eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
دخت علی زینب کبری سلام سیّدة النّساء زهرا سلام سلام ای حقیقت فاطمه زنده کن طریقت فاطمه کتاب صبر مرتضی سینه ات تمام فاطمه در آیینه ات تو زینب امّی و زین ابی پیمبر خون خدا زینبی تو مادر ائمه را دختری چه دختری نایبة الحیدری محافظ جان ولی کیست تو حسین دوّم علی کیست تو پیمبر خون خدای جلیل وحی به لبهای تو بی جبرئیل وفات تو به جز ولادت نبود اسارتت کم از شهادت نبود کفر به نطق تو سیه روز شد حسین با صبر تو پیروز شد آینه ی فاطمۀ شهیده عالمه ی معلّمه ندیده فاتحه الکتاب صبر و رضا شیر زن بیشۀ سرخ قضا گفته به هر بلا بلی با حسین نوشته بر لوح دلت یا حسین سایۀ تو خوب تر از آفتاب خون حسین از نفست خورده آب تو آبروی پدر و مادری تو کوثر کوثر پیغمبری روی منبر تو سراج الهداست حنجره ات پر از صدای خداست تو کیستی که بوده از کودکی نهضت کربلا به تو متّکی وجود تو بین حسین و حسن چو مادرت فاطمه در پنج تن عبادتت عبادت حیدر است ولادتت ولادت مادر است معلّم مرد و زن عالمی مرّبی هزارها مریمی فخر خرد پیش تو دیوانگی است خاک قدم های تو مردانگی است خروش تو خروش خون امام سکوت تو تیغ علی در نیام پیمبر و فاطمه و ائمّه مفتخر از تو دخت و اخت و عمّه فاطمه بالد که تویی دخترش حسین نازد که تویی خواهرش شعله مصباح هدایت تویی تمام تفسیر ولایت تویی تو نهضت حسین را حیاتی تو لنگر سفینۀ النّجاتی تو پرچم صبر برافراشتی شهید را زنده نگه داشتی جام بلا تشنۀ کام تو بود یک طرف سکّه به نام تو بود تا که از آن جام بر افروختی سوختی و سوختی و سوختی روز ولادت که درخشیده ای به صورت حسین خندیده ای حسین آغوش محبّت گشود تو دل از او، او ز تو دل می ربود روی نهادی به روی دوش او شد دلت آرام در آغوش او آنچه که می خواست به گوش تو گفت آنچه که باید ز دهانت شنفت در دلتان شراره پیوسته بود رازی پوشیده و سر بسته بود تا سفر کرب و بلا ساز شد پرده از این سرّ مگو باز شد موی سفید تو ز خون رنگ شد روی حسینت هدف سنگ شد ای به ستمگر همه جا گفته لا شیر زن بیشه قالوا بلا خلعت عصمت بتو زیبنده باد مکتب آزادگیت زنده باد پور معاویّه حقیر تو شد شام به یک خطبه اسیر تو شد کیست که همچون تو دلیری کند روز اسیریش امیری کند فرق شکسته، دست در سلسله به کاخ ظالم افکند زلزله یزید دیگر جسدی مرده بود سیلی یابن الطلّقا خورده بود رأس بریدۀ برادر به طشت مات تو و محو کلام تو گشت گویی در طشت طلا گفت این دختر زهرا و علی آفرین خصم به نطق تو سر افکنده شد تو خطبه خواندی و علی زنده شد کوه صفت مقاوم استاده ای بنی امیّه را شکست داده ای نطق تو تیغ آبدار دین است دختر مرتضی علی چنین است حیف که داغ روی داغ دیدی خزان لاله ها به باغ دیدی حیف که بر پیکر تو نشانه ماند ز کعب نی و تازیانه حیف تو را شام خراب بردند چرا به مجلس شراب بردند حیف که حرمت از شما شکستند ده تن را به یک طناب بستند حیف عدو به سینه آذرت زد چوب به لب های برادرت زد استاد سازگار
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب به معنی کلمه با علی برادر بود به خُلق و خَلق، تو گویی خودِ پیمبر بود هم اهل فضل و ادب بود هم شجاعت داشت هم اهل خلوت شب بود هم سخنور بود به وقت نطق و خطابه فصیح بود و بلیغ به وقت معرکه مردافکن و دلاور بود کسی که بت نپرستید پیش از اسلامش و از دروغ و شراب و زنا مطهّر بود کسی که بس که کرم کرد ابوالمساکین شد کسی که بس که جگر داشت مثل حیدر بود کسی که ورد زبان شد مرام هاشمی‌اش کسی که معرفتش از قریشیان سر بود پس از علی که خودش آبروی اسلام است نخست مرد مسلمان، جناب جعفر بود کسی که موقع هجرت به جانب حبشه مهاجران خدا را امیر و رهبر بود به وقت حیله و نیرنگ کافران قریش به پشتوانه‌ی آیات، دافع شر بود زبان گشود و تلاوت نمود از مریم که وحیِ آمده را آیه آیه از بر بود چنان به منطق او سر سپرد نجاشی که از شنیدن آیات، چشم او تر بود چگونه مدح بگویم که مادح این مرد خدا به وسعت آیات روح‌پرور بود به رغم توطئه کتمان نشد فضایل او که هر فضیلت او در هزار دفتر بود کسی که بعد خدا و چهارده معصوم روایت است که بر کائنات سرور بود کسی که شادی دیدار او برای نبی به قدر شادی‌اش از فتح جنگ خیبر بود نبرد موته که شد از میان سرداران جناب جعفر طیار امیر لشکر بود دلاورانه به هم زد سپاه دشمن را حریف یک‌تنه‌ی تیغ و تیر و خنجر بود میان لشکری از دشمنان محاصره شد شمار دشمن او چندصدبرابر بود به پای حفظ عَلَم هر دو دست خود را داد دو دست رفت و علم همچنان فراتر بود نوشته‌اند که لبخند شد تمام تنش در آن دمی که نفس‌هاش رو به آخر بود نوشته‌اند که او روزه بود و لب‌تشنه میان معرکه در خون خود شناور بود نوشته‌اند که فرموده است پیغمبر: به جای دست به روی دو شانه‌اش پر بود نوشته‌اند که آهی کشید حیدر و گفت در آن زمان که بدون پناه و یاور بود: که بیعت از سر جبر و ستم نمی‌کردم در این میانه اگر حمزه یا که جعفر بود ✍ در روایتی امام صادق (علیه السّلام) از امام باقر (علیه السّلام) نقل می‌فرمایند: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خبر شهادت جعفر بن ابی‌طالب و زید بن حارثه را شنید، وقتی داخل خانه می‌شد بسیار گریه می‌کرد و می‌فرمود: آن دو، هم سخن و مونس من بودند پس مرگ آمد و آنها را برد. 📚 مُسكّن الفؤاد شهيد ثانى، ص 106 📝 به نقل از اشعار_آیینی_حسینیه‌
پیش‌زمینه؛ علمدار حیدر.mp3
3.18M
🔹علمدار حیدر🔹 ای یار حیدر ای علمدار حیدر تو دلش غصه‌ای نیست تا تو رو داره حیدر تو به ما یاد دادی یار مولا باشیم هر جا حرف حق بود ما هم اونجا باشیم هر جا که ظلمی هست یار مظلوم باشیم ندیده هیچ‌کس که یک‌دم آروم باشیم فدایی راه علی یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا شهیدۀ آه علی یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا مهر علی ماه علی یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا «یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای جانِ حیدر قدر و قرآن حیدر تا آخر موندی پایِ عهد و پیمانِ حیدر تو به ما یاد دادی با ولایت باشیم پای کار مولا اهل غیرت باشیم دشمن هر ظلم و یاور حق باشیم تا همیشه بین لشکر حق باشیم تجلیِ شهادتین یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا تو محوری در عالمین یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا جان حسن، جان حسین یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا «یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا» شاعر و نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
زمینه؛ مدافع حرم.mp3
3.16M
🔹مدافع حرم🔹 تار و پود چادر تو نور غرق در مصیبتی صبور شد جهان بی تو سوت و کور یهودی‌‌ها رو هم چادرت به راه آورده واسه غریبیش خدا تو رو گواه آورده گذشتی از جون، نمی‌گذری تو از امامت پناه عالم ببین بهت پناه آورده تو که علی علی به لب تُو کوچه‌ها نفس زدی آره تو یک‌تنه غبار فتنه‌ها رو پس زدی شهید عشق مرتضی شکسته‌بالِ غم شدی با پهلوی شکسته هم مدافع حرم شدی «یا فاطمه، یا فاطمه» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خطبۀ تو نور در غبار راه تو همیشه موندگار بی تو شد مدینه بی‌بهار حریف نورت فاطمه نشد شب تار خودت کنار علی بمون به جای انصار علی رو ننداخته از نفس هجوم دشمن علی می‌میره اگه بگی خدا نگهدار با تازیانه اومدن که حقتو ادا کنن که آیه‌های کوثرو اسیر شعله‌ها کنن آخه چه‌جور مدینه گریه‌تو شنید و دم نزد چه‌جور زمین و آسمونو ناله‌هات به‌ هم نزد «یا فاطمه، یا فاطمه» شاعر و نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
زمینه؛ این رسمش نبود.mp3
4.5M
🔹این رسمش نبود🔹 خونه شده پُرِ بوی دود گناه مادر من چی بود؟ چرا شده صورتش کبود؟ این رسمش نبود مادرم، محبوبۀ خداست بانویی که توی شعله‌هاست فاطمه، دختر مصطفاست این رسمش نبود این رسمش نبود زخم پهلو مادرم رو می‌ده آزار برا پا شدن می‌گیره دست به دیوار می‌ترسم آخر، بشم عزادار بشم عزادار، برای مادرم سایۀ مهرش، کم بشه از سرم تو انتظارِ روزای بهترم «ای وای مادرم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با غم و غصه‌ها آشنام غربت و تنهاییِ بابام نمی‌ره از جلوی چشام آه از بی‌کسی دستاش که تو کوچه بسته شد از دستِ زمونه خسته شد بعد مادر چه شکسته شد آه از بی‌کسی آه از بی‌کسی تنهایی یه مردو از پا در میاره مثل ابر رو قبر مادرم می‌باره آهه تو سینه‌ش، آروم نداره آروم نداره، دلش پر از غمه از دلِ خونش، هرچی بگم کمه توی نگاهش، غمای عالمه «ای وای مادرم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با همین چشمای ترم دیدم و نمی‌شد باورم تازیونه بود و مادرم می‌سوزه دلم تمومی نداره این جفا زنده شد دوباره روضه‌ها وقتی که رسیدم کربلا می‌سوزه دلم می‌سوزه دلم طعم تازیونه رو منم چشیدم توی خیمه بین آتیش می‌دویدم خدا می‌دونه، چیا که دیدم چیا که دیدم، تو مجلس شراب چشام می‌باره، تا می‌شه حرف آب منو سوزونده، بی‌تابیِ رباب «واویلا حسین» شاعر: نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
زمینه؛ بمون کنار حیدر.mp3
1.47M
🔹بمون کنار حیدر🔹 ای شب قدر بندگی فاطمه ای اشتیاق زندگی فاطمه ای غمگسار حیدر صبر و قرار حیدر بمون کنار حیدر اگه بری حیدر تک و تنها می‌مونه و غریب دنیا می‌مونه و دیگه بی زهرا می‌مونه اگه بری حیدر می‌شه بی تو خونه‌نشین بین مدینه تنها‌ترین اسیر غم‌ها می‌مونه «دار و ندار حیدر فاطمه بمون کنار حیدر فاطمه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاشف کرب حیدری فاطمه غصه رو از دل می‌بری فاطمه ای باوفای حیدر ماه شبای حیدر بمون برای حیدر بین غم و غصه نذاری تنها حیدرو چه‌جور بگم یا زهرا نرو غرق غم و داغم بی‌تو اگه بری روز علی می‌شه شب‌های تار می‌شه زمستونم بی‌بهار خزون می‌شه باغم بی‌تو «دار و ندار حیدر فاطمه بمون کنار حیدر فاطمه» شاعر و نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
🔻برخی دوستان مطالبی که دنبال آن هستند را در کانال ها پیدا نمی کنند و سوال هایی پرسیدند که پاسخ در ذیل می آید: ۱. برای غالب مطالب کانال می توانید به فهرست سنجاق شده مراجعه کنید یا یک کلید واژه را مانند نام مقدس «زهرا» جستجو کنید. همچنین برای آشنایی بیشتر با مطالب کانال حتما فیلم توضیح درباره مطالب کانال و متن توضیحات درباره کانال و نوشته ای درباره رویکردها به مرثیه سرایی آل الله را ببینید و بخوانید. ۲. فهرست های مطالب در کانال «روضه های مکتوب» هست لذا با رجوع به فهرست ها راحت تر به مطلبی که در پی آن هستید برسید. ۳. صوت ها غالبا در کانال «متن روضه اهل بیت» قرار داده شده و می شود. ۴. برای هر روضه ای لزوما یک فایل پی دی اف یا صوت پیوست نشده است لذا اگر باشد همان پیام یا پیام قبل و بعد آن را ببینید. ۵. کانال «اشعار روضه های مکتوب» برای اشعار و «از شرح بی نهایت» برای احادیث و ... قابل استفاده است. ۶. در خصوص مطالب حضرت زهرا سلام الله علیها یک فهرست جامع در اینجا قرار دادیم و در آن فهرست ۲۴ مجلس هست که برخی از این مجالس پی دی اف یا صوت دارد که در پیام های قبل یا بعد آن قرار داده شده است. التماس دعا
روضه حضرت ام البنین سلام الله علیها .mp3
13.29M
🔴چند شعر برای حضرت ام البنین در این پیام و پیام های بعد سوی دروازه های شهر نبی کاروانی زدور می آید کاروانی که از میانه ی آن عطر عشق و حضور می آید زودتر زانکه قافله برسد قاصدی آمده ز جانبشان قاصدی که سیاه پوشیده مو پریشان و دیده اش گریان @hosenih در میان مدینه با ناله میدود داد میزند: مردم "پور شیر خدای را کشتند عوض چند کیسه ی گندم همه از خانه ها برون آیید حاجی داغ دیده آمده است دختر سید زنان جهان قدو بالا خمیده آمده است عمه زینب زدور شیون کرد شهر را غرق شور و غوغا کرد ام کلثوم از نفس افتاد یاد لبخندهای سقا کرد سیدالساجدین به اشک روان شعر ذبح عظیم می خواند طفل عباس را نموده بغل او "فاما الیتیم" می خواند* ناگهان شهر از نفس افتاد بغض شهر مدینه شد سنگین زینب از ناقه خویش را انداخت چونکه از ره رسید ام بنین مادر ساقی و خدای ادب دستهای عقیله را بوسید با دو چشمی ز اشک آکنده پرسشی را ز زینبش پرسید گفت: بی بی تصدق سرتان مجلس آرای عالمینم کو ذوالجناحش چرا هویدا نیست زینب من بگو حسینم کو ناله زد دختر امیر عرب گشت افلاک جمله مدهوشش گفت ام البنین مپرس مپرس رفت در جان پناه آغوشش سر پاک برادر من را از بدن از قفا جدا کردند حجت الله را به دشت بلا کوفیان خارجی صدا کردند @hosenih درمیان دو نهر آب روان گشت یک طفل شیرخواره شهید پیش چشمان بیقرار رباب دست و پا زد ز گاهواره پرید شعر از مجید خضرابی (با اندکی تصرف و تلخیص) نقل از اشعار آیینی حسینیه کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(یه مادر داره از احساس میگه...) @emam8com یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه ی حساس میگه گمونم روضه خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خود من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه ی مجلس میشینه تا وقتی حرف مشک پاره میشه رو لب گل میکنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاه مهربونش مونده یادم الا ام البنین شرمنده ام من خودم دسته عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره میزد شمر نامرد پایین نی رد خونو میدیدم عمو بالای نی خون گریه می کرد میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکه پاره قابه میسوزه قلبمو آروم نمیشم دلیل شرم من اشکه ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می شد علی اصغرم گریون نمی شد حسین من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینبَن که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن...یه گوشه دم گرفته حسین من حسین من حسینم شاعر: کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ قدِ مادرا از تمومِ غَما چه زود از فراقِ پسر میشکنه اگه سَرو باشه زمین می‌خوره که داغِ جونش کمر میشکنه @hosenih اگه درد اگه ناله تقدیرشه چه غم داره مادر ، پسر گیرشه فقط دلخوشیه‌ ی یِ مادر اینه جوونش پیشِ مادر پیرشه نگاهش به در مونده تو بستره سر پیریه وقتِ بی بالیه صداش می‌زدن مادرِ بچه‌ها ولی دورِ ام‌البنین خالیه حالا روضه داره تو تنهاییاش دلش خیلی تنگه واسه بچه‌هاش کسی نیست آبی به‌ دستش بده نداره عصایی برا پیریاش تو اون مدتی که اباالفضل بود دعایی به اون قد و بالا نکرد نگاهش ، دل سیر ، حتی یه روز به پیش یتیمای زهرا نکرد تو اون مدتی که اباالفضل بود نشد که یبار جان مادر بگه به عباسش از بچگی گفته بود مبادا به آقاش برادر بگه @hosenih خودش لقمه می‌داد دستِ حسن فقط خنده می‌زد کنارِ حسین شبا هم که تانیمه شب می‌نِشِست که آبی بنوشه دوباره حسین حالا روضه داره توتنهاییاش دلش خیلی تنگه واسه بچهاش داره روضه می‌خونه واسه خودش خودش گریه کن میشه با روضه‌هاش شنیدم که تشنه به دریا زدی شنیدم دعایِ حرم آب شد شنیدم که پشتت صدا زد رباب بیا که علی اصغرم آب شد حسینم کنارت نشست و شکست: پاشو دشمنا رو به میدون نیار به فکر چشاتم بیا جونِ من برا دیدنم تیر و بیرون نیار پاشو از زمین رو زمین پا نکش بازم مَشکِ آب و به دندون بگیر ببین جون رفتن ندارم دیگه پاشو جونِ زینب پاشو جون بگیر الهی بمیرم ، بهم ریختی به من گفت زینب چی اومد سرت نبودم که جمعت کنم ؛ باز شکر که پهلو شکسته شده مادرت @hosenih تو رفتی و مشکِ تو رو کوفه بُرد تو رفتی و چشماتو شامی گرفت نبودی و جرات به دشمن رسید نبودی حرم رو حرامی گرفت کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
ای شده محرم به ولای ولی (مدح) فاطمۀ دوّم بیت علی اختر تابندۀ برج ادب شیر زن خیل زنان عرب امّ بنین امّ ادب امّ نور چشم بد از قدر و جلال تو دور اختر تابندۀ برج شرف همسر ارزندۀ شاه نجف یار علی مادر صدق و صفا مرّوج مکتب عشق و وفا باغ گل یاس، سلامٌ علیک مادر عبّاس، سلامٌ علیک فخر تمام شهدا کیست تو شیر زن شیر خدا کیست تو معرفتت زبانزد عالم است هر چه بگویند به وصفت کم است مقاوم و صابر و آزاده ای چار پسر بهر علی زاده ای چار پسر نه، چار قرص قمر چار ستاره چار نور بصر ای به علی پس از وفات بتول همچو خدیجه در سرای رسول درود بر سه سرو بستان تو بر گل عبّاسی دامان تو تو گفته ای، ای گل باغ عفاف با پسر فاطمه شام زفاف کی همه جا چشم و چراغ همه منم کنیز مادرت فاطمه همدم نور احدی فاطمه عروس بنت اسدی فاطمه تو بانوی بیت ولی گشته ای دور حسین ابن علی گشته ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی به پاس اخلاق ز گل بهترت خواند بهین دخت علی، مادرت حق بتو یک بهشت احساس داد دسته گلی بنام عبّاس داد دید چو بر عشق ادب قائمت داد خدا ماه بنی هاشمت حق به تو در بیت ولا راه داد تا بتو سه ستاره یک ماه داد ماه تو از ماه فلک خوبتر پیش علی از همه محبوب تر ستارگانت همه خورشید نور چشم بد از جمالشان باد دور سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت در بغلت بود گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاده به روی حسین فدایی خون خدا خواندیش دور سر حسین گرداندیش ای ادب از تو ادب آموخته به پای مصباح هدی سوخته دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه های تو در بقیع بقیع از اشک تو آید به جوش صدای گریۀ تو آید بگوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خون جگر ریختی چشم تو از بسکه فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می زدی اهل مدینه را صدا می زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین منکه دگر امّ بنین نیستم مادر چار نازنین نیستم چار گلم ز تیغ پرپر شدند چار مهم به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت ای ثمر دل گل احساس من ساقی اهلبیت عبّاس من شنیده ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده ام تا که تو رفتی ز دست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده ام شعله به خشمت زدند شنیده ام تیر به خشمت زدند شنیده ام سکینه بی تاب بود جام به کف منتظر آب بود شنیده ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو چو برگ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بهر تو نه بلکه برای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامان برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت جز غم و اندوه و فغانت نبود حیف که آن چار جوانت نبود تا که بگریند برایت همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه سلام بر اشک تو یا فاطمه جزای تو اجر تو با فاطمه گریه تو به جز عبادت نبود وفات تو کم از شهادت نبود داغ تو یک شرارۀ نار بود برای اهلبیت دشوار بود مدینه در وفات امّ البنین ناله اش افکند به گردون طنین ز ناله و سوز پر آوازه شد دوباره داغ فاطمه تازه شد سلام «میثم» به گل یاس تو به دست و چشم و سر عبّاس تو کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نامِ تو از بس دلربا و دلنشیــــن است آرامِ جان،وردِ زبان، نقشِ نگین است باید تو را أم الوفاء ، ام الأدب خواند بانو! ادب از بوستانت خوشه چين است ای نامِ تو یادآورِ داغ مدینه -با آنکه نام فاطمه زیباترین است- @hosenih گفتی تو را اینگونه نامیدن ادب نیست گفتی پس از این نام من أم البنين است باید قمر های تو را خورشید نامید الحق که دامان تو خورشید آفرین است ای کربلایِ خفته در خاک مدینه از علقمه تا مرقدت، یک سرزمین است بارانِ غربت میچکد از دیدگانش هر کس که با غم ، در بقیعت همنشین است داغ غم مرگِ جوان دیدی نه یک بار بر شانه ات بارِ مصیبت بیش از این است سخت است گفتن ، از زبان مادری که خورشید های آسمانش بر زمین است من از زبانت روضه می خوانم، ولی ...نه... مادر! گریزِ روضه ام تنها همین است @hosenih لا تدعونی... من که فرزندی ندارم یا لیت شعری... قصه آیا اینچنین است؟ باور کنم آیا شب و شق القمر را باور کنم عباس، مقطوع الیمین است ؟ بی جعفر و عثمان و عبدالله و عباس مردم چگونه نام من أم البنين است؟ کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub