eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
480 دنبال‌کننده
386 عکس
670 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸با پای دل راهی شید، با بُغضای تو سینه 🔸با گل بیایید نه هیزم، برای عرض تسلیت همه بریم مدینه 🔹همه پشت در بمونید، یه خبرایی تو خونست 🔹صدای آب داره میاد،غسل بی بی مون،شبونست 😭😭😭 🔰طبق وصیت مشغول غسل از زیر پیراهنه 🔰چرا حیدر داره بلند بلند زار میزنه؟ 😭😭😭 🔺با همین دست که از جا،در خیبرکندم 🔺باورم نیست که بند کفنت میبندم 😭😭😭 ☑️شام غریبان شب زبون گرفتن و باهم روضه خوندنه 🔵از پشت درب سوخته،برید کنار عاشقا 🔵تابوتشو آوردن کمک کنید نمونده چون رمق به پای آقا 🌹شب،شب تشییع کردنه یار ولایت ولی 🌹حس میکنم که اومدیم تشییع جنازه علی 😭😭😭 ♻️آی خواهرا که اومدین شمام با ما به این سفر ♻️مواظب زینب باشید،داره میاد از پشت سر چی میگه؟؟ میخونه، وای مادر وای مادر وای مادر 😭😭 مادرمو کجا میبرید؟؟؟ 😭😭 وای مادر وای مادر وای مادر 😭😭😭😭 ⚪️حسن داره میمیره،بابا میگه آروم باش ⚪️خدا نخواد تو دنیا،یه باغبون برا گلش قبر بکنه با دستاش 😭😭😭 🔻چیجور میخواد به تنهایی،یاسشو تو خاک بزاره 🔻گریه کنید آخه آقا محرم و یاری نداره 😭😭 شبونه، چند نفر کمک کردن برا تشییع جنازه اما میخواد وارد قبر بشه خودش وارد شد یکی از بالای قبر، باید جنازه رو تحویل بده 🔹حسن و حسین که بچه اند... نمیتونن 😭😭😭 چیکار کنه؟؟ 😭😭😭 😭😭 🔸با کی داره حرف میزنه، انگار خجالت کشیده 🔸چون یاسی که جوون گرفت،پس میده قامت خمیده 😭😭 ❇️یه دستی از داخل قبر بیرون اومده شبیه دستای آقا رسول الله 🔰امیرالمومنین داره حرف میزنه، یا رسول الله ♻️تا ابد مجروح زخم کاریم ♻️وایِ من، از این امانت داریم 😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
عزیزان علاقمند به ، میتونن وارد کانال زیر بشن و از نوحه ها و فایل های سینه زنی با نوای استفاده کنن 👇👇👇👇👇👇
اشك از چشم ترم افتاد، دستم بسته بود پيش چشمم همسرم افتاد، دستم بسته بود صبر كردم صبر كردم صبر كردم، وا نشد آتش كين در حرم افتاد، دستم بسته بود قهرمان جنگ ها بودم، اگر در كوچه ها پيش مردم پيكرم افتاد، دستم بسته بود كينه ها كه گُر بگيرد، زود دعوا مى شود ياد فتح خيبرم افتاد، دستم بسته بود خنجرش را از شيار در فرو مى كرد هِى پشت در نيلوفرم افتاد، دستم بسته بود فاطمه بار سفر تا عرش اعلاى من است با غلافى شَهپرم افتاد، دستم بسته بود يك نفر با چهل نفر درگير شد تا عاقبت زير پاها لشكرم افتاد، دستم بسته بود چه بساطى شد! خدا را شكر سلمان زنده بود گفت چادر از سرم افتاد، دستم بسته بود پشت در، يك سوّم از سادات را آتش زدند آيه اى از كوثرم افتاد، دستم بسته بود زير چشمان زن من، جاى دست مرد بود زير چشمانش وَرم افتاد، دستم بسته بود به گمانم ميخ را محكم نكوبيدم به در در به روى همسرم افتاد، دستم بسته بود 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
353.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸امروز 💫خود را بیمه کنید 🌸با ذکر شریف 💫صلوات بر حضرت  مُحَمَّدٍ ﷺ 🌸و خاندان مطهرش 🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 ❣ 🖤 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥دوباره هوای روضه کردمو راه افتادم بسوی هیئت 💥اومدم بازم کنار رفقای خوب هیئتی،نشستم توی هیئت ♻️روضه خون چه روضه ی پُر شَرری خوند ♻️روضه ی دربه دری،خون جگری خوند 🔸داد مجلسو در آورد،وقتی بردمون مدینه 🔸روضه بی مادری خوند 😭بین روضه، میون ذکر 😭گریون افتادم تو این فکر 😭که آدم تو زندگانیش،نون شب نداشته باشه 👌ولی داشته باشه ❤️یا که هیچ مال و منال و منصبی نداشته باشه،،، 👌ولی داشته باشه 🔹منصبش باشه تو دنیا نوکری برای مادر 🔹همه مال و منالش، باشه اون وجود باصفای مادر 😔یاد مادراتون افتادید،میدونم 😔نمیخوام که دلتونو بسوزونم 🔰اگه مادرت رو از دست دادی که خدا رحمتش کنه 🔰اونو الساعه سر سفره بی بی فاطمه غرق ناز و نعمتش کنه ♦️اگه مادر داری که خدا برات نگه داره ♦️الهی هیچ مادری زود از خونه نره و زود بچه های قد و نیم قدش رو تنها نزاره ▪️مادری جوون نمیره ▪️ مادر جوونی قد کمون نمیره ✳️نه فقط دعام اینه لحظه مُردن مادرُ نبینی ✳️دعا میکنم برات حتی زمین خوردن مادرُ نبینی 🔺الهی با مادرت که میری بیرون،اون روزُ به غیرتت برنخوره 🔺دست سنگینی نیاد، از جلو چشمای تو رد نشه تو صورت مادر نخوره ☑️الهی چشمات نیفته،به چشای تار مادر ☑️دنبالت نگرده با اینکه تویی کنار مادر ⚪️الهی تو هم نگردی توی کوچه دنبال گوشوار مادر ⚪️الهی که در خونه ای نشه شعله ور و آتیش نگیره ⬅️مادری پشت در آتیش نگیره ⬅️چادرش آتیش نگیره ⬅️تا معجر آتیش نگیره ⬅️موی سر آتیش نگیره ⬅️پلک تَر آتیش نگیره ⬅️کف دستایی که سد شدن تا وا نَشه در سوخته یه خونه،آتیش نگیره ⬅️شونه آتیش نگیره ⬅️گونه آتیش نگیره 😭خیلی بده سوختگی 😭بدتر از سوختگی دوختگی 😭دوختگی اونم با مسمار 😭و اونم مسماری که سرخ شده میون آتیش شرر بار 😭وای مسماری که همدست لگد شد و دَرُ دوخته به سینه 😭سینه رو دوخته به دیوار 😭مادر افتاد 😭به همراهش،در افتاد 😭در به روی مادر محتضر افتاد ... 😭😭😭😭😭😭😭 🔲یه جمله ای بگم… لحظات آخر عمر آقا رسول الله در خونشونو زدن خانم حضرت زهرا اومد در باز کرد یه پیرمردیه… اومدم عیادت بابات رسول الله فرمود بابام ممنوع الملاقاته رفت،،، دوباره برگشت در زد خانم حضرت زهرا اومد دوباره همون حرفها… بار سوم در زد آقا رسول الله فرمود: دخترم میدونی کیه داره در میزنه?? بابا یا رسول الله یه پیرمردیه اصرار داره شمارو ببینه فرمود دخترم میدونی کیه?? این مأمور مرگ، حضرت عزراییله از آدم ابوالبشر تا به امروز از احدی اجازه نگرفت برا گرفتن جونش اما به احترام توئه فاطمه، بی اجازه وارد خونه نمیشه 😭😭😭😭 ای روزگار… 😭مادر افتاد 😭به همراهش،در افتاد 😭در به روی مادر محتضر افتاد امام صادق فرمود برای مادرم بلند بلند گریه کنید 😭مادر افتاد 👈کاشکی در کنده نمیشد 👈تا که پا کوبیدن و رد شدن چهل نفر از اون باعث شکستن استخون دنده نمیشد 😭😭 ❇️لحظه ی یا ابتا گفتن زهرا، دل پیغمبر اکرم بر خلاف اون روزا که با شنیدنش خنک میشد دیگه آتیش سوزنده نمیشد ❇️لحظه ی گفتن یا فضه خُذینی، علی شرمنده نمیشد ❇️علی شرمنده شد اون لحظه که زهرا با وجود علی دست به دامن کنیزا شد ❇️علی شرمنده شد اون لحظه که دست فاطمه از دامنش با یه غلاف پُر، جدا شد 🍁علی شرمنده شد اون سه ماهی رو که صورت فاطمشو پشت نقاب نگاه میکرد 🍁علی شرمنده ی تنها کس و کارش شده بود 🔰از بی کسی بود، درد دل با چاه میکرد 🔰علی شرمنده ی در اوج غریبی رفتنش شد 🔰علی شرمنده ی غسل و کفنش شد 🔰علی شرمنده اون علت غسلش از زیر پیراهنش شد 🔰علی شرمنده ی لحظه ی وداع، لحظه ی آستین به دهان گرفتن و از غصه ی مادر بلند گریه نکردن حسین و حسنش شد همه اینارو گفتم برا این قسمت… ☑️اوج شرمندگیه علی بود اون شب که تک و تنها توی قبر میزاشت جسم کبود و لاغر فاطمه رو ☑️خدا میدونه چه میکشید وقتی که به استقبال دید بغل واکردن دو دست پدر فاطمه رو 🔵ظاهراً علی دار و ندار و ندار خودشو خاک میکنه 🔵ظاهراً علی داره یار خودشو خاک میکنه 🔵در حقیقت علی داره خودشو خاک میکنه رسم اینجوره یکی وارد قبر میشه جنازه رو تحویل میگیره 🔲محرمی نداره 🔲هفت نفر غریبونه تشییع جنازه کردن 🔲حسن و حسین نوجوونن 🔲نمیتونن جنازه رو بردارن علی غریبانه; تک و تنها… 🔘به چه کنم چه کنم افتاده 🔘یه وقت از توی قبر، دوتا دست بیرون اومد علی… امانت منو بهم برگردون 😭😭😭😭 👇👇👇👇👇
⚫️جا داره بگه امانت من صورتش کبود نبوده ⚫️امانت من پهلوش شکسته نبوده 😭😭😭😭 ☑️چه تشابهی که جسم پاک حضرت پیمبر، نیمه ی شب دفن شد ☑️اونکه رفت سه ماه بعدش پیکر زار و کبود حضرت زهرای اطهر نیمه ی شب دفن شد ☑️بعد سی سال تحملِ غم هجران زهرا، پیکر مجروح حیدر نیمه ی شب دفن شد 👈سه تا از این ذوات مقدسه رو عرض کردم نیمه ی شب دفن کردند ⚫️ماجرای تیر با تابوت رو وقتی شنیدم گفتم ایکاش جسم مسموم حسن هم نیمه ی شب دفن میشد ⚫️کاش جسم بی سر سلطان دشت کربلا قبل از هجوم نعل مرکب دفن میشد 😭😭😭 🌾ده نفر به اسباشون، نعل تازه زدن انقده رو بدن امام حسین… 😭😭 ✅عرض کرد مادر،،، شما حالت خوب نیست چرا برا خودت دعا نمیکنی?? فرمود: اول همسایه ها… 💥کار همیشگیه خانم این بود اول برا همسایه ها دعا میکرد این همسایه هایی که مادرمون براشون دعا میکرد، کیا بودن?? چه کردن?? 🍁اون روزی که دست مولارو بستن، تو کوچه اون اتفافاتی که افتاده اُنظُر اِلی علی،،، همه تماشاچی بودن 🔵مادری که برا تماشاچیای مدینه دعا میکنه، مگه میشه برا من و شما دعا نکنه؟؟! 🔵اسم تماشاچی اومد، دلم یهو رفت کوفه و شام یه عده نامردای بی حیا، از بالا پشت بوم، یه عده تماشاچیای نامرد، هم سنگ میزدن هم ناسزا میگفتن 🔘هم خاکروبه میریختن 😭امان از تماشاچی های بزم حرام… 😭امان از تماشاچی های بزم شراب 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas