eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
6.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
374 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیریت کانال👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌾 گُم شدم در دل بازار،مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن معصیت مثل لجنزار فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت زده را تشنه ی بیداری کن من غلامی ز غلامان امیر نجفم ای خدا رحم بر این نوکر درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبِ مِعماری کن گریه بر خون خدا ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد گریه کن! با نمِ اشک خودت افطاری کن تشنه لب بود که شمر آمد و..،ای داد ای داد با نوکِ چکمه به جانِ لب ارباب افتاد محمدی
الله تعالی فرجه الشریف 🌹🍂🍀🌹🍂🍀🌹 بهار آمده و زرد مانده حاصل ما هنوز قحطی لبخند توست مشکل ما اگرچه کوچه ی ما رخت سبز پوشیده هنوز رنگ عزاخانه هاست منزل ما همیشه فرشِ خیالِ وصال را شُستیم دوباره گرد گرفته خیال باطل ما به پای مسئله ی دوری تو پیر شدیم بیا که حل بشود باقی مسائل ما "گناه شهر"،خسوفی پدید آورده تمام سال گرفته است ماه کامل ما چِقَدر آه نشسته میان سینه ی تو شبیه شمع برای تو آب شد دل ما نوای ناله ی "هَل مِن مُعینِ..."ندبه ی تو بگو که می شود این جمعه نیز شامل ما محرم و رمضان، یا که عید...فرقی نیست همیشه تشنه ی اشک است و روضه،محفل ما چِقَدر گریه برای حسین می چسبد به جای روح دمیدند اشک در گِل ما ✨🔸✨🔸 "بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد" شده است مصرعی از روضه ی تو،قاتل ما... محمدی
▪️🍃▪️ باران غم می بارد از چشم تر من خون می چکد از چشمه های کوثر من هر شب سر سجاده "آه" آشنایی رد می شود از کوچه های حنجر من بوی بقیع و بوی خاک و بوی غربت پیچیده بین برگ های دفتر من از غربت آئینه ها آتش گرفتم حتی نمانده چیزی از خاکستر من ای کاش زائر،نه،کبوتر بودم امروز تا لااقل یک سایبان می شد،پر من حتی مجال گریه ی کوتاه هم نیست از بس نگهبان ریخته دور و بر من هُل داد پیش چشم هایم مادرم را آوار شد انگار دنیا بر سر من یک لحظه داغ کوچه را احساس کردم روی زمین افتاد وقتی مادر من محمدی