اشك از چشم ترم افتاد، دستم بسته بود
پيش چشمم همسرم افتاد، دستم بسته بود
صبر كردم صبر كردم صبر كردم، وا نشد
آتش كين در حرم افتاد، دستم بسته بود
قهرمان جنگ ها بودم، اگر در كوچه ها
پيش مردم پيكرم افتاد، دستم بسته بود
كينه ها كه گُر بگيرد، زود دعوا مى شود
ياد فتح خيبرم افتاد، دستم بسته بود
خنجرش را از شيار در فرو مى كرد هِى
پشت در نيلوفرم افتاد، دستم بسته بود
فاطمه بار سفر تا عرش اعلاى من است
با غلافى شَهپرم افتاد، دستم بسته بود
يك نفر با چهل نفر درگير شد تا عاقبت
زير پاها لشكرم افتاد، دستم بسته بود
چه بساطى شد! خدا را شكر سلمان زنده بود
گفت چادر از سرم افتاد، دستم بسته بود
پشت در، يك سوّم از سادات را آتش زدند
آيه اى از كوثرم افتاد، دستم بسته بود
زير چشمان زن من، جاى دست مرد بود
زير چشمانش وَرم افتاد، دستم بسته بود
به گمانم ميخ را محكم نكوبيدم به در
در به روى همسرم افتاد، دستم بسته بود
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروز
💫خود را بیمه کنید
🌸با ذکر شریف
💫صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ
🌸و خاندان مطهرش
🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸
❣#امام_زمان
🖤#فاطمیه
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
01.mp3
24.18M
⚫️#فاطمیه
#روضه
دوباره،هوای روضه کردمو
❣#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
💥#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
✅#پیشنهاد_دانلود
👈#هیئت_مکتب_الحسن_علیه_السلام
👈#تهران
💥دوباره هوای روضه کردمو راه افتادم بسوی هیئت
💥اومدم بازم کنار رفقای خوب هیئتی،نشستم توی هیئت
♻️روضه خون چه روضه ی پُر شَرری خوند
♻️روضه ی دربه دری،خون جگری خوند
🔸داد مجلسو در آورد،وقتی بردمون مدینه 🔸روضه بی مادری خوند
😭بین روضه، میون ذکر
😭گریون افتادم تو این فکر
😭که آدم تو زندگانیش،نون شب نداشته باشه
👌ولی #مادر داشته باشه
❤️یا که هیچ مال و منال و منصبی نداشته باشه،،،
👌ولی #مادر داشته باشه
🔹منصبش باشه تو دنیا نوکری برای مادر
🔹همه مال و منالش، باشه اون وجود باصفای مادر
😔یاد مادراتون افتادید،میدونم
😔نمیخوام که دلتونو بسوزونم
🔰اگه مادرت رو از دست دادی که خدا رحمتش کنه
🔰اونو الساعه سر سفره بی بی فاطمه غرق ناز و نعمتش کنه
♦️اگه مادر داری که خدا برات نگه داره
♦️الهی هیچ مادری زود از خونه نره و زود بچه های قد و نیم قدش رو تنها نزاره
▪️مادری جوون نمیره
▪️ مادر جوونی قد کمون نمیره
✳️نه فقط دعام اینه لحظه مُردن مادرُ نبینی
✳️دعا میکنم برات حتی زمین خوردن مادرُ نبینی
🔺الهی با مادرت که میری بیرون،اون روزُ به غیرتت برنخوره
🔺دست سنگینی نیاد، از جلو چشمای تو رد نشه تو صورت مادر نخوره
☑️الهی چشمات نیفته،به چشای تار مادر
☑️دنبالت نگرده با اینکه تویی کنار مادر
⚪️الهی تو هم نگردی توی کوچه دنبال گوشوار مادر
⚪️الهی که در خونه ای نشه شعله ور و آتیش نگیره
⬅️مادری پشت در آتیش نگیره
⬅️چادرش آتیش نگیره
⬅️تا معجر آتیش نگیره
⬅️موی سر آتیش نگیره
⬅️پلک تَر آتیش نگیره
⬅️کف دستایی که سد شدن تا وا نَشه در سوخته یه خونه،آتیش نگیره
⬅️شونه آتیش نگیره
⬅️گونه آتیش نگیره
😭خیلی بده سوختگی
😭بدتر از سوختگی دوختگی
😭دوختگی اونم با مسمار
😭و اونم مسماری که سرخ شده میون آتیش شرر بار
😭وای مسماری که همدست لگد شد و دَرُ دوخته به سینه
😭سینه رو دوخته به دیوار
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
#ای_مادر...
😭😭😭😭😭😭😭
🔲یه جمله ای بگم…
لحظات آخر عمر آقا رسول الله
در خونشونو زدن
خانم حضرت زهرا اومد در باز کرد
یه پیرمردیه…
اومدم عیادت بابات رسول الله
فرمود بابام ممنوع الملاقاته
رفت،،، دوباره برگشت در زد
خانم حضرت زهرا اومد
دوباره همون حرفها…
بار سوم در زد
آقا رسول الله فرمود: دخترم میدونی کیه داره در میزنه??
بابا یا رسول الله یه پیرمردیه اصرار داره شمارو ببینه
فرمود دخترم میدونی کیه??
این مأمور مرگ، حضرت عزراییله
از آدم ابوالبشر تا به امروز از احدی اجازه نگرفت برا گرفتن جونش
اما به احترام توئه فاطمه، بی اجازه وارد خونه نمیشه
😭😭😭😭
ای روزگار…
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
امام صادق فرمود برای مادرم بلند بلند گریه کنید
😭مادر افتاد
👈کاشکی در کنده نمیشد
👈تا که پا کوبیدن و رد شدن چهل نفر از اون باعث شکستن استخون دنده نمیشد
😭😭
❇️لحظه ی یا ابتا گفتن زهرا، دل پیغمبر اکرم بر خلاف اون روزا که با شنیدنش خنک میشد دیگه آتیش سوزنده نمیشد
❇️لحظه ی گفتن یا فضه خُذینی، علی شرمنده نمیشد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که زهرا با وجود علی دست به دامن کنیزا شد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که دست فاطمه از دامنش با یه غلاف پُر، جدا شد
🍁علی شرمنده شد اون سه ماهی رو که صورت فاطمشو پشت نقاب نگاه میکرد
🍁علی شرمنده ی تنها کس و کارش شده بود
🔰از بی کسی بود، درد دل با چاه میکرد
🔰علی شرمنده ی در اوج غریبی رفتنش شد
🔰علی شرمنده ی غسل و کفنش شد
🔰علی شرمنده اون علت غسلش از زیر پیراهنش شد
🔰علی شرمنده ی لحظه ی وداع، لحظه ی آستین به دهان گرفتن و از غصه ی مادر بلند گریه نکردن حسین و حسنش شد
همه اینارو گفتم برا این قسمت…
☑️اوج شرمندگیه علی بود اون شب که تک و تنها توی قبر میزاشت جسم کبود و لاغر فاطمه رو
☑️خدا میدونه چه میکشید وقتی که به استقبال دید بغل واکردن دو دست پدر فاطمه رو
🔵ظاهراً علی دار و ندار و ندار خودشو خاک میکنه
🔵ظاهراً علی داره یار خودشو خاک میکنه
🔵در حقیقت علی داره خودشو خاک میکنه
رسم اینجوره یکی وارد قبر میشه جنازه رو تحویل میگیره
🔲محرمی نداره
🔲هفت نفر غریبونه تشییع جنازه کردن
🔲حسن و حسین نوجوونن
🔲نمیتونن جنازه رو بردارن
علی غریبانه; تک و تنها…
🔘به چه کنم چه کنم افتاده
🔘یه وقت از توی قبر، دوتا دست بیرون اومد
علی…
امانت منو بهم برگردون
😭😭😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇👇👇
⚫️جا داره بگه امانت من صورتش کبود نبوده
⚫️امانت من پهلوش شکسته نبوده
😭😭😭😭
☑️چه تشابهی که جسم پاک حضرت پیمبر، نیمه ی شب دفن شد
☑️اونکه رفت سه ماه بعدش پیکر زار و کبود حضرت زهرای اطهر نیمه ی شب دفن شد
☑️بعد سی سال تحملِ غم هجران زهرا، پیکر مجروح حیدر نیمه ی شب دفن شد
👈سه تا از این ذوات مقدسه رو عرض کردم نیمه ی شب دفن کردند
⚫️ماجرای تیر با تابوت رو وقتی شنیدم گفتم
ایکاش جسم مسموم حسن هم نیمه ی شب دفن میشد
⚫️کاش جسم بی سر سلطان دشت کربلا قبل از هجوم نعل مرکب دفن میشد
😭😭😭
🌾ده نفر به اسباشون، نعل تازه زدن
انقده رو بدن امام حسین…
😭😭
✅عرض کرد مادر،،، شما حالت خوب نیست
چرا برا خودت دعا نمیکنی??
فرمود: #الجار_ثُمَّ_الدار
اول همسایه ها…
💥کار همیشگیه خانم این بود اول برا همسایه ها دعا میکرد
این همسایه هایی که مادرمون براشون دعا میکرد، کیا بودن?? چه کردن??
🍁اون روزی که دست مولارو بستن، تو کوچه اون اتفافاتی که افتاده
اُنظُر اِلی علی،،، همه تماشاچی بودن
🔵مادری که برا تماشاچیای مدینه دعا میکنه، مگه میشه برا من و شما دعا نکنه؟؟!
🔵اسم تماشاچی اومد، دلم یهو رفت کوفه و شام
یه عده نامردای بی حیا، از بالا پشت بوم، یه عده تماشاچیای نامرد، هم سنگ میزدن هم ناسزا میگفتن
🔘هم خاکروبه میریختن
😭امان از تماشاچی های بزم حرام…
😭امان از تماشاچی های بزم شراب
#ای_حسیــــــــن
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
روضه حاج عباس طهماسب پور
💥دوباره هوای روضه کردمو راه افتادم بسوی هیئت 💥اومدم بازم کنار رفقای خوب هیئتی،نشستم توی هیئت ♻️روضه
🔰عزیزانی که این روضه رو تو گروه ها و کانال هاشون ارسال میکنن ، در نظر داشته باشن که برای این روضه، دو بخش متن نوشته شده(به خاطر محدودیت نوشتاری ایتا)
✅پس لطفا هر دو بخششو ارسال کنید
🌸با تشکر از شما جهت انتشار مطالب کانال
هدایت شده از نوای حاج عباس طهماسب پور
🔹 آیت الله خوشوقت رضوان
الله تعالی علیه میفرمودند:
✍ خداوند سـریـع الرضاست، زود
میبخشد و زود آشتی میکند. گناه
را به کسی غیر خودش نگو!
✅ در میان شـب دو رکعت نماز بـخوان، از خـدا
#عذر_خواهی کرده و سپس #تـوبه کن.
👌خداوند تمام گناهانت را نابود میکند
بله حتی گناهان را تـبـدیل به حـسـنـه
میکند! خدایی به این مهربانی سزاوار
رفاقت بوده و دوست بسیار خوبی است.
🆔http://eitaa.com/navayehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌هیچ خیری به ما نمیرسه
الا به برکت #امام_زمان
❣#امام_زمان
⚫️#فاطمیه
#جمعه
👈#حجت_الاسلام_کاشانی
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
هدایت شده از نوای حاج عباس طهماسب پور
06 حاج عباس طهماسب پور - واحد (1).mp3
7.28M
♨️#شاهکار
#سنگین(بسیار زیباودلنشین)
ماه در ابر من،برده ای صبر من
❣#حضرت_ولی_عصر
#عج_الله_تعالی #فرجه_الشریف
💥#حاج_عباس_طهماسب_پور
👈#هیئت_بیت_الرقیه_تهران
👈#پیشنهاد_ویژه_دانلود
🆔 http://eitaa.com/navayehajabbas
2971030 tahmasb poor_1397-11-2-15-20.mp3
21.99M
⚫️#فاطمیه
☑️#شام_غریبان
#روضه
علی بود، همان همسر زهرا
♥️#حضرت_امیر_المومنین
💔#حضرت_زهرا_علیها_السلام
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔰شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم يک خانه، همه خواب
💥همه خواب، و به جز هِق هِق آهسته ي يک مرد، و يا ناله ي آرام دو سه کودک بي تاب، اگر گوش کني مي شنوي زمزمه ي ريختن آب
🌾اگر چه همه خوابند، ولي در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست
😭که اين شب، شب بي مادري زينب کبراست، شب اصلي ضربت زدن حضرت مولاست
شب غسل گل ياس علي حضرت زهراست
🔘علي بود وَ يک زانوي لرزان، علي بود و غم تازه يتيمان
🔲علي بود وَ آن اشک روان، سينه ي محزون پر از درد، وَ آن گريه ي پنهان، علي بود، وَ يک ياس شهيده
🔵 همان شير خدا، حيدر کرار وَ رنگي که ز رخسار پريده، همان فاتح خيبر، که قدش سخت خميده
❇️علي بود، همان همسر زهرا، که چنديست به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامي نشنيده، علي بود وَ رخساره ي زهرا که سه ماه است نديده
🍁علي بود و دلي خسته در آن بارش غمها، علي بود وَ اسماء، کنار بدن خسته ي زهرا
〽️در آن نيمه شب ساکت و خلوت، همان نيمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصيبت
👈 شب مرگ علي، مرگ گل ياس، علي کرد نگاهي سوي اسماء، که بريز آب روان بر روي گلبرگ گل ياس
☑️وَ با اشک نگاهي به تن فاطمه اش کرد و چنين گفت: عزيز دل حيدر، مددي کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشويم بدنت را
✅وَ با نام خدا غسلِ گل ياس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علي سوي گلش باز
✴️علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت
💢وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مُرد
♨️ نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت
🔆 وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد
💹 سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت: نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار
♻️ از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟!
💠همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم
❎ به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت
✳️ صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته
☑️سلمان میگه ده ها سال از شهادت حضرت زهرا گذشته بوده
🔘امیرالمومنین فرمود هنوز نتونستم کمر راست کنم
🍀فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه اِستاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر
☘ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر
🍂 بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است
🌹علي شُست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد
🌷 تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه
🌺 ولي کاش به گلبرگ شقايق بنويسند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد ...
☑️شروع کرد به غسل دادن
اسماﺀ تو آب بریز
☑️بچه ها، سفارش مادرتونه؛ صدای گریتونو نباید کسی بشنوه
همسایه ها نباید بشنون
🔘بچه های فاطمه، آستین به دهن کردند
اسماﺀ میگه آب میریختم، فاطمه رو غسل میداد
☑️یهو دیدم آقا دست کشید از غسل کردن
☑️سر رو دیوار گذاشت، داره زار زار گریه میکنه
بلند بلند گریه میکنه
گفتم آقا خودت فرمودی بلند گریه نکنید
🔲صدای گریتونو کسی نشنوه، سفارش فاطمه هست
گفت اسماﺀ نمک رو زخم دلم نپاش
همچین که داشتم غسل میدادم، دستم خورد به بازوی ورم کرده
😭😭😭😭
🔘میدونی یاد چه روضه ای افتادم??
یهو به دلم افتاد
☑️زن غساله داره غسل میده
گفت به من بگید این بچه مریضِ؟؟
😭😭
نه…
☑️از کربلا تا اینجا هر جا میگفت بابا، کتکش میزدن
😭😭😭
#ای_حسیـــــــــن
👌بهترین غذای عالمم اگه بیارن، اگه نمک نداشته باشه، مزه ای نداره
نمک همه روضه ها، حسینِ
😭😭😭
☑️امشب غریبونه بی بی رو غسل دادن
☑️امشب غریبونه بی بی رو کفن کردن
☑️غریبونه تشییعش کردن
☑️هفت نفر غریبونه و شبونه بردن تشییع جنازه
☑️اما کسی بی احترامی نکرد به بدن
🔘ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن
😭😭😭
انقده رو بدن حسین…
اومد تو گودال، خبری نیست از تو و کفنت
یوسف من کجاست پیرهنت؟؟
تا خوده حشر بر سنان لعنت
که فرو کرد نیزه در دهنت
پیرمردانِ ناتوان حتی با عصامیزدن بر بدنت
#حسیـــــــــن
آیینه بودی و ترک خوردی
از همه بی هوا کتک خوردی
😭😭
مث مادرش بی هوا زدنش
😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇
آآآآی…
روزگارُم
روزگارُم
ای دل…
🍁تو زهرا بینی و من روی نیلی
🍁نمیبینی تو جای سیلی
داد بیداد…
🍁تو زهرا بینی شبانه
🍁نمیبینی تو جای تازیانه
☑️چرا حرف تازیانه رو زدم??
دیدی یه جا دعوا میشه، طرف رفیقاشو صدا میکنه، به دوستاش میگه دسته جمعی میان
دعوا که تموم میشه از راه میرسی میبینی یکی خونی افتاده،،، همه رفتن
☑️میگی چی شده کی زدتش؟؟
میگه نفهمیدم، تو شلوغی هرکی رسید زد
⚫️😭مادرمونو اینجوری زدن
😭😭😭
آقامونم ارث از مادرش برد
تو گودال دسته جمعی میزدنش
#ای_حسیـــــــن
😭😭😭
☑️حضرت زهرا خیلی روضه خونای پسرشو دوست داره
یه روضه دسته جمعی بخونیم…
🔸ای دار و ندارقلبم،ای پشت و پناه زینب
🔸از آه تو میسوزم،ای گرمیه آه زینب
#هی_آه_میکشید_میگفت_حسین
🔹بیا و راحت از غمم کن
🔹نظاره ای به ماتمم کن
💠که جان من به لب رسیده
داداش..
🔺به گیسوی سپید زینب
🔺نظر به قامت خمم کن
💠که جان من به لب رسیده
☑️آه.... حسین
غیرتیا…
😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم
😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم
بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم
#حسین....#غریب_مادر
☑️من زینبم…
از خونه که بیرون میومد، میگفت چراغارو خاموش کنید
☑️مولا خودش جلو حرکت میکرد
☑️حسن و حسین یه طرف، عباس دست به قبضه ی شمشیر پشت سر
حالا این زینب داره میگه…
آه…
😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم
😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم
حســــــین
رسم ما هم همینه
امشب نباید کم گذاشت تو روضه
🌾لحظه ی آخر میگن بچه ها بیان وداع کنن
امیرالمومنین فرمود حسن حسین زینب بیایید وداع کنید با مادرتون
😭یکی خودشو انداخت رو سینه ی مادر
یکی صورت، کف پای مادر گذاشت
مادر…
#من_حسینتم
😭😭😭
گفت دستاشو باز کرد بچه هاشو بغل گرفت
ندا از ٱسمون اومد گفت علی بچه هارو از مادر جدا کن، آسمونیا طاقت ندارن
میدونی چی میخوام بگم دیگه هاااا؟؟
نازدانه ی امام حسین اومد تو گودال
عمه این بدن، بدن کیه؟؟
با کی داری حرف میزنی؟؟
چرا سر نداره؟؟
چرا بدن، پاره پاره س؟؟
حق داری نشناسی
بدن بابای غریبت، حسینِ
خودشو انداخت رو بدن بابا
تازیانه زدن نتونستن جداش کنن
سیلی زدن نتونستن جداش کنن
با غلاف زدن نتونستن…
گفت باید امروز کنار جنازه ی بابام بمیرم
هر کاری کردن نشد
یکی تو جمعیت بلند شد گفت من بلدم
من میدونم باید چیکار بکنید
همه حمله کردن سمت زینب
عممو رها کنید
😭😭😭😭😭
روضه خون حضرت زهرا، فقط امام زمانه
روضه خون حضرت زهرا کسی نیست جز اون آقایی که یهو از خواب میپرید میگفت نزنید مادرمو
😭😭😭😭
بریم یه سر تو کوچه??
بی هوا زدن تو گوش مادرمون
گفت همچین که داشتم حرف میزدم
دعوایی نبود،،، یهو دیدم بی هوا مادرم نقش زمین شده
این کوچه رو تجسم کن
نامرد هی یه قدم میومد جلو، مادرم عقب تر میرفت
کوچه تنگ و باریکِ
هی یه قدم جلو میومد،،،
تا رسید به دیوار
تو یه چشم بهم زدن دیدم مادرم نقش زمینِ
بی هوا تا حالا کسی تو گوشت زده؟؟
نور چشات کم میشه
چشات سیاهی میره
نزن…
ببین که مادرم جوونه
😭😭😭😭
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
📖 #تقویم_شیعه🥀
☀️ #امروز:
شمسی: شنبه - ۱۸ آذر ۱۴۰۲
میلادی: Saturday - 09 December 2023
قمری: السبت، 25 جماد أول 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️18 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️25 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️34 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️35 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
روضه حاج عباس طهماسب پور
🔰شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم يک خانه، همه خواب 💥همه خواب
🔰عزیزانی که این روضه رو تو گروه ها و کانال هاشون ارسال میکنن ، در نظر داشته باشن که برای این روضه، دو بخش متن نوشته شده(به خاطر محدودیت نوشتاری ایتا)
✅پس لطفا هر دو بخششو ارسال کنید
🌸با تشکر از شما جهت انتشار مطالب کانال
روضه_حضرت_زهرا-2-[Track_2].mp3
14.03M
⚫️#فاطمیه94
☑️#صبح_شهادت_حضرت_زهرا
❗️#روضه
💠خورده زمین،پهلوون خیبر
💥#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸خورده زمین،پهلوون خیبر
🔸گلم جلو چشام شدی پرپر
🔸زمین زدن حیدرتو آخر
🔹دلم پُره یه آسمون، زهرا
🔹غربتمو دادن نشون، زهرا
🔹سخته عبور از کوچمون، زهرا
#خدا_میدونه
😔سه ماه صحبت گل یاسه
😔حسن که غصه هاتو میشناسه
😔خیلی به اسم کوچه حساسه
☑️مگه چه اتفاقی افتاده تو کوچه؟؟
😭😭😭😭
هروقت از این کوچه رد میشیم،حسنم میلرزه
😭😭
هر وقت از کوچه رد میشیم،حال حسنم بد میشه
😭😭
😭آیینه خدا ترک خوردی
😭معلومه بی هوا کتک خوردی
یه گریزی بزنم ها؟؟
نزن، ببین که مادرم جوونه
☑️کجا برد امیرالمومنین،دلتو؟!
نزن ببین که مادرم جوونه
دلش گرفته از زمونه
میخواد پاشه حیف نمیتونه
چرا؟؟
نزن اونکه با تو کاری نداره
ببین که بار شیشه داره
😭😭😭😭
✳️امروز اگه بمیریمم جا داره
ان شاالله پا روضه بی بی جون بدیم
▪️بی تو شدم خونه نشین زهرا
▪️تنهاییمو فقط نبین زهرا
▪️جلو چشام خوردی زمین زهرا
خانومم... شرمنده خانوم
دل علی از میخ در،خونه
چی پیش اومد و فضه میدونه
روی تو افتاد در این خونه
چرا علی رو صدا نزد بین در و دیوار
چرا گفت یا فضه خضینی
یه زن نمیتونه تو این شرایط یه مرد صدا بزنه حتی شوهر خودش
باید یه زن بیاد کمکش کنه
آخه محسنشو کشتن
😭😭😭
دل علی از میخ در خونه
چی پیش اومد و فضه میدونه
روی تو افتاد،در این خونه
آتیش گرفتی
امروز اگه این حرفارو نزنم،کی بزنم؟؟
در که نیم سوخته میسه،با یه اشاره هم میفته
فاطمه پشت در داره مانع میشه کسی نیاد
دستش به آقاش علی نخوره
یه بزرگی میگفت قریب به چهل نفر پشت در بودن
در افتاد رو فاطمه
اون نامردا از رو در رد شدن
صحنه رو تجسم کن خودت
وقتی چشام به خون رو در خورد
خیلی به غیرت علی برخورد
😭😭😭😭
علم پزشکی ثابت کرده مرد از شکم نفس میکشه زن از قفسه سینه
😭😭😭😭😭
حالا فکر کن این میخ با این سینه چیکار کرده؟؟
اون جریانی که دختر طلحه اومده عیادتش...
گفت دختر طلحه سه ماه از قضیه در و دیوار و میخ میگذره
هر بار نفس میکشم سینه ام...
فضه میگفت خانومم روزی چنبار لباساشو عوض میکرد
😭😭😭😭😭
وقتی چشام به خون رو در خورد
خیلی به غیرت علی برخورد
محسنم ای وای
یاد یه شعر قدیمی افتادم
دری که ریشه داشت،شکست
حرمت همیشه داست،شکست
یه مادری تو اون میون
یه بار شیشه داشت،شکست
✅خداوکیلی دنیا نامرده
✅خون چشات و صورتت زرده
✅با دست و بازوی ورم کرده
جارو کشیدی
☑️خدا رو شکر امروز حالت بهتره
خودت داری کارای خونه رو میرسی
با اون دستای لرزونش،موهای زینبو شونه زد،،، لباسارو شست
☑️آقا امیرالمومنین تا این وضعو دید گفت الحمدلله
دعامون مستجاب شد
حال خانومم خوب شده
☑️سه ماه خانوممو با این حال ندیدم
همش منو میدید،رو میگرفت
دست به پهلو میگرفت
الحمدلله شکرلله
🔘همینجوری که داره کارای خونه رو میرسه، تمام سعیشو میکنه تا بچه ها چیزی نفهمن بچه ها که روز آخریه حالش خوبه
یه روز خوش داشته باشن با حال خوب این خانوم
☑️امیرالمومنین دید یه چند قدم برنداشت جا قدمهاش جا رد خونه
تو نگو فضه و اسما کشیدن جارو به خونه
میدونم کار خودت بود،تو حیاط لکه خونه
😭😭😭😭
میدونم کار خودت بود تو حیاط لکه خونه
🔰امروز یه جور دیگه شد خونه
🔰برات نفس کشیدن آسونه
🔰موهای زینبُ زدی شونه
🔵خودت نگاه به روز و حالم کن
🔵برو ولی منو حلالم کن
😔شرمندتم من
🍁آن دوره عشق و وفا یادش بخیر
🍁اون روزگار باصفا یادش بخیر
🍁شب عروسی یادته بابات میگفت
🍁پیر شی بپای مرتضی یادش بخیر
پیر شدی اما چه زود پیر شده
☑️کجای این عالم دیدی یه خانوم 18ساله دست به کمر بگیره راه بره؟؟
کجای این عالم دیدی یه خانوم 18ساله موهاش سفید بشه؟؟
#الهی_بمیرم_برات
😭😭😭😭
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas