eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
333 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼پنجشنبه تون عالی و بینظیر 💚امروزتون زیباتر از گل 🌷و لحظه هاتون به زیبایی 💚تابلوی طبیعت 🌼آرزومندم دلی آرام 🌷همراه با مهربانی 💚قدمی استوار و محکم 🌼و روزی پراز موفقیت 🌷داشته باشید ❤️اخر هفته تون زیبا و در پناه خدا ⚫پنجشنبه هست بیاد شهداواموات،پدران ومادرانی که دربین مانیستند بخوانیم فاتحه وصلوات 🖤 🌼🍃🙏🙏🙏🙏
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ اللَّيْلَ مُظْلِماً بِقُدْرَتِهِ‏ به نام خداى بخشنده مهربان ستايش مخصوص خداست كه شب تار را به قدرت كامله از جهان ببرد وَ جَاءَ بِالنَّهَارِ مُبْصِراً بِرَحْمَتِهِ وَ كَسَانِي ضِيَاءَهُ وَ أَنَا فِي نِعْمَتِهِ‏ و روز روشن را از لطف و رحمت به جاى آن بياورد و روشنى روز پس از شب تار مرا فرا گرفت در حالى كه متنعم به نعمت اويم اللَّهُمَّ فَكَمَا أَبْقَيْتَنِي لَهُ فَأَبْقِنِي لِأَمْثَالِهِ‏ اى خدا چنانكه مرا براى اين روز باقى داشتى براى روزهاى بسيار مثل اين روز هم باقى بدار وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏ و درود بر پيغمبر محمد (ص) و آل او فرست وَ لاَ تَفْجَعْنِي فِيهِ وَ فِي غَيْرِهِ مِنَ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ بِارْتِكَابِ الْمَحَارِمِ وَ اكْتِسَابِ الْمَآثِمِ‏ و مرا در اين روز و شبان و روزان ديگر مبتلا مگردان به غم و درد و اندوه به سبب ارتكاب افعال حرام و كسب گناهان وَ ارْزُقْنِي خَيْرَهُ وَ خَيْرَ مَا فِيهِ وَ خَيْرَ مَا بَعْدَهُ‏ و هر خيرى كه بر اين روز و در اين روز و بعد از اين روز مقدر كرده ‏اى مرا نصيب گردان وَ اصْرِفْ عَنِّي شَرَّهُ وَ شَرَّ مَا فِيهِ وَ شَرَّ مَا بَعْدَهُ‏ و هر شرى بر اين روز و در اين روز و بعد از اين روز است از من رفع فرما اللَّهُمَّ إِنِّي بِذِمَّةِ الْإِسْلاَمِ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ‏ خدايا من به عهد و رشته اسلام به درگاه تو متوسلم وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْكَ‏ و به حرمت و عظمت قرآن بر درگاه تو متكى هستم وَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ‏ و به مقام حضرت محمد صلى الله عليه و آله نزد تو شفاعت مى‏ طلبم فَاعْرِفِ اللَّهُمَّ ذِمَّتِيَ الَّتِي رَجَوْتُ بِهَا قَضَاءَ حَاجَتِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏ پس بار خدايا كارى كه به بر آمدن حاجتم اميدوار كند مرا بياموز اى مهربانترين مهربانان عالم اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْخَمِيسِ خَمْساً لاَ يَتَّسِعُ لَهَا إِلاَّ كَرَمُكَ وَ لاَ يُطِيقُهَا إِلاَّ نِعَمُكَ‏ بار خدايا در اين روز پنجشنبه پنج چيز بر من مقدر فرما كه جز كرم تو گنجايش آن ندارد و جز نعمتهاى بى ‏پايان تو طاقت آن نيارد سَلاَمَةً أَقْوَى بِهَا عَلَى طَاعَتِكَ وَ عِبَادَةً أَسْتَحِقُّ بِهَا جَزِيلَ مَثُوبَتِكَ‏ نخست آنكه سلامتى بخش كه بر طاعتت توانا باشم ديگر به عبادتى موفقم كن كه به آن مستحق ثواب عظيم تو شوم وَ سَعَةً فِي الْحَالِ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلاَلِ وَ أَنْ تُؤْمِنَنِي فِي مَوَاقِفِ الْخَوْفِ بِأَمْنِكَ‏ ديگر در حال من رزق وسيع از طريق حلال نصيبم فرما ديگر مرا در مواضع بيمناك به امان خود ايمن گردان وَ تَجْعَلَنِي مِنْ طَوَارِقِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ فِي حِصْنِكَ‏ ديگر مرا از حوادث پر غم و اندوه عالم در پناه خود آور وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ تَوَسُّلِي بِهِ شَافِعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَافِعاً إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏ و درود بر محمد (ص) و آل محمد فرست و توسل مرا به آن بزرگوار شفيع من قرار ده و سودمند براى سفر آخرتم گردان زيرا تنها تويى كه مهربانترين مهربانان عالمى.
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام  مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام    زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی  داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟    دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم  با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم    با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت  با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت    این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد  حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد    زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند  باید کمک کنم، کمرت درد می کند    آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن  فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن    تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد  دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد    ازدست تو، به آه شکایت بیاورم  نگذاشتی طبیب برایت بیاورم    با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم  راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم    جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم  دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم    جارو نکش! که عطربهشت ست می بری  روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری    باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست  ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست    گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...  فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....    آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی  خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی    زهرا به جای نان، غم ما را درست کن  حلوای ختم شیرخدا را درست کن    مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری  دست شکسته جانب دستاس می بری    جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت  شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت    شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟  آماده کرده ای تو کفن با کدام دست    حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه  ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه    حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین  خونابه های پیرهنت ناله زد حسین  
●✿ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام ✿●✿ای ساربان آهسته ران من میزبان گم کرده ام ✿●✿در می کده بودم ولی بیرون شدم از قافلی ✿●✿ای وای از این بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام ✿●✿پایان رسد شام سیه آید حبیب منظرم ✿●✿اما خدا حالم ببین من یار را گم کرده ام ای وای از این غوغای دل ✿●✿از دلبرم هستم خجل وقت سفر ماندم به گل  من کاروان گم کرده ام✿●✿ نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام✿●✿ اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام✿●✿ من عبد کوه عشقم و من شاه را گم کرده ام✿●✿ آقا تو را گم کرده ام… آقا تو را گم کرده ام✿●✿ آقا تو را گم کرده ام… آقا تو را گم کرده ام✿●✿ دل بکشنین نامه چنین با خون دل ای مهجبین✿●✿ اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام✿●✿ شرمنده ام اما بگم آقا تو را گم کرده ام✿● ✿▪️▪️▪️▪️▪️
4_6037233488430629099.mp3
7.27M
🥀خیلی‌ دلم‌ تنگ‌ است لطفی‌ کن همین‌ لحظه پای ضریحت جای من را نیز خالی کن.. با نوای:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الله علیها از غصه من دیده خون بار خبر داشت از سوختنم شعله بسیار خبر داشت اینکه چقدر زخم رسیده به وجودم خونی که چکید از سر مسمار خبر داشت سنگی که شکست آینه را خوب از اینکه من همره خود داشتم این بار خبر داشت از کوچه گذشتیم به هر شکل که میشد تنها حسن از این ره دشوار خبر داشت روزی دو سه دفعه ملک الموت بیاید جانم به لبم آمده ... انگار خبر داشت تا صبح نخوابیدن و تا شب همه اش درد تنها زغمم چشم پرستار خبر داشت فضه کمکم کرد روم راه وگرنه از حال بدمن در و دیوار خبر داشت من سعی نمودم بزنم شانه به مویش میگفت به گریه نکنم کار خبر داشت میرزائی
علیها سلام زمین بدون تو گم می‌کند بهارش را گرفته است جهان از تو اعتبارش را به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش نبرده است دل آفریدگارش را خدا به خاطر تو خلق کرد دنیا را سپس‌ سپرد به دست تو اختیارش را چه بنده ها که خدا آفریده است ولی عیان نمود فقط با تو شاهکارش‌را هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده ست به قول مرشد ما، بسته است بارش را تو را زدند و علی‌مانده است در این بِین چگونه حفظ کند بغض ذوالفقارش را علی که دید،ولی‌کاش بعد‌از این دیگر میان شعله نبیند کسی نگارش را خوش است‌چاه که هم صحبت علی شده است خوش است وقف علی‌کرده روزگارش را به فرض کل درختان قلم شوند،_قلم چگونه وصف کند حُسن بی شمارش را برای آدمیان جا نمانده ،وقتی‌که احاطه کرده هزاران ملک مزارش را نرگسی
ای نام تو از نام خدا ، یا زهرا (س) ذکر تو شفای دردها ، یا زهرا (س) از بهر خدا به دوستان کن نظری حاجات همه روا نما ، یا زهرا (س) هستیم به زندان بلا و دشمن ما را ز بلا رها نما یا زهرا (س) ما جمله گرفتار و فقیر و بیمار از حق به طلب چاره ما ، یا زهرا (س) تو شافعه محشر و ما غرق گناه بخشای گناه جمله را ، یا زهرا(س) برده توشفاءمریضان یا زهرا علیک یا فاطمه زهرا (س
زهرا🌹 شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها مرو ای مهربان.جوان قد کمان ببین بی یاورم. کنار من بمان بیا بارفتنت قرارم را مبر تورا جان علی مرو ای همسفر مرو یا فاطمه خودم دیدم تورا.شدی نقش زمین چه خاکی بر سرم .شده زهرا ببین پس از تو میشود سلام َم بی جواب امیرالمومنین شده خانه خراب مرو یا فاطمه همه هیزم به دست.به کوچه آمدند چهل تایی تورا.به پیش من زدند حلالم می کنی؟ دو دستم بسته بود خودم دیدم شده همه صورت کبود مرو یافاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مرثیه فاطمه سلام الله علیها 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 مسیحای حیدر ، چرا نیمه جانی چرا ، سوخته از زمین و زمانی تو دار و ندار منی ، اندکی صبر در این ، بی شکیبی ، تو باید بمانی شب از فکر فردا که شاید نباشی به چشمم شده خواب ، یک درد جانی حبیبم ،شکیبم ، طبیبم ، تو تنها به این مرد بی کس شده هم زبانی به اجبار ، سر میکشی بغض خود را و پر میکشی ، سخت از دار فانی قراری به دل نیست ، زهرای حیدر تو باید غم سینه ام را بدانی چه شد پر کشیدی و رفتی تو از دست تو افتادی از پا به قد کمانی فدای تو که قبله گاهی به عالم تو که خاک پایت شده ، آسمانی تو که سجده گاه ، همه جن و انسی چرا فاطمه ، یاس من بی نشانی؟ اشعار مرثیه حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ حسن لطفی اسماء بریز آب که قلبم مذاب شد این مرد از خجالتِ این چهره آب شد اسماء بریز آب که آتش گرفته ام دیدی چگونه خانه من هم خراب شد * من چند بار شُسته ام و هَم نیامده خونت هنوز می چکد از زخم تازه ات این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخ توست ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه ات * دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان با گریه آستین سرِ دندان گرفته اند حالا که وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است از من نشانِ خانه یِ سلمان گرفته اند * حالا عزایِ کندن قبرت گرفته ام حالا برای بردنِ تابوت مانده ام این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است این نقش دست کیست که مبهوت مانده ام * آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت لبخندها به دیدنِ یارِ تو می رسند برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند فردا برایِ نبشِ مزارِ تو می رسند * باید که چند قبر برایت درست کرد باید مرا به جای تو در قبر جا دهند دست پدر رسید تو را گیرد از علی شاید که زخم آتش در را شفا دهند *** اشعار مرثیه حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ سعید مرادی تا تو بودی فاطمه صبر و قراری داشتیم ای گل نیلی من باغ و بهاری داشتیم تا تو بودی فاطمه در شهر ختم المرسلین با تو در شهر پیمبر اعتباری داشتیم تا تو بودی خنده بر لبهای حیدر می نشست تا تو بودی فاطمه خوش روزگاری داشتیم تا توبودی فاطمه پشت و پناه مرتضی از تمام اهل یثرب انتظاری داشتیم تا توبودی گرمی بازار قلبم فاطمه ما بجز عشق تو با دنیا چه کاری داشتیم تا توبودی ماه من ای شمس نیلیِ علی در دل شبهای خود ماهم نگاری داشتیم تا توبودی ذکر لبهای علی بعد از نماز غیر ذکرت ما کجا ذکر و شعاری داشتیم تا توبودی ای جبیب خالق هفت آسمان بین مردم فاطمه عز و وقاری داشتیم تا توبودی یار من ای یاور قامت کمان ما کجا هر لحظه چشم اشکباری داشتیم تا تو رفتی فاطمه دنیا برایم تیره شد در فراقت روز و شبها سوگواری داشتیم تا تورفتی من غریب و بی کس و تنها شدم در عزایت روزها هم شام تاری داشتیم تا تورفتی از کنارم ای تمام هستیم روز و شب با یاد رویت بی قراری داشتیم تا تورفتی رفتم از دست ای تمام باورم روضه خواندیم و به یادت حال زاری داشتیم تا تورفتی زیر خاک ای خفته در زیر لحد ما دوچشم خیس همچون جویباری داشتیم