eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
333 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
درد این سینه به زخم زهر درمان میشود مزد لطف من به این انگور جبران میشود درد جانکاهیست غربت در میان خانه هم ما مگر داریم اصلا شمع بی پروانه هم؟ آه از من بود و شور و هلهله از همسرم خون لب میریخت از خونابه های حنجرم من جواد اهلبیتم ، جود کار و بار من از چه اما میرسد بر زهر و کینه کار من از جگر میریزد امشب ، قصه ی آن کوچه ها ارث بردم گریه و خون را ، ز جدم مجتبی سوز زهر این داغها را در نگاهم تازه کرد بغض را در آیه های خون آهم ، تازه کرد من زمین میخوردم اما خانه در آتش نسوخت پیش شمع چشم من ، پروانه در آتش نسوخت خون به لب می آیداما ، دست من دربند نیست پاسخ خون گریه هایم چون علی،لبخند نیست گرچه مظلومم ولی لا یوم ک یومک حسین زار و مسمومم ولی ، لا یوم ک یومک حسین روی رگهای گلوی من ثم مرکب نرفت چوب بر لبهای آتش خورده و پرتب نرفت خواهرم آواره ی هر کوچه و بازار نیست اهل بیت من اسیر خانه ی کفتار نیست هلهله کردند اما خواهری من را ندید دشنه آوردند اما ، دختری من را ندید زارو بیمارم ولی نی در گلویم جا نشد پیکر من جایگاه بوسه ی نی ها نشد گرچه من هم در غریبی به شما رفتم ولی من کجا و اربن اربای بیابان ها علی تشنه ام مثل تو بستند آب را بر روی من مثل تو با سنگ نشکسته سر ابروی من سوز می آید ز شعر و قصد من آزار نیست جای دخترهای زهرا کوچه و بازار نیست وسعت کرببلا در شعر تنگم جا نشد هرکجا گشتم غریبی مثل تو پیدا نشد کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام،محبان اهل بیت ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
4_567142219459330311.m4a
1.8M
لالایی میکنه بابا.... سبک 1 #زمزمه_شام_غریبان_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها لالایی میکنه بابا مارو امشب بیا مادر که خوابش نمیره زینب بیا و شونه کن بازم موی مارو بیا مادر تو دلداری کن بابارو میکشه جای خالیت امشب بابارو بیا مادر ببینی تو حال مارو توی هرکنج خونه داغی نشسته بیا مادر که پشت بابا شکسته میری از خونه ی ما مادر شبونه بیا امشب چراغى نیست توی خونه نمیره من اون دیوار و در رو نمیره یاد من اشکای پدر رو یتیمی سخته مادر آه از غریبی به زخم حیدرت تو تنها حبیبی میپاشه رو لحد خاک و میره از هوش شده امشب برای مادر سیه پوش شب غسل و حنوطت مییره بابا پی تابوت تو افتاده رو خاکا شبا بابا کنار سجاده میره چادر خاکی تو یادش نمیره امون ای دل ای دل داد از مدینه میمونه یاد بابا زخمای سینه #نرگس_غریبی کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
لالایی میکنه بابا مارو امشب بیا مادر که خوابش نمیره زینب بیا و شونه کن بازم موی مارو بیا مادر تو دلداری کن بابارو میکشه جای خالیت امشب بابارو بیا مادر ببینی تو حال مارو توی هرکنج خونه داغی نشسته بیا مادر که پشت بابا شکسته میری از خونه ی ما مادر شبونه بیا امشب چراغى نیست توی خونه نمیره من اون دیوار و در رو نمیره یاد من اشکای پدر رو یتیمی سخته مادر آه از غریبی به زخم حیدرت تو تنها حبیبی میپاشه رو لحد خاک و میره از هوش شده امشب برای مادر سیه پوش شب غسل و حنوطت مییره بابا پی تابوت تو افتاده رو خاکا شبا بابا کنار سجاده میره چادر خاکی تو یادش نمیره امون ای دل ای دل داد از مدینه میمونه یاد بابا زخمای سینه کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
لالایی میکنه بابا مارو امشب بیا مادر که خوابش نمیره زینب بیا و شونه کن بازم موی مارو بیا مادر تو دلداری کن بابارو میکشه جای خالیت امشب بابارو بیا مادر ببینی تو حال مارو توی هرکنج خونه داغی نشسته بیا مادر که پشت بابا شکسته میری از خونه ی ما مادر شبونه بیا امشب چراغى نیست توی خونه نمیره من اون دیوار و در رو نمیره یاد من اشکای پدر رو یتیمی سخته مادر آه از غریبی به زخم حیدرت تو تنها حبیبی میپاشه رو لحد خاک و میره از هوش شده امشب برای مادر سیه پوش شب غسل و حنوطت مییره بابا پی تابوت تو افتاده رو خاکا شبا بابا کنار سجاده میره چادر خاکی تو یادش نمیره امون ای دل ای دل داد از مدینه میمونه یاد بابا زخمای سینه کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع،فاطمیه و شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
. ▪️▪️فاطمیه زمزمه واحد تو رفتی و بعد تو زهرا ندیدی که تاریکه خونه نبودی ببینی که حیدر شبا تا سحر روضه خونه نبودی ببینی یتیمات با دردای تو همزبونن بجای لالایی ندیدی شبا واسه هم روضه خونن یا زهراخونه دلگیره قلب من از غمت سیره بعد تو حیدرت پیره وای که دلم خونه وای سرد این خونه بیا و دوباره تو زهرا بزن موی زینب رو شونه بیا باز دوباره کنار یتیما تو خانوم خونه بیا بیتو اشک یتیمات پیش جانمازت روونه بوی عطر چادر نمازت پیچیده هنوز توی خونه این خونه بیتو زندونه قلب من از غمت خونه جای تو خالی میمونه وای وای وای زهرای من وای وای واى زهرای من بیا و ببین بی کسم من ندارم بجز تو کسی رو تو رفتی و بردی به این درد همه زندگی علی رو تو رفتی و بعد تو خونه مزار علی شد ندیدی نگفتی تو آخر به حیدر چی دردی تو کوچه کشیدی بعد از تو ،سرد این خونه این خونه ،روضه میخونه عطرت تو خونه میمونه میپیچی شبا توی بستر چرا یاس حیدر شبونه دعا میکنی واسه رفتن شنیدم تو خانوم خونه نگو از سفر یاس حیدر گل من تو خیلی جوونی ندارم کسی رو بجز تو پناهم تو باید بمونی یا زهرا از علی سیری از حیدر روتو میگیری خانومم داری میمیری شدی خم چرا تو جوونی امانت بدستم تو بودی چی شد خانومم توی کوچه چرا ماه حیدر کبودی لباتو چرا میگزی تو چرا دست به پهلو میگیری بگو چی شده یاس زردم چرا دست به بازو میگیری خاکیه چادرت زهرا خونیه پیکرت زهرا میمیره حیدرت زهرا "🔰 برادر مجید منصوری "
مرثیه فاطمه سلام الله علیها 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 مسیحای حیدر ، چرا نیمه جانی چرا ، سوخته از زمین و زمانی تو دار و ندار منی ، اندکی صبر در این ، بی شکیبی ، تو باید بمانی شب از فکر فردا که شاید نباشی به چشمم شده خواب ، یک درد جانی حبیبم ،شکیبم ، طبیبم ، تو تنها به این مرد بی کس شده هم زبانی به اجبار ، سر میکشی بغض خود را و پر میکشی ، سخت از دار فانی قراری به دل نیست ، زهرای حیدر تو باید غم سینه ام را بدانی چه شد پر کشیدی و رفتی تو از دست تو افتادی از پا به قد کمانی فدای تو که قبله گاهی به عالم تو که خاک پایت شده ، آسمانی تو که سجده گاه ، همه جن و انسی چرا فاطمه ، یاس من بی نشانی؟ اشعار مرثیه حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ حسن لطفی اسماء بریز آب که قلبم مذاب شد این مرد از خجالتِ این چهره آب شد اسماء بریز آب که آتش گرفته ام دیدی چگونه خانه من هم خراب شد * من چند بار شُسته ام و هَم نیامده خونت هنوز می چکد از زخم تازه ات این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخ توست ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه ات * دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان با گریه آستین سرِ دندان گرفته اند حالا که وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است از من نشانِ خانه یِ سلمان گرفته اند * حالا عزایِ کندن قبرت گرفته ام حالا برای بردنِ تابوت مانده ام این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است این نقش دست کیست که مبهوت مانده ام * آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت لبخندها به دیدنِ یارِ تو می رسند برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند فردا برایِ نبشِ مزارِ تو می رسند * باید که چند قبر برایت درست کرد باید مرا به جای تو در قبر جا دهند دست پدر رسید تو را گیرد از علی شاید که زخم آتش در را شفا دهند *** اشعار مرثیه حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ سعید مرادی تا تو بودی فاطمه صبر و قراری داشتیم ای گل نیلی من باغ و بهاری داشتیم تا تو بودی فاطمه در شهر ختم المرسلین با تو در شهر پیمبر اعتباری داشتیم تا تو بودی خنده بر لبهای حیدر می نشست تا تو بودی فاطمه خوش روزگاری داشتیم تا توبودی فاطمه پشت و پناه مرتضی از تمام اهل یثرب انتظاری داشتیم تا توبودی گرمی بازار قلبم فاطمه ما بجز عشق تو با دنیا چه کاری داشتیم تا توبودی ماه من ای شمس نیلیِ علی در دل شبهای خود ماهم نگاری داشتیم تا توبودی ذکر لبهای علی بعد از نماز غیر ذکرت ما کجا ذکر و شعاری داشتیم تا توبودی ای جبیب خالق هفت آسمان بین مردم فاطمه عز و وقاری داشتیم تا توبودی یار من ای یاور قامت کمان ما کجا هر لحظه چشم اشکباری داشتیم تا تو رفتی فاطمه دنیا برایم تیره شد در فراقت روز و شبها سوگواری داشتیم تا تورفتی من غریب و بی کس و تنها شدم در عزایت روزها هم شام تاری داشتیم تا تورفتی از کنارم ای تمام هستیم روز و شب با یاد رویت بی قراری داشتیم تا تورفتی رفتم از دست ای تمام باورم روضه خواندیم و به یادت حال زاری داشتیم تا تورفتی زیر خاک ای خفته در زیر لحد ما دوچشم خیس همچون جویباری داشتیم