eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
✅ اشعار ________________________________ تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است وقتی که هم عباس دارم هم علی دارم شکر خدا که پرچمم در دست عباس است از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم آری عصای دست دارم، قامتم روزی از داغ عباسم اگر شد خم علی دارم با خویش میگفتم اگر روزی نباشم هم زنها نمی مانند بی محرم، علی دارم دور و برم کم کم شد از اصحاب هم خالی اما دلم خوش بود میگفتم علی دارم میخواستم عالم پر از نام علی باشد حالا به روی خاک یک عالم علی دارم 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار _______________________________ تماشا میکند با حسرتی جانسوز اکبر را تماشا میکند آئینه ی روی پیمبر را به ذکر یاعلی تعویذ میخواند بر اندامش به میدان میفرستد اینزمان ثانی حیدر را تلاوت میکند آیه به آیه قامت او را به آتش میکشد امًّ یجیبش قلب مضطر را عجب دلشوره ای دارد نگاه زاده ی زهرا گرفته دست بر پهلو ، به یاد آورده مادر را عجب دلشوره ای دارد حسین آنجا که نی بیند به مسلخ میکشاند دست شب خورشید خاور را عجب بُغضی نشسته بر گلوی تشنه ی مولا که حتّی جان ندارد سر دهد الله اکبر را بیایید ای جوانان بنی هاشم که نتوانم به سوی خیمه برگردانم این صدپاره پیکر را من از بغض گلوگیری که اصغر داشت فهمیدم برادر مرده میداند غم مرگ برادر را 🔸شاعر: ______________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ________________________ علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد روضه ی دست بریده وسط علقمه بود روضه خوان دست بدون رمق فاطمه بود 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار __________________________ عمود خوردی و سرو و صنوبرم پاشید صدا زدی که بیا کاسه ی سرم پاشید همینکه تا برسم قطعه قطعه ات کردند قد بلند امیر دلاورم پاشید کنار علقمه تا لشگر کمانداران تورا به نخل که بستند لشگرم پاشید چهار هزار کماندار پیش چشمانم چقدر تیر به جسم برادرم پاشید دم وداع که رفتی ز خیمه پشت سرت دو کاسه گریه ی افسوس دخترم پاشید همینکه دست تو بر روی خاکها افتاد به دست حرمله حلقوم اصغرم پاشید رقیه فاتحه ی گوشواره اش را خواند خبر رسید که افتاده ای "حرم" پاشید عليِّ اکبر من... قاسم ام... ابالفضلم... برای حفط النگوی خواهرم پا، شید پس از تو امنیت یک قبیله در خطر است کفیل زینب کبری ، "عقیله" در خطر است 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار _________________________ آب آور را زدند ناله ای پیچید در خیمه که لشگر را زدند در میان نخل ها دستها تا شد قلم گفتند حیدر را زدند باز هم از پشت نخل حرمله یک چشم،خولی یک چشم دیگر را زدند خورد تا روی زمین دید بر دیوار کوچه روی مادر را زدند تا که کوتاهش کنند تیغ ها از سمت پا بدجور پیکر را زدند یک نفر مو را گرفت یک تبر محکم به پایین آمد و سر را زدند آستین شد موی سر دزدهای قافله این بار معجر را زدند روی تیغِ نیزه ها ابتدا عباس را و بعد اصغر را زدند چند باری او فتاد باز محکمتر به روی نیزه حنجر را زدند بار دیگر سر نماند وای از پهلو نوکِ نیزه برادر را زدند خواهرش با پارچه     بست سر را تا نیافتد حیف خواهر را زدند 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
✅ اشعار _________________________ آب آور را زدند ناله ای پیچید در خیمه که لشگر را زدند در میان نخل ها دستها تا شد قلم گفتند حیدر را زدند باز هم از پشت نخل حرمله یک چشم،خولی یک چشم دیگر را زدند خورد تا روی زمین دید بر دیوار کوچه روی مادر را زدند تا که کوتاهش کنند تیغ ها از سمت پا بدجور پیکر را زدند یک نفر مو را گرفت یک تبر محکم به پایین آمد و سر را زدند آستین شد موی سر دزدهای قافله این بار معجر را زدند روی تیغِ نیزه ها ابتدا عباس را و بعد اصغر را زدند چند باری او فتاد باز محکمتر به روی نیزه حنجر را زدند بار دیگر سر نماند وای از پهلو نوکِ نیزه برادر را زدند خواهرش با پارچه     بست سر را تا نیافتد حیف خواهر را زدند 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
✅ اشعار __________________________ اى علمدار رشيدم چه بهم ريخته اى مثل اكبر چقدر دورو برم ريخته اى سرو رعناى برادر چِقَدَر كم شده اى دست و پا مى زنى و غم به دلم ريخته اى چشم هاى تو شده آينه ى مادر من با اخا ادرك اخا بال و پرم ريخته اى خودت افتاده و افتاده زمين پيكر تو متلاشى شده اى و اثرم ريخته اى حرمله پيش نگاه تو به من مى خندد مى زند داد به خنده..چه بهم ريخته اى 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
✅ اشعار __________________________ جانم فدای مرثیۀ دل کباب کن یا دیدگان و گونه پُر از دُرّ ناب کن قربان آن لبی که ز اخلاص دم زند یا آن زبانِ مدحِ مَهِ بوتراب کن عباس آن که از ادب خود، حسین را دائم امام و سید و مولا خطاب کن بین هوای نفس و هواداری حسین فرمانبری و یاری او انتخاب کن خود را به پیش شمس حسینی چو ذره، بین کاخ دلش ز عشق حسینی خراب کن در روز کارزار به یک جلوه اش ز خشم دریای فوج لشکر دشمن سراب کن با روی شرمسار و به چشمان اشکبار در آب، نقش گریۀ طفل رباب کن از غربت برادر و از تیر نابکار یک دیده غرق خون و دگر غرق آب کن از خون دیده و سر بشکسته از عمود موی سر و محاسن خود را خضاب کن در حشر دوستان گنهکار خویش را با دستهای گشته قلم، بی حساب کن رأس نشسته اش به سرِ نی به خواهرش سایه ز غیرتش به سرِ آفتاب کن انبوه آرزوی «فقیر» و دعای او از روی لطف و مرحمتش مستجاب کن 🔸شاعر: _______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ____________________________ 🙏 یا کاشف الکرب عن وجه الحسین روشنی بخش شب تار مرا بر گردان بیش از این سخت نکن کار مرا ، برگردان رفت آن مشک به دوشی که امید حرم است بی سپاهیم ، سپهدار مرا برگردان... دل یک خیمه به آن قول ابالفضل خوش است به حرم یار وفادار مرا برگردان.... مادری گفت به طفلش که عمو می آید آبرو دارترین یار مرا برگردان کاشف الکرب من است اینکه، زمین افتاده کمرم خم شده، غمخوار مرا برگردان جنگ با قد خمیده ، به نظر دشوار است به تن ،انگیزه ی پیکار مرا برگردان لشگری آمده تا دست به غارت بزند حرف معجر شد، علمدار مرا برگردان قبل ازآنکه به حرم، پای حرامی برسد علقمه ، حیدر کرار مرا برگردان 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ___________________________ نگاه علقمه خندید و در سجود افتاد همین که سایۀ سروش به روی رود افتاد قدم به آب که زد موج موج طوفان شد عروس آب به پای مهِ وجود افتاد عطش ز رنگ نگاه و لبش نمایان بود به یاد یار غریبی که تشنه بود افتاد دو دست پر شده از آب را ز هم وا کرد بلور آب ز دستی که می گشود افتاد لبان خشک به «الله اکبر»ی تر کرد ادب چشید زبانش که در شهود افتاد به دست مشک و به دل شوق آب آوردن ولی چه حیف، که مشکش در آن حدود افتاد چه صحنه ها که ندیدند نهر و نخلستان دو دست خیس علمدار را که زود افتاد کمی جلوتر از آن تیر و چشم شهلایش و ضربه ای به سرش خورد تا که خُود افتاد طنین نالۀ «ادرک اخا»ش جاری شد دگر به خیمه نیامد عمو، عمود افتاد 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ____________________________ در كنار شریعه غوغا شد سر یك تن ببین كه بلوا شد قمری بود و شد خسوف از خون چقَدَر این خسوف زیبا شد حرمله با سه شعبه ای آمد و بـرای زدن مهیــا شـد تیر بر چشم و خود افتاده كه عمود آمد و سرش وا شد هر چه تیر آمده به جسمش خورد نیزه ها هم یكی یكی جا شد پیكری زیر دست و پا بود وُ بر سر قتل او چه دعوا شد هر كه آمد یكی دو تا می زد آنقـَدَر كه تنـش معما شد قطعه قطعه تمام قرآنش علقمه، قتله گاه سقا شد یك برادر تنش مقطعه شد دیگری از كمر قدش تا شد دست های بریده را بوسید حال دیگر غریب و تنها شد تشنه لب بود و لب نزد بر آب باعـث آبـروی دریــا شـد مادری آمده كنار پسـر كربلا غرق عطر زهرا شد 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ___________________________ ماه ، می گویند پشت ابر پنهان می شود ماهت ای بانو شبی بر نیزه تابان می شود مادر سقا ! اگر باران نمی بارد چه باک آب درس اول ما در دبستان می شود دامنت عباس پرور شد تعجب هم نداشت مور هم باشد کنار تو سلیمان می شود در عرب را که نمی دانم ولی ام البنین! هرچه ایرانی است با عباس سلمان می شود می کند فرزندت ای بانو مگر پیغمبری ارمنی هم روز تاسوعا مسلمان می شود خانه ی عباس تو دارالشفای دردهاست درد بی درمان هم اینجا زود درمان می شود پیرهن ها خونی اند و یوسفانت رفته اند این گلستانی که دیدم بیت الاحزان می شود 🔸شاعر: _______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ___________________________ چشم تو دیدم و چشم تر من ریخت به هم حال با وضع سر تو،سر من ریخت به هم نه علمدارِسپاهم،که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی،لشکر من ریخت به هم مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت،مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود ازتماشای تنت،پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم بی تو ناموس مرا در ملاءعام برند غیرت الله ببین دختر من ریخت به هم 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ___________________________ بعد از تو، غم به سینه ی لیلا پناه برد مجنون دل شکسته به صحرا پناه برد برخیز ای پناه حرم ، گوشواره ای با دلهره به زینب کبری پناه برد پُرکرده حرمله همه جا، شاه بی سپاه از بی کسی به خیمه ی زنها پناه برد قولت چه می شود؟به تو امید بسته است دیدی خودت رباب به سقا پناه برد بعد از تو،خیمه های حرم زود گُر گرفت زینب همین که سوخت،به زهرا پناه برد با احترام قافله برگشت تا حجاز! در خواب هم رقیه به رویا پناه برد بعد از تو،حرف از سرِبازار می زنند هشتادوچار کودک و زن زار می زنند 🔸شاعر: _______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ___________________________ برای لشکر دشمن شدی شراب ای آب چرا به چشم حرم می‌شوی سراب ای آب ؟! میان موجِ تو عکس‌ست، از کویر و عطش چقدر، تشنه کشیدی میان قاب ای آب اگر چه مهریه‌ی مادرِ حسینی؛ آه شدی حرام، بر اولاد بوتراب ای آب در آرزوی نَمی از تو خشک شد؛ بی رحم ! برس به دادِ لبِ کودکِ رباب ای آب شنیدی العطشِ اهلِ خیمه‌ی ما را و باز هم نشدی از خجالت آب ای آب بیا و شانه به شانه به خیمه‌ها برویم اگر که رو بزنم می‌شوی مُجاب ای آب ؟! شبیه کودکِ خود مشک، را بغل کردم بیا و در دل گهواره‌ات بخواب ای آب نمی‌رسیم به اصغر ؟؛ نه می‌رسیم آری نُفوس بد نزنی !؛ دارم اضطراب ای آب کسی ندیده که سقا بدون آب، شود بنای آبرویم را نکن خراب ای آب چرا نماندی و رفتی ؟ چرا بخار شدی ؟ سئوال‌های مرا می‌دهی ‌جواب ای آب ؟! 🔸شاعر : _______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ___________________________ زلف تو روی نیزه به دستان باد بود دور و بر عقیله حرامی زیاد بود آتش گرفت پیش نگاه تو خیمه ها شعله به شعله چشم تو شرح معاد بود می خواستی که دین حقیقی بیان کنی اما سپاه شمر در صدد ارتداد بود هر کس رسید ضربه به قصد ثواب زد قرآن بی علی ثمرش، این فساد بود بعد از مصاف سعد لعین در خیال ری می زد شراب و در دل خود شاد شاد بود گهواره را به قیمت ارزان فروختند بازار چوب کوفه از این رو کساد بود بغض علی ست علت این ظلم آشکار در قتلگاه جنگ سره اعتقاد بود 🔸شاعر: ______________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار ___________________________ چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند ناله دارند تو را دست به دامانی چند کاش باران بزند تا که بشویَد ما را شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند من که از روضه‌ی تان هیچ نمیفهم هیچ تا به پایم نرود خار مغیلانی چند غیر تو حال حرم را چه کسی می‌فهمد کاش آواره شوم بین بیابانی چند هرچه داریم حسین است حسین است حسین خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند 🔸شاعر: _______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار _______________________  در بین این شب ها شب تو فرق دارد  چون بین ما اصلا تب تو فرق دارد  از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد  معلوم شد که منصب تو فرق دارد  مثل علی مرد خدا مرد دعایی  در سجده یارب یارب تو فرق دارد  عباسیون را به بصیرت می شناسند  آقا اصول مکتب تو فرق دارد  تو پیر عشقی میر عشاق الحسینی  با کل عالم مذهب تو فرق دارد  با دست دادن عشق را اثبات کردی  طرز بیان مطلب تو فرق دارد  وقتی که زانو میزنی در پای محمل  یعنی رکاب زینب تو فرق دارد  در دست هایت آب بود اما نخوردی  از تشنگی زخم لب تو فرق دارد  وقتی به تو آقا به نفسی انت را گفت  در آسمان جبرئیل فورا مرحبا گفت  🔸شاعر: __________________________ درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ اشعار _______________________  باز دور و بر ما معرکه برپا شده است  یا سر قامت رعنای تو دعوا شده است  تو مگر وعده ندادی به حرم آب بری  پس چرا جایگهت سینه صحرا شده است  تیرهایی که همه از پس نخلستان ریخت  با چه نظمی به میان بدنت جا شده است  جگرم پاره نکن پای نکش روی زمین  به خدا پشت و پناهم کمرم تا شده است  چون که در بین حرم خوش قد و بالا بودی  باورم نیست که اینگونه سرت وا شده است  چقدر فاصله افتاد به ابروهایت از چه رو خورده به هم حالت گیسوهایت     خواستم بعد ظفرهای تو تکبیر کشم  مرهمی بر جگر مادر بی شیر کشم  حال باید بنشینم به کنار بدنت  با دلی سوخته از چشم ترت تیر کشم  مانده ام فرق تو با تکه عبایی بندم  یا که از پیکر تو نیزه و شمشیر کشم  باید اینبار به زینب عوض پاسخ خود  جسم صد چاک در آیینه به تصویر کشم  کودکان تا خبر از حال عمو پرسیدند  عکس شیر حرمم بسته به زنجیر کشم  تیر ها یک به یک از پای درت آوردند ای برادر چه بلایی به سرت آوردند  باز برخیز که در معرکه گرداب کنی  لب خشکیده بر علقمه سیراب کنی  تو قرار است که با آب حرم برگردی؟  یا دل از زینب ماتم زده بی تاب کنی  یا بچسبان به رکاب علمت را بردار  تا که مشک حرم و قلب مرا آب کنی  چشم بر راه تو بر خیمه رباب است هنوز  تا به آغوش خودت اصغر او خواب کنی  شک ندارم که قرار است تو در خلستان  داغ خود را وسط سینه من قاب کنی  درصدد بود که دشمن بزند هست تو را قرعه افتاد که اول بزند دست تو را  التماست بکنم تا نروی از بر من  ای امید حرم و قوت بال و پر من  تا که با قامت خم سوی تو را افتادم  هو کشیدند مرا ساقی آب آور من  باید اینبار تو را جمع کنم بین عبا  ارباً اربا شده ای مثل علی اکبر من  بوی یاس بدن و خنده بر لب از چیست؟  مادرت آمده دیدار تو یا مادر من؟  ای برادر غضب گوشه چشمت کافی است  تا که دشمن نرود دور و بر خواهر من  باید اول بدنت دور ز مرکب بکنم فرصتی نیست تنت را که مرتب بکنم  شمر اینجاست که با خنده تماشات کند  قد رعنای تو در علقمه خیرات کند  سر ماهت ترکی دارد و ماندم که چه سان  زینبم با تو سر نیزه ملاقات کند  غیرت الله رجز سر بده شاید دشمن  نتواند به حرم چشم خودش مات کند  این جماعت به سرش نیت بد دارد تا  خواهرم راهی دروازه ساعات کند  شمر در دور و برت پرسه زنان میخندد  مادرم آمده ای کاش مراعات کند  زخم های بدنت با چه مداوا بکنم کاش میشد کفنی بر تو مها بکنم  🔸شاعر: __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan