایت شعر می گوید امیرالمومنین
اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت می کند
مجلس ختم تو را ای برترین امهات
با دلی محزون به پا ختم رسالت می کند
داغ تو مرگ ابوطالب شده غم روی غم
چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت می کند
رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن
حمله با آتش به سوی بیت عصمت می کند
رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در
دخترت خود را مهیای شهادت می کند
رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها
سوره فجر شما قرآن تلاوت می کند
رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش
کودکِ شش ماهه ای اتمام حجت می کند
رفتی و دیگر ندیدی خیمه هایِ تشنه را
سیلی و کعب نی و بیداد ، غارت میکند
رفتی و دیگر ندیدی دست هایِ بسته ای
با عزیزان تو صحبت از اسارت می کند
رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که
طالب حق شما بر پا قیامت می کند
شاعر: میثم مومنی
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#ماه_مبارک_رمضان
Taheri-Shab11Ramazan1396[03].mp3
8.06M
🎼نظم را نام تو لبریز از ..
|⇦• مدح و توسل ویژۀ شهادت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
حضور #خدیجه در انقلابِ پیامبر
یعنی که #زن، اصلِ حرکـت است!
پس اگر بُنیادِ انقلاب را تخریب کنند،
دیگر احتیاجی به جنگ نخواهد بود!
#روضه_جانسوز _حضرت_خدیجه_سلام الله علیها_سید مهدی میرداماد

تو کیستی که سینه ی ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
*کی هستی خانم جان؟!کی میتونه در وصف شما حرف بزنه؟فقط یک نفر میتونه اونم پیغمبره...*
کم نیست این که مادر زهرای اطهری2
سوگند می خورم که همین افتخار توست
*مگه کمه؟! وقتی از همه ی فرصت ها و از همه ثروت و ازهمه جلال دنیاییش بخاطر پیغمبر گذشت یک نفرو انتخاب کرد به همه پشت کرداما با همه باور و اعتقادش این کارو کرد خدا هم برای این خانم سنگ تمام گذاشت به خاطر همه اینها خدا یه فاطمه بهش داد....وقتی فاطمش میخواست به دنیا بیاد همه ی زن های قریش ترکش کردند،بالاخره یه مادر تو اون شرایط سخت وضع حمل نیاز به همراه داره ....پیغمبر اومد تو حجره دید خدیجه تنهاست داره با خودش حرف میزنه خدیجه جان با کی داری حرف میزنی؟کسی رو نمیبینم! یا رسول الله طفلی که در رحم دارم داره منو آروم میکنه منو دلداری میده مادرغصه نخور مادر! مادر غم به دلت راه نده مادر! مادر اگر زن های قریش نیامدن لیاقت تو رو نداشتن ... من فاطمه ام من "لایمسه الا المطهرونم" این خدیجه هست باید به احترام خودش و بچش آسیه بیاد ،مریم بیاد ،باید هاجر بیادکمک ... کیه این خانم؟!*
کم نیست این که مادر زهرای اطهری
سوگند می خورم که همین افتخار توست
در هر کجا همیشه کنار پیمبر و
در هر کجا همیشه پیمبر کنار توست
مادر بزرگ محترم خانواده ای
*همه اهلبیت ما هر زیارتی رو که ورق بزنید،کربلا بری،امام رضا میری،حضرت معصومه میری،وقتی سلام میدی با احترام باید به حضرت خدیجه سلام بدی*
مادر بزرگ محترم خانواده ای
داماد خانواده علی بی قرار توست
خیر کثیر خانه ی پیغمبر از تو بود
زهرای خانه ی نبوی یادگار توست
*من همه ی این شعرو به خاطر این یک بیتش جدا کردم،خیلی قشنگه وشاه بیت این شعره*
بیخود نبی به پای کسی پا نمی شود
*هر وقت خدیجه رو میدید به احترامش بلند میشد تا زنده بود ... وقتی هم از دنیا رفت سلمان میگه هروقت اسم خدیجه می آمد پیغمبر گریه میکرد*
بیخود نبی به پای کسی پا نمی شود
هر مادری که مادر زهرا نمی شود 2
دنباله دار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریه ی چشمان من شدی
جایت اگرچه زیر کسای نبی نبود2
مادر شدی خلاصه ی آن پنج تن شدی ...
4_872431123378995348.pdf
2.98M
#امام_حسن_مجتبی_ع
📕فلسفه صلح امام حسن مجتبی علیه السلام
📖 ترجمه جلد دهم بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی
farahzad 98-02-31.mp3
9.06M
منبر کامل 🔖
#استاد_فرحزاد
🔸موضوع : میلاد #امام_حسن مجتبی علیه السلام
🔸
هدایت شده از کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
اشعار مولودی اهلبیت علیهم السلام، جشن تکلیف وعروسی مذهبی
فعالترین کانال مولودی (مطالب عالی )
ایتا
لینک👇
@golchinmolodiarosimazhabi
هدایت شده از @y_a_m_h
🎼یا رب جوابِ ما به حقِ اولیا بده..
|⇦• مناجات و روضه ویژۀ ایام ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن خلج
یا رب جوابِ ما به حقِ اولیا بده
جامی زِشهدِ عشقِ خود امشب به ما بده
یا رب بیا و مهر زِ لب هایِ ما بگیر
اذنِ سخن عطا کن و حالِ دعا بده
کارِ من از انابه و توبه گذشته است
راهی نمانده یک سفرِ کربلا بده ..
*آمد خدمتِ امام صادق عرض کرد یابن رسول الله اگه ماهِ رجبُ و شعبان از کسی بگذره و خدا ازش نگذره ، چه کنه ؟..
فرمود ماه رمضان شبهایِ قدر رو دریابه . آقا ؛ اگه شبهایِ قدر ازش گذشتُ خدا ازش نگذشت چه کنه ؟.. فرمود شبِ عرفه عرفات . عرضه داشت اگر رفت و نشد؟.. فرمود دیگه این راهی نداره .. باید فوری بره کربلا ...*
درمانِ من زیارتِ آقایِ کربلاست
لطفاً به این مریضِ محبت دوا بده ..
*رحمتِ خدا به این اشک ها ، شماها دلتون کربلاست ، منم دلم دنبالِ دلِ شما راه افتاده ، فقط یه جمله صدا زد خدیجه جان :*
یک دم زِ جای خیزُ به زهرا نگاه کن
از گریه نیمه جان شده ...
*این فاطمه ای که این روزا از غم از دست دادنِ مادرش از شدت گریه نیمه جان شده ، قدرتِ ولایت داره ، دلیلِ خلقتِ باباست ، دلیلِ خلقتِ علیِ .. اما در غم مادرش (مادرشم خوابیده ، بدنش سالم بود و جان داد ..) آی قربونِ مستمع حواس جمع ..
اما کربلا .. یه جوری شد نازدانه دامنِ عمه رو گرفت گفت این کیه داری اینجور براش گریه میکنی ؟.. این بدنِ بی سرِ پاره پاره ؟.. حاج علی آقایِ انسانی پیرِ روضه ست ؛ ایشون میفرمودند تا سوال کرد عمه این بدنِ کیه؟ فوری جواب داد این بدنِ باباتِ .. (حاج علی انسانی) سوال کرد بی بی جان از قدیم و ندیم بزرگان ، پدرِ شما ، جد شما فرمودند خبرِ بد رو ناگهانی ندید .. آرام آرام خبر بدید ، آماده کنید .. چی شد تا این نازدانه پرسید شما فوری جواب دادید؟ بعد خودشون (حاج علی انسانی) جواب می دادن شاید علتش این بوده : آخه ترسیدم شاید دیگه فرصت پیدا نکنه ، این بی ادبا برسن .. دیگه نتونه با باباش دو کلمه حرف بزنه ...
یه جمله و فیض مهیاست .. حالا مهلت داره نازدانه حرف بزنه .. بگو باباجان ، هرچی میخوای بگی بگو ..*
بعدِ تو ناز برایِ که کنم؟
جا به دامانِ وفایِ که کنم؟
*ماشالله به این ناله ها .. ماهِ رمضانِ یا شبِ عاشوراست ؟.. بلند داد بزن بگو برا ما هر شب ، شبِ عاشوراست ..*
حسین ...
هدایت شده از @y_a_m_h
🍁🍂روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام_کربلایی حسین سیب سرخی🍁🍂
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
از ما جفا بسیار دیدی و وفا نه
تو یاد ما بودی ولی افسوس ما نه
حالا که در دنیا مرا رسوا نکردی
بی آبرویم می کنی روز جزا؟ نه
از سفره ی جودت اگر محروم باشد
جای دگر پر می شود دست گدا؟ نه
آنگونه که میخواستم بودی همیشه
آنگونه که میخواستی دیدی مرا؟ نه
هر طور میخواهی بسوزانی بسوزان
اما برایت سود دارد؟ نه خدا نه
این یاعلی گفتن کم از یا ربنا نیست
اصلا مگر فرقی است ما بین شما نه
جنت برای شیعیان زیباست اما
زیباتر از راه نجف تا کربلا نه
موکب به موکب اربعین عشاق جمعند
امسال آیا قسمت من هست یا نه
ای کاش ارباب مقاتل می نوشتند
سر را جدا کردند اما از قفا نه
•┈┈••✾••✾••┈┈•
ای تیغ همیشه بی خبر می آیی
یک روز به شکل میخ در می آیی
امروز تو شمشیری و فردا قطعا
در قالب یک تیر سه پر می آیی
یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است
با قاعده با حساب باشی خوب است
فکر دل فاطمه نبودی اما
فکر جگر رباب باشی خوب است
ای تیغ همین قَدَر نمی فهمی نه
فرق پدر و پسر نمی فهمی نه
آن روز چه قدر گریه کردم گفتم
زن آمده پشت در، نمی فهمی نه؟
زن جوان مرا میزدند نامردان
مدینه فاطمه ام را در احتضار انداخت
و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید
و دست فاطمه را عاقبت زکار انداخت
مغیره هم که کم آورد و پشت پا میزد
زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت
خودم ز سینه او میخ را در آوردم
ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت
•┈┈••✾••✾••┈┈•
آمدی خانه ام دلم خوش شد
آفتابِ یگانه ی زینب
چقدر خوب شد سری زده ای
دم افطار خانه ی زینب
باز امشب دوباره مثل قدیم
با هم از هر دری سخن گفتیم
دخترانه تو را بغل کردم
پدری دختری سخن گفتیم
حرف رفتن زدی دلم خون شد
طاقتم را محک بزن باشد
شیر را پس بزن نمک بردار
روی زخمم نمک بزن باشد
گریه ات بی قرارِ زهرا کرد
آسمان و ستاره هایش را
شب آخر چقدر می بویی
تکهی گوشواره هایش را
خاطرات مدینه تازه شدند
میخ در که گرفت به شالت
یاد آن کوچهی شلوغی که
مادرم می دوید دنبالت
مادرم می دوید می افتاد
دور اورا سر و صدا برداشت
از تو دستش جدا نمیشد که
قنفذ اما قلاف را برداشت
رفتی و آمدی چه آمدنی
حق بده مرا عذاب کند
چه کسی اینچنین دلش آمد
صورتت را به خون خضاب کند
پیش من بی رمق به خاک نیفت
ای پدر خاک بر سرم پاشو
گوشه خانه دق کنم خوب است؟
اسداللهِ مادرم پاشو
صبرم از دست می رود بی تو
پس برای دلم نیایش کن
واجب الاحترامی من را
تو به این کوفیان سفارش کن
این طرف نزد خود حسن دارم
آن طرف هم حسین پیش من است
گریه من برای بی کسیِ
قتلگاه و شهید بی کفن است
قاتل آنقدر بددهن شده بود
حرفهای زننده ای می زد
شمر از پشت سر به گردن او
ضربه های کشنده ای می زد
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترك های لبش با نوك پا بازی كرد
همه ی صورت او با كف پا ریخت بهم