eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
427 دنبال‌کننده
306 عکس
506 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹غیر از تو من، با هیچکس کاری ندارم 🔹اصلاً بدون تو من خریداری ندارم 🔆یا میشه منو نگاه گنی 🔆انقده می‌م تا دردمو دوا کنی ✔️قربون کبوترای حرمت ✔️قربون اینهمه لطف و کرمت 👌تو صاحب مایی 👌تو ولی نعمت مایی 👌تو آقای منی 🔹مانند مادرت شده ای،قد خمیده ای 🔹آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای 🔹با درد کهنه ای به نظر راه میروی 🔹مانند مادرت چقدر راه میروی ☑️انقده شدت زهر زیاد بود از مجلس مأمون تا خونه، نوشتند قریب به پنجاه بار آقا خورد به زمین ☑️راهی نبوده... هی میخورد زمین و بلند میشد دست به کنر میگرفت 🔹خون جگر به سینه به اجبار میدهی 🔹راهی نرفته، تکیه به دیوار میدهی 🔹داغ غریبیه تو نمک بر جگر زند 🔹خواهر نداشتی که برایت به سر زند ✔️امام رضا خوب شد خواهر نداشتی، دست و پا زدنتو ببینه 🔹اینجا مدینه نیست چرا دلخوری شما؟ 🔹در کوچه های طوس، زمین میخوری چرا؟؟ 🔹با یا به زانوی خسته توان بده 🔹خاک لباسِ خودت را، تکان بده 🔹مقداری از عبای شما پاره شد ولی 🔹نیزه نزد کسی به تو از کینه ی 🔹اینجا کسی به پیراهن تو نظر نداشت 🔹فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت 🔹اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت 🔹چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت 😭😭 🔰امام رضا خوب شد خواهر نداشتی خوب شد دختر نداشتی ☑️نه اینکه نداشته باشی، خوب شد بالاسرت نبودن دست و پا زدنتو ندیدن ☑️خوب شد اون لحظه ای که گفتی جیگرم داره میسوزه از تشنگی... زهر به شدت اثر گذاشته بود رو جسم شما... 😔خوب شد خواهرت حضرت معصومه نبود بالا سرت، این حالتو ندیده 😭اما من یه خواهری سراغ دارم تو گودیه قتلگاه... ☑️امام رضا نگران نبودی بعد شهادتت چه بلایی سر خونوادت میارن ☑️اما من یه آقایی میشناسم تو گودیه قتلگاه،نگران حال زینبه نگران ربابِ نگران رقیشه رضا_غریب_الغربایی 🔶لحظه آخر عمرت، سرت رو زانوی پسرت آقا جواد الائمه بوده 🔶نمیدونم دست و پا زدنتو دیده یا نه هرچی بود،این حالتو دید خیلی غصه خورد ... پسره،،، سالهاست باباشو ندیده 🔸دلتو یجا ببرم؟؟ 🔥برا اینکه نمک رو زخم اهل بیت بپاشن، گفتن موقع خروج از کربلا دوباره از گودال رد بشن 🔥اهل بیتُ با دست بسته، از گودیه قتلگاه عبور دادن ☄جنازه ها تیکه تیکه شده همه زخمی افتاده زین العابدین علیه السلام داره نگاه میکنه به نقطه ای خیره شده ⚡️الانه که جان از بدن امام سجاد، مفارقت کنه ⚡️زینب اومد به کمکش، داری چیکار میکنی؟؟ تو امام مایی... داری چیکار میکنی؟؟ چه بلایی سر خودت میاری؟؟ 🍁یه نگاه کرد عمه جان،،، مگه این بدن، بدن امام نبوده؟؟ 🍁ببین چه بلایی سر بابام آوردن 😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸باز هم صحبت فرداست قرارِ ماها  🔸باز هم خیر ندیدیم از این فرداها 😔چقدر پای همین وعده ی تو پیر شدند 😔جگر "مادرها ، " موی سر "باباها " # آقا_جانـــم 🔹سیزده قرنِ گذشته همه اش فردا بود 🔹پس چه شد آمدنِ آن نفرِ فرداها 🌱سیزده قرن، نفس هایِ زمین پر شده از... 🌱"پسر فاطمه"ها، ای "پسر زهرا "ها 🍁سیزده قرن،  تو آن جایی و ما این جائیم 🍁چه کنم راه به آنجا ببرند این جاها 🍃خُب بگوئید بمیرید، اگر قسمت نیست 🍃دیدن یک نفر از... یک نفر از آقاها 🎋باز کُرسیِ زمستانی ما گرم نشد 🎋باز هم سرد گذشتند، شب یلداها 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
                     اَللّهُمَّ                   کُنْ لِوَلِیِّکَ              الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ         صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ     فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة   وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً         وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ              طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها                     طَویلا..
eitaa-6.2(2440).apk
41.25M
♨️ برنامه اندروید ایتا به نسخه 6.2 بروزرسانی شد ◀️همراه با کلی امکانات جدید ——————— 💢اگر حین نصب با خطایی مواجه شدید، لطفا روی «Install Anyway» یا «درهرحال نصب شود» بزنید
🔸خورشید تاریک است پیش روی صادق 🔸محراب اهل آسمان ابروی صادق 🔹جبریل زانو میزند پهلوی صادق 🔹عالم شده هرکس گذشت از کوی صادق 🔸پیداست اسرار عوالم از نگاهش 🔸پلکی زند میریزد عالم از نگاهش 🔹از کفر مردم را گرفت و باخدا کرد 🔹قفل مسائل را برای خلق وا کرد 🔸با تیغ علم غیب خود غوغا به پا کرد 🔸ظلم بنی عباسیان را برملا کرد 🔹علمش حجاب جهل ها را پاره کرده 🔹صادق بنی عباس را بیچاره کرده 🔸در مکتبش باعلم عالم پروری کرد 🔸یعنی جهاد علمی اش را رهبری کرد 🔹سرباز های عالمی جمع آوری کرد 🔹از راه شاگردان خود روشنگری کرد 🔸از بس به ریشه های دین خلق پرداخت 🔸لرزه به پایه های کاخ ظلم انداخت 🔹در راه حق گرچه کشیده زحمتش را 🔹اما ندانستند قدر و قیمتش را 🔸دشمن شکسته پیش مردم حرمتش را 🔸با ناسزا دادند مزد خدمتش را 🔹در کوچه های شهر، یوسف را کشیدند 🔹این گرگ ها، پیراهن او را دریدند ☑️فرمود: من آبرو دارم. سن و سالی ازم گذشته... ☑️منو از بین مردم عبور ندید یا از یه جای خلوت، ببریدم 😭😔 من میدونم تو دلت کجاست، اما الان زوده امام صادق، تو مَردی... 😭😭 🔸می سوخت در آتش پر شیخ الائمه 🔸از بس که زد بر پیکر شیخ الائمه 🔹عمامه افتاد از سر شیخ الائمه 🔹حرمت شکست از مادر شیخ الائمه ✔️گفت هرجوری شده، امام صادقُ بیار امشب دیگه کار تمومه. ✔️از رو دیوار، وارد منزل شد 🔆نمیخوام بعضی از حرفارو بازش کنم امام صادق، مشغول عبادت بوده بی عمامه، بی ردا با پای برهنه این پیرمردو بردن بماند در خونشو آتیش زدن 😭جمله جمله حرفایی که میزنم، تو دلت یجا میره یا پشت در نیمسوخته ی خونه ی علی هستی یا کنار خیمه های سوخته ی امام حسینی 😭میگم پابرهنه، تو دلت پهلوی رقیه س 🔸مردی که در محشر، دو عالم را شفیع است 🔸ناراحت از نامردیه ابن ربیع است فرمود هرکیو میخوای دنبالم بفرستی، بفرست اما ابن ربیع بیحیارو نفرست خیلی بددهنه خیلی بی حیاست خیلی ناسزا میگه 🔹آتش گرفته رشته های دامنش را 🔹ابن ربیعِ پست، لرزانده تنش را 🔸در بین مردم میکشد پیراهنش را 🔸با ریسمان بستند دست و گردنش را 🔹همسایه ها اینبار هم کاری نکردند 🔹یعنی ولی الله را یاری نکردند ♻️یه روز تو این مدینه، یه همسایه هایی با چشمای خودشون دیدن دست آقایی رو بستن دیدن چلو چشم علی دارن خانومشو میزنن 🔰همه ی همسایه ها تماشاچی بودن یبارم یه عده از همسایه های قدیمی، خاکروبه میریختن رو سر زینب 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
💢با ریسمان بستند دست و گردنش را 🔹همسایه ها اینبار هم کاری نکردند 🔹یعنی ولی الله را یاری نکردند 🔸او صبح صادق بود و در دست شب افتاد 🔸خیس عرق شد, عرش در تاب و تب افتاد 🔹صدبار تا بغداد پشت مرکب افتاد 🔹در راه چندین بار یاد زینب افتاد 😭😭😭 💢چه بر سرش آورده اند ایام پیری ☑️تو کوچه پس کوچه ها اگه یه دعوایی ببینی، ولو اینکه این پیرمرد حق باهاش نباشه، به اون جوون تذکر میدی، میگی خجالت بکش از محاسن سفیدش ✔️حیا کن... 💢حالا صحنه رو تجسم کن.. 🔹چه بر سرش آورده اند ایام پیری 🔹زیر لبش میگفت ای وای از اسیری یه گریز بزنم؟؟ تو حسینتو بگو 😭تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت 😭الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت 😭به آتیش کشیدن حرم رو، یا مظلوم 😭نبودی شکستن سرم رو، یا مظلوم 😭ندیدی چشای ترم رو، باغیرت 😭شلوغیه دور و برم رو، یا مظلوم 😭زینبو کوچه و بازار، کجا؟؟ 😭زینب و مجلس اغیار، کجا؟؟ آقای غریبمونو، بدون عبا،،، سر برهنه سوار بر مرکب شد. یوقتایی بین راه میفتاد صحنه رو تجسم کن یه پیرمرد سوار بر مرکب... 🔆همه لحظات، صدای ملائکه رو میشنوه امام صادق ✔️گاهی میگن یا زهرا ✔️گاهی میگن حسین غریب ✔️این پیرمرد خسته رو دارن میبرن وارد مجلس اون نانجیب کردن همه چی رو مهیا کرد. کمر به قتل امام صادق بست 🔸آن لحظه که شمشیر بر رویش کشیدند 🔸خشم رسول الله را با چشم دیدند ☑️سه بار دست به قبضه ی شمشیر برد. هرسه بار منصرف شد. اطرافیا میدونستن قصدش امشب، کشتن امام صادق بوده 🔹با اینکه ناله های زهرا را شنیدند 🔹در کربلا اما سر از جدش بریدند 😭😭😭 🔸در کربلا جد غریبش تیر میخورد 🔸بر بوسه های مصطفی شمشیر میخورد 😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
بریم کربلا دیگه ها؟؟ 🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا 🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم، واویلا حسین واویلا 🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا 🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم، واویلا حسین واویلا 💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم 💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم 😭😭 😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد ☑️امام صادق، هر چی اذیت شدی،،، کفن قیمتی آوردن شاگردات با احترام هم غسلت دادن هم کفنت کردن هم تشییع جنازه کردن 🔻مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 🔺وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد 🔹واویلا واویلا واویلا بلا به دور 🔹پاشو دارن میبرنم منو به زور ☑️آوردنش خونه، شاگرداش دورش جمع شدن لحظه لحظه یه گوشه ای کز میکرد گریه میکرد این پیر مرد خسته ☑️عرض کردن گریه برا چیه؟ بخیر گذشت قصد جانتو کردن ☑️فرمود: خونمو آتیش زدن گفت الحمدلله اتفاقی نیفتاد، جمع شدیم خاموشش کردیم گریه ام برا این نیست ☑️همچین که در خونمو آتیش زدن، میدیدم بچه هام از هول و هراس از ترس، به یه گوشه ای پناه میبرن یکی دنبال من بود یکی دنبال مادرشون ✔️این ترس و وحشت بچه هارو دیدم، یاد یه صحنه ای افتادم ☑️اما سجاد فرمود: خلخالا رو جدا کنید زیور آلاتو جدا کنید ☑️عمه بابامو کشتن به بچه ها بگو، فرار کنن 😭😭😭😭 ☑️این بچه های کوچیک زیر دست و پا... 😭😭😭😭 آی خیمه آتیش دادن ♦️خیمه ها میسوزد و دامنا میسوزنو و معجرا میسوزنو... ☑️یکی از بچه ها دامنش آتیش گرفت داره فرار میکنه نگاه کردم دلم رحم اومد گفتم برم کمکش کنم ☑️هر چی من میدوییدم، میدونست من از لشکر دشمنم اونم تندتر میدویید ☑️آتیش که بهش باد بخوره،شعله ور تر میشه هرجوری بود رسیدم به این دختر بچه... ☑️همچین که من رسیدم،گفت منو نزن من یتیمم گفتم میخوام کمکت کنم ☑️فهمید یه مقدار دل رحمم، محبت کردم بهش آقا یه مقدار آب داری به من بدی؟؟ یخرده آب بهش دادم، گفت به من بگو راه گودال از کدوم طرفه؟؟ ☑️بچه مگه آب نمیخواستی؟؟ مگه تشنت نبوده؟؟ چرا!!! ☑️از من تشنه تر بابای غریبم،حسین بوده تا لحظه آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه 😭😭😭😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
روضه حاج عباس طهماسب پور
💠 #زمزمه_روضه(آغاز جلسه) محراب اهل آسمان، ابروی صادق ❣#حضرت_امام_جعفر_صادق
⬅️عزیزانی که صرفا دنبال این روضه هستند خورشید تاریک است پیش روی صادق محراب اهل آسمان ابروی صادق جبریل زانو میزند پهلوی صادق عالِم شده هرکس گذشت از کوی صادق پیداست اسرار عوالم از نگاهش پلکی زند میریزد عالِم از نگاهش از کفر, مردم را گرفت و باخدا کرد قفل مسائل را برای خلق وا کرد با تیغ علم غیب خود غوغا به پا کرد ظلم بنی عباسیان را برملا کرد علمش حجاب جهل ها را پاره کرده صادق بنی عباس را بیچاره کرده در مکتبش باعلم, عالم پروری کرد یعنی جهاد علمی اش را رهبری کرد سربازهای عالمی جمع آوری کرد از راه شاگردان خود روشنگری کرد از بس به ریشه های دین خلق پرداخت لرزه به پایه های کاخ ظلم انداخت در راه حق گرچه کشیده زحمتش را اما ندانستند قدر و قیمتش را دشمن شکسته پیش مردم حرمتش را با ناسزا دادند مزد خدمتش را در کوچه های شهر یوسف را کشیدند این گرگ ها پیراهن او را دریدند میسوخت در آتش پر شیخ الائمه از بسکه زد بر پیکر شیخ الائمه عمامه افتاد از سر شیخ الائمه حرمت شکست از مادر شیخ الائمه مردی که در محشر دو عالم را شفیع است ناراحت از نامردی ابن ربیع است آتش گرفته رشته های دامنش را ابن ربیع پست لرزانده تنش را در بین مردم میکشد پیراهنش را با ریسمان بستند دست و گردنش را همسایه ها اینبار هم کاری نکردند یعنی ولی الله را یاری نکردند او صبح صادق بود و در دست شب افتاد خیس عرق شد, عرش در تاب و تب افتاد صدبار تا بغداد پشت مرکب افتاد در راه چندین بار یاد زینب افتاد چه بر سرش آورده اند ایام پیری زیر لبش میگفت ای وای از اسیری آن لحظه که شمشیر بر رویش کشیدند خشم رسول الله را با چشم دیدند با اینکه ناله های زهرا را شنیدند در کربلا اما سر از جدش بریدند در کربلا جد غریبش تیر میخورد بر بوسه های مصطفی شمشیر میخورد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸گرچه بیمارم و حالم ز دلم زارتر است 🔸ولی از پیکر من، چشم تو بیمارتر است 🔸دیدن رأس تو دشوار بوَد، بر سر نِی 🔸دیدن عمه ی من از همه دشوارتر است ☑️یه طرف ریسمانو به دستای زین العابدین بستن،،، یه طرف ریسمان به دستای زینب ☑️تو این فاصله، یکی یه دونه گره زدن به گردن بچه ها همه بیمارن. پاها آبله زده گرسنه تشنه ☑️هرکدوم آرومتر میرفت، این حلقه ی ریسمان اذیت میکرد خفه میشدن بچه ها 😭😭😭 👌الهی بمیرم برا رقیه الهی بمیرم... 💢اون روزی که سفارش کرد پسرم، یادت باشه رقیه خیلی باباییه حالا جلو چشای زین العابدین دارن این دخترو کتک میزنن 😭😭 🔹بزرگ شده دامنم، بلند شده پیرهنم 🔹طوری شدم که مردم شهرو میخندونه راه رفتنم 😭😭 🔹بس که به زور کشیدنم، ببین شکسته ناخنم 🔹موی سپیدم شاهدِ بابا، کجاها که نبردنم 😭😭 🔹با اینکه تا حد مرگم،خستم،رد طناب رو دستم 🔹اما فدا پیشونیت،کاشکی یه معجری بود زخم تورو میبستم 🔹اومدی مانع، از کتکم شی 🔹دستی نداری تا کمکم شی 🔹گفتم میاری برام عروسک 🔹فکر نمیکردم عروسکم شی 🔹با عروسکام میگم قصه ی چشمای عمو 🔹من عروسک تو ام بیا برام قصه بگو 🔹آخه دختر سه ساله، دست و پا گیر نمیشه 🔹توی دنیا دختری به سن من،پیر نمیشه 😭😭😭😭 🔹من یتیم کوچه گردم، بابا جون 🔹به خدا گریه نکردم، بابا جون 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas