#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
تا مرا در گناه دید حسین
زودتر از همه دوید حسین
باید از او فقط شنید خدا
باید از ما فقط شنید حسین
گل مردم به ما چه مربوط است
گل ما را که آفرید حسین
در ازای دو قطره خون گلوش
از خدا خلق را خرید حسین
حج نرفتیم ، کربلا رفتیم
کعبه را سمت ما کشید حسین
کعبه هم در طواف میگوید
لک لبیک یا شهید ، حسین
آنقدر داد زد ته گودال
تا به داد همه رسید حسین
نیزه ها هر کدام طعمی داشت
همه را یک به یک چشید حسین
از زرنگی نیزه دار نبود
بخدا نیزه را ندید حسین
علی اکبر لطیفیان
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
مرغ درمانده ام و بال و پرم افتاده
قرعه ی خون جگری بر جگرم افتاده
معصیت ریشه ی ایمان مرا سوزانده
بی سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده
یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟!
آنقدر دام گنه دور و برم افتاده
دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و
وسط معرکه دیدم سپرم افتاده
همه ی دار و ندار دل رسوای من است
این دوتا قطره که از چشم ترم افتاده
حب زهرا من خسران زده را آدم کرد
بر زبان همه، حالا خبرم افتاده
دلخوشم سائلم و ریزه خور پنج تنم
روزی ام دست خدایان کرم افتاده
بی سبب نیست به لب نادعلی می خوانم
به سرم شور نجف، شور حرم افتاده
هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که
سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده
تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد
باده ی ناب هم آخر ز سرم افتاده
روزی ام کرب و بلا نیست ولی شکرِ خدا
به سوی مجلس روضه گذرم افتاده
مادری موی پریشان به حرم آمد و گفت:
خنجری کند به جان پسرم افتاده
چقدر چشم طمع بر زره و پیرهنِ
تشنه ی در دلِ خون غوطه ورم افتاده
محمدجواد شیرازی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
برای واژه ی اوّل قلم مردّد شد
دوباره نام «حسین» از خیال او رد شد
نوشت اول خط بِسمهِ ربّ دشتِ بَلا
رسید مصرع بعد و همان که باید شد
گذاشت واژه ی لب تشنه را کنار «حسین»
به صفحه خیره شد و حال او کمی بد شد
رباب و آب و عَطَش را کنار هم آورد
به دست های عَلمدار هم عَلم آورد
عَلم بدست عَلمدار بود و حامل شد
مسیر خیمه به سوی فُرات کامل شد
میان معرکه عبّاس بود و مَشکِ پُرآب
پس از دو دست بریده، سه شعبه نازل شد
کنار عَلقَمه تیری به مَشک تا که رسید
عَمود سخت به فَرقش گرفت و قاتل شد
نشست چهره ی عبٌاس بر زمین بَلا
به او سلام فرستاد، مادرش زهرا
به سوی خیمه عَدو باز در کمین اُفتاد
کنون دوباره به دستش عَنان دین اُفتاد
«حسین» در دل میدان رسید و تنها بود
به ضرب نیزه و شمشیر بر زمین اُفتاد
به وقت ذِبحِ عظیم است مادرش آنجا
"بلندمرتبه شاهی ز صدر زین اُفتاد"
قلم کشیده به خون شد میان روضه ی او
دوباره وقت جنون شد میان روضه ی او
نوشت واژه ی سر را جدا ز واژه ی تن
دَمید بر دل میدان ز جامه مُشکِ خُتَن
رسید بر سر او خواهرش به سوز و گداز
نشست پیش برادر، گشود لب به سخن:
بگو چگونه بسازم به سوگ و ماتم تو؟
که تنگ آمده این سینه از عزای حسن
برادر از چه به این روز بی سر افتادی؟
بدون یاوَر و بی بال و بی پر افتادی؟
گرفت کار جهان، عقده ها ز حیدر بود
«حسین» در دل گودال بود و بی سر بود
زبانه های عطش در خیام می چرخرید
«حسین» چشمِ تَرَش روی نیزه مُضطَر بود
طنین نام «حسین» ست بین عرش و فلک
عزای ماتم او در جهان سراسر بود
رسید آخر شعر و قلم به صفحه نشست
گِریست از غم این روضه و ز غُصه شکست
سیدعلی حسینی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آشفته شده زلف پریشان تو در باد
ای حنجرهی ملتهب از سرخی فریاد
در حنجرهی باد رها شد نفس تو
تا داد جهان را شرر آه تو بر باد
شمشیر کشیدهست به روی تو همان دست
که نامه پی نامه برای تو فرستاد
فوارهی سرخیست صدایت که کشیدهست
از خاک بر افلاک سر از نیزهی الحاد
از حنجرهات دم نزده نعره بهجز خون
از عشق نگفتهست مگر هر دل آزاد
هر تیر بلندای تو را بال و پری زد
ناکام زمینگیر شد و از نفس افتاد
لبتشنهای امّا تن تو غرق گل سرخ
ای در تو شکوفا شده اضداد در اضداد
"هرچند به تاراج خزان رفت گلویت"
هر دم نفس شعلهورت باز گُلی داد
بر نیزه چرا لب به تغزّل نگشاید
صیدی که نشانی دهد از خویش به صیاد؟
امیر اکبرزاده
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
حرفی نزن كه نیزه تو را زیر و رو كند
حرفی نزن كه پیكر تو پشت و رو كند
حرفی نزن كه قاتل امانت نمی دهد
سر نیزه اش امان به دهانت نمی دهد
حرفی نزن برادر من خسته می شوی
در زیر ضربه هاي سنان كشته مي شوي
حرفی نزن كه با جگرت خوب تا كنند
این نا نجیب ها بدنت را رها كنند
حرفی نزن عزیز دلم پیش ناكسان
راحت نمی شوی دگر از دست این سنان
حرفی نزن كه می پرد او روی پیكرت
با خنجری شكسته زند روی حنجرت
حرفی نزن كه پاره ای و سخت درهمی
با تیر و نیزه های شكسته تو هم دمی
مصطفی گودرزی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در قتلگاه پیکر تو امنیت نداشت
در زیر تیغ حنجر تو امنیت نداشت
بر حنجرت رسول خدا بوسه داده است
آن بوسه پیمبر تو امنیت نداشت
بعد از طواف خنجر کهنه به دور سر
آن قطعه های پرپر تو امنیت نداشت
پهلوی زخمیت به خدا ارث مادریست
...در بین کوچه مادر تو امنیت نداشت
طفلت به روی دست خودت بال و پر زده
حتی علی اصغر تو امنیت نداشت
گاهی سرت ز روی سنان خورده بر زمین
بر روی نیزه ها سر تو امنیت نداشت
بر دخترت نگاه کنیزانه میکنند
خاکم به سر که دختر تو امنیت نداشت
با خواهرش ز طشت طلا لب گشود گفت
ای وای من که معجر تو امنیت نداشت
محمد قانع
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دوباره روضه گرفتی و جانمان دادی
مسیر کرببلا را نشانمان دادی
شکستهبالترین فطرس زمین بودیم
ولی تو بال و پر آسمانمان دادی
بدون آب و هوای بهشت میمردیم
هوای روضه؛ هوای بهشتمان دادی
اگر چه دیر رسیدیم روز عاشورا
ولی برای رسیدن زمانمان دادی
اگر چه دیر رسیدیم و سر به نیزه شدی
به روی نیزه ولی سایبانمان دادی
از آن همه عظمت عاجزانه لال شدیم
ولی به گریه دوباره زبانمان دادی
به دست گریهی زینب اسیرمان کردی
برای این همه ماتم توانمان دادی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یا بسوزان درمیان شعله خاکستر شوم
یا ببخش این بنده را.ادم شوم بهتر شوم
بنده ی بد را زدن کاری ندارد.تو نزن
جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم
من قیامت پیش رو دارم که گریه میکنم
وای اگر انروز عریان وارد محشر شوم
هرعذابی هست باشد من تحمل میکنم
نه نمیخواهم که ننگ ال پیغمبر شوم
رحمت تو بیشتر از این گناهان من است
مرگ بر من گر که یک لحظه جدا زین در شوم
من از اول خاک بودم خاک نعلین علی
پس خدا نگذار تا روزی که هستم زر شوم
ای گنهکاران گرفتاران علیکم بالنجف
دارم امشب میروم در محضرش قنبر شوم
فاطمه امشب میاید کربلا پیش حسین
کاش من هم همسفر با حضرت مادر شوم
یا بنی دشنه دست از حنجر تو برنداشت
حق بده از داغ ذبحت دم به دم مضطر شوم
سید پوریا هاشمی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
هر طپش میل تشنگی دارد
هر که در راه سید الشهداست
ماهِ «مهمانی» و "عطش" یعنی
رمضان ماه سید الشهداست
مثل ماه محرمش سی شب
می رود قلب ما ته گودال
خود بی بی رقیه در روضه
سفره را پهن می کند هر سال
اینکه مهمانی خداست، قبول
ما برای حسین آمده ایم
اینکه ماه عبادت است، درست
به دعای حسین آمده ایم
تشنه ماندن تقرب محض است
پیش لبهای خشک طفل رباب
یا اباالفضل هر کجا گفتند
بعد افطار هم نخوردیم آب
چند ساعت که تشنه می مانی
دیده ات تار می شود کم کم
تشنه باشی و گرم هم باشد
ضعف بسیار می شود کم کم
تشنگی در جگر نفوذ کند
بی رمق می شود تمام تنت
زخم شمشیر و نیزه هم بخوری
دیگر از دست می رود بدنت
آب دیدی دلت شکست بگو:
السلام علیک یا عطشان
تا که دیدی لباس پاره بگو:
السلام علیک یا عریان
عماد بهرامی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر
قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین...
روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست
چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین...
این «حبیب» است که یک روزه به دست آوردهست
سندِ دیدن محبوب به امضای حسین
روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر
شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین
روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست
آب بردن به سوی خیمۀ گلهای حسین
روزه یعنی که توقف به لب شط فرات
اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین
وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
محمدجواد غفورزاده
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
"ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم"
غیر از تو گل فاطمه ارباب نداریم
انگار که دور از وطنیم و پر از آهیم
جز کرببلا صحبت جذاب نداریم
مانند شب جمعه ی هر هفته حسین جان
مشتاق زیارت شده و تاب نداریم
با روی سیاه آمده ایم از تو بگوییم
ما روی سفیدی که چو اصحاب نداریم
ما ظلمت محضیم بدون حرم تو
دوریم شب جمعه و مهتاب نداریم
هر جا به جز از صحن و سرای تو که رفتیم
گشتیم ولی خاطره ای ناب نداریم
قبله متمایل به شما هست و از این رو
با قاب حرم حسرت محراب نداریم
هر چند به دنیا گره خوردیم ولی باز
با یاد ضریح تو ببین خواب نداریم
✍️#جابر_عابدی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
پدرم نوکرِ دربارِ حسین بن علیست
مادرم گریه کن و زارِ حسین بن علیست
جان زهرا من اگر نوکراین خانه شدم
لطف بی حدِّ علمدارِ حسین بن علیست
گره هایی که گشودند ز کارم همه دم
شک ندارم که فقط کارِ حسین بن علیست
ازغم هر دوجهان نیز امانش بدهند
هرکه در سایه ی دیوارِ حسین بن علیست
دعوتم کرده اگر فاطمه در بزم عزا
همه از زحمت بسیارِ حسین بن علیست
همره ِ گریه کنان مادر غمدیده ی او
وسط روضه عزادارِ حسین بن علیست
غصه ی برگ عبور از صف محشر نخورد
به جهان هر که گرفتارِ حسین بن علیست
وسط گرمی بازار رسد سودِ کلان
به همانی که خریدارِ حسین بن علیست
بخدا در دم مرگم و در آن لحظه ی سخت
آرزویم همه دیدارِ حسین بن علیست
✍️#مرتضی_عابدینی