#مقتل مستند
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_محسن_سلام_الله_علیه
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَی اَوَّلِ شَهیِدِِ مِن آلِ مُحَمَّدِِ(ص)، یَا مُحسِنَ بنَ عَلیِّ بنِ اَبِی طَالِبٍ(ع)》🔷🔹
✅اولین شهید از خاندان آل محمد(ع) حضرت محسن بن علی(ع) است.
امام صادق(ع) می فرماید :
📋《أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》
♦️اولین جنایتی که در دادگاه عدل قیامت بررسی می گردد، کشته شدن محسن فرزند علی(ع) است.(۱)
ابن قولویه آورده است که؛
شبی که حضرت رسول اکرم(ص) را به سفر معراج بردند، از ایشان خواسته شد تا در مورد سه امتحان الهی صبر پیشه کند.
مورد سوم این بود که؛
📋《..وَ أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَیْهَا وَ عَلَى حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ》
♦️امّا دخترت، به او ستم روا میشود، در حالی که او طفلی در رحم دارد، او را کتک میزنند و بدون اجازه، وارد خانه و حریم خصوصیاش می شوند، سپس خوار میشود و کسی را برای دفاع از خود نمییابد و به خاطر آن ضربت، فرزندش را سقط میکند و به شهادت میرسد.(۲)
و در روایتی نیز آمده است؛
📋《وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً..》
♦️علّت شهادت فاطمه(ع)، این بود که قنفذ غلام عُمر به دستور او، با قبضهی شمشیر، به ایشان ضربتی زد که بر اثر آن، محسن(ع) را سقط شد.(۳)
مفضل بن عمر می گوید :
روزی امام صادق(ع) حوادث بعد از رحلت رسول اکرم(ع) و ماجرای هجوم به خانه امیرالمومنین(ع) و شهادت حضرت محسن بن علی(ع) را به یاد میآوردند و برای ما شرح می دادند، و در آخر؛
📋《فَبَکَى الصَّادِقُ(ع) حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ :》
♦️امام(ع) آنقدر گریست که محاسن مبارکشان از گریه، تَر گشت. و سپس فرمودند :
📋《لَا قَرَّت عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ》
♦️روشن مباد آن چشمی که در این مصیبت نگرید.(۴)
در جریان هجوم مهاجمین به خانه امام علی(ع) آمده است که؛
مهاجمین هیزم جمع کردند و درب خانه را به آتش کشیدند.
با شعله ور شدن هیزم ها، آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد.
در حالی که حضرت زهرا(س) پشت در نشسته بود!
در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا همگی به داخل خانه هجوم بیاورند.
حضرت زهرا(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد.
کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت زهرا(س) می خورد.
حضرت فاطمه زهرا(س) خود، در این باره می فرماید :
📋《وَ رَکَلَ البَابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ، وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》
♦️در این لحظه، عمر با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد، در جالی که من حامله بودم، پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۵)
بدین ترتیب مهاجمین وارد خانه شدند.
زهرای مرضیه(س) در حالی که حامله بود، محسن ایشان به خاطر این ضربات و لطمات سقط شد.
خصیبی در کتاب خود می نویسد :
📋 《قَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَسَقَطَتْ مُحَسِّناً عَلَيْهِ قَتِيلًا》
♦️پس درد زایمان با این کوبیدن ها و افتادن درب، بر زهرای مرضیه(ع) غلبه کرد، و محسن(ع) درحالی که شهید شده بود، سقط شد.
در این هنگام امام علی(ع) این صحنه را دید و به فضه فرمود :
📋《فَوَارِيهِ بِقَعْرِ الْبَيْتِ فَإِنَّهُ لَاحِقٌ بِجَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》
♦️او را به انتهای خانه ببر و دفن کن که او به جدّ خود رسول اکرم(ص) ملحق شده است.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جان علی مرتضی افتاده بود
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق
هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود
مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود
دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در
کس نمیداند که پشت در چه ها افتاده بود
👤سازگار
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۶۴
۲)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۳۲
۳)دلائل الامامه طبری شیعی، ص۱۳۴
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۲۳
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹
۶)هدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۸
#مقتل مستند
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(س)》🔶🔸
✅هنگامی که دخت گرانمایه پیامبر اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را به خانه امام علی(ع) می بردند، پیامبراکرم(ص) پیشاپیشِ مرکب و «جبرائیل» سمت راست و «میکائیل» سمت چپ و هفتاد هزار فرشته از پی مرکب ایشان حرکت می کردند.
آنگاه حضرت(ص) به سلمان دستور داد تا زمام آن مرکب را برگیرد و حرکت کند. خود آن بزرگوار نیز به همراه آنان حرکت کرد و نیز مردان هاشمی همگی در رکاب بانوی دوسرا فاطمه زهرا(س) بودند و پیامبر(ص) دستور داد دختران عبدالمطلب و بانوان مهاجر و انصار به همراه عروس بهشت، حرکت کنند و همسران پیامبر(ص) نیز پیشاپیش قافله و مرکب عروس حرکت می کردند.
تا جایی که سلمان می گوید :
در مدینه، چنین عروسیّ به این جلالت و شکوه سابقه نداشت.
سپس وقتی کاروان به درب خانه امیرالمومنین(ع) رسید، حضرت رسول اکرم(ص) دستِ امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را گرفت و از جمعیت حاضر فاصله داد.
《..وَ کَشَفَ الرِداءَ عن وَجهِها حَتّی رَآهَا عَلیُّ(ع) ثُمَّ اَخَذَ يَدَها فَوَضَعَها فی يَدِ عَلیِّ(ع)》
♦️حضرت(ص) پرده از چهره فاطمه(س) برداشت و علی(ع) چهره فاطمه(س) را دید و دست دخترش را در دستان حضرت علی(ع) گذاشت.(۱)
سپس فرمود:
《اَبَاالْحَسَن!ِ وَللهِ هذِهِ وَدیعَةُ اللهِ وَ وَدیعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ..》
♦️ای علی(ع)! به خدا قسم، فاطمه(س) امانت الهی و امانت رسول(ص) او در نزد توست.(۲)
🏴اما طولی نکشید که اول مظلوم عالم، با اینکه کوهی از صبر و استقامت بودند اما در فراق زهرای مرضیّه تاب و توانش به سر آمد و با آهی جانکاه، هنگام دفن فاطمه(س) خطاب به پیامبر خدا(ص) عرضه داشت:
《..ولِقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ(س)》
♦️امانتی كه به من سپرده بودی، برگردانده شد و به صاحبش رسید، و آنچه در گرو من بود، از من ربوده شد.(۳)
📝شعر :
بدون یار شدم، رفت آن که یارم بود،
همان که وقت غم و غصّه غمگسارم بود،
مرا به تیغ نیازی نبود تا او بود،
به ذوالفقار چه حاجت، که ذوالفقارم بود،
منم پیمبرِ بعد از پیمبر خاتم،
که گریه، وحی من و چاه کوفه، غارم بود،
سکوت کردم و آهی کشیدم آن وقتی،
که در نماز پسین، دومی کنارم بود!
طالبی
📚منابع:
۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۲، مجلس دوم
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۲، ص۴۸۴
۳)اصول کافی کلینی، ج۱، ص۴۵۹
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد
خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد
مادرم او را گرفت و تازیانه پشت هم،
هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد
دست مادر آخرش واشد، نمیگویم چطور
اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد
من فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد
من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد
حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود
هر چه ماندم منتظر، فردا وفرداها ... نشد
هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها ... نبود
هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد
من عصای پیری مادر شدم در کودکی
پیر هجده ساله، جز با تکیه بر من، پا نشد
آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی
آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد
تا که مادر رفت، انگار از پدر چیزی نماند
در جهان هرگز امیری این قدر تنها نشد
پیش زینب بغض هایم در گلویم گیر کرد
خواستم زاری کنم، پیش حسین، اما نشد
چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین
ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد
خون نشد پاک آخرش از برگ لاله، هر چقدر
ریخت بر دست علی آب روان، اسماء، نشد
شاعر : قاسم صرافان
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
1403.08.25_2-01.mp3
30.37M
#فاطمیه
🎤 حجت الاسلام استادمیرزامحمدی
🔊 قرائت حدیث شریف کساء
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السَّلَامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة
التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة
الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّة
الْمَغْصُوبَةِ حَقَُهَا
الْمَقْتُولُ وَلَدُهَا
الْمَظْلُومُ بَعْلُهَا
المَکسورَةُ ضِلعُهٰا
یعنی سلام بر اون بانوی پهلو شکسته
از همه بیشتر دل زهرا شکسته بود
من زنده باشم و علی رو اینجوری ببرند
اِستَحقَرُوا أَبَالحَسَن
▪️گل بر من و جوانی من گریه می کند
▪️بلبل به هم زبانی من گریه می کند
▪️من گریه مخفیانه نمودم ولی علی
▪️بر گریه ی نهانی من گریه می کند
می خوای بدونی چه بلایی سر بی بی آوردند
▪️از درد شانه ، شانه نشد موی زینبم
▪️آخ دختر به ناتوانی من گریه می کند
آخ بمیرم
یه حسرت به دلم مونده علی
دارم میرم
▪️دیگر حسین را نتوانم بغل کنم
معلومه که نمی توانی بی بی جان
با سینه ی شکسته و بازوی ورم کرده،
اصلا دستت بالا نمی اومد...
میدونی کی بغلش کرد حسینش رو
اون وقتی علی داره بندای کفن رو می بنده
امیرالمومنین صدا زد
هَلُمُّوا تَزَوَّدوا مِن اُمّکُم
یعنی حَسنینم بیایید از مادرتون توشه بردارید
حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ...
علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ...
چه منظره ای شد نمیدونم...
همین قدر بگم هاتفی ندا داد
یاعلی بردار حَسنین را ...
ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ...
حسین .....
بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه ...
حسین....
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
هدایت شده از شیخ خوشنویس | شیخ حسین زاهدی
21.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#نماهنگ صلاة فراق
حاج مهدی رسولی
هدایت شده از شیخ خوشنویس | شیخ حسین زاهدی
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦کلیپ مداحی ساخته شده با هوش مصنوعی
🌱دخترامون فدای دخترت....
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
@sheikh_khoshnevis
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
▪️این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
▪️هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است
▪️چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
▪️باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است
▪️باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
▪️رونق این روضه ها از اعتبار فاطمه است
▪️بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
▪️کوچه های شهر غرق ربنای فاطمه است
▪️آبرومان رفته ، اما باز هم ما را خرید (۲)
▪️آنچه آورده است ما را هم، دعای فاطمه است
▪️من نمی دانم چه سری هست در خلقت ولی
▪️خلق ، مجنون علی و او مبتلای فاطمه است
اومد خونه
ننشسته ، بی بی دو عالم فرمود:
«أُدنُ لِی أُحَدِّثُکَ بِمٰا کان وَ ما هُوَ کائِن إِلیٰ یَومِ القِیامَة»
یا ابالحسن
جلو تر بیا
از هرچه توی عالم گذشته و قراره اتفاق بیفته بهت خبر بدم
امیرالمومنین ، ننشسته ، به قهقرا برگشتند
رسید خدمت پیغمبر
پیغمبر فرمود ، علی جان ، تو میگی یا خودم بگم
یا رسول الله
فاطمه از چی خم شده
این خانمی که امام عسکری فرمود ، روزی سه بار برا امیرالمومنین نورافشانی می کرد
اول النّهار
وسط النّهار
و آخر النّهار
بعضی از نقل ها هم داره ، بعضی از مردم هم این نورافشانی حضرت زهرا رو میدیدند
یه کاری کردند با این صورت
دیگه هر چی بچه ها نگاه کردند ، فقط کبودی و سیاهی دیدند
وقتی اون ساعتای آخر اومد
نقاب رو کنار زد
این زن و شوهر باهم حرف میزدند
یه لحظه نگاش به صورت افتاد
پرسید
مٰا هٰذِهِ الحُمرَة
▪️کی فروشیم عزتِ خود را برای آب و نان
▪️بشنوید، این مملکت تحت لَوای فاطمه است
▪️مادری کرده برای بی پلاکان شهید
به خدا هنوز بعضیاشون خبری ازشون نیومده
مادراشون ، پدراشون زیر خاک خوابیدند
هنوز پیکراشون نیومده
▪️مادری کرده برای بی پلاکان شهید
▪️قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است
▪️گرچه پنهان ماند، قبر مادرِ آلاله ها
▪️سینه ی سینه زنان ،تا هست، جای فاطمه است
▪️علت این گریه های ماست، اشکِ فاطمه
فرمود علی جان
به اینها بگو
چند روزی بیشتر مهمان شما نیستم
اما تا زنده ام گریه خواهم کرد
▪️علت این گریه های ماست، اشکِ فاطمه
▪️گریه های ما همه از گریه های فاطمه است
▪️گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد....
یه بار دیگه برات بگم
▪️گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد
▪️این صدای مجتبی، یا که صدای فاطمه است
▪️علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد(۲)
▪️جای دست گرگ ها روی پلک های فاطمه است
یه دونه اش رو بگم
گفت
صَفَقتُ صَفقَةً علیٰ خَدَّیهٰا
من اینو نمی فهمم
یعنی چی به دو طرف صورت سیلی زدند
عرب اگه سیلی صدا دار بزنه میگه «صَفقَةً»
یعنی ممکنه نانجیب با دودست سیلی زده باشه
یا ممکنه اون طرف صورت به دیوار خورده باشه....
یا زهرا....
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
•
سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پَرِ چادر مادر باشیم
•
نمک نام تو در کام ؛ رطب می ریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد
هرچه در ساغر این سوخته ، رَب می ریزد
از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد
•
آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ، اُمّ بَنینی بودم
•
بسته بر چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
•
ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها
•
مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد
جگرش در غم هجرِ قمرش می سوزد
پسرش رفته ز دستش ، سپرش می سوزد
زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزد
•
با عصا آمده خود را برساند امروز
با همان سوز جگر روضه بخواند امروز
مدد بده مارو آقا
•
روضه ی شرمِ اباالفضل ز چشمان رباب (۲)
وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب
روضه ی حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی، بر روی دامان رباب
•
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
هرچقدر فهمیدی میگم و رد میشم ...
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند
بی بی جان نبودی ببینی
فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِه عَلیٰ کتِفِه
یه جوری عمود زدن به فرق عباست
که سرش رو نیزه بند نمیشد
روضه میخواند .....
یه بند از روضه ام البنین بگم و یه بند هم از روضه بی بی زینب
روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد
در بَرِ مردم شهرِ پدرش زخمی شد
•
به جراحات تن قافله می خندیدند
وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند
یا ام البنین مدد بده بی بی جان ....
•
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید
زینب آمد به سخن، از جگرش آه کشید
حالا میخوای روضه بخونم برات مادر ...
لحظه ی پر زدنش هست به یادم ای وای
غارت پیرهنش هست به یادم ای وای(۲)
نیزه بود و دهنش هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنش هست به یادم ای وای
•
بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت
علی الله
هرچه باداباد
بند آخر مالِ امام زمان
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رَدِ چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کُندی به گلویت افتاد....
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین
خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین
من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین
گفت: راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین
در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟
شکر، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین
مادر آن است که یار غم زهرا بشود
پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین
پسرانم همه بودند سپرهای حسین
سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین
آب اگر ریخت ز مشک پسرم، شرمنده…
آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین
مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم
او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین
مادرت آمد و دست پسرم را بوسید
عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین
محمود ژولیده
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست
هر بار بی قراری زینب تو را شکست
بر سر گرفت چادر زهرا... سکوت کرد
آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست
هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست
وقتی دلت شکست، دل مرتضی شکست
ای هم نفس ترین علی بعد فاطمه
قلبت میان غربت یک ماجرا شکست
پیشانی ات که گنبد محراب را شکافت
وقت هجوم تیغ به شیر خدا شکست
ده سال پیر قصه ی اشک حسن شدی
از زخم هر زبان که دل مجتبی شکست
وقتی حسین رانده شد از شهر مادریش
باید نوشت حرمت آل عبا شکست
وحید محمدی
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
این سائل ها
دیگه روشون نمی شد در خونه ام البنین بیایند
دیگه روشون نمی شد در خونه ی قمر بنی هاشم بیایند
▪️تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی
▪️زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
▪️مادریٖ کرده برای زینب اما باز هم
▪️تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
▪️کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید
▪️دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
▪️مادر ساقی دشت کربلا با این مقام
▪️از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
▪️مادر ماه است اما کاروان را دیده و
▪️از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
بهتر بگم
▪️از نبود چند تا دختر خجالت می کشد...
یه دونه اش رقیه بود
که به مدینه نرسید،
و الا تاریخ نوشته ۹ تا دختر
توی مسیر جون دادند...
ام البنین دید این دخترا کم اند،
چقدر خجالت کشید »
▪️اینقدر حرف از دو دستِ بستۀ زینب نزن
▪️حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد
▪️صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین
▪️رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
▪️گاه از روی سکینه گاه از زینب ، ولی
▪️بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین...
====================
🆔 @rozehayemirza_matn