eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
425 دنبال‌کننده
311 عکس
521 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
بریم کربلا دیگه ها؟؟ 🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا 🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم، واویلا حسین واویلا 🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا 🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم، واویلا حسین واویلا 💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم 💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم 😭😭 😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد ☑️امام صادق، هر چی اذیت شدی،،، کفن قیمتی آوردن شاگردات با احترام هم غسلت دادن هم کفنت کردن هم تشییع جنازه کردن 🔻مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 🔺وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد 🔹واویلا واویلا واویلا بلا به دور 🔹پاشو دارن میبرنم منو به زور ☑️آوردنش خونه، شاگرداش دورش جمع شدن لحظه لحظه یه گوشه ای کز میکرد گریه میکرد این پیر مرد خسته ☑️عرض کردن گریه برا چیه؟ بخیر گذشت قصد جانتو کردن ☑️فرمود: خونمو آتیش زدن گفت الحمدلله اتفاقی نیفتاد، جمع شدیم خاموشش کردیم گریه ام برا این نیست ☑️همچین که در خونمو آتیش زدن، میدیدم بچه هام از هول و هراس از ترس، به یه گوشه ای پناه میبرن یکی دنبال من بود یکی دنبال مادرشون ✔️این ترس و وحشت بچه هارو دیدم، یاد یه صحنه ای افتادم ☑️اما سجاد فرمود: خلخالا رو جدا کنید زیور آلاتو جدا کنید ☑️عمه بابامو کشتن به بچه ها بگو، فرار کنن 😭😭😭😭 ☑️این بچه های کوچیک زیر دست و پا... 😭😭😭😭 آی خیمه آتیش دادن ♦️خیمه ها میسوزد و دامنا میسوزنو و معجرا میسوزنو... ☑️یکی از بچه ها دامنش آتیش گرفت داره فرار میکنه نگاه کردم دلم رحم اومد گفتم برم کمکش کنم ☑️هر چی من میدوییدم، میدونست من از لشکر دشمنم اونم تندتر میدویید ☑️آتیش که بهش باد بخوره،شعله ور تر میشه هرجوری بود رسیدم به این دختر بچه... ☑️همچین که من رسیدم،گفت منو نزن من یتیمم گفتم میخوام کمکت کنم ☑️فهمید یه مقدار دل رحمم، محبت کردم بهش آقا یه مقدار آب داری به من بدی؟؟ یخرده آب بهش دادم، گفت به من بگو راه گودال از کدوم طرفه؟؟ ☑️بچه مگه آب نمیخواستی؟؟ مگه تشنت نبوده؟؟ چرا!!! ☑️از من تشنه تر بابای غریبم،حسین بوده تا لحظه آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه 😭😭😭😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
روضه حاج عباس طهماسب پور
💠 #زمزمه_روضه(آغاز جلسه) محراب اهل آسمان، ابروی صادق ❣#حضرت_امام_جعفر_صادق
⬅️عزیزانی که صرفا دنبال این روضه هستند خورشید تاریک است پیش روی صادق محراب اهل آسمان ابروی صادق جبریل زانو میزند پهلوی صادق عالِم شده هرکس گذشت از کوی صادق پیداست اسرار عوالم از نگاهش پلکی زند میریزد عالِم از نگاهش از کفر, مردم را گرفت و باخدا کرد قفل مسائل را برای خلق وا کرد با تیغ علم غیب خود غوغا به پا کرد ظلم بنی عباسیان را برملا کرد علمش حجاب جهل ها را پاره کرده صادق بنی عباس را بیچاره کرده در مکتبش باعلم, عالم پروری کرد یعنی جهاد علمی اش را رهبری کرد سربازهای عالمی جمع آوری کرد از راه شاگردان خود روشنگری کرد از بس به ریشه های دین خلق پرداخت لرزه به پایه های کاخ ظلم انداخت در راه حق گرچه کشیده زحمتش را اما ندانستند قدر و قیمتش را دشمن شکسته پیش مردم حرمتش را با ناسزا دادند مزد خدمتش را در کوچه های شهر یوسف را کشیدند این گرگ ها پیراهن او را دریدند میسوخت در آتش پر شیخ الائمه از بسکه زد بر پیکر شیخ الائمه عمامه افتاد از سر شیخ الائمه حرمت شکست از مادر شیخ الائمه مردی که در محشر دو عالم را شفیع است ناراحت از نامردی ابن ربیع است آتش گرفته رشته های دامنش را ابن ربیع پست لرزانده تنش را در بین مردم میکشد پیراهنش را با ریسمان بستند دست و گردنش را همسایه ها اینبار هم کاری نکردند یعنی ولی الله را یاری نکردند او صبح صادق بود و در دست شب افتاد خیس عرق شد, عرش در تاب و تب افتاد صدبار تا بغداد پشت مرکب افتاد در راه چندین بار یاد زینب افتاد چه بر سرش آورده اند ایام پیری زیر لبش میگفت ای وای از اسیری آن لحظه که شمشیر بر رویش کشیدند خشم رسول الله را با چشم دیدند با اینکه ناله های زهرا را شنیدند در کربلا اما سر از جدش بریدند در کربلا جد غریبش تیر میخورد بر بوسه های مصطفی شمشیر میخورد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸گرچه بیمارم و حالم ز دلم زارتر است 🔸ولی از پیکر من، چشم تو بیمارتر است 🔸دیدن رأس تو دشوار بوَد، بر سر نِی 🔸دیدن عمه ی من از همه دشوارتر است ☑️یه طرف ریسمانو به دستای زین العابدین بستن،،، یه طرف ریسمان به دستای زینب ☑️تو این فاصله، یکی یه دونه گره زدن به گردن بچه ها همه بیمارن. پاها آبله زده گرسنه تشنه ☑️هرکدوم آرومتر میرفت، این حلقه ی ریسمان اذیت میکرد خفه میشدن بچه ها 😭😭😭 👌الهی بمیرم برا رقیه الهی بمیرم... 💢اون روزی که سفارش کرد پسرم، یادت باشه رقیه خیلی باباییه حالا جلو چشای زین العابدین دارن این دخترو کتک میزنن 😭😭 🔹بزرگ شده دامنم، بلند شده پیرهنم 🔹طوری شدم که مردم شهرو میخندونه راه رفتنم 😭😭 🔹بس که به زور کشیدنم، ببین شکسته ناخنم 🔹موی سپیدم شاهدِ بابا، کجاها که نبردنم 😭😭 🔹با اینکه تا حد مرگم،خستم،رد طناب رو دستم 🔹اما فدا پیشونیت،کاشکی یه معجری بود زخم تورو میبستم 🔹اومدی مانع، از کتکم شی 🔹دستی نداری تا کمکم شی 🔹گفتم میاری برام عروسک 🔹فکر نمیکردم عروسکم شی 🔹با عروسکام میگم قصه ی چشمای عمو 🔹من عروسک تو ام بیا برام قصه بگو 🔹آخه دختر سه ساله، دست و پا گیر نمیشه 🔹توی دنیا دختری به سن من،پیر نمیشه 😭😭😭😭 🔹من یتیم کوچه گردم، بابا جون 🔹به خدا گریه نکردم، بابا جون 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas