🔸مریز اشک غم اینچنین به بر من
🔸مرا میکُشی پاره ی جگر من
🔸که هستم ز داغ تو قلب محن
💔#فاطمه_جانم
🔹پس از خود تو را بینم ای گل محزون
🔹گهی بین آتش گهی هاله ی خون
🔹زنی دست و پا ای همه هست من
💔#فاطمه_جان
💥تو برا من داری گریه میکنی، اما در واقع من باید گریه کنم
💥چرا بابا??
♻️منم فکر ضرب در و دیوار
♻️گل و غنچه و صدمه ی مسمار
♻️عزیز دلم ای حاصلم، ای فاطمه، انسیه،حورا
♻️مخور غم که تو اول کسی
♻️که میشوی ملحق به بابا
💥شروع کرد به دعا کردن
✅خدایا به داد دل مرتضی رس
✅که گردد پس از من،شکسته و بی کس
✅که بی اذن او،پا به خانه زنن(د)
☑️گهی از جفا کنج خانه نشانم
☑️گهی دست بسته به کوچه کشانم
☑️به ناموس او تازیانه زنن(د)
🔺چه خوش زحمت من ادا گردد
🔺غریبانه محسن فدا گردد
💥رفتی مدینه…
🔵خودم دیدم آن بی حیای ستمگر
🔵چنان زد به روی حبیبه ی داور
🔵که شد غرق خون، معجر مادرم
⚪️منم آن که گم کرده با دل خسته
⚪️در این کوچه ی گوشواره شکسته
⚪️چه خاکی شد آخر، خدا بر سرم
⬅️به کوچه چنان،جوجه لرزیدم
⬅️زمین خوردن مادرو دیدم
♦️اشک چشمای ترش میگه نزن
♦️لخته های جگرش میگه نزن
💥میدونی چرا پس از اینهمه سال،نفسای آخرش میگه نزن??
▪️آخه زخم تازه رو نمک زدن
▪️غرور جوونیشو محک زدن
▪️وقتی بچه بود،یه روز جلو چشش
▪️مادرشو کتک زدن
🔅روضه خون مدینه آه میکشه
🔅روی خاک که میشینه،آه میکشه
🔅هر زمان روی شونه ی کسی
🔅رد شلاق میبینه، آه میکشه
🔰بوی دود میاد،حریق یادش میاد
🔰روضه ها از این طریق،یادش میاد
🔰رگ بازوش،دو سه روزی میگیره
🔰وقتی از غلاف تیغ یادش میاد
✳️نگاهش انگاری غرق خواهشه
✳️دم آخری میخواد تنها بشه
✳️یاد پهلویی که پشت در شکست
✳️عمریه که پهلوهاش،تیر میکشه
❇️دنیارو تار میبینه
❇️میون تشت،در و دیوار میبینه
❇️بیشتر از هر کسی،سینش میسوزه
❇️وقتی که نوک مسمار میبینه
♒️میون تشت،نمیخواد براش کاری کنه
♒️بالای سرش عزاداری کنه
♒️نمیخواد که بستری پهن بشه و
♒️خواهری بازم پرستاری کنه
💢گرچه که اسیر درده همیشه
💢گرچه کلی غصه،تو زندگیشه
💢ولی میشه فهمید از وصیتش
💢هیچ روزی،روز #حسینش نمیشه
♨️کربلا همه رو از دَم میزنن
♨️مادر و بچه رو باهم میزنن
♨️اوناکه دیروز تو کوچه نبودن
♨️عوضش زینبو محکم میزنن
❤️#صلی_الله_علیک_یا_مظلوم
❤️#صلی_الله_علیک_یا_غریب
❤️#صلی_الله_علیک_یا_عطشان
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas