#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دشمن از کین به پیکرم میزد
دید بی یار و یاورم میزد
سیلی و تازیانه بر من که
یادگار پیمبرم میزد
در دلش داشت کینه حیدر
دید من یار حیدرم میزد
باغلافش به بازویم قنفذ
پیش چشمان شوهرم میزد
نه فقط پیش چشم شوهر من
پیش چشمان دخترم میزد
بی مهابا به همره ثانی
به تن و صورت و سرم میزد
🔸شاعر :
#محمد_معارف_وند
__________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دشمن از کین به پیکرم میزد
دید بی یار و یاورم میزد
سیلی و تازیانه بر من که
یادگار پیمبرم میزد
در دلش داشت کینه حیدر
دید من یار حیدرم میزد
باغلافش به بازویم قنفذ
پیش چشمان شوهرم میزد
نه فقط پیش چشم شوهر من
پیش چشمان دخترم میزد
بی مهابا به همره ثانی
به تن و صورت و سرم میزد
🔸شاعر :
#محمد_معارف_وند
__________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت
به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت
گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من
از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت
درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت
شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت
ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند
رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت
همره هر نفس از سينه او خون مي رفت
به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت
بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت
غصه ها بود درون دلش انبار نگفت
اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف
تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت
اين وفاداري او کشت مرا که هرگز
چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت
نتوانست زند شانه به موي زينب
دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت
همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد
اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت
🔸شاعر:
#محمد_معارف_وند
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت
به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت
گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من
از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت
درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت
شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت
ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند
رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت
همره هر نفس از سينه او خون مي رفت
به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت
بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت
غصه ها بود درون دلش انبار نگفت
اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف
تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت
اين وفاداري او کشت مرا که هرگز
چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت
نتوانست زند شانه به موي زينب
دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت
همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد
اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت
🔸شاعر:
#محمد_معارف_وند
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#مصائب_شام #حضرت_رقیه
آسمان دیده ام شد پر ستاره ای پدر
چون ستاره هست داغم بی شماره ای پدر
من نمیگویم بیا پیشم بمان، من را ببر
درد من را نیست غیر از مرگ چاره ای پدر
هر کجا گفتم پدر زد خصم بر من کعب نی
گریه کردم چون زدردش زد دوباره ای پدر
شامیان با سنگ ها گرم پذیرایی ز ما
بر سر نیزه سرت گرم نظاره ای پدر
تازیانه خورده ام از کربلا تا شهر شام
شاهد من این لباس پاره پاره ای پدر
چشم از تو بر نمیدارم، فقط یک لحظه کن
گوشه ی چشمی به من، یا یک اشاره ای پدر
خواندن قرآن تو لالایی اصغر شده
نیزه دشمن برایش گاهواره ای پدر
زینت ما هر دو را دشمن به غارت برده است
از تو انگشتر زمن هم گوشواره ای پدر
شد نشان غارت تو دست بی انگشت تو
شد نشان غارت من گوش پاره ای پدر
🔸شاعر:
#محمد_معارف_وند
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت
به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت
گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من
از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت
درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت
شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت
ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند
رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت
همره هر نفس از سينه او خون مي رفت
به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت
بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت
غصه ها بود درون دلش انبار نگفت
اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف
تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت
اين وفاداري او کشت مرا که هرگز
چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت
نتوانست زند شانه به موي زينب
دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت
همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد
اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت
🔸شاعر:
#محمد_معارف_وند
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت
به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت
گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من
از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت
درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت
شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت
ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند
رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت
همره هر نفس از سينه او خون مي رفت
به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت
بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت
غصه ها بود درون دلش انبار نگفت
اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف
تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت
اين وفاداري او کشت مرا که هرگز
چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت
نتوانست زند شانه به موي زينب
دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت
همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد
اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت
🔸شاعر:
#محمد_معارف_وند
_________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت
به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت
گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من
از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت
درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت
شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت
ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند
رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت
همره هر نفس از سينه او خون مي رفت
به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت
بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت
غصه ها بود درون دلش انبار نگفت
اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف
تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت
اين وفاداري او کشت مرا که هرگز
چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت
نتوانست زند شانه به موي زينب
دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت
همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد
اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت
🔸شاعر:
#محمد_معارف_وند
_________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
درد تنم به ضعف تنم گريه مي کند
بر درد هاي من بدنم گريه مي کند
از چشمِ زخمِ سینه ی من اشک خون چکد
بر اين نفس نفس زدنم گريه مي کند
امشب به زخم سينه من پيرهن گريست
فردا به زخم من کفنم گريه مي کند
پروانه وار زینب من دور بسترم
بر اين چو شمع سوختنم گريه مي کند
از درد شانه آه کشم آه میکشد
شانه به موی او نزنم گریه میکند
کشته مرا غمش که نشسته کنار من
اين شير مرد بت شکنم گريه مي کند
گاهي برای اين پر و بال شکسته ام
گاهي براي پر زدنم گريه مي کند
هربار روي خود ز علي مي کنم نهان
گويد که رو نگیر، منم! گريه مي کند
من میکنم نهان زعلی روی خویش را
بيش از علي ولي حسنم گريه مي کند
#محمد_معارف_وند
_________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————