🌌#داستــــــــــانشـــــــــب🌌
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
⭐️🌙
🌺🍃
🍃
ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان تمام بدنم را میلرزاند.
به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و دیگر طعمۀ درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم؛ خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هرچه داشتم غارت کردند.
ناراحت و عبوس به گوشۀ دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که #توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟!
خوابیدم و در عالم رؤیا خبرم دادند، توکل کردی ولی باید تا آخر میرفتی.
وقتی صدای خروس را شنیدی ترس تو از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکل تو کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم وفرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت که خروس بود رها کنند، پس گرفتار راهزنان شدی.
سحر برخیز و به خرابه برگرد.
طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم سه گرگ، راهزنان را طعمۀ خود کردهاند و هرچه از من به تاراج برده بودند آنجا بود.
❤️ توکلت علی الله
خدایا پناهم باش، من فقط به تو توکل میکن
🍃
🌺🍃
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
♨️ ماجرای عجیب یک خانواده جن شیعه که از فرزندانم مراقبت کردند!!
🔸مدتی قبل زمانی که #بیماری همسرم شدید شد، بارها و بارها در نیمه های شب صدایی را از بیرون خانه و پشت پنجره میشنیدم که با سوز خاصی قرآن میخواند و دعا میکرد. بارها این #صدا را در نیمه های شب میشنیدم و زمانی که سرم را از پنجره بیرون میکردم هیچ کس را نمی دیدم در آن سوی هستی وقتی این لحظات مرور میشد، #متوجه شدم که در آن محله قدیمی که ما خانه اجاره کرده بودیم یک خانواده از جن های شیعه زندگی میکردند!
🔸ما از زمان حضور در #تهران در منزلمان مراسم روضه و هیئت داشتیم. این روضه ها باعث ایجاد روح معنوی و برکت در خانواده ما شده بود. این خانواده جن شیعه #عاشق امام حسین (ع) بودند. زمانی که روضه برگزار میشد پشت دیوار خانه ما قرار میگرفتند و در مصائب آقا ابا عبدالله (ع) اشک میریختند. زمانی که همسرم مریض شد آنها پشت دیوار #منزل ما قرار میگرفتند و با خواندن قرآن برای سلامتی همسرم دعا میکردند.
🔸یکبار خیلی حال #همسرم بد شد. ما در تهران کسی را نداشتیم فقط یکی از همسایگان بود که بچه ها را پیش او میگذاشتیم و به بیمارستان میرفتیم. آن روز همسایه ما هم نبود من #توکل کردم به خدا و دو فرزند خردسال پنج و سه ساله را تا عصر تنها در خانه رها کردم و رفتم. خیلی نگران بودم وقتی برگشتم دیدم که هیچ مشکلی پیش نیامده حتی بچه ها خودشان #غذا از یخچال برداشته و خورده بودند. در آن سوی هستی مشاهده کردم که با رفتن ما از منزل این خانواده جن از فرزندان ما مراقبت کردند تا برگردیم.
📕کتاب شنود
🔻کانال #مرگ_و_رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat