eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
426 دنبال‌کننده
315 عکس
533 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰شب و دوباره بچه ها دوباره چیده اند مشتی از ستاره، بچه ها 🔰برایم از ستاره ها درست کرده اند باز گوشواره بچه ها 🔰تو نیستی پدر ولی دلم خوش است عمه هست در کنار بچه ها 🔰برای گریه شب به شب کنار نیزه ی سر تو شد قرار بچه ها بابا.. 🔰سواره ها که میرسن به هیچ جا نمیرسد پدر،فرار بچه ها 🔰رباب گریه میکند نگاه میکنند چون به گاهواره بچه ها 🔰آخر میاید بابا برای دیدنم با سر می آید 🔰از گریه هایم اشک زمین و آسمان ها، در می آید 🔰کنج خرابه دارد برای دیدن دختر می آید 🔰میترسم اینجا از شامیان هر چه بگویی بر می آید 🔰خلخال کم بود حالا برای بردن معجر می آید 🔰گفتی رقیه دارد صدایت از ته حنجر می آید بابا بابا بابا 🔰روزم سیاه است... در شام اولاد علی بودن گناه است 🔰من را بغل کن حالا که پاهایم، رفیق نیمه راه است 🔰در بین اینها دزدیدن گهواره و معجر مباح است 🔰مویم سپید است جای کتک ها بر تنم اما،سیاه است 🔰در کوچه بازار دستای گرم عمه تنها سرپناه است 🔰اولاد زهرام دستی که میگیرم به پهلویم،گواه است 💢تا حرمله هست هر شب بساط گریه و زاری به راه است 😭😭 🔰در بین اینها،دزدیدن گهواره و معجر مباح است 🔰مویم سپید است، جای کتک ها بر تنم،اما سیاه است ✴️در کوچه بازار دستان گرم عمه تنها سرپناه است ✴️اولاد زهرا دستی که میگیرم به پهلویم،گواه است 😭😭 🔸🔸🔸🔹 🔸🔸🔸🔹 🔅باز غوغا میشود 🔅چشمهای گوشه ویرانه دریا میشود 🔆سَر، میان یک طَبَق 🔆چشم دختر زائر چشمان بابا میشود 💠دست سمت لب نبرد 💠چونکه میدانست زخم بسته اش وا میشود ♻️بوی موی سوخته بین هر دو اتفاقاتی معما میشود ♻️گفت بابا خسته ای، آسمانی بین آغوشم پدر جا میشود 🔸گفت دیشب با خودش امشبم ایا برای وصل فردا میشود 🔸گفت بابا خسته ای آسمانی بین آغوشم پدر جا میشود 🔹سنگ ها دردسرن 🔹چشمهای خیره هم دردسر ما میشود ▪️من نمیبینم ولی ▪️دست،وقتی میکشم زخم تو پیدا میشود 🔸🔹 🔸🔹 🔸🔹 🔸🔹 ⚪️تنهای تنها،من ماندم و تاریکی و آغوش صحرا ⚪️ترسیده بودم از ناقه افتادم، تو هم بر نیزه بابا 🔘دشمن رسیدو گفتم دلش حتما برایم سوخت اما 🔘کوفی نامرد انقدر سیلی زده من افتادم از پا 🔺آهسته رفتم پیچید دور دست خود موی سرم را 🔺رأس عمو هم، با گریه دارد میکند من را تماشا ... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
💥دوباره هوای روضه کردمو راه افتادم بسوی هیئت 💥اومدم بازم کنار رفقای خوب هیئتی،نشستم توی هیئت ♻️روضه خون چه روضه ی پُر شَرری خوند ♻️روضه ی دربه دری،خون جگری خوند 🔸داد مجلسو در آورد،وقتی بردمون مدینه 🔸روضه بی مادری خوند 😭بین روضه، میون ذکر گریون افتادم تو این فکر 😭که آدم تو زندگانیش،نون شب نداشته باشه 👌ولی داشته باشه ❤️یا که هیچ مال و منال و منصبی نداشته باشه ولی داشته باشه 🔹منصبش باشه تو دنیا نوکری برای مادر 🔹همه مال و منالش باشه اون وجود باصفای مادر 😔یاد مادراتون افتادید،میدونم 😔نمیخوام که دلتونو بسوزونم 🔰اگه مادرت رو از دست دادی که خدا رحمتش کنه 🔰اونو الساعه سر سفره بی بی فاطمه غرق ناز و نعمتش کنه ♦️اگه مادر داری که خدا برات نگه داره الهی ♦️هیچ مادری زود از خونه نره و زود بچه های قد و نیم قدش رو تنها نزاره ▪️مادری جوون نمیره ▪️ مادر جوونی قد کمون نمیره ✳️نه فقط دعام اینه لحظه مردن مادرو نبینی ✳️دعا میکنم برات حتی زمین خوردن مادرو نبینی 🔺الهی با مادرت که میری بیرون،اون رورو به غیرتت برنخوره 🔺دست سنگینی نیاد، از جلو چشمای تو رد نشه تو صورت مادر نخوره ☑️الهی چشمات نیفته،به چشای تار مادر ☑️دنبالت نگرده با اینکه تویی کنار مادر ⚪️الهی تو هم نگردی توی کوچه دنبال گوشوار مادر ⚪️الهی که در خونه ای نشه شعله ور و آتیش نگیره ⬅️مادری پشت در آتیش نگیره ⬅️چادرش آتیش نگیره ⬅️تا معجر آتیش نگیره ⬅️موی سر آتیش نگیره ⬅️پلک تَر آتیش نگیره ⬅️کف دستایی که سد شدن تا وا نَشه در سوخته یه خونه،آتیش نگیره ⬅️شونه آتیش نگیره ⬅️گونه آتیش نگیره ... 😭خیلی بده سوختگی 😭بدتر از سوختگی دوختگی 😭دوختگی اونم با مسمار 😭و اونم مسماری که سرخ شده میون آتیش شرر بار 😭وای مسماری که همدست لگد شد و درُ دوخته به سینه 😭سینه رو دوخته به دیوار 😭مادر افتاد 😭به همراهش،در افتاد 😭در به روی مادر محتضر افتاد ... 😭😭😭😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸من شمع رو به قبله ام 🔸گردیده خاموش،شعله ام 🔸در سوگ پروانه ام 🔹تفسیر درس عصمتم 🔹شد درد و غربت،قسمتم 🔹از عشق جانانه ام ♻️هجر نبی دیدم ♻️غم سوگ علی دیدم ♻️بعد مادرم 🔰داغ حسن دیدم 🔰حسین بی کفن دیدم 🔰در برابرم ❇️مونده هنوز در خاطرم بزم شراب ❇️مونده هنوز در گردنم،جای طناب ❇️هر دم که بارون بارد از هر قطره اش ❇️آید به گوشم ناله ی طفل رباب علی لای لای..‌ 😭😭😭 ✅بعد کربلا با غصه،همزبونی میکنم ✅ختم قرآن نذر اون لبای خونی میکنم ✅خیلی وقته تو تنور خونه نون نمیپزم ✅آخه هر وقت میبینمش،یاد خولی میکنم 😭😭😭😭😭 💢یادت میاد رو قتلگاه 💢بهت میگفتم با نگاه 💢نرو دلم میگیره 🛑حالا به بالینم بیا 🛑ای پادشاه سر جدا 🛑زینب داره میمیره ⚠️عمر مرا سر کرد ⚠️دمی که قصد حنجر کرد ⚠️خنجر عدو ⚜رفته ز سر هوشم ⚜هنوز پیچیده تو گوشم ⚜فش فش گلو 😭😭😭😭😭 🌱کجایی عباس،منو رو به قبله کنی؟؟ 🌱کجایی اکبر یادی از عمه کنی؟؟ 🌱هنوز تنم، کبود تازیانه هاست 🌱حسین کجایی که برام گریه کنی؟ 😭😭😭😭 حسین... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
… واااای 😭نگاهمه به علقمه، کجاست برادرم 😭ببینه دست به دست داره میگرده معجرم 😭😭 😭با زجر و شمر و حرمله، آخه کجا برم? ? 😭😭 🍁داداش دنیا سرابمه 🍁بی تو بودن عذابمه 🍁با نامردا حسابمه 🍁تازیونه جوابمه 🍁بی معجری حجابمه 🍁آستین پاره،نقابمه 😭😭 🍃ای دار و ندار قلبم 🍃ای پشت و پناه زینب 🍃از آه تو من میسوزم 🍃ای گرمیه آه زینب ☑️یه روز تو مدینه مادرش بین در و دیوار گفت آه 😭😭 حسینم تو گودال گفت آه… 🌾از آه تو من میسوزم 🌾ای گرمیه آه زینب ♨️بیا و راحت از غمم کن ♨️نظاره ای به ماتمم کن ♨️که جان من به لب رسیده ♨️به گیسوی سپید زینب ♨️نظر به قامت خمم کن ♨️ که جان من به لب رسیده … ☘کن تماشا بین نامحرم اسیرم ☘خنده و دشنام و طعنه کرده پیرم 😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔥سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند 🔥فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند ⬅️در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است ⬅️عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند ⬅️اُنس از ذکر شب عشاق هم واجب تر است ⬅️نیست عاشق هر کسی که از بر ما شد بلند ⬅️اشک وقتی می چکد هنگام معراج دل است ⬅️بخت ما در سایه ی چشم تر ما شد بلند ⬅️بی حسین بن علی خلقت بلا تکلیف بود ⬅️در پی کار خدا هم دلبر ما شد بلند ⬅️سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش ⬅️هر شب جمعه "حسین" از منبر ما شد بلند ⬅️احترام نام تو بر انبیاء هم واجب است ⬅️هر کجا حرف تو شد پیغمبر ما شد بلند ⬅️سائلانت بیشتر بازار گرمی می کنند ⬅️دست ما پُر بود و دست دیگر ما شد بلند ⬅️زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست ⬅️تو شدی نیزه نشین اما سر ما شد بلند ❣ حالا که اربعین اومد کنار قبر داداشش 😭حسیــــــن_ای سر_بریده 😭حسیــــــن_قدم_خمیده 😭😭 🍁همه جا عطر ياس مي آمد 🍁عطر ِ ياس پيمبر رحمت 🍁خيمه ميزد به پشت دروازه 🍁عابد اهل بيت با زحمت * 🍃داشت خواب مدينه را ميديد 🍃دختر ي كه به شام تهمت خورد 🍃ناگهان ديده بر سحر وا كرد 🍃چشم خيسش به شهر عصمت خورد * ❇️ديد فرياد طَرّقوا آيد ❇️كوچه واشد به محمل زينب ❇️گفت:اُم البنين بيا اما ❇️دست بردار از دلِ زينب * ☘گفت اُم البنين ببين زينب ☘با چه اوضاعي از سفر برگشت ☘از حسين تكه هاي پيراهن ☘از ابالفضل يك سپر برگشت * 💠بر بلندي همين كه خيمه زدند 💠ياد گودال كربلا افتاد 💠سايه ي خيمه بر سرش كه رسيد 💠ياد آتش گرفته ها افتاد ☑️یاد اون روزی که اون دختر کوچولو، دامنش آتیش گرفت ☑️میگه سریع خودمو رسوندم تا نزدیک شدم دست رو سرش گرفت گفت مسلمونی?? گفتم بله ✔️گفت قرآن خوندی? ✔️گفتم بله ✔️گفت این آیه رو خوندی? ✔️بله،،، خوندم ✔️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت به خدا من یتیمم ☑️همینجا تو همین گودال بابامو کشتن 😭😭😭😭 ♥ 🔆گفت يادم نميرود هرگز 🔆دلبرم رفت و روز ما شب شد 🔆آن قدر نيزه رفت و آمد كرد 🔆بدن شاه نامرتب شد 😭😭😭😭 خطبه ها، خطبه هاي غَرّا شد ليك با طعم روضه ي الشام صحبت از نذر نان و خرما بود صحبت از سنگ هاي كوچه و بام * ✳️همه جا رنگ كربلا بگرفت ✳️كربلا، كربلاي ديگر بود ✳️بر لب زينب و زنان و رباب ✳️روضه ي تشنگي اصغر بود آخه مث برگای پاییزی همه خودشونو انداختن ☑️یکی میگفت قاسمم ☑️یکی میگفت اکبرم ☑️یکی میگفت ابالفضل ☑️یکی میگفت حسینم رباب اومد یه گوشه ای، هی میگه لالایی اصغرم ☑️یاد اون روزی افتادم که چشم تو چشم ☑️من نگاه میکردی،،، یعنی مادر تشنمه ☑️انقده خجالت کشیدم اصغرم 😭😭 اون روز علی اصغر داشتمو شیر نداشتم امروز شیر دارمو… . علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی لای لای ♻️رأس ها بر بدن شده مُلحق ♻️دستها جاي زخم هاي طناب ♻️گوشها جاي گوشواره ولي ♻️همه ي گوشواره ها ناياب دختري با قيام نيمه شبش جان تازه به دين و قرآن داد در خرابه كنار  رأس پدر طفل ويران نشين ما جان داد 😭😭 🎋لعنت به دنیا که مارو به شام رسوند 🎋به مجلس حرام رسوند 🎋راستی رقیه ات باباجون،سلام رسوند... سلام رسونده… نگو چرا عمه زینب،سر به زیر شد از داغ رقیه پیر تورو خدا سراغشو ازش نگیر 🍂چهل روزه خونِ، دل پُر ما... 🍂چهل روزه که شمرِ دَم خوره ما 🍂چهل روزه گم شده چادر ما 😭😭😭 … ☑️یه طرف خانم زینب داره حرف میزنه ☑️یه طرف سکینه یه طرف رباب،،، ☑️این حرفا مال سکینه هست اگه لباس من،سیاه و دودیه سهم تنم،کبودیه سوغاتیه محله یهودیه 🌾انقده سنگ زدن بابا 🌾انقده خاکروبه ریختن 🌾یه عده با تازیانه میزدن بابا 😭😭😭 اگه لباس من،سیاه و دودیه سهم تنم،کبودیه سوغاتیه محله یهودیه 💎تو بزم مِی، یکی منو نشون میداد 💎یزید سرُ تکون میداد 💎عمه اگه نبود سکینت،جون میداد تو ازدحام قامتمون شکسته بازار شام،قیمتمون شکسته بزم حرام، عزتمون شکسته 🌸چهل روزه رباب دل مارو سوزوند 🌸یه لحظه تو سایه نموند 🌸هر طفل شیرخواره رو دید، لالایی خوند من بوده ام کشیدم منت عمو باعث خجلت عمو حالا چیجور برم زیارت عمو 💢اگه برم، پرسید ز گوشواره 💢یا پرسید از این تاولای پاره 💢من چی بگم عمو طاقت نداره 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا