#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
حال و روز شوهرت،بانوی من بد می شود
..تادعای رفتنت..پیش علی سد می شود
هرچه می گویم بمان..با سر اشاره می کنی
التماس مرتضی آخر چرا رد می شود؟
عضو عضو پیکرت،نیلوفری شد پشت در
این کبودی ها جواب نطق احمد می شود
داغ پیغمبر..شکست ارکان من را فاطمه
داغ هجران تو هم داغی مجدد می شود
رفتنت آیا صلاح ست یا که ماندن؟مانده ام
وای بر مردی که اینگونه مردّد می شود
عنقریباً دق کنم ..بعد از تو ماندن نارواست
این خرابی دلم قطعاً مشدّد میشود
🔸شاعر :
#محسن_راحت_حق
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
حال من خوب است، اما بشنو و باور نکن
پس بمان و روزگارم را از این بدتر نکن
یا به دستِ ناتوانت اینقدَر زحمت نده
یا نه؛ چشمان مرا با گریههایت تر نکن
گرچه سوزاندند باغم را؛ بهشتش کن؛ بمان
خانهای که سوخت را با داغ، خاکستر نکن
آهِ دودآلودهی آیینهی دق را نبین
روبروی آن نرو؛ دیگر نظر بر در نکن
با تنورِ خانهی خود آشتی کن؛ نان بپز
حسرتِ دستاس، را دستِ نوازشگر نکن
دستپختت را نخوردم؛ چند وقتی میشود
همسرت را بیش از این محروم، از همسر نکن
آه، ای خورشید ! پشتِ ابرِ روبندت نرو
آه، ای مَحرم ! کنارم چادرت را سر نکن
جای این «عَجّل وَفاتی»ها شفایت را بخواه
مرغِ باغِ آرزوهای مرا پرپر نکن
سنّ و سال کودکانت را ببین و رحم کن
مادری کن؛ خانهام را زود، بیمادر نکن
از امانتداریام شرمندهام دخترعمو !
خوب شو دیگر !؛ مرا مدیونِ پیغمبر نکن
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را
زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را
تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد
به دست فاطمه داده زمام اختیارش را
نخی از چادر او را به همراه خودش برده
از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را
هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد
بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را
لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود
زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را
زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در
میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را
علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و
غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را
تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد
شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را
از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی
به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را...
🔸شاعر:
#علی_علی_بیگی
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دشمن از کین به پیکرم میزد
دید بی یار و یاورم میزد
سیلی و تازیانه بر من که
یادگار پیمبرم میزد
در دلش داشت کینه حیدر
دید من یار حیدرم میزد
باغلافش به بازویم قنفذ
پیش چشمان شوهرم میزد
نه فقط پیش چشم شوهر من
پیش چشمان دخترم میزد
بی مهابا به همره ثانی
به تن و صورت و سرم میزد
🔸شاعر :
#محمد_معارف_وند
__________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
خشم و آشوب و شراره است سراپا آتش
چه بلاها که نیاورده سر ما آتش
ناگهان می دَرد اندوخته عمر تو را
سنگدل، سرکش و بی رحم همانا آتش
از ازل کینه ای از خاک به دل داشته است
از همان روز نخستین شده رسوا آتش
گفتم آتش جگرم سوخت خدا رحم کند
می کشد ذهن مرا تا به کجاها آتش؟
تسلیت در همه جا رسم و رسومی دارد
جمعیت پشت در خانه ما با آتش
ناگهان جان نبی فاطمه از جا برخاست
بلکه خاموش شود در دل اعدا آتش
بلکه با آمدنش چکمه خجالت بکشد
یا حیایی کند از دیدن حورا آتش
دُر گرفتند اگر عالم و آدم یک عمر
گُر گرفت از در کاشانه زهرا آتش
پشت در چاره عالم چه کند چاره نداشت
یا که باید ز علی دل بکند یا آتش
آسمان تیره زمین تار خدایا چه شده؟
کینه دارند از این گل همه حتی آتش
لگد رهگذران ساقه گل را که شکست
ناله زد فضه بیا، زد دل ما را آتش
باغبان یک طرف و شاخه طوبی طرفی
بین شان فاصله انداخته گویا آتش
هر غمی در دلت افتاد مبادا غربت
هرچه آید به سرت باز مبادا آتش
از دری سوخته تا خیمه ای افروخته آه...
چه بلاها که نیاورده سر ما آتش
🔸شاعر:
#سیدجعفر_حیدری
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان
پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان
من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است
باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان
گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن
فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان
با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو
مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان
غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات
با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان
چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی
جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#مرثیه_حضرت_زهرا
بر مشام جان رسد بویی غریب از کوچه ها
بوی سیلی،یاس نیلی،حمله ی آلوده ها
بوی گریه،خاک چادر، بغضی از جنس حسن
صبرحیدر،اشک زینب،غنچه ای در شعله ها
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دشمن از کین به پیکرم میزد
دید بی یار و یاورم میزد
سیلی و تازیانه بر من که
یادگار پیمبرم میزد
در دلش داشت کینه حیدر
دید من یار حیدرم میزد
باغلافش به بازویم قنفذ
پیش چشمان شوهرم میزد
نه فقط پیش چشم شوهر من
پیش چشمان دخترم میزد
بی مهابا به همره ثانی
به تن و صورت و سرم میزد
🔸شاعر :
#محمد_معارف_وند
__________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
هر شب ستاره ریزم و شب را سحر کنم
بر آفتاب گریم و بی ماه سر کنم
زهرای کوچک علی ام کز امام خویش
در موج غم چو فاطمه دفع خطر کنم
شب ها به موج غصّه زنم خویش را به خواب
تا گریه مخفیانه برای پدر کنم
بابا برو ز خانه برون روزها که من
بنشینم و نگاه به دیوار و در کنم
فضّه تو ساعتی پدرم را به حرف گیر
تا من به جای خالی مادر نظر کنم
هر چند کودکم، بگذارید نیمه شب
وقت نماز چادر او را به سر کنم
دیدم که ریخت خصم ستمکار بر سرت
قدّم نمی رسید که خود را سپر کنم
همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم
این جامۀ من است که باید به بر کنم
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸