روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
2.64M
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
▪️هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
▪️فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
▪️باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
▪️هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
▪️فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
▪️باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
▪️در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
▪️شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیى فِیهِ أمرُنَا" هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه"لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ" قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه" حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم"همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم*
▪️در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
▪️شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن*
▪️از کودکی تا دم مرگم به روی لب
▪️تنها حسین بوده و تنها شود حسین ...
▪️ای کاش وقت مردن من وقت احتضار
▪️ذکر مدام بر لبم آن جا شود حسین ...
*34 سال زین العابدین آب می دید گریه می کرد،غذا میدید گریه می کرد،هی میفرمود:"قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جائِعا"یعنی بابام حسین و گرسنه کشتن؛ "قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً" بابامو تشنه کشتن" این روزا قافله داره میرسه شهر شام ..." شامی که قریب 40 سال،کینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن
آخ بمیرم
قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرو زینت کردن ...
کوچه هاشو آب و جارو زدن
مردم به هم تبریک گفتن
لباس نو به تن کردن
شهر و چراغونی کردن
زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن
مگه چه خبره؟
سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت کردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟
گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن ...
یا صاحب الزمان
اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر ...
"کامل بهایی" می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن
آخ بمیرم
همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد
از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کرد
یعنی انقده ازدحام جمعیت ....،مانع شده بود
زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن
سرای بریده بالا نیزه
زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه
وای ...... گفت :
▪️من آن گلم که خفته به خون باغبان من
▪️نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من
میخواهید بدونید من کیم؟
▪️هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب
▪️هجده سر بریده بود سایبان من
آخ یکی طعنه میزنه
از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن ...
خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت میریزن
یاصاحب الزمان
یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ....
"أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً .... " قاری قرآن محترمه ...
علی لب های قاری قرآن رو می بوسید ...
اما من یه قاری خاکی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون لب و دندان ...
آخ بمیرم ...حسین ....
بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره
خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه
اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: أنَا المَظْلوم
من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد ...."ای حسین ..
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
Shab6_Moharam95_Mirzamohamadi_c_1396-7-4-12-37.mp3
12.88M
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
▪️می رود مایه دلگرمی لشکر باشد
▪️بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد
▪️سیزده بار زمین مقدم او بوسیده
▪️دود اسپند بلنداست و خبر پیچیده
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
▪️می رود مایه دلگرمی لشکر باشد
▪️بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد
▪️سیزده بار زمین مقدم او بوسیده
▪️دود اسپند بلنداست و خبر پیچیده
چه خبره؟
▪️شیر بی واهمه تا مرز جنون می آید
▪️قاسم بن الحسن از خیمه برون می آید
▪️می رود با رجزش از پدرش یاد کند
▪️می رود کرب و بلا را حسن آباد کند
*چه رجزی خوند؟
إن تُنكـرونی فأنـا ابـن الحـسن،سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى الْمُؤْتَمَن
▪️می رود با رجزش از پدرش یاد کند
▪️می رود کرب و بلا را حسن آباد کند
▪️مثل عباس که دور و بَر مولا کم نیست
▪️قاسمی هست،حسین بن علی تنها نیست
▪️همه دیدند
چشم دلت رو باز کن، اینجایی که تکبیر داره ، تو هم تکبیر بگو
▪️همه دیدند به دستش شده شمشیر بلند
▪️می شد از گوشه خیمه دَم تکبیر بلند
▪️میزند ضربه همه از روی زین می افتند ۲
▪️أزرَق است و پسرانی که زمین می افتند
▪️پهلوانی است سراسیمه فقط می آید
▪️دید این أزرَق شامی است وسط می آید
چارتا پسراشو دورش حلقه کرد با چه تبختری داره می آید
▪️چه می آید سر این طفل،خدا می داند
▪️مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
▪️حربه ای زد به عدو تا که سر او چرخید
▪️وسط دشت چنان نعره ی حیدر پیچید
▪️ و إذٰا زُلْزِلَتِ الأرضْ بلا نازل کرد
▪️ازرق و چهار پسر را به درک واصل کرد
▪️حربه ای زد به عدو تا که سر او چرخید
▪️وسط دشت چنان نعره ی حیدر پیچید
▪️ و إذٰا زُلْزِلَتِ الأرضْ بلا نازل کرد
▪️ازرق و چهار پسر را به درک واصل کرد
▪️این حسن زاده عجب جنگ نمایانی کرد
▪️بعد اکبر، خودمانیم ، چه طوفانی کرد
دیدن اینجوری حریفش نمیشن
یه عده رو عمرسعد اجیر کرده بود
برا ساعت مبادا...
اینا رو نگه داشته بود به عنوان تیر آخر ازشون استفاده کنه
اگه می دید جنگ تن به تن ، باشمشیر و نیزه جواب نمیده
سنگ اندازا رو صدا میزد
▪️تیغ ها قاتل آن جسم نحیفش نشدند
▪️پهلوانان عرب نیز حریفش نشدند
▪️آخرش دست به آن قائده ی جنگ زدند
▪️تاکه میشد به تن بی زِره اش سنگ زدند
▪️چه می آید سر این طفل ،خدا می داند
▪️مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
وقت گذشت
دلتم آماده است برم قسمت آخر
▪️قسمت آخر جنگ است ،خدا رحم کند
▪️دستهاشان پر سنگ است، خدا رحم کند
اینقدر این آقا زاده خوشگل بود
که نوشتن
کأَنَّه فَلقَةُ قَمَر
انگار یه ماه پاره داره میاد میدون
خوب چیکارکردن با این صورت زیبا
▪️سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم
▪️نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم
بعضیا گفتن یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد
"فَوَقَعَ الغُلام لِوَجهِه"
دیدن این آقازاده با صورت به زمین افتاد ...
حسین....
دلم می خواد تصویر سازی کنیا
اینقده دورش حلقه زدن....
ابی عبدالله دید یه نقطه پر از گَرد و خاکه "سراسیمه خودشو رساند چه خبره اینجا؟سواره ها دوره اش کردن ...
حسین ....
نه نه ، بشنو
یه حسین بگو به این انگیزه،صدای این نوجوون سیزده ساله در نمی اومد
اگرچه گفت یاعَمّٰاه
اما از زیر سم مرکب ها
از اون هیاهو صدا نمیدونم میرسید یا نه؟؟؟
تو یه حسین بگو صدای این یتیم به ابی عبدالله برسه ...
حسین ....
▪️سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم
▪️نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم
▪️جای گل هر چقدر تیغ به بازوش زدند
▪️گفت یا فاطمه و نیزه به پهلوش زدند
حسین....
بقیه اش بمونه
ابی عبدالله از این ازدحام
از این حمله دسته جمعی
بلافاصله خودشو رسوند
مهلت نمیداد
چون میدونست اگه اینجا یه لحظه تعلل کنه بدن رو قطعه قطعه میکنن
به میمنه و میسره شمشیر میزد بلکه دور بدن قاسمو خلوت کنند
حمیدبن مسلم میگه من اونجا بودم تا گردوخاک فروکش کرد
تو همون گردوغبار دیدم حسین اومده بالا سر قاسم
فَوَقَعَ صَدْرَه عَلیٰ صَدْرِه
این سینه اش رو گذاشت رو سینه قاسم،اما دیدن این یتیم داره پاهاشو رو زمین میکشه...
آی حسین ...
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
May 11
روضه حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام _شب پنجم محرم93_حجت الاسلام میرزامحمدی1.mp3
2.43M
#شب_جمعه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات_و_روضه
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن،صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً ، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
▪️درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز
▪️چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز
▪️آبرو دار بود هر که شود سایل یار
▪️خوب یا بد همه از لطف گداییم هنوز
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#شب_جمعه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات_و_روضه
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن،صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً ، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
▪️درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز
▪️چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز
▪️آبرو دار بود هر که شود سائل یار
▪️خوب یا بد همه از لطف گداییم هنوز
▪️بارها توبه شکستیم به مافرصت داد
▪️پر خطاییم و به دنبال عطاییم هنوز
▪️تا کنون گر به غم یار ارادت مندیم
▪️همه مدیون امام و شهداییم هنوز
▪️عمر رفت و دل ما زائر شش گوشه نشد
▪️به خدا در هوس کرب و بلاییم هنوز
*ندیدنش یه درده ، اما دیدنش هزار درده
شب جمعه است شب زیارتی مخصوصه اربابه
هرکی میخواد با امام زمانش کربلا باشه آقاش امشب با مادرش فاطمه میاد کربلا
آقا و مولاتو صدا بزن
یابن الحسن .....
ادب اقتضا میکنه امشب که مادرش فاطمه مهمان حرم حسینه،روضه رو از زبان این مادر بخوانیم
«حَبِیبی وَ قُرَّةُ عَیْنِی وَ ثَمَرَةُ فُؤٰادِی» حسین ......
"أبْكِی عَلَىٰ رَأسِكَ المَقْطوع
أَمْ عَلىٰ بَدَنِكَ المَطْروح"
پسرم بر کدوم مصیبتت گریه کنم ؟!!
آیا بر سر بریده ی بالا نیزه ات گریه کنم؟
یا بر اون بدن زخمی و عریانت گریه کنم؟
أَمْ عَلىٰ نِسٰائِکَ الأُسٰاریٰ ...
حسین.....
بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِنَ الْمٰاءِ مَنَعُوکَ
وَ مِنَ الْمٰاءِ مَنَعُوکَ ....
▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
▪️مادری گفت حسین جان، همه را بخشید
حسین جان ......
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
روضه حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام _شب پنجم محرم93_حجت الاسلام میرزامحمدی2.mp3
2.89M
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_جمعه
روضه شب جمعه و شب پنجم محرم ، گریز به روضه حضرت زهرا و امام حسن مجتبی .....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_جمعه
“السلام علیکم یا أئِمَّةَ البَقیع”
اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی
این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره
اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن
امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه
▪️دلم میخواد یه شب مدینه باشم
▪️زائر اون شکسته سینه باشم
▪️دلم میخواد پشت بقیع بشینم
▪️قبر غریب مادر رو ببینم
▪️دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم
▪️انتقام مادرم رو بگیرم …
کدوم کوچه های مدینه....
▪️تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
▪️همونجا که یاس مدینه پَژمُرد
▪️میگن...
ان شاء الله که راست نباشه
▪️میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
▪️رو صورتش یه لاله حکاکی شد
▪️میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
▪️از اون کوچه تا به خونه عصاش بود
*خیلی سفارش این عبدلله بن حسن رو ، ابی عبدالله به خواهر کرد
خواهر ، خیلی مراقب یتیم برادرم باش.
هرجا زینب میرفت ،این بچه یتیم و با خودش میبرد
از صبح که خطبه خواند دل تو دل یتیم امام حسن نبود
مگه من چیم کمتر از بچههای عمه جانمه.
مگه من از بچههای مسلم چیم کمه.
عمو به همه ی اونا اجازه داد” چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم
این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا عُلقِهٔ ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه
تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه
اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شد
روضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین
یعنی امروز یه چَشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی
خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد
“فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً”
یه لحظه خواست استراحت کنه
یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد
مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه
”این لباس عربی رو بالا زد …”
یا الله
تاسفیدی صَدرُالحسین نمایان شد
یه وقت دیدن حرمله زانو زد
”آخ چنان با تیر سه شعبه …
حسین ….
روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم
بگذار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند
مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند
جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسن رو تیر بارون کردند
چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین
دیگه نتونست طاقت بیاره
افتاد رو زمین
همه محاصره اش کردند
دیگه نگم چطوری میزدنش
فقط همین قدر بگم
از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه
"هَلْ مِنْ مُسْتَغِیث …
”باریک الله”
تا زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید ، بند دلش پاره شد
اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه”
دید آنچه را که نباید ببینه
دست یتیم امام حسن رو گرفته
یه لحظه دید همه داداش رو محاصره کردن،
یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش
هی میگفت یا غِیٰاثَ المُسْتَغِیثِین...
”تادست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال
یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نگذار بیاد
اما اومد ….
”وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند ، دستشو جلو آورد
یازهرا…
”این نوه ی توست خانم،
یاد اون روزیکه چهل نفر امامت رو میبردن”
دست یداللّٰهیت رو جلو آوردی
آخ دیگه نگم چی شد
” وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ …
یا زهرا.....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn