eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
429 دنبال‌کننده
296 عکس
499 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀 بیا تا دم بگیریم ما بمیریم برای شاه صاحب دم بسوزیم بر آن آقا که موهای سپیدش به روی نیزه شد پرچم، بسوزیم به یاد هاجری که رفت و آمد ولی جاری نشد زمزم، بسوزیم ز داغ غارت پیراهنی سرخ سیه جامه در این ماتم بسوزیم به یاد ساربانی بی مروت که برد انگشت باخاتم بسوزیم ♥️ به یاد غیرت مرد علمدار بیا تا مثل یک محرم بسوزیم خلاصه تا بخواهیم ماجرا هست بیا سوته دلان باهم بسوزیم ♥️ بیا سوته دلان با هم بسوزیم غم عشقت بیابون پرورم کرد هوای وصل، بی بال و پرم کرد به مو گفتی صبوری کن صبوری صبوری طُرف خاکی بر سرم کرد 😭 ⬅️امان ای دل امان ای دل ⬅️امان ای دل امان ای دل اگه دلت کوفه و شام باشه،کربلا باشه… همین بسه.. روضه ی زینب.. آخه هروقت نگاه به سر بریده میکرد. ⬅️امان ای دل امان ای دل ⬅️امان ای دل امان ای دل ⬅️بسوز ای دل بسوز ای دل ⬅️بسوز ای دل بسوز ای دل آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام علی به لب بردی تا که حرف علی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها دشنه در دست در کمین بودن فتنه ها کینه ها تبانی ها مکر صفین نقشه ای رو کرد تا دوباره سقیفه برد کند لشکر ظلم کوچه ای وا کرد تا علی را دوباره خرد کند 💠فهمیدی امشب میخوام چه روضه ای بخونم دیگه ♥️علی علی علی علی ♥️علی علی علی علی لشکر ظلم کوچه ای وا کرد تا علی را دوباره خرد کند کوفه از خشکی لبت دانست مست صهبای کوثری هستی نیزه از عمد زد به پهلویت چون که فهمید مادری هستی ♥️علی علی علی علی ♥️علی علی علی علی پیش چشمان باغبان پاییز تبرش را به جان تاک انداخت قد و بالای دیدنی ات را چشم شور عرب به خاک انداخت نمیدونی چه گلی داره میره.. نمیدونی جون حسین داره میره.. ناخودآگاه،،،؟دست خودش نیس… وداع کرده علی.. همینجوری داره پشت سر علی اکبر داره میره به سمت میدون... علی رفت.. یه وقت صدای علی اکبر بلندشده… ابتاعلیک من السلام اگه یه بار دیگه میخوای علی اکبرتُ ببینی عجله کن بابا.. حسین اومد. دید از دور یه عده نامرد، یه چیزیُ محاصره کردن. فقط این دستهارومیبینه بالا میره و پایین میاد. این نیزه ها و شمشیرهارو میبینه.. هر بار که دستها پایین میاد،حسین میگه آی دلم... 😭😭😭 صحرا پر علی اکبر شده.. چقد علی اصغر اینجاست. 😭😭 جوون خوش قد و بالای حسین‌ فَقَطَّعوا بالسّیوف اربا اربا 😭😭 فهمیدی دیگه ها.. اینی که همیشه روضه میخونمو گفتم.. بدنُ چید رو عبا.. یعنی بدن پاره پاره افتاده بوده.. آروم نباش… شب علی اکبرِ اهل حرم مات فقط حسین زبون گرفت فدات شه بابات امکان نداشت من بیام و جا نشی از پات جوون با ادب من علی اکبر پیغمبر کرببلا کو روی زیبات کو قد و بالات 😭😭😭😭 کو بال و پرت موذن من کو حنجرت چیجور بگیرم من در برت کجاش و بردارم?? 😭😭😭 چیجوری بگیرم من دربرت کاشکی بمیرم بالاسرت….. علی 😭😭😭 درخون تپیده مثل علی فرقت دریده جسم تو بریده بریده خدا تورو درهم خریده علی باور نمیکردم تو باشی پسرم دلت اومد ازم جداشی پسرم 😭😭 یه بوسه هم غنیمته وقت سفر با بوسه هم از هم میپاشی پسرم ♥️ چه جانگدازه… کشون کشون سجاد میاد تشییع جنازه یکی برش گردونه ورنه، جون میبازه آخه میریزه از عبا هی خون تازه 😭😭😭😭 وای چه دلخراش انگاری داره میاد باباش عباس گرفت زیرشونه هاش میکشه رو خاکا زانوهاش بمیرم دیگه توان نداره این زانوها 😭😭😭 قدکمونیه همه محاسنش خونیه چشماش سرخه و بارونیه جَوون داده و حیرونیه… بمیرم جلوبابا قتل جوون نامردیه 😭😭😭 حالاکه کشتیدش حالا دیگه بدنش و اربا اربا کردید 😭😭 جلوبابا قتل جوون نامردیه خندیدن به اشک اون نامردیه دونه دونه کندن گلبرگهای گل جلوی چشم باغبون نامردیه 😭😭😭😭 ♥️ ♥️ 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 .🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀 باد آمد داد بالا پرده های خیمه را پس سنگ ها و بوته ها روی نوک انگشتها از جایشان برخاستندو آمدن از جان سراپاگوشه ای برگوش آنها ایستادندو نفهمیدند در خیمه چه رازی گرم گردش بود ناگفته چرا در چشم زینب بغض خواهش بود اما آنچه فاحش بود نور شمع خیمه بی گمان در حال کاهش بود چشم سنگ شد خسته زبس زل زد وبس که چشم زینب تا برادر خیره شد پل زد از این تصویر از نو سبز شد هر بوته و گل زد چه رازی بود سرگردان میان این دوتا عاشق دهان معشوقه لبهای هوا عاشق و ذره ذره خاک کربلا عاشق براین تصویر حتی شد خدا عاشق نمیشد تا بفهمی کیست عاشق کیست معشوقه دوتا عاشق که در جمعند بی معنی ست معشوقه فقط میدانم این راکه من بعد از ظهر عاشورا در این محموعه دیگر نیست عاشق نیست معشوقه دوتا عاشق پناه آورده درآغوش هم مست خدا مدهوش هم شب عاشورا توصیه های خویش زا گفتنی پس در گوش هم از راه ها و چاره ها شلاق و سنگ خاره ها یک کاروان آواره ها از درد گوش پاره ها از دانه ها از دام ها از کوفه ها از شام ها از خیزران و کام ها از گوشه ها پیغام ها از سنگ ها و بام ها حسییییین از داغ و دست برکمر از شمر وقتی تیغ بسته بر کمر حالا داره میگه ابی عبدالله این حرفهارو 😭😭 از داغ و دست برکمر از شمر وقتی تیغ بسته بر کمر از ظهر در گودال گل وقتی نشسته بر کمر در گوش هم گفتند از دست قلم گفتند از مشک و عدم گفتند حتی از حرم گفتند و در دلهایشان افتادشوری عشق یعنی درد دوری در غم هجر برادر تا چهل وادی صبوری هر نفس زنده به گوری عشق یعنی حنجری در آسمان نیزه هی قرآن بخواند چشم در چشمان زینب روی نی قرآن بخواند آی کوفه روی نی خون خداتان تا به کی قرآن بخواند پرده ها افتاد زینب دید در آینه ظهر روز فردا را کار علقمه دستان سقارا بدن های به خون رقصیده حتی اربا اربا را همه بی دست و بی پارا لگدکوبان گلهارا حسییییین سالار زینب سالار زینب سالار زینب حسییییین سالار زینب سالار زینب سالار زینب امشب و گفتم از شب عاشورا بخونم..شبی که ابی عبدالله بازینب یه درد دلهایی کردن.یه حرفایی زدن 😭😭 خواب دیدم در این شب غربت خواب دشتی عجیب و خون آلود خواب دیدم که پیکرم خواهر طعمه ی گرگ های وحشی بود اضطرابی به جانم افتاده که بیان کردنش میسر نیست یک جوان مرد باشرف زینب بین این ۳۰ هزار لشگر نیست ماجراهای عصر فردا را در نگاه تر تو میبینم راضی ام بر رضای معبودم تا سحر بوته خار میچینم هی می اوند پشت خیمه ها.گف میدیدم ابی عبدالله هی خم میشه.نگاه کردم..دیدم داره خارهارو جمع میکنه..بوته هارو جمع میکنه..فردا قراره رقیه ام از اینجابره. اونجایی که امام سجاد میگه همه فرار کنید..قراره نازدانه های من از اینجا رد بشن.قربون پاهای کوچولوت برم رقیه... حسییییییییین شب آخر وصیتی دارم زینب در نماز شبت دعایم کن عصر فردا به خنده ای خواهر راهی وادی منایم کن باغ سرسبزخاطراتت را غصه پاییز میکند زینب گوش کن شمر خنجر خود را آن طرف تیز میکند زینب عصر فردا از اهل بیت رسول زهر چشمی شدید میگیرند وقت تاراج خیمه های حرم چند کودک ز ترس میمیرند کوفیان شهره ی عرب هستند مردمانی که دست سنگینند رسمشان ست میوه را در باغ باهمان برگ و شاخه میچینند دور کن از زنان و دخترها هرچه خلخال در حرم داریم خواهرم داخل وسایل خود روسری اضافه هم داری عصر فردا بدون شک اینجا میوزد گرد باد خاکستر باصبوری به معجرت حتما گره محکمی بزن خواهر حسییییین باصبوری به معجرت حتما گره محکمی بزن زینب اینایی که من دیدم حیا ندارن..این نامردایی که من دیدم مردونگی سرشون نمیشه.. اصلا شرم ندارن.اصلا نامردی از وجودشون میباره..الان میبینم اون لحظه ای که به خیمه ها حمله میکنن.. رسید تا عصر روز عاشورا که زینب یه نگاه کرد در بیابان همه ناموس تو آواره شده روضه از این بالاتر میخوای؟؟؟ حسین. در بیابان همه ناموس تو آواره شده چادرو مقنعه ی خواهر تو پاره شده حسییییین حرفاشون و زدن شده روز عاشورا..شده اون وقایع هایی که ابی عبدالله گفته بود به زینب.که نمیتونم بگم..با این چند خط شعر هر چقدر خواستی گریه کن... تا اون ساعتی که زینب اومد توگودال..نیزه شکسته هارا کنار داد..سنگ ها و کلوخ هارو کنار داد.. 🔻🔻🔻🔻🔻
خبری نیست از تو و کفنت یوسف من کجاست پیرهنت یادگاری ز جنگ حک شده است مهری از سم اسب روی تنت تاخود حشر بر سنان لعنت که فرو کرد نیزه در دهنت میخونم و میگذرم پیرمردان ناتوان حتی با عصا میزدن بر بدنت آیینه بودی و ترک خوردی از همه بی هوا کتک خوردی قتلگاهت نگو که غوغا بود سر پیرهن تو دعوا بود آنچه در بین شعله ها میسوخت گیسوی دختران زهرا بود کاش مادر نبود در گودال از بد روزگار اما بود سیب من نرم همچو به شده ای زیر پاهای اسب له شده ای ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن هی روبدن حسیین.. حسییییییین 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 .🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
😔شکسته بال پروازم 😔کجایی ای سر آغازم 😔از عشق تو مثه مجنون 😔تو این شهر، پیچیده آوازم 🔘دلم زار و پریشونه 🔘تو سینم کرده غم، خونه 🔘حلالم کن میدونم که 🔘دلت از دست من خونِ 🔵به اشک چشمم قسم 🔵 بی پناهُ بی کَسَم 🔵تونباشی بی تو من 🔵 به تباهی میرسم 🍁 سر و سامانم بیا 🍁ای همه جانم بیا 🍁سروسامانم بیا 🍁 ای همه جانم بیا 🍃از که پرسم خانه ات 🍁 من نمیدانم بیا ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ 🌾 🌾 🌾 🌾 ❇️از ابتدای هفته فقط آه میکشیم ❇️ماهر سه شنبه ناله ی جانکاه میکشیم ❇️هی جمعه روی جمعه تلنبار میشود ❇️درد فراق را همه ی ما میکشیم ❤️ 🔆گاهی عتاب تو به صلاح دوام ماست 🔆ما انتظار سیلیِ گهگاه میکشیم 🔆مااز تب وصال، توان کسب میکنیم 🔆 یک کوه را به قدر پر کاه میکشیم 🔰باید به زور گریه از این چشمها گرفت 🔰با دست خویش آب از این چاه میکشیم 🔰شرط عروج بنده به بُغض پگاه اوست 🔰خود را به اشک سحرگاه میکشیم ♻️هرکس دلیل قد خمم را سوال کرد ♻️ گفتیم بار نوکری شاه میکشیم 🌾 🌾 🌾 🌾 ✅هرکس دلیل قد خمم راسوال کرد ✅ گفتیم بار نوکری شاه میکشیم ✅این اعتقاد ماست که دلخواه فاطمست ✅ در روضه هرچه ناله ی دلخواه کشیم 🔴آقا قسم به عمر کم مادر شما 🔴نام او را در این دم کوتاه میکشیم 🔴درکوچه گوشواره ی مادر شکسته شد 🔴ماهرچه میکشیم ازآن راه میکشیم 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودک دوساله ای که تنها بازمانده خانواده اش هست و گرسنه و تشنه و خسته رها شده... 😭😭😭😭😭 😡 👍 👌
📚 دانلود ۲۲ کتاب درباره حضرت سلام الله علیها ۱. عبور از تاریکی 👈 دانلود ۲. شخصیت شناسی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر پایه کتاب و سنت 👈 دانلود ۳.شهادت مادرم زهرا افسانه نیست 👈 دانلود ۴. آموزه های تربیتی در زندگی حضرت فاطمه 👈 دانلود ۵. فاطمة الزهراء من المهد إلى اللحد 👈 دانلود ۶. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت 👈 دانلود ۷. دانستنی های فاطمی 👈 دانلود ۸. زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها 👈 دانلود ۹. فاطمه سلام الله علیها در آینه وحی 👈 دانلود ۱۰. دانشنامه شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 👈 دانلود ۱۱. ترجمه بیت الأحزان شیخ عباس قمی 👈 دانلود ۱۲. متن و ترجمه خطبه فدکیه 👈 دانلود ۱۳. تجلی توحید در زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 👈 دانلود ۱۴. اسرار فضائل فاطمه سلام الله علیها 👈 دانلود ۱۵. الفریدة في لوعة الشهيدة 👈 دانلود ۱۶. حضرت محسن اولین شهید امامت 👈 دانلود ۱۷. الصحیح فی کشف بیت فاطمه س 👈 دانلود ۱۸. بنور فاطمة اهتديت 👈 دانلود ۱۹. با نور فاطمه هدایت شدم 👈 دانلود ۲۰. بندگی، راز آفرینش (شرح خطبه فدکیه)👈 دانلود ۲۱. کشتی پهلو گرفته 👈 دانلود ۲۲. هذه فاطمه 👈دانلود 🔹لطفا نشر دهید تا اهل کتاب و قلم و علم و مذهب از آن بهره ببرند 🌱 بـه مـا بـپـیـونـدیـد 👇👇 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔http://eitaa.com/navayehajabbas
🍀🍀 من را نگاه تو اگر از یاد برده بود چیزی نداشتم همه را بادبرده بود حسیییین من رانگاه تو اگر از یاد برده بود چیزی نداشتم همه را باد برده بود دیوانه‌ی حسینم از آن‌دم که مادرم من را کنار پنجره‌‌ فولاد برده بود ما را رضا به کرببلا برد و قبل از آن ما را حسین صحن گوهرشاد برده بود مارا حسین دست گرفته تمام عمر مارا وگرنه این‌همه بیداد برده بود از شیر مادرم نه که پیش از تولّدم دل را حسین خانه‌اش آباد برده بود جون جونوم.مهربونم.مهربونم. مجلس تمام میشود و مادر تو را از هوش روضه های پر از داد برده بود مولای من مدیون زینب است امامت وگرنه غم جان از وجود حضرت سجّاد برده بود اگه زینب نبود.امام زین العابدینی نبود.مجلس ریخت به هم.نه یه جا..نه دوجا..اون لحظه ای که اتفاقی که پیش میاد یه دفعه ست.وقتی از اون صحنه عبور میکنی هی تو ذهنت تداعی میشه.بیشتر اذیتت میکنه..برای اینکه اذیت کنن اهل بیت و .دوباره از کنار گودال گذروندن آقا زین العابدین خیره خیره داره نگاه میکنه.الانه که جون از بدنش مفارقت کنه. گف برادرزاده چیکار داری میکنی باخودت..تو امامی.باید سالم باشی. جون از بدنت داره مفارقت میکنه. یه نگاهی کرد گف عمه جان مگه این بدن امام نبود.ببین چه جوری پاره پاره افتاده. بماند قضیه ی مجلس یزید زینب فرشته بود و پرخویش وانکرد پر میگشود اگر همه را باد برده بود اسم اعظم زینب است اولین ذکرم حسین و آخرین دم زینب است زینت شیرخداست پس خدا هم زینتش قدر مسلم زینب است پیش طوفان بلا نوح نه الگوی صدها کوه محکم زینب است در میان اهل صبر آنکه نامش قالبا شد نقش خاتم زینب است آنکه بعد از اهل بیت پیشوایی میکند بر خلق عالم زینب است گرچه او نادیدنی ست درنگاه محرمش نور مجسم زینب است با حسینش تا ابد هم صدا و هم دل و هم راز و همدم زینب است در مقامی اینچنین بهترین تفسیر ذکر یاحسینم زینب است درمصائب ذوب شد تا برایت حل شو شالوده ی غم زینب است روضه سنگین میشود چون شب چهارم دم ماه محرم زینب است سختیش اینجاست که لحظه لحظه مقتل ماه صفر هم زینب است زینب زینب زینب زینب زینب زینب زینب زینب زینب زینب سختیش اینجاست که لحظه لحظه مقتل ماه صفر هم زینب است به اسمش قسم وقت نیس.تو این وقت کم هم باید روضه بخونیم هم سینه بزنیم لشگر کشیده ای از بین خیمه تیغ دو پیکر کشیده ای این ذوالفقار را با این دوتا پسر علوی تر کشیده ای شانه به مویشان سرمه به چشم این دوبرادر کشیده ای ای مادر شهید این نوع درد را دوبرابر کشیده ای انگار یک تنه جام بلای قافله ای سر کشیده ای بی بی جان با اینکه سالها زحمت برای این دو دلاور کشیده ای به به به به به جانم به تو در محضر حسین حالا قلم به واژه ی مادر کشیده ای بچه میخوام چیکار؟؟ بچه هام فدای داداشم حسین..دوتا پسرام فدای رقیه.. چقد قشنگ گف درمحضر حسین حالا قلم به واژه ی مادر کشیده ای دادی شهید را با اینکه دیده چشم تو داغی شدید را در چهره ات ندید هرگزکسی غم دو جوان رشید را چون بعدش میخوام روضه به زبون شعربخونم.بزار این توضیح و بدم.. هرشهیدی افتاد‌اول کسی که از خیمه بیرون اومده خانوم حضرت زینب بوده. علی اکبر افتاد زینب اومد.قاسم افتاد زینب اومد.برای همه ی شهدا خانوم حضرت زینب از خیمه اومد بیرون به استقبال داداشش حسین.. اما وقتی حسین بچه های زینب و آورد.تنها کسی که بیرون نیومده زینب بوده...میدونی چرا؟؟ گف داداش..نمیخواستم چشم تو چشم من بشی یوقت خدای نکرده خجالت بکشی. میدونی کجا این حرف و تکرار کرد..اربعین که اومد کربلا..گف داداش یادته که روز عاشورا از خیمه بیرون نیومدم.یوقت چشم توچشم نشیم.ازم خجالت نکشی. الان اگه میخوای تلافی کنی.سراغ رقیه ت و ازم نگیر‌. در چهره ات ندید هرگز کسی غم دو جوان رشید را بهتر نبودن نشنیدن آنچه که گوشت شنید را یاکه ندیدن از روی تل هر آنچه که چشم تو دید را اینی که دوتا بچه ت رفتن شهید شدن .همون بهتر که رفتن. یاکه ندیدن از روی تل هر آنچه که چشم تو دید را بهتر ندیده اند آنجا که پای زجر به خیمه رسید را بهترندیده اند این قامتی که بین خرابه خمید را بهتر ندیده اند درشام کوچه گردی و بزم یزید را اونی که دید مادرش و زدن امام بوده..اونی که دید تو کوچه مادرش و سد راه بودن.بی هوا تو گوش مادرش زدن امام حسن بوده. صبرش زیاده..این دوتا بچه اگه میدیدن از کربلا تاکوفه و شام.تازیانه ها به هر بهونه ای بالا میاد.. حسییییین 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار ولادجعله الله آخر العهدمنی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین وعلی سیدی العباس اخ الحسین شب اول برای روضه رفتم اذن از مادر گرفتم شب اول برای روضه رفتم اذن از مادر گرفتم باغم و مهر حسین دستور تا آخر گرفتم چون که رخصت داد مادر سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم آمدم در روضه با احساس حس پنجگانه صادقانه بیکرانه شاعرانه عاقلانه عاشقانه پس برای روضه های سخت آن طوری که دیدن جایگاه ویژه ای دارد برایم روضه ی مادر شنیدن جایگاه ویژه ای دارد برای روضه ی غیرت ولیکن چشم وگوشم راگرفتم تا نفهمم درد یعنی چه گرفتم گوش را تا نشنوم طعم صدای خوردن سیلی به روی زن کنارمرد یعنی چه از حسهای مختلف داره میگه برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم راگرفتم تانفهمم درد یعنی چه گرفتم گوش را تا نشنوم طعم صدای خوردن سیلی به روی زن کنار مرد یعنی چه برای روضه ی غیرت برای خاطر مولا برای درک آقایم فقط با حس بوئیدن به متن روضه می‌آیم همین که بو کشیدم آمد از شش سمت بوی یاس ولی در عطر این گل طعم پر رنگ کبودی نیز شد احساس بجز بوی کبود یاس بوی عود هم آمد مشامم سوخت زیرا بر مشامم بوی دود هم آمد الان توکوچه های مدینه ایم 😭 به جزبوی کبود یاس بوی عود هم آمد مشامم سوخت زیرا بر مشامم بوی داغ دود هم آمد چنانکه حرف تیز میخ رادر اصل گوش چوب میفهمد نمیدونم میگیری..خودتی و این سفره ای که حضرت زهرا پهن کرده برای من و تو.. چنانکه حرف تیزمیخ را در اصل گوش چوب میفهمد کسی که خورده سیلی بوی خون را خوب میفهمد چه بوی گرم خونی میرسد از راه در اینجا و من از بوی خاک و بوی نم فهمیدم آمد اشک‌های شاه در اینجا کنار در مشامم پر شده دیگر می آید بوی یاس و بوی دود و بوی خاک و بوی خاکستر و در پایان روضه آه بوی تند سیبی ناگهان آمد گمانم که حسین بن علی از خانه سمت مادرش سینه زنان آمد میان روضه‌ی مادر رسیده بر مشامم بوی خاک کربلا آخر که هر جا سر گذارم میگذارم سر به سجده روی خاک کربلا آخر حواس پنجگانه پرت شد از مادر و آمد سوی گودال رسیده خواهری با پنج حس کامل خود اسب خونین را به استقبال و زینب میرود از حال با اندوه مالامال حواس اهل خیمه کاملا از کار افتادند پس از این اهل خیمه روی خار و سنگ‌ها بسیار افتادند در اینجا تا صدای اسب‌ها آمد برای خیمه واضح شد که پیکر برنمی‌گردد فقط حس ششم می‌گفت دیگر برنمی‌گردد فقط حس ششم می‌گفت با زینب برادر برنمی‌گردد حسین حسییین اباصلت میگه با امام رضا برای امام حسین سیاهی میزدیم..خود امام رضا سیاهی میزد.خودش کمک کار بود.تو گود بود.‌حواست باشه..توفیقیه برای شما.. اباصلت میگه در حین سیاهی زدن دیدم آقام اما رضا یک گوشه ای نشست.شونه های مبارکش داره تکون میخوره.. یه نگاه کردم دیدم تمام صورتش پر اشکه خیس شده.‌ گفتم الهی دورت بگردم آقاجان.اتفاقی افتاده.. گف همینجور داشتم سیاهی میزدم صدای مادرم و شنیدم. بُنَیَّ بُنَیَّ حسین غریب مادر نمیدونی این اسم چه غوغایی میکنه.وقتی همه میخونن و این صداها توی هم میره.. اون عاشق میگه.تو عالم رویا خانم حضرت زهرا رو دیدم. عرض کردم بی بی جان.کجای جلسه بیشتر از همه خودت عشق میکنی. فرمود اون لحظه ای که همه میگن حسین.صداها تو هم میپیچه. حسییییییین حسیییییییین کوچه ی غم باز شد امشب چون شب اوله..باید یه مقدار بیشتر برای روضه مایه بزاریم.ان شاء الله از شبهای بعد آماده تریم.نیاز به مقدمات نیس.. کوچه ی غم باز شد باز هم در خیمه ی دل پای ماتم بازشد عرش مشکی پوش شد بازهم پرونده ی ماه محرم بازشد الحمدلله.خدای شکرت نمردم و دوباره محرم و دیدم. آسمان آهی کشید باد راه افتادو پرچم پشت پرچم بازشد بسته شد درب گناه باب توبه نیز بر اولاد آدم بازشد یه نگاه به دورو برت بنداز..با هر جایگاهی باهر خلافی..نمیخوام توجیه کنم. اول محرم که میشه میگه یاعلی..تا الان با شیطون بودم..اما روزهای آقام اومده..سر سفره ی امام حسینم.نمیتونم گناه کنم. باتعلق بر غمش بند از پای دل احرار عالم بازشد یاعلی و یاحسین کودک قلبم زبانش بادوتا دم بازشد یاعلی و یاحسین کودک قلبم زبانش بادوتا دم بازشد اوشفایم داد و بعد بال پروازم به سمت عرش اعظم بازشد هم گدا ارزش گرفت هم گره از کار او قدر مسلَّم بازشد روضه ی سربسته اش خط به خط با نص جانسوز محرم بازشد آه فرق ماه از وسط با ضربه ای بسیار محکم بازشد باسه شعبه بعد از آن حلق طفل و بازوی ارباب باهم بازشد امیر المومنین فرمود.مرد گریه نمیکنه. اگه یه وقت دیدی یه مرد داره گریه میکنه..نه تو روضه ی امام حسین..بدون کارد به استخونش رسیده.الانه گریه اش بند بیاد.کی بندبیاد.. 🍀🍀👇👇
🍀🍀☝🏼☝🏼 تودلش گف .هروقت گریه اش بند اومد.میرم حرفام و باهاش میزنم..که چرا اینقده بی طاقتی میکنه.؟؟ دیدم نزدیکای صبح شد..لحظه به لحظه داره گریه اش بیشتر میشه اومدم گفتم مسلم..گریه ات برای اینه.بکشنت..؟؟ گف نه.. گف گریه ت برای بچه هاته‌؟؟ گف نه گف پس برای چی گریه میکنی؟؟ اگه بخوان تو این عالم ده تا پهلوون اسم ببرن.یکی تویی. اسمی هستی.نامی هستی.. فرمود طوعه نمیدونی چه دربدری برای زینب درست کردم. من نامه نوشتم حسین داره میاد..من نامه نوشتم زینب داره میاد.. علی اکبر، قاسم، بمیرم براشیرخواره ی رباب علی اصغر فردا اومدن.کوفیا عادت دارن دست بستن دستهای مسلم و بستن.دست بسته بردن به سمت دارالعماره. بزار از این غزال چند خطش و بخونم ابتدا اورا زدن کوفیان از ابتدا تا انتها اورا زدن ابتدا اورا زدن کوفیان از ابتدا تا انتها اورا زدن بود چون مسلم جدا بود چون داماد مولا هم جدا اورا زدن کوفیان با هرچه بود تا حسین بن علی را زد صدا اورا زدن هرچی سنگ میزدن میگف حسییییین تا محل مقتلش بارها افتاد یعنی بار ها اورا زدن هم قضای کوچه را هم به حکم پیشواز کربلا اورا زدن داشت میخواند از علی چون هوا خواه علی شد بی هوا اورا زدن اصلا اون موقع همینجوری بوده.یه روزی هم خانوم حضرت زهرا تو کوچه های مدینه تا گف علی..بی هوا زدنش برا غریب کوفه هم همین بوده..تو دلش گف با این جماعتی که من دیدم.با این بی وفاییهایی که من دیدم. میدونم چه بلایی سرخانومم حضرت زینب نیارن..اگه قراره دست بی بی جانم و ببندن.بزار دست منم بسته باشه. اگه قراره از بالا پشت بوم سنگ بزنن به بی بی جانم زینب.بزار اینقده سنگ به من بزنن سرمنم بشکنه حسیییییین سالار زینب حسییییین سالار زینب حسییییین دست بسته بردنش بالای دارالعماره..بردنش بالای دارالعماره.جلاد آماده برا کشتن آقا مسلم بن عقیل تو جمعیت و داره نگاه میکنه..گف اگه به این فکر هستی که کسی بیاد کمکت کنه..من اینجاحاضرم سر از بدنت جداکنم.هیچکی نمیتونه کمکت کنه. گف نه علت دیدنم تو جمعیت این نیست. گف پس چیه؟ گف دارم تو جمعیت و نگاه میکنم بچه هام نباشن. وقتی سر از بدنم جدا میکنی بچه هام نبینن آقا یامسلم بن عقیل..تو جمعیت و نگاه کردی بچه هات نباشن.سر بریده ت و نبینن. قربون آقای همه ی عالم حسین برم.قربون بچه هاش برم‌.قربون رقیه ش برم..چهل منزل سر بریده ی باباش بالای نیزه..قربون رقیه ش برم.. نمیدونم روضه ی عبدالزهرا روبگم یانه؟ عبدالزهرا میگه تو عالم رویا آقامسلم بن عقیل و دید..آقا فرمود عبدالزهرا روضه ی مارو چرا نمیخونی؟ گف همه جا میگم بردنت بالا دارالعماره سر از بدنت جداکردن.. گف عبدالزهرا از این به بعد اینجوری برا من روضه بخون. من و مثل مرغ بسمل سربریدن.. مرغ بسمل و وقتی سر میبرن..کارد اینقده تیزه..دیدی یه وقتی مرغی و سر میبرن.یا یک گوسفندی و سر میبرن..کارد اگه تیز باشه.چند قدم راه میره..هنوز تو بدنش هست..بعد شروع میکنه به دست و پازدن عبدالزهرا سر از بدنم که جدا کردن.هنوز جون تو بدنم بوده.یه چندقدم راه رفتم.. اصلا یکی از اصول ذبح کردن اینه.کارد یا چاقو باید تیز باشه. این جاندار زجرکش نشه..خاک تو دهنم.. هرکاری کرد خنجر حیاکرد.هرکاری کرد سر و نبرید‌.هرچی خنجر به حنجر حسین زد نشد..بدن و برگردوند.اینا بی حیا تر از این بودن که بخوان با دست بدن و برگردونن..یقیناً یا ذبیحاً بالقفا حسییییین حسییییین حسییییین 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀 با سر رسیدی بی سر گودال، بابا جان از ذوق دارم میروم از حال،باباجان حس میکنم جا خوردی از وقتی مرا دیدی دارم شمرده شمرده میخونم..خوب میدونم حقش و ادا میکنی حس میکنم جاخوردی از وقتی مرا دیدی راحت بگو در صورتم بابا چها دیدی؟؟ بابا... پا تا سرم را بعد تو، مشت ها عوض کردند آن دختری که داشتی،خیلی بد آورده یادت می آید شانه و موی کمندم را در بین دختر بچه ها،قد بلندم را شانه به غارت رفت،مویم سوخت در هم شد قدم دَم خیمه به زیر چکمه ها خم شد یادت می آید چشم هایم آسمانی بود کارم فقط در پیش تو،شیرین زبانی بود حالاببین خون مردگیه چشم هایم را لکنت زبان و لرزش بین صدایم را یادت می آید بازوی من،بوسه گاهت بود هر روز طاق ابروی من،بوسه گاهت بود شلاق ها پیچیده محکم دور بازویم حالا رد انگشتری مانده به ابرویم اینی که من و سوزونده، از درد و شدت ضربه ای که زده بیشتر من و سوزونده.با انگشتری شما زد 😭😭 یادت می آید دست بوست میرسیدم من بین حیاط خانه دائم میدویدم من نه لب برایم مانده تا که بوسه بردارم نه میدوم از بس پدر، درد کمر دارم تو باید خرابه ای گریه کنی من بتونم روضه بخونم.امشب اینجارو خرابه کن.. خرابه هم اینجور بود‌‌.از یه سمت زینب روضه خون بود.از یه گوشه ام کلثوم روضه میخوند‌.بماند رقیه چه روضه ای میخونه.از یه سمت یه مادری میگف علی لای لای روضه دسته جمعی..توهم امشب اینجارو خرابه کن.روضه ت فقط همین باشه حسیییییین غریب مادر غریب مادر بابا بابا یادت می آید که ستاره گوش من کردی روزتولد گوشواره گوش من کردی پاره شده در وقت غارت لاله ی گوشم شد گوشواره آلت قتاله ی گوشم در محضر عالم نشستیم.یه بارم این روضه رو خوندم.چرا گف گوشواره شد آلت قتاله ی گوشم. ۳ نفر زودتر از همه اومدن کوفه. یکی عمامه امام حسین و آورد.به اسم اخنس بیحیا..لعنت خدا بر او باد. یکی خولی بی حیابود که سر امام حسین و آورد. نفر سوم به بچه ش قول داد.گف دارم میرم مسافرت‌.قول میدم دست پر برگردم برات سوغات بیارم.. تاغروب عاشورا دید دستاش خالیه.یهو به خودش اومد.گف من به دخترم قول دادم.چیکار باید بکنم. از دور دید گوشواره ها داره تلالو میخوره.تو این ازدحام دید وقتم نداره بخواد گوشواره رو دربیاره.‌بازش نکنم. همینقد بهت بگم دختر این بی حیا تو کوفه داد میزد.میگف بابام از مسافرت برام سوغات آورده. زن این نامرد که رسید گف بی حیا کجا بودی.چرا گوشواره خونیه؟ گفتم وقت نداشت گوشواره رو درآره..گرفتی دیگه‌ حسیییییین یادت میاید بود پشت پرده ها جایم بچه های اهل بیت سه ساله و بزرگسال ندارن.سایه شونم نامحرم نمیبینه.. 😭😭 یادت میاید بود پشت پرده هاجایم با دستهای خود حنا بستی به پاهایم چشم تو روشن بین هربازار میگردم انگار خلخالی زجنس خار پا کردم یادت می آید ای پدر زهرای تو بودم پیش همه انسیه الحورای تو بودم در کوچه ی بن بست سیلی بی هوا خوردم روی شتر از پیرزن ها من عصا خوردم یادت میاید چند معجر داشتم روزی یک چادر گلدار بر سر داشتم روزی بازور چادر را کشیدند از سرم بابا یک آستین پاره میشد معجرم بابا حسییییین.حسیییییین.. نزن ببین که مادرم جوونه جوونی قامتش کمونه میخواد پاشه نمیتونه امام صادق فرمود.جوری زد سفیدی چشم مادر کبودشد.. نزن اون که باتو کاری نداره ببین که بار شیشه داره توکوچه لااقل امام حسن اومد خاک چادر مادرو پاک کرد دست مادرو گرفت. خونمون از اینوره اون طرفی میری چرا یه عصایی بود تو کوچه به اسم امام مجتبی.حرف از بی هوا زدن شده..سرش رو زانوی مادر..خوابش برده. زجر بیحیا با همه ی عصبانیت با همه ی بغضی که تو دلش بود اولین کاری که کرد.موهای این سه ساله رو گرفت.. هی گفتم بهش میام میام میام موهام و نکش حرف بد میزد بابا بابا بابا با لگد میزد بابا بابا بابا تو مجلس ملعون..صدا زد دختر حسین کدومتونه میدونه روضه ی کی نشستی.. گف بچه های امام حسین بزرگ و کوجیکشون فرق نمیکرد ها. گف شنیدم کربلا شلوغ کردید؟؟ لشگر من و بهم ریختید. دید سکینه و رقیه بدنشون داره میلرزه..پرسید اینا چرا جواب من و نمیدن... طاقت داری بشنوی.. زین العابدین صدازد آخه اینا تاحالا با نامحرم حرف نزدن... بعد هی میگف موهام و نکش.. من عزیزبودم من نقش زمین شده ام ویرانه نشین شده ام ای ماه محفلم یا ناز مرا تو بخر یا آنکه مرا تو ببر حل کن تو مشکلم بر روی طفل کوچکت رنگ نیلی زده اند هرجا بردم نام تو را برمن سیلی زده اند خون میریزد ز آه من رفته نور نگاه من بازم حرف از بی هوا زدنه. 😭😭 نور از دو چشمم رفته و سرتابه پا دردم ببین که با دستم به دنبال یرت گردم سوزد همه بال و پرم سیلی شده همسفرم دردم شنیدنی بر دیده نمانده رمق ای ماه میان طبق طفل تو دیدنی 🍀🍀👇👇
🍀🍀☝️☝️ من نقش زمین شده ام به خدا من پام به زمین نمیرسید..همش یا بغل عموعباسم بودم یا بغل داداش اکبرم بودم.. بالش سر من بازوهای عمو عباسم بود. حالا ببین سر روسنگ خرابه میزارم. من نقش زمین شده ام ویرانه نشین شده ام کربلا اربعینت و باید از رقیه خاتون بگیری..میدونی چرا ؟؟ چون خودش نیومده دوباره کربلا.. قافله اربعین اومد کربلا..فلذا خانوم حضرت زینب عرض کرد داداش.. یادته اون روز بچه هام به شهادت رسیدن از خیمه بیرون نیومدم. که نکنه چشم به چشمم بشی خجالت بکشی.. الان وقت تلافیه.. سراغ رقیه ت و از من نگیر داداش...اینقده بابا بابا گف تو خرابه حسیییییین حسیییییین حسییییین به حرمت خانوم رقیه عجل لولیک الفرج 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا