هدایت شده از شیخ خوشنویس | شیخ حسین زاهدی
#پندانه
👌دین که نیومده آسون کنه،
اومده آروم کنه.....
🔸شنیدی که اهل بیت کشتین؟
کشتی رو چی شناوره؟
👌رو دریا تو دل آشوب
✅ما هم وسط دریاییم موج هست، طوفان هست، تا دلت بخواد تکون تکون هست، اما...
دلمون قرصه به ناخداست که همون خداست....
🔹آسایش نیست ولی آرامش چرا!
🌸ببین دین خوش گذرونی نیست
اما خوش میگذرونه روزای پر درد رو ...
چون مطمئنی دردای امروزت ،
درمون دردای فرداتن...
======================
🌸در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم.
🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی
@sheikh_khoshnevis
هدایت شده از شیخ خوشنویس | شیخ حسین زاهدی
﷽
🔹شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد، از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است. میخواست کمکش کنم.
🔹️لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پلهها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد، نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین
🔹️رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) را خواب دیدم
🔹️فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
🔹️آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه به من دارند.
🔹️وقتی در دعاهایت از خدا توفیقکارخیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفایباطن خواسته باشی خدا هم توفیق عمل میدهد، هرجا که باشی گرهای باز میکنی
ولو به جواب دادن سوال رهگذری.
راوی حکایت شنیدنی،
حجة الاسلام والمسلمین
حاج شیخ احمد کافی (ره)
#پندانه
@sheikh_khoshnevis
هدایت شده از شیخ خوشنویس | شیخ حسین زاهدی
❇️قاعده ۹۹ چیست؟
پادشاهی به وزیرش گفت:
دقت کردی، همیشه خدمتکارم از من خوشحالتر است در حالی که او هیچ چیز ندارد!!
و منِ پادشاه که همه چیز دارم،
حال و روزِ خوبی ندارم!!؟
وزیر گفت:
سرورم شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید !!
پادشاه گفت: قاعده ۹۹ چیست؟!!
وزیر گفت: ۹۹ سکه طلا در کیسهای بگذارید و شب، هنگام رفتن خدمتکار به او بدهید و بگویید این ۱۰۰ سکه طلا هدیهای است برای تو و ببینید فردا چه اتفاقی رخ میدهد !!
پادشاه نقشه را آنطور که وزیر به او گفته بود، انجام داد....
خدمتکار پادشاه،
آن کیسه را برداشت و از پادشاه بخاطر این انعام گرانبها تشکر فراوان کرد،
موقعی که به خانه رسید سکهها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!!
پیش خود فکر کرد که شاید آن را در مسیر راه گم کرده است!!
همراه با خانوادهاش، کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند و هیچی پیدا نکردند!!
ناراحت و ناامید به خانه برگشتند!!
هزار فکر و پریشانی به سراغش آمد که این یک سکه را کجا گم کرده، با آنکه آن همه سکههای دیگر را در اختیار داشت!!
تمام فکرش معطوف به آن یک سکه بود...
روز بعد خدمتکار پریشان حال بود چرا؟!
چون شب نخوابیده بود،
وقتی که پیش پادشاه رسید چهرهای درهم و ناراحت داشت، مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود!!
پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده ۹۹ چیست!!
آری ، قاعده ۹۹ آن است که ما داشته های خود را نمی بینیم و تمرکز ما بر روی نداشته هاست ...
و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک گمشده میگردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت میکنیم و فراموش کردهایم که شاید داشته های ما بسیار بیشتر از نداشته هایمان است.
قاعده ۹۹ همان تمامیت خواهی و کمال گرایی افراطیست.
قاعده ۹۹، زیستن در فضای ناهوشیاریست.
قاعده ۹۹، عدم پذیرش واقعیت و شرایط زندگیست.
پس به داشته هایمان بیاندیشیم و قدر آنها را بدانیم.
آسایش و آرامش و رشد در فضای شکرگذاری و افکار مثبت حاصل میشود.
دنیا یک خانه بزرگ است و آدمها هر کدام مانند یکی از وسایل خانه هستند:
بعضی کارد هستند
تیز ، برنده و بیرحم.
بعضی کبریت هستند
و آتش به پا میکنند.
بعضی کتری هستند
و زود جوش میآورند.
بعضی تابلوی روی دیوار هستند،
بود و نبودشان تاثیری در ماهیت خانه ندارد.
بعضی قاشق چایخوری هستند،
و فقط کارشان بر هم زدن است.
بعضی رادیو هستند
و فقط باید بهشان گوش کرد.
بعضی تلویزیون هستند،
و بدجور نمایش اجرا میکنند.
اینها را فقط باید نگاه کرد.
بعضی قابلمه هستند،
برایشان فرقی نمیکند محتوای درونشان چه باشد ، فقط پر باشند کافیست.
بعضی قندان هستند،
شیرین و دلچسب.
بعضی دیگر نمکدان،
شوخ و بامزه.
بعضی یک بوفه شیک هستند،
ظاهری لوکس و قیمتی دارند ، اما در باطن تکه چوبی بیش نیستند.
بعضی سماور هستند،
ظاهرشان آرام ، ولی درونشان غوغایی برپاست.
بعضی یک توپ هستند،
مانند طرفداران چشم و گوش بستۀ حاکمیت ظالم، از خود اختیاری ندارند و به امر دیگران این طرف و آن طرف میروند.
بعضی یک صندلی راحتی هستند، میشود روی آن لم داد ، ولی هرگز نمیتوان به آنها تکیه کرد.
بعضی کلاه هستند،
گاهی گذاشته و گاهی برداشته میشوند ولی در هر دو صورت فریبکارند.
بعضی چکش هستند،
و کارشان کوبیدن و ضربه زدن و خرد کردن است.
و اما...
بعضی ترازو هستند،
عادل و منصف ، حرف حق را میزنند ، حتی اگر به ضررشان باشد.
« ببینیم ما در زندگی نقش کدام یک از این وسائل خانه هستیم
#پندانه
🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی
@sheikh_khoshnevis