#امام_حسین_شهادت
#شب_جمعه
شب های جمعه فاطمه با اشک دیده
صورت گذارد روی رگ های بریده
ای مرغ بِسٔمِل گشته ی من یا بُنَیَّ
ای ماهی در بسترِ خون آرمیده
ای پاره پاره پیکر عریان سرت کو؟
کی بر گلوی تشنه ات خنجر کشیده؟
مادر بمیرد دود میدیدی هوا را
تکیه زدی بر نیزه با قد خمیده
ای کاش من جای تو نیزه خورده بودم
ای کاش از مقتل تنت را برده بودم
ده تا سوار از بین لشکر تا دویدند
سوز صدایِ دخترانت را شنیدند
شرمنده کاری بر نمی آمد ز دستم
با گریه میدیدم که در مقتل رسیدند
افتاد روی پیکرت ردِّ چهل نعل
«آخر تنت را در همه صحرا کشیدند»
پیراهنی را که خودم دادم به زینب
با نیزه وقت غارتِ جسمت دریدند
من بودم و دیدم تنت را بین گودال....
مولا بیا زهرا دوباره رفت از حال!
#محمدعلی_انصاری
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_شهادت
#شب_جمعه
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پَر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
گوشهی قتلگاه میآیم
با دَمِ آه آه میآیم
مادرش آمدهست میدانم
روضهی "یابُنَیَّ" میخوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
(تا كه او بيشتر نفس ميزد
بيشتر ميزدند زينب را)
(تيغشان مانده بود در گودال
با سپر ميزدند زينب را)
شب جمعهست روضهخوان زهراست
مجلسی گوشهی حرم بر پاست
یکی از گودی زمین میخواند
یک نفر روضه اینچنین میخواند
(لب گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده)
(آن طرفتر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده)
(عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بی سر افتاده)
شب جمعهست مبتلا شدهایم
باز مهمان کربلا شدهایم
رو به سمت حرم بایست به او
السلام علی الحسین بگو
#سیدروح_الله_مؤید