🌷﷽🌷
#شب_ورودیه
🎼#سبک_ای_کاروان
#آرام_آرام
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
آرام آرام آید از راه
کاروان از دل صحرا
پشت وپناه قافله
سالار زینب ثارالله
خیل بنی هاشمیان
دورمحمل ها پاسبان
مهارناقه ی زینب
دست ساقی کربلا
زمانی که رسیدن به کربلا
شده ذکر لب زینب واویلا
رسد روزی ببیند در این صحرا
تنی پاره سری روی نیزه ها
🔘
حسین جانم حسین جانم
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بند دوم
کاروان از راه میرسد
قافله سالار حسین است
دلشوره دارد خواهرش
یاور و دلدار حسین است
بارگشایید ای کاروان
میرسد از این بیابان
هر دم بوی اه و فغان
یاحسین جان یاحسین جان
نگاهی کن دل زارم را ببین
ببارد غم ز رخسارم مه جبین
ز دیده خون ببارد هردم برادر
که میبارد بلا از این سرزمین
حسین جانم حسین جانم حسین جان
--------------------------------------------
✅بند سوم
ای زینبم در عاشورا
پر پر شود اصغره من
چشم امّیدم تو هستی
کن صبوری خواهره من
اینجا همان شهر بلاست
شهر غربت ،کربو بلاست
روزی رود دراین بلاد
روی نیزه ها سره من
🔘
زندآتش به ما این درد هجران
زنی ناله تو ای خواهر پریشان
ببینی روز عاشورا در این دشت
تنم پامال شود در این بیابان
حسین جانم حسین جانم حسین
------ --------------- --------------- -------
✅بند چهارم
ای برادر در این صحرا
می دانم می مانم تنها
می مانم بعد از تو من با
سیل درد و سیل غم ها
ای به دلِ من تو مرهم
گردم بی تو من بی محرم
جسم پاکت گردد درهم
در یَمِ خونِ کربلا
نگاه زینبت در اضطراب است
پر از درد و پر از رنج و عذاب است
ندارم طاقت دوری برادر
ببین حال دل زینب خراب است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
----------------------------------------------
#برازنده
#عیدی
#غلامپور
#رئیس_میرزایی
#درگاه_شاعران_روضه
↙️ #امام_رضا #زیارت_مخصوص
دوباره مرغ این سینه به فکر سِیر در طوس است
خدا را شکر می گویم که این دل با تو مأنوس است
رجب...ذی القعده... می چسبد زیارت کردنت آقا
زیاراتی که منصوص و زیاراتی که مخصوصه است
چنان که قبل ذی الحجه رسیده ماه ذی القعده
بدون طوف در مشهد طواف کعبه منحوس است
"برو" یعنی "بمان پیشم"، "نمی خواهی نمی آیم"
تکلم کردن عاشق پر از افعال معکوس است
میان زندگیِ تک تک ما را که می گردی
عطایای تو ملموس و کرامات تو محسوس است
سگ ولگرد در مشهد، نگاهش خورد بر گنبد
به یمن این نظر کردن، مقرّب تر ز طاووس است
عَسیٰ أنْ تَکْرَهوا شیئًا...هُوَ خیرٌ لَکم... باشد...
...شده روزی من خیری، که در دوری و افسوس است
مرا بیست و سه ی ذی القعده دعوت کن دلم تنگ است
تمام حاجتم این روزها یک اذن پابوس است
🔸شاعر:
#محمدجواد_شیرازی
_____________________________
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
ای ضامن غریبان یاثامن الائمه
پناه بی پناهان یاثامن الائمه
چشم امید سویت گرد وغبار کویت
دوای دردمندان یاثامن الائمه
گیرم که خوب یا بد هر کس که بر تو رو زد
نمیشود پشیمان یاثامن الائمه
من قطره ام تو دریا من بنده ام تو مولا
من مور و تو سلیمان یاثامن الائمه
ماو هدایت تو باشد ولایت تو
شرط قبول ایمان یاثامن الائمه
ای مشهد الرضایت ایوان باصفایت
خوشتر ز باغ رضوان یاثامن الائمه
ای قبله گاه ایمان قبر تو در خراسان
شد کعبه فقیران یاثامن الائمه
من زارک کمن زارالله فوق عرشه
کوی تو عرش رحمان یاثامن الائمه
یکبار اگر مزارت هر کس کند زیارت
سه جاست بر تو مهمان یاثامن الائمه
با زائرت رفیقی با سائل همنشینی
سلطان ندیدم اینسان یاثامن الائمه
خیلی گناه کردم نامه سیاه کردم
جرم مرا بپوشان یاثامن الائمه
خورده گره به کارم جز تو کسی ندارم
امید ناامیدان یاثامن الائمه
دیدی که روسیاهم دادی دوباره راهم
کردی کرم فراوان یاثامن الائمه
الحق اباالجوادی لب وا نکرده دادی
حاجات مستمندان یاثامن الائمه
از بسکه مهربانی همیشه ازدحام است
دور تو از گدایان یاثامن الائمه
عالم به خود ندیده شاهی کند ضمانت
بر آهوی بیابان یاثامن الائمه
من روی رافت تو خیلی حساب کردم
ای پادشاه خوبان یاثامن الائمه
آقا به جان زهرا این سائل درت را
نومید برنگردان یاثامن الائمه
فقیر بی نوایم محتاج کربلایم
از مرحمت کن احسان یاثامن الائمه
به گریه جوادت در موقع وداعت
لطفی به این پریشان یاثامن الائمه
دردا که زهر مامون زد بر دلت شراره
رسید بر لبت جان یاثامن الائمه
بر خاک حجره خود لب تشنه سر نهادی
می گفتی ای حسین جان یاثامن الائمه
به جای خواهر تو کردند نوحه خوانی
بر تو زنان نوغان یاثامن الائمه
خیلی غریب بودی اماجنازه ات را
کردند لاله باران یاثامن الائمه
خیلی غریب بودی اما پس از شهادت
نشد تن تو عریان یاثامن الائمه
خیلی غریب بودی اما نشد تن تو
پامال سم اسبان یاثامن الائمه
خیلی غریب بودی اما سرت نیفتاد
به دست نیزه داران یاثامن الائمه
خیلی غریب بودی اما تنت کفن شد
با آیه های قرآن یاثامن الائمه
خیلی غریب بودی اما ندید خواهر
جسم تو در بیابان یاثامن الائمه
تویی غریب اما غریب تر حسین است
آن سید شهیدان یاثامن الائمه
🔸شاعر: ؟؟؟
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
گر چه باری نمیبرم با خود
چمدان دلم که آماده است
از همین ابتدا بگویم که
فرصت آخر، آخر جاده است
ترمینال جنوب! دربستی
میروم آهوانه تا مقصد
تابلو را نگاه کردم که
تازه این ابتدای "صیاد'' است
تاکسی زرد و گنبد تو زرد
میپرم شاعرانه تا مشهد
کاش جای کبوترت بودم
خوش به حالش چقدر آزاد است
در کنار تو محشری برپاست
مادری که به دیگری میگفت
پسرم کور بود امام او را...
هشت سالی شده شفا داده است
دختری که به احترام شما
اولین بار چادری شده بود
عشق وقتی که در میان باشد
چه نیازی به گشت ارشاد است
شاعری که سوالش این بوده
پنجره بهتر است یا ایوان؟
من که میگویم آرزوی طلا
اینکه باشد به جای فولاد است!
زائری که در انتهای سفر
دل نمیکند از زیارت تو
تازه فهمیدهام که وقت وداع
وعدهگاه همه گوهر شاد است
ترمینال جنوب! آخر خط
صندلی ها تمام پر شده بود
شک ندارم که روی کار دلم
گره از جنس کور افتاده است
مینشینم کنار اتوبان
دل "بعثت" شبیه من خون است
خودخوری، بغض، گریه، اما نه
اشک را پاک می کنم با دست
دست انداخت دور گردن من
پیرمردی که منصرف شده بود
گفت آقا بلیط می خواهی؟
گفتم آقا تو را فرستاده است
🔸شاعر:
#حسین_صیامی
____________________________
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
قصد زیارت حرمت حجّ اکبر است
حجی که مثل عمره و حج پیمبر است
هر کس که گشت زائر تو زائر خداست
این گفته ام روایت موسی بن جعفر است
قدر و جلال و زائر قبر تو روز حشر
از زائرین کل امامان فراتر است
زوّار تو که شیعة کامل عیار توست
زوّار چارده حجج الله اکبر است
نام دو پارة تن احمد اگر برم
نام مقدس تو و زهرای اطهر است
حسرت برند خیل عظیم فرشتگان
بر آن فرشته ای که به صحنت کبوتر است
روح هزار عیسی مریم در این مزار
چشم هزار موسی عمران بر این در است
روحم شفا گرفت ز یک جرعه آب آن
این حوض صحن توست و یا حوض کوثر است
بوی بهشت می وزد از چار صحن تو
از بس نسیم بارگهت روح پرور است
"میثم" که جرم او ز حساب آمده فزون
شاد است ازاین که عفو تو ازجرم او سراست
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
____________________________
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
در مشهدت باید برایم رحمتی باشد
حتی اگر یک لقمه نان حضرتی باشد
عیبی ندارد خانه زاد غربت و اشکیم
بگذار اسم ما گدای غربتی باشد....
اهل گلایه نیستم وقتی تو می خواهی
بین من و اشک و حرم هم، حرمتی باشد
چیزی نخواهم گفت از جاماندگی هایم
آه از دل درمانده ای که پاپتی باشد
دور از حرم سخت است اما کاش این شب ها
تنها برای رفع بغضم هیأتی باشد
یا لااقل یک شعبه سقاخانه در تهران
چیزی شبیه ایستگاه شربتی باشد
یعنی نمک پرورده ی عشق شما هستیم
وقتی نمک در سفره هامان ، برکتی باشد
یک پنج شنبه گوشه صحن تو خواهم گفت
معنای بغضم را اگر که فرصتی باشد
🔸شاعر:
#فاطمه_سادات_مظلومی
____________________________
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
دوباره قسمت من شد مسافرت باشم
در این زیارت مخصوصه زائرت باشم
دوباره رزق عزای"حسین"و دست شما
بناست قبل محرم مجاورت باشم
کنار پنجره فولاد ، حاجتم این است:
نظر کنی که حبیب مظاهرت باشم
اگر چه غرق گناهم ولی مدد کن تا...
همیشه نوکر تحت اوامرت باشم
ورق ورق ، دو سه تا بیت ناقص الوزن و...
سیاه مشق نوشتم که شاعرت باشم
🔸شاعر:
#پوریا_باقریان
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
فعلا که تو سرگرم عزیزان جدیدی
فعلا که به پابوس نداریم امیدی
معلوم تر از پیش شده روی سیاهم
درچشم همه شهر تو از بس که سپیدی
ایام زیارت شده مخصوص که در طوس
زوّار بگیرند دو دفعه ز تو عیدی
با اینکه خودش قفل شده بر حرم تو
شد پنجره فولاد عجب شاه کلیدی!
لطفی کن و یک بار سوالات مرا هم؛
پاسخ بده هرگونه و هروقت رسیدی
گفتند رئوفی تو و هر خواسته ای را
من قبل تر از اینکه بگویم تو شنیدی
پس خواسته ای نیست به جز عرضِ ارادت
باشد گله وقتی که مرا هم طلبیدی
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
وقتی فرشته دست دعای مرا گرفت
کم کم بساط یک سفر تازه پاگرفت
مبدا دلِ شکسته ی من بود وبعداز آن
بال فرشته مقصد ایوان طلا گرفت
بی اختیار مرغ دلم پرکشید وبعد
بین کبوتران حریم توجا گرفت
باب الجواد بودم وباران شروع شد
اذن دخول را که دلم از شما گرفت...
لب وا نکرده بودم وحاجت روا شدم
لطفت مجال حرف زدن از گدا گرفت
من حاجی فقیرم و تو کعبه ی منی
سعی صفا هم از قدم تو صفا گرفت
دیدم کنار پنجره فولادتان شبی
معلول بود کودکی اما شفاگرفت
هرکس به گوشه های ضریحت دخیل بست
از دست با عنایت تو کربلا گرفت
🔸شاعر:
#مجتبی_عسکری
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
مرغم که در حرم چمنی دارم از قدیم
پروانهام که سوختنی دارم از قدیم
دل تا مقیم گوشهی بابالجواد شد
از یاد بُرد که قَرَنی دارم از قدیم
از کُنیهی ابالحسنت خواندهام رضا
من رزق و روزیِ حسنی دارم از قدیم
دلخوش مرا به آبیِ فیروزهای مکن
من میل سرخیِ یمنی دارم از قدیم
مادر مرا به دست رئوفت سپرده است
صد شکر، بیمهی بدنی دارم از قدیم
در آسمان پرچم و گلدستههای تو
حال و هوای پرزدنی دارم از قدیم
از راه دور آمدهام پایبوسیات
با تو هوای همسخنی دارم از قدیم
من نذر کردهام که بمیرم برای تو
در دست خویشتن کفنی دارم از قدیم
کرب و بلا... مدینه... نجف... جای خود، ولی
در مشهدالرّضا وطنی دارم از قدیم
یابنشبیب خویش مرا هم حساب کن
من التهاب سینهزنی دارم از قدیم
شال عزای مادرتان را خریدهام
بر تن سیاه پیرهنی دارم از قدیم
🔸شاعر:
#محمدجواد_پرچمی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸