#سفیرالحسین🏴
کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم
مثل خورشید گرفتار شب تار شدم
کاش می شد بنویسم کفنی برداری
کفنی نیست اگر، پیرهنی برداری
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_رضا
تسلیت به فاطمه معصومه
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
#مثنوی
یگانه بانوی قم ! کوکب امام رضا
فدای گریه ات ای زینب امام رضا
چگونه عرض کنم تسلیت به محضر تو
شهید شد وسط حجره ای برادر تو
آهای فاطمه قم ! سرت سلامت باد
برادرت وسط کوچه ها زمین افتاد
میان حجره نشسته تو را صدا بزند
هزار شکر ندیدی که دست و پا بزند
نشد که سایه به آن سایه سرت بدهی
نبودی آب به دست برادرت بدهی
نبودی آه که پایین پاش گریه کنی
میان حجره بیایی براش گریه کنی
چقدر عرض ادب خیل مرد و زن کردند
قسم به تو که عزیز تو را کفن کردند
*
امان ز خواهر سلطان کربلا ؛ زینب
رسید پیش سلیمان کربلا ؛ زینب
رسید و دید که انگشتر برادر نیست
به غیر شمر کسی بر سر برادر نیست
نشد که سایه بر آن سایه سرش بدهد
نشد که آب به دست برادرش بدهد
برادری که شده عالمی پریشانش
کنار دیده خواهر شکست دندانش
چقدر عرض جسارت بر آن بدن کردند
عزیز فاطمه را نعلها کفن کردند
#علی_اکبر_لطیفیان
#حب_الحسین_یجمعنا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#علی_اکبر_لطیفیان
▶️
باز هم، صحبت فرداست قرارِ ما ها
باز هم، خیر ندیدیم از این فرداها
چقدر پای همین وعدهی تو پیر شدند
جگر "مادرها" موی سر "بابا ها "
سیزده قرنِ گذشته همه اش فردا بود
پس چه شد آمدنِ آن نفرِ فردا ها
سیزده قرن، نفسهایِ زمین پر شده از...
"پسر فاطمه"ها ای "پسر زهرا"ها
سیزده قرن، تو آن جایی و ما این جائیم
چه کنم راه به آن جا ببرند این جاها
خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست
دیدن یک نفر از... یک نفر از آقاها
باز کُرسی زمستانی ما گرم نشد
باز هم سرد گذشتند، شب یلداها
⏹
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
#یا_زهرا...
رفته رفته كارِ من دارد به خواهش ميكشد
التماست ميكنم پيشم بمان پيشم بمان..
#علي_اكبر_لطيفيان
|⇦• ذکر توسل و روضه ویژۀ ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم و شهادتِ حضرت ، به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅
محملت با وقار می آمد (بی بی جانم ..)
سبز تر از بهار می آمد
وه! عجب خوش خرام می آمد
با شکوهِ تمام می آمد
محملت بود و … خیلِ استقبال
کم محلی نشد زبانم لال
*بعضیا انگاری هنوز خودشونو به جلسه نرسوندن ، برا اونا آروم آروم میخونم .. فقط بدونید ما ایرانیا جلو فاطمه سربلندیم .. چه تشییع امام رضا .. چه استقبالِ بی بی معصومه کم نزاشتیم .. بگم ناله بزنی ؟ ..*
دم قم گرم! سربلند شدیم
ازدعایِ تو بهره مند شدیم
*هرجا نشستی زمزمه کن .. نفس بزن .. امام رضا به مهمونایِ خواهرش خوش آمد میگه انقده جمعیت اومد .. هیچ کسی دست خالی نیومد .. انقدر گل به قدمایِ خانم ریختن ..*
دم قم گرم ! احترام گذاشت
هرچه گل داشت ، رویِ بام گذاشت
*رفقا ، خوش به حالتون برا این بی بی بلند گریه می کنید ..*
با مَحارم به قم رسیدی ، شکر
دمِ دروازه ای ندیدی ، شکر
*بهترینِ جایِ قم بردن اسکانش دادن .. بردنش بیتُ النور .. میگن اون محلُ از همه طرف قُرُق کردن .. گفتن مردا اینجا حق ندارن تردد کنن .. (خودشو که نه نه) ، نکنه از دور سایه شُ ببینن .. ای روزگار ..*
قم کجا کوفۀ خراب کجا
تو کجا زینب و رباب کجا
ساربان محملت عجول نراند
چادرت زیرپایِ شمر نماند ..
شاعر : #وحید_قاسمی
شام بلا تیره تر از شام بود
شام فقط سنگِ لبِ بام بود
شام فقط طعنه و دشنام بود
آل رسول و ملاءِ عام بود ..
*زینبی که کسی سایه شم ندیده بود حالا همه دارن تماشاش میکنن .. حالا داره میگه :*
حسین ..
خبر داری مرا بازار بردن
میانِ مجلسِ اغیار بردن
*از دمِ دروازه تا دمِ قصرِ اون ملعون راهی نبوده ، اما طول کشید .. اونجا هم که رفتن زینب چی گفت .. :*
نزن ..
ببین که دندوناش شکسته ..
*سادات معذرت میخوام ، دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِزِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..*
زینب کجا و مجلسِ نامحرمان کجا
مِضمار و چنگ و نای ، حضور رباب خواست
کلثوم چاک داد ، گریبانِ صبر را
پس دفع ظلم ، از پدرش بوتراب خواست
کای «شحْنهُ النَّجف»! نظری سویِ بیکسان
بنْگر یزید ، خانۀ ایمان ، خراب خواست
شاعر: #محزون_گیلانی
تو بی كسم شدی و منم بی كست شدم
از تل تو را نديدم و دلواپست شدم
پنجاه سال خواهری ام را چه ميكنی؟
احساس هایِ مادری ام را چه ميكنی؟
مانندِ دخترانِ تو طاقت نداشتم
گفتی نيا به جان تو طاقت نداشتم
وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست
زينب تمام زندگی اش زيرِ نيزه هاست
خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جات مادرمان را صدا نزن
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
#سید_محمد_جوادی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
•┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مسمط_مربع
ای سایه ی بالا سرِ خواهر برادر
ای جانِ از جانِ خودم بهتر برادر
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برایت می شوم مادر برادر
ای سوره چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز
یک بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر
چیزی به غیر از چشم تر دارم ندارم
از گوشه ی زندان خبر دارم ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم ندارم
دیدم کمالاتِ پدر را در برادر
از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟
با التماس من دعایی می فرستی؟
دارالشِفای من دوایی می فرستی؟
افتاده ام در گوشه ی بستر برادر!
اینجامسیرِ کوچه هاخوب است خوب است
وقتی نگاهِ مردها خوب است خوب است
حالا که احوالِ رضا خوب است خوب است
از بس فنا گردیده ام من در برادر
در کوچه ها با حالِ بیمارم نبردند
وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند
این معجری را که سرم دارم نبردند
اینجا چه شأنی دارد این معجر برادر
ای کاش مرغی را کسی بی پَر نبیند
جسمِ برادر را کسی بی سر نبیند
هر کس ببیند کاش که خواهر نبیند
افتاده روی تلِ خاکستر برادر
نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر برادر
با نیزه ای تا شاه را از حال بردند
یک یک تماماً رو سوی اموال بردند
هر آنچه را که بود در گودال بردند
تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر برادر
#علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
😭😭
هفتاد و دو شهید به صحراى زینب است
پایین نامه همه امضاى زینب است
می میرم و دم تو مرا زنده می كند
قارى من صدات مسیحاى زینب است
از سربلندى تو سرافراز می شوم
بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است
جاى مرا گرفته اى و پس نمی دهى
جاى تو نیست بر سر نى، جاى زینب است
امروز که مشاهده کردى مرا زدند
عین همین مشاهده، فرداى زینب است
در طول زندگانى پنجاه ساله ام
این اولین نماز فراداى زینب است
این جلوه هاى مختلف روى نیزه ات
از"ما رایت الا جمیلا"ى زینب است
طورى قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدم هاى زینب است
دارند سمت من صدقه پرت می کنند
خرماى نخل ها جلوى پاى زینب است
هر چه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت!
آخر حسین گرم تماشاى زینب است
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع وفرزندانشان وشهید سلیمانی
ایتا
لینک👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
بسم الله الرحمن الرحيم
#مناجات_روز_عرفه
#علي_اكبر_لطيفيان
▶️
عاشقان مدارج عالى
در عروجند با سبکبالى
از خداوند پر شدم دیشب
تا مرا کرد از خودم خالی
دل دنیا گریز باید داشت
معرفت نیست جنس بقالی
ذبح کردم تعلقاتم را
جای آن گوسفند هر سالی
تا که یکبار هم شده راحت
بزنم دور تو پر و بالی
بار اگر بار عشق معشوق است
راضيم من به شغل حمالى
خاک پاى تو را به من دادند
نيست مانند من خوش اقبالى
پوزه ام را به پات مي مالم
دست خود را سرم که مي مالى
جبرييل تو مي شويم اگر
برسد از تو غورۀ کالى
ما فقيران اگر غذا نرسد
بيشتر مي کنيم خوشحالى
گریه های جوانیم حتماً
می دهد بار در کهنسالی
عرفه آمد و همه رفتند
سمت گودال "جاى ما خالى"
**
همه رفتند ساربان هم رفت
تو هنوزم ميان گودالى
به تو دستم نميرسد، اصلاً...
تو برايم هميشه آمالى
⏹
بسم الله الرحمن الرحيم
#مناجات_روز_عرفه
#علي_اكبر_لطيفيان
▶️
عاشقان مدارج عالى
در عروجند با سبکبالى
از خداوند پر شدم دیشب
تا مرا کرد از خودم خالی
دل دنیا گریز باید داشت
معرفت نیست جنس بقالی
ذبح کردم تعلقاتم را
جای آن گوسفند هر سالی
تا که یکبار هم شده راحت
بزنم دور تو پر و بالی
بار اگر بار عشق معشوق است
راضيم من به شغل حمالى
خاک پاى تو را به من دادند
نيست مانند من خوش اقبالى
پوزه ام را به پات مي مالم
دست خود را سرم که مي مالى
جبرييل تو مي شويم اگر
برسد از تو غورۀ کالى
ما فقيران اگر غذا نرسد
بيشتر مي کنيم خوشحالى
گریه های جوانیم حتماً
می دهد بار در کهنسالی
عرفه آمد و همه رفتند
سمت گودال "جاى ما خالى"
**
همه رفتند ساربان هم رفت
تو هنوزم ميان گودالى
به تو دستم نميرسد، اصلاً...
تو برايم هميشه آمالى
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع (مطالب عالی)
ایتا
لینک👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
حضرت صاحب الزمان عج
به کام خلق نشاطی که میدهد رطبش
هزار سال دگر هم نمی رود طربش
طبابتی ست برای طبیب ما که هنوز
نرفته هیچ مریضی به جانب مطبش
من انتقام دلم را ز هجر میگیرم
شبی که لب بگذارم برآستان لبش
اگر نسوخت دلم پا به پای او هر شب
خودم به دست خودم صبح میکنم ادبش
برای من سحر وصل ،عید قربان است
شب وصال نمردم اگر ،یکی طلبش
به خیل گوشه نشینان فراق را دادند
همیشه خیر ببیند مسببش ، سببش
«دلش به ما عجمی زادگان بُود مایل
اگرچه دلبر ما را نوشته اند عربش»
خدا کند که تقرب از آنطرف باشد
به جای صد قدمم راضی ام به یک وجبش
" ز بخت خفته ملولم ، بُود که بیداری ... "
دعا کند همه را باز در نماز شبش
#علی_اکبر_لطیفیان
مرد شب زنده دار سجاده
..
▪️روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام _ کربلایی محمدحسین پویانفر•✾•
▪️🍁▪️🍁▪️🍁▪️🍁▪️
مرد شب زنده دار سجاده
مردی از جنسِ عالم بالا
مردی از جنس آیهٔ تطهیر
مردی از خانوادۀ زهرا
در زمانِ عبادتِ صبحش
جا نمازش فرشته باران بود
در زمانِ کرامتِ دستش
خانه اش کعبۀ فقیران بود
کاش امشب نسیمِ ماه رجب
برساند به ما دعایش را
برساند به روح مُردۀ ما
بوی سردابِ سامرایش را
بین این حجره ای که دربسته است
برتنش زهر کارگر گشته
چقدر دست و پاش می لرزد
چقدر رنگ و روش برگشته
اثرِ زهرِ روسیاست اگر
پلکِ چشمِ ترش کبود شده
چقدر مثل مادرش زهراست
چقدر پیکرش کبود شده
او که خود دل شکسته بود اما
دل اورا شکسته تر کردند
آیه های نجیب و پاکش را
بین بزم شراب بردند
کس نپرسید بین این مجلس
این ولیِّ خدا گناهش چیست
آیه هست و پیاله هست اما
این وسط اما جای خیزران خالیست
اَلامان از حکایتِ زینب
آنکه در طشت آسمان را دید
آنکه پیش نگاه غمبارش
لب و دندان وخیزران را دید
اَلامان از حکایتِ زینب
آنکه در مجلس بَدِ دشمن
داد می زد لبِ امام مرا
پیشِ چشمِ سه ساله چوب مزن
#علی_اکبر_لطیفیان
* مجلس شراب بردنت آقاجان! اما دختر باهات نبود، خواهرت، همسرت نبود. وای از اون ساعتی که یه عده نامحرم دور تا دور ایستادن بودن، صدا زد: بابا!...*
چوب از یزید خورده ای و قهر با مَنی
خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود
بیهوده زیر منتِ مرهم نمی روم
این پا برای دختر تو پا نمی شود
کار از حنا و شانه کشیدن گذشته است
مویی که سوخته گره اش وا نمی شود
_
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
*میخوام بگم: یا امام هادی! بی هوا دَرِ خونه ات رو باز کردن، اما همسرت بین در و دیوار نبود...*
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
* همۀ این ها رو میشه مدینه نگاه کنی،امام سجاد فرمود: دست من رو مثل جدم میان کوچه ها بستن. گفتن: آقا! مگه دست امیرالمؤمنین رو چطور بستن؟ آقا فرمودن: سَرِ امیرالمؤمنین پایین بود، اینقدر لباس مولا رو کشیدن،لباس پاره شده
خبر نوشته: شونۀ مولا نمایان بود، از یه طرف چهل نفر،از یه طرف یه خانم هجده ساله، یه وقت دومی یه نگاه کرد، صدا زد: قنفذ چرا ایستادی...
کاش با غلافِ شمشیر میزد، نه والله، غلاف و شمشیر با هم بودن...*
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نورِ دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی و وجودِ او لرزید
دلِ زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشکِ رباب
یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت
می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
شاعر : #محمدجوادشیرازی
* یا امام هادی! مجلس شراب رفتی، اما کسی دخترت رو نخواست کنیزی ببره، مثل فردایی بدنت رو کفن کردن، با احترام بدنت رو میان قبر قرار دادن«صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا سَیدنا الْمَظلوم»«أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى» برسون صدات رو کربلا: حسین....
آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم
آتشي هستم و لبريز گلستان شدنم
چند وقتی ست به ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم
سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه عرب!
بيشتر از همه آماده ي مهمان شدنم
آن که از کفر در آورد مرا مِهر تو بود
همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم
از چه امروز نیفتم به قدومت، وقتی...
ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم
#علی_اکبر_لطیفیان
🍃🌺🍃🌺
#اخلاقی_و_اندرز #حدیث_نفس
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
♠️😭♠️
در راه عشق باید آماده ی بلا بود
آغوش خار ، مزدِ طفل برهنه پا بود
دندان به کارِ یکی از صد گره نیامد
در کوی نیکنامان ، گریه گره گشا بود
انگار در زدن را از سائلان گرفتند
در را زدن تمام سرمایهی گدا بود
ای آخرت ! وفا کن ، با ما شکسته دل ها
با ما شکسته دلها دنیا که بی وفا بود
یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم
تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود
دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود
من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود
تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید
از بسکه مردن من، چون شمع ، بی صدا بود
در هر گذر من و دل از خوبی تو گفتیم
گر شهر عاشقت شد ، تقصیر ما دو تا بود
از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود
**
ای دست ! روی خورشید من نشستی اما
آنچه سیاه کردی روز سفید ما بود
ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دست بسته وا بود
امروز را نبینید ، این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیت گدا بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!!
با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد
آن خانه ای که فرشش تنها جهاز ما بود
رفتم برای مردم حجت تمام کردم :
آن را که می کشیدید او حجت خدا بود
آن شیر را که دیدم قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
♠️😭♠️
بروزترین
کانال اشعار ،روضه دفتری و...👇 ایتا
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•رونق گرفت از غم تو..
#روضه و توسل به حضرت ام کلثوم سلام الله علیها _حجت الاسلام شحیطاط •ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رونق گرفت از غم تو زندگانی ام
اربابِ با وفا به کجا می کشانیم
*ماه رجب داره میاد، دنبالِ یه بهونه بودم بیام برات گریه کنم .. ایام وفاتِ شهادت گونۀ خواهر بزرگوارتون حضرت اُم کلثوم(س) .. کاش میشد ما هم مثه این خانم از غصه جان میدادیم ..*
وقتی که پیر شوم کیف میکنم
چون خرج روضه بود تمام جوانیم
خواب و خوراک و زندگی ام گرفته است
حتی خیال اینکه بخواهی برانی ام
*ما که خیلی وقته کربلا نرفتیم .. اگه روضه ام نمی اومدیم که بیچاره میشدیم دیگه ..*
زهرای مرضیه به سرم دست میکشد
وقتی سیاه لشگرِ روضه بدانی ام
شرمنده ام گناه مرا از تو دور کرد
شرمنده ام حسین که من از شما نی ام
بر سینه میزنم که مطهر کنی مرا
مشغول گرد گیری و خانه تکانی ام
ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین
مبهوت ازین بزرگی و این مهربانی ام
*واقعا زندگی چه لذتی داشت اگر اشک بر ابی عبدالله نبود! اصلاً دنیای بدون کربلا چه لذتی داره .. میشه یه ماه رجب ما رو حرمت مهمان کنی ..الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَشْهَدَنا مَشْهَدَ أَوْلِيائِهِ فِى رَجَبٍ*
هر روز تا غروب به همین فکر میکنم
امسال هم پیاده حرم می رسانی ام
خستگیه راه و دوست دارم
زیارتِ ماهُ و دوست دارم
پیرهن سیاهُ و دوست دارم
بی تو آقا غم دارم، یه زیارت کم دارم ..
*امشب اومدیم گریه کنیم برا یه خانمی که مثه خواهر جانش زینب کبری تازیانه خورده، سرِ رو نیزه دیده .. خیلی مظلومه .. بگو بی بی جان فاطمیه رفت، رجب اومد .. نکنه دستِ خالی برم .. میخوایم شبای قدر بیایم .. علی علی بگیم و برا غربتش گریه کنیم ..*
هرچند از خورشیدها کم مینویسیم
حالا ولی با اشک نم نم می نویسیم
با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم
آری ز بانوی محرم مینویسیم
در دادگاه عشق محکومیم صد شکر
از نوکران ام کلثومیم صد شکر
زهرا و احمد بود علیِ مرتضی بود
ام المصائب بود و هم ام البکاء بود
سر تا به پا مستغرق ذات خدا بود
پشت ولی الله وقت فتنه ها بود
چادر زِ جنس غیرت زهرا به سر کرد
با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد
آیات قرآن است سرتاسر کلامش
جبرئیل سر خم میکند از احترامش
عقل ضعیف ما کجا درکِ مقامش
دارد تفاوت با همه نوعِ قیامش
گمنام شد اما کرامت تام دارد
تا به ابد حق گردنه اسلام دارد
به مردی این زن، زمانه زن ندیده
اوج جلالش را زمین قطعا ندیده
مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده
یک روزِ خوش در زندگی اصلا ندیده
یادش نرفته روضۀ بیت الولا را
میخ و زمین افتادن خیرالانسا را
هم کربلا رفتهست هم گودال رفته
هم به کنارِ پیکری پامال رفته
هم مثله زینب سوخته از حال رفته
هم ذوالجناح آمد به استقبال رفته
شلاق در هم کرد حال پیکرش را
بردند دزدان وقت غارت زیورش را
بسته به هم بودند زن ها بین کوفه
خیلی کتک خوردند اما بین کوفه
دائم به راه افتاد دعوا بین کوفه
هی پخش میکردند خرما بین کوفه
همراه زینب کوچه ها را فتح میکرد
برداشت پرده از رخ کوفی نامرد
در شام اصلاً قامتش مثلِ کمان بود
آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود
آوارۀ هر کوچه و بی آشیان بود
راهی به سوی مجلس نامحرمان بود
چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد
بالا نشین آسمان ویران نشین شد ..
شاعر: سید پوریا هاشمی
هر چی برا حضرت زینب شنیدی اینجا هم تصور کن .. این خانم همه اینها رو دیده .. گفت داداش:
باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان
دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان
باورت می شد ببینی دختر خورشید را
کوچه کوچه در کنار سایۀ نامحرمان
نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی
من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان
ای تمامی غرور من فدای غیرتت
لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران
این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند
شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
تو کس و کارِ منی شمر جلودارِ من است
صدا زد میخواید این کاروان رو ببرید تو شام باشه،لااقل از یه جای خلوت ببر آخه ما خانواده حیاییم.. خدا لعنتش کنه گفت حالا که اینجوریه از یه جای شلوغ تر میبرمتون.. با سنگ میزدن:
بابا قرآن میخونه،سنگا به اون لب میخوره
هر کدوم خطا میره به عمه زینب میخوره
غریب کشتنت؛
بی یار و بی حبیب کشتنت
آقا خیلی عجیب کشتنت
ده اسب نانجیب کشتنت
@rozeh_daftari1
⚫️ #مرثیه_حضرت_زینب_س
😭😭
هفتاد و دو شهید به صحراى زینب است
پایین نامه همه امضاى زینب است
می میرم و دم تو مرا زنده می كند
قارى من صدات مسیحاى زینب است
از سربلندى تو سرافراز می شوم
بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است
جاى مرا گرفته اى و پس نمی دهى
جاى تو نیست بر سر نى، جاى زینب است
امروز که مشاهده کردى مرا زدند
عین همین مشاهده، فرداى زینب است
در طول زندگانى پنجاه ساله ام
این اولین نماز فراداى زینب است
این جلوه هاى مختلف روى نیزه ات
از"ما رایت الا جمیلا"ى زینب است
طورى قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدم هاى زینب است
دارند سمت من صدقه پرت می کنند
خرماى نخل ها جلوى پاى زینب است
هر چه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت!
آخر حسین گرم تماشاى زینب است
😭😭
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
بروزترین
کانال نوحه و روضه دفتری تلگرام وایتا👇👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
🔅بسم الله الرحمن الرحيم🔅
🔅به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
🐪#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
😭از زبان حضرت ام البنین(س) خطاب به حضرت قمر بنی هاشم(ع)
🍁#علی_اکبر_لطیفیان
🔅🍁🔅🍁🔅🍁
قصد کرده است از وطن برود
پنجمین رکن پنج تن برود
این حسین است که غریب شده
کاش می شد که با حسن برود
او به هر حال می شود عریان
چه نیازی ست با کفن برود!
هر چه کردند جان معجر من
نگذاری که پیرهن برود
قسمت می دهم اجازه نده
شمر با پا روی بدن برود
نگذاری که نیزه کندی
جای پهلوش بر دهن برود
نکند بی حسین برگردی
نکند آبروی من برود
🔅🍁🔅🍁🔅🍁
بروزترین
کانال نوحه و روضه دفتری تلگرام وایتا👇👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد
لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد
اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن
عمر دارد میرود، دارد اجل سرمیرسد
در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن
وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد
شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است
دست سائل ها فقط تا حلقۀ در میرسد
گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است
ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند
نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد
فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما
میشود ایمان من فقرى که از در میرسد
رزق در بین الطلوعین است،بین طوس و قم
رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد
هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم
گاه داد من برادر، گاه خواهر میرسد
فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم
فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد
نیستند این دو براى من، فقط پیش منند
سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد
پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند
تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد
آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید
میوۀ ما هم فقط با گریه بهتر میرسد
#علی_اکبر_لطیفیان
#وفات_حضرت_معصومه
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
در بین خانواده زهرای مرضیه
باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن
زنجیره ی محبت زهراست دین من
با یک حسین و چار علی و دوتا حسن
#علی_اکبر_لطیفیان
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
در بین خانواده زهرای مرضیه
باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن
زنجیره ی محبت زهراست دین من
با یک حسین و چار علی و دوتا حسن
#علی_اکبر_لطیفیان
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
.
#امام_زمان
#مناجات_با_امام_زمان ارواحنافداه
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیر آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم
دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه میخواهد؟
پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی
مجنون جز این پیغام، از لیلا چه میخواهد
پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من
جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه میخواهد
تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است
مسکین به جز خیرات از آقا چه میخواهد
چیز مهمی نیست این که ما چه میخواهیم
باید ببینیم آن جناب از ما چه میخواهد
ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه
غیر از ظهور تو مگر مادر چه میخواهد
#علی_اکبر_لطیفیان ✍
.
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکستهکشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا، تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان