eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژه برنامه "شور عالم تاب" 💠 مجموعه ای از روایت های عاشورایی ویژه ماه محرم وصفر 🔹قسمت سوم(مهراوه مقدس من) 🔹راوی: سرکار خانم غزل جوانشیر(گوینده رادیو) 🔹این مجموعه ۱۰ قسمتی توسط مدیریت فضای مجازی نیروی دریایی ارتش تهیه شده است. 🇮🇷 @family_artesh @rozeneshinan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژه برنامه "شور عالم تاب" 💠 مجموعه ای از روایت های عاشورایی ویژه ماه محرم وصفر 🔹قسمت چهارم(مهراوه مقدس من ۲) 🔹راوی: سرکار خانم غزل جوانشیر(گوینده رادیو) 🔹این مجموعه ۱۰ قسمتی توسط مدیریت فضای مجازی نیروی دریایی ارتش تهیه شده است. 🇮🇷 @rozeneshinan @family_artesh
در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن با مُهر و مِهر فاطمه اصل سند شدن این آرزوی سرخ گذرنامه ی من است در زیر پای مُهر سفارت لگد شدن راه ورود را مگر آموختن از عشق راه خروج را ز کبوتر بلد شدن پیمودن مسیر به فریاد یا علی یعنی که با حسین، علی را مدد شدن موکب شدن،مسیر شدن،مبتلا شدن زائر شدن،گزارش یک مستند شدن تیر هزار و چارصد و شصت و عشق را بعد سه روز دیدن و از بیست صد شدن بد چونکه بخش دوم "گنبد" شده نگو مارا تمایلی ست جدیداً به بد شدن تغییر می دهی همه را بعد کربلا یعنی حسین با تو فقط میشود شدن 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سرِ این سَر که قسمتِ ما بود از حــرمْ تا خــرابه دعـوا بود آن غروبی که کَعبِ نِیْ خوردم خیره از نِی به ناقه ... بابا بود به پَـرِ مـعجـر وُ به دامـانم شعله ی ِ بُغضِ کوفه‌ای‌ ها بود هرچه گفتم نزن دوباره زد وُ ... اثـر ضربـه‌ها هــُویدا بـود قـاتلِ جـانِ عمــّه‌ام زینـب ردّ شـلّاق ‌‌وُ بُغضِ سقـّا بود زینتِ گـوشهایِ دخـترکی ... که به من طعنه زد چه زیبا بود چقَدَر آشنا ... چه زیبا ... نَه!!! این همانْ یادگـارِ زهـرا بود پـدرم گفت مثــلِ فاطـمه‌ای به خــودم آمدم ... قَدَمْ تا بود بینِ این روضـه‌هایِ پُرلـطمه رویِ لب ندبـه‌هایِ آقــا بود 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای حامیان مکتب هل من معین سلام جاماندگان قافله اربعین سلام قومی پیاده بر حرم یار می روند حسرت کشان قبر امام مبین سلام زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان گویند زائران همه، بانوی دین سلام زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود او را دهد فرشته ز عرش برین سلام زینب اگر نبود کنون کربلا نبود ازاو به ما رسیده شکوه آفرین سلام آداب اربعین و زیارت نوشته شد زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام اسلام را سلام جهت دار زنده کرد لبیک بود معنی آن بهترین سلام زینب مرام باش که تا مکتبی شوی لبیک یاحسین بگو زینبی شوی ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو فریاد تو به خرمن وهّابی آتش است کن آتشی به پا همه دم "یاحسین" بگو ازعاشقان باشرف بیست میلیونی بشنو همین ندا همه دم "یاحسین" بگو هرماه ما محرم و هرشهر کربلاست کن دین خود ادا همه دم "یاحسین" بگو فریاد یاحسین شهیدان شنیدنی است با لشگر خدا همه دم "یاحسین" بگو آنانکه پیروان وفادار زینبند گویند ازوفا همه دم "یاحسین" بگو 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دارم غریب و آشنا را می شمارم این خیل مشغول عزا را می شمارم هی خواب می بینم پیاده در طریقش درجاده دارم تیرها را می شمارم دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه سربندهای یا رضا را می شمارم اما خدارا شکر با انگشت هایم جامانده های کربلا را می شمارم پس سعی خودرا می‌کنم موکب به موکب این مروه های با صفا را می شمارم باعقل نه، من با جنون بی شمارم این لشکر بی انتها را می شمارم تسبیح من این است در طیِّ طریقش هر صبح تاول های پا را می شمارم آن قدر نزدیکم به اوکه دانه دانه دارم نفس های خدا را می شمارم هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق دارم فقط سود دعا را می شمارم 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آورده هرم آه بلا بر سرم حسین بنشانده بر مزار تو خاکسترم حسین آهسته گویمت که علمدار نشنود کن یک نظر که خواهر بی معجرم حسین دستی برون بیار ؛ تو دستی بکش ببین مجموع خط کوفی بر پیکرم حسین از گوشوار و معجر و خلخال ها مپرس چیزی نمانده در بر اهل حرم حسین هرجا که دست صاعقه رنگ طمع گرفت کردم سپر برای تو برگ و برم حسین این رد ریسمان اسیری به دست من ارث و هویتی است که از حیدرم حسین با نوحه های حنجره زخمی ام هنوز بر سینه می زند زغمت مادرم حسین شکر خدا شکسته سرم، سرشکسته، نه!! خواهر شدم فدای سر تو سرم حسین نقش بر آب زحمت زینب شده حسین شرمنده از امانتی دخترم حسین 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
همه از هر کجا باشند از این راه می آیند به سویت ای امین الله خلق الله می آیند صف جن و ملک با زائرانت هم قدم هستند به عشقت از عوالم خیل خاطرخواه می آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا به پا، همراه می آیند گروهی غرق توصیفند و مست مدح چشمانت گروهی روضه خوان، با سیل اشک و آه می آیند به شهرت میرسند و حال و روز شهر بارانی است پر از بغضند و نم نم تا دم درگاه می آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می آیند قیامت کرده ای، انگار تصویری است از محشر که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند به لطف گوشه چشمت آخرش کوتاه می آیند 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بالم شكسته ، از پرم چيزی نگويم از كوچ پُر دردسرم چيزی نگويم طوفان سختی باغمان را زيرورو كرد از لاله های پرپرم چیزی نگويم حق می دهم نشناسی ام؛ اما برادر از آنچه آمد بر سرم، چيزی نگويم وقت وداعِ آخرت، عالم به هم ريخت از شيون اهل حرم چيزی نگويم آتش گرفتن گرچه رسم وسنت ماست از دامن شعله ورم چيزی نگويم بگذار سر بسته بماند روضه هايم از ماجرای معجرم چيزی نگويم كم سوتر از چشمان من، چشمان زهراست از گريه هایِ مادرم چيزی نگويم آن صحنه هایِ سهمگين يادم نرفته افتادنت از رویِ زين يادم نرفته از نعل اسب و بوريا چيزی نگويم از آن غروب پُر بلا چيزی نگويم در عصر عاشورا النگوهام گم شد از غارت خلخالها چيزی نگويم گفتم به تو انگشترت را در بياور ! از ساربانِ بی حيا چيزی نگويم در كوچه های كوفه ناموست زمين خورد اصلاً شبيه مجتبی؛ چيزی نگويم شهر علی نشناخت بانوی خودش را از جامه هایِ نخ نما چيزی نگويم شاگردهايم سنگ بارانم نمودند از چهره هایِ آشنا چيزی نگويم بی آبروها ! چادرم را پس ندادند از اين به بعد روضه را... چيزی نگويم ای خيزران خورده،لبم بی حس تر از توست از خاك برخيز و بگو كه اين سر از توست؟ از خاطراتم همسفر چيزی نگويم حتی كمی هم مختصر ! چيزی نگويم منزل به منزل، محملم در تيررس بود از سنگهایِ خيره سر چيزی نگويم حتماً خبر داری مرا بازار بردند! آن هم منی كه… !؟ بيشتر چيزی نگويم از درد پهلو لحظه ای خوابم نمی برد از گريه هايم تا سحر چيزی نگويم من در مدينه طشت ديدم،سر نديدم! از كاخ شام و طشت زر چيزی نگويم طفلی سكينه داشت جان می داد از ترس دق می كنم اين بار اگر چيزی نگويم ديدم كه ملعون تر از آن شامی، يزيد است از جمله ی -باشد ببر- چيزی نگويم شرمنده ام كه درد و دل كردم برادر بی تو چگونه خانه برگردم برادر!؟ 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اربعین شد باز هم از قافله جا مانده ام گوشه ی هیئت من غمدیده تنهامانده ام کربلایم گیره یک گوشه نگاهت مانده و ازخوراک وخواب وازروزوشب آقامانده ام عطرسیبی از حوالی حرم ها می وزد آن چنان مستم که ره نارفته ازپامانده ام بادلم گفتم ...حرم باشد برای اربعین من چگونه تاکنم با این دل وا مانده ام؟ در کف یک جرعه از جام شراب دلبرم تشنه کام باده ی دلچسب سقا مانده ام برگه را آورده ام تا اینکه امضایش کنی مثل برخی دوستانم لنگ امضا مانده ام با تو نزدیکان ، حرم پای پیاده می روند انقدر دورم، پسه یک مهر ویزا مانده ام هیچ ایرادی ندارد با دلم تا می کنم گرچه زیر بار این زخم زبانها ، مانده ام من دم درخاک پای مادرت باشم بس است شکر حق ،درزیر پای مجلس آرا ، مانده ام اخذ مزد نوکری از دست مادر بهتر است زین سبب در انتظار دست زهرا ، مانده ام 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نوکر نرود به کربلا پس چه کند...؟ خود را نرساند به شما پس چه کند...؟ قلبش به کرمخانه ارباب خوش است... گر رو نزند به آشنا پس چه کند... ؟ دارو ز شفاخانه تربت خواهد ... جامانده زکربلا شفا پس چه کند...؟ خاک قدمت بهشت ،با بودن تو... ماندیم بهشت را خدا پس چه کند...؟ دامن مکش از دست گدایان درت... بی لطف شما بگو گدا پس چه کند...؟ ارباب شدی که روبه هرکس نزنم بنده نکند توراصدا... پس چه کند...؟ 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژه برنامه "شور عالم تاب" 💠 مجموعه ای از روایت های عاشورایی ویژه ماه محرم وصفر 🔹قسمت چهارم(مهراوه مقدس من ۲) 🔹راوی: سرکار خانم غزل جوانشیر(گوینده رادیو) 🔹این مجموعه ۱۰ قسمتی توسط مدیریت فضای مجازی نیروی دریایی ارتش تهیه شده است. 🇮🇷 @rozeneshinan @family_artesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژه برنامه "شور عالم تاب" 💠 مجموعه ای از روایت های عاشورایی ویژه ماه محرم وصفر 🔹قسمت چهارم(مهراوه مقدس من ۲) 🔹راوی: سرکار خانم غزل جوانشیر(گوینده رادیو) 🔹این مجموعه ۱۰ قسمتی توسط مدیریت فضای مجازی نیروی دریایی ارتش تهیه شده است. 🇮🇷 @rozeneshinan @family_artesh
چشم دل آقای عاشق را نبندید با بی قراری پای عاشق را نبندید غیر از تمنای حرم حاجت ندارند راه تمناهای عاشق را نبندید این عاشق دلخسته را معشوق باید با چشم تر لبهای عاشق را نبندید مستی بدون اربعین معنا ندارد میخانه زیبای عاشق را نبندید فریاد دلهای شکسته غیر ازین نیست این جاده ی دلهای عاشق را نبندید این راه بسته باز خواهد شد بخواهی ذکر لب ما بالحسین است و اللهی... 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
معرفت ، در نوکری ام ، قدِ یک ارزن نبود نور خود را پخش کردی ، چشم من روشن نبود تو صدایم کردی و گوشم بدهکارت نشد پیش خود گفتم : یقین دارم که او ، با من نبود اشتیاق تو به من ، اندازه ی عرش خدا ... اشتیاق من به تو ، قدِ سرِ سوزن نبود روضه می آیم ، ولی بعدش گناه و هی گناه زشتیِ اعمال من ، در شأن سینه زن نبود نفس امّاره زمینم زد ، که جا ماندم حسین هیچ کس قدِ خودِ من ، با خودم دشمن نبود از درون ، پیری سراغم آمده ، با هر گناه باز شد راه حرم ... پای حرم رفتن نبود من شلوغش کرده ام با جمله ی "جا مانده ام" شور و شوق کربلایی ، در سرم اصلاً نبود روضه خوان ، "گودال" گفت و اشک من جاری نشد کاشکی در روضه هایت این دلم " نشکن" نبود روضه خوانت میشوم ، با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسم تو پیراهن نبود 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اربعین است و فراقِ لاله ها سینه ی ما و هزاران ناله ها آمده جابر به دشتِ کربلا شوقِ دیدارِ حسینِ سر جدا غسل بنموده چو با آبِ فرات آمده گیرد ز شه مُهرِ برات دست بر سینه نهاد و با ادب محضرِ آن سیٌدِ عالی نَسب با خشوع و با فروتن با وقار این چنین گفتا ز چشمِ اشکبار السٌلام ای نورِ داور السّلام زینتِ دوشِ پیمبر السّلام السّلام ای جانِ حیدر السّلام زاده ی زهرای اطهر السّلام السّلام ای وارثِ خونِ خدا ای حسین ای یوسفِ گلگون قَبا السّلام ای کشته ی تیغِ جفا السّلام ای شاهِ مذبوحُ القفا من به قربانِ تو و ایثارِ تو بین که جابر آمده دیدارِ تو خیز از جا ای امامِ تشنه لب گر چه جانت از عطش در تاب و تب جان فدایت بین که جابر آمده بین همان دلخسته زائر آمده بعد رو کرد سمتِ سقای ولا با کمالِ احترم و با حیا السّلام ای ساقیِ دشتِ بلا السّلام ای حامیِ دینِ خدا ساقیِ لب تشنه کامان السّلام کشته ی شمشیرِ عدوان السّلام خیزو از جا بین که مهمان آمده بین پیاده جان به جانان آمده بعد فرمود السٌلام ای روح و جان السّلام ای اکبرِ رعنا جوان السّلام ای زاده ی خیرُالانام السّلام ای هاله ی بدرِ تمام ای علی، جانم به قربانِ تو باد جان فدای عهد و پیمانِ تو باد السّلام ای قاسمِ صد پاره تن السّلام ای لاله ی باغِ حسن السّلام ای قامتِ سَروِ چمن السّلام ای عِطرِ برگِ نسترن السّلام ای اصغرِ بی شیرِ من کشته ی بی عذر و بی تقصیرِ من السّلام ای طفلِ بی شیرِ رباب ای که کامت حسرتِ یک قطره آب السّلام ای مونسِ جانم حبیب بر حسین بودی تو غمخوار و طبیب السّلام ای بهترین یارِ حسین کربلا یارِ وفادارِ حسین السّلام ای عون و جعفر السّلام مسلم و عون و ابوذر السّلام السّلام ای جمله یارانِ حسین بر شما ای جان نثارانِ حسین السّلام ای لاله های نینوا ای فدائیانِ دشتِ کربلا 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن با مُهر و مِهر فاطمه اصل سند شدن این آرزوی سرخ گذرنامه ی من است در زیر پای مُهر سفارت لگد شدن راه ورود را مگر آموختن از عشق راه خروج را ز کبوتر بلد شدن پیمودن مسیر به فریاد یا علی یعنی که با حسین، علی را مدد شدن موکب شدن،مسیر شدن،مبتلا شدن زائر شدن،گزارش یک مستند شدن تیر هزار و چارصد و شصت و عشق را بعد سه روز دیدن و از بیست صد شدن بد چونکه بخش دوم "گنبد" شده نگو مارا تمایلی ست جدیداً به بد شدن تغییر می دهی همه را بعد کربلا یعنی حسین با تو فقط میشود شدن 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین خاطرات گریه در صحن یل ام البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می برم می نشستم رو به ایوان امیر المومنین خوب یادم هست هر موکب که رفتم ،پهن بود زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد زائری که بود گویا با ملائک هم نشین دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم گوئیا بودیم دستان خدا در آستین این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت هاتفی می گفت با ما :فادخلوها خالدین من تمام سال را با اربعینت زنده ام ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد در میان راه هر جایی که میخوردم زمین 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آنگونه که حاجی ست در احرام پیاده من هم شده ام سوی تو اعزام پیاده طوفانم و می آیم و در حلقه ی عشاق بر خویش سوارم ولی از نام پیاده بر عرش سوارش بکنی روز قیامت؛ هرکس طرفت آمده یک گام پیاده ای خاص ترین عام،می آیند دوباره خاصان طرفت در ملاء عام پیاده ای کاش بگویند که در راه حرم مُرد یک شاعر ایرانی ناکام،پیاده زینب شده از ناقه پیاده که بیایند بر تسلیتش لشکر خُدام پیاده زینب شده از ناقه پیاده که به هر حال باران شود از ابر سرانجام پیاده امروز ز ناقه اگر افتاد به سرعت یک روز ز ناقه شده آرام پیاده زانوی قدح بوده و بازوی پیاله هرجا که شرابی شده از جام پیاده از کرب و بلا رفته پیاده طرف شام تا کرب و بلا آمده از شام پیاده شامی که در آن از پس هفده سر بر نی خورشید شده بر سر هر بام پیاده ناموس خدا زینب کبری به زمین خورد تا بین خلایق شود اسلام پیاده 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دارد به دل صلابت کوه شکیب را از لحظه‌ای که بوسه زده زخم سیب را هر چند دست‌بسته... رقم زد چه با شکوه در کربلا حماسهٔ أمن یجیب را با کاروان نیزه چهل منزل آمده این راه پر فراز بدون نشیب را کوبید صبح قافله بر طبل روزگار رسوایی اهالی شام فریب را با خطبه‌های ناله و اشکش غروب‌ها تفسیر کرد غربت «شیب الخضیب» را جانش رسید بر لبش از دست خیزران طاقت نداشت طعنهٔ تلخ رقیب را می‌ریخت عطر سیب نفس‌های خسته‌اش در جان باغ، وعدهٔ صبحی قریب را 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سَرو رفتم از کنارت؛ قدکمان برگشته‌ام سبز از باغت سفر کردم؛ خزان برگشته‌ام راهِ پروازم به دستِ ریسمانی بسته شد با پَرِ زخمی به بامِ آسمان برگشته‌ام نیمه‌ام را نیم‌روزِ داغِ عاشورا گرفت ای تمام جانم! اکنون نیمه‌جان برگشته‌ام زیر جِلدِ جامه‌ی زخمم، کتابِ مقتل است گوش کن؛ هم روضه‌ام هم روضه‌خوان برگشته‌ام بر تنم با کعب‌ِ نی‌ها مُهرِ داغت را زدند بی‌نشان رفتم از اینجا؛ با نشان برگشته‌ام از کنارِ نخل‌هایی که پدر با اشک کاشت از دیارِ نذری خرما و نان برگشته‌ام داغدارِ قاری قرآنم و بزم شراب از کنارِ تشت و چوبِ خیزران برگشته‌ام ای غیورِ رفته زیر خاک! گوشت را بگیر از میان مجلس نامحرمان برگشته‌ام 🔸شاعر: ?? ___ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
با کوله‌بارم ایستادم اول جاده گفتم پس از یک وقفه‌ی کوتاه، بسم الله با «یا حسینم» گریه کردم؛ راه افتادم گفتم به پایم ای رفیق راه، بسم الله ! دل کندن از ایوان طلا هر چند، مشکل بود اما به شوق گنبدِ ارباب، می‌رفتم چون تشنه‌ی یک بوسه بر شش‌گوشه‌اش بودم با سیلِ زائرها به سمت آب، می‌رفتم موکب به موکب مستیِ من بیشتر می‌شد با جرعه‌ای از چایِ شیرینِ عراقی‌ها شرمنده می‌کردند، هر موکب مرا؛ انگار ... مهمان پرستی بود، آیینِ عراقی‌ها دیدم بساط کودکی را گوشه‌ی جاده با التماسِ گریه‌اش خرما به ما می‌داد تا ایستادم پیش او دیدم رفیقش داشت با واکس، روی کفش‌هایم را جلا می‌داد حالم دگرگون شد؛ به خود گفتم که منصف باش ای مدعی! نوکر تویی یا این پسر بچه ؟! دیدم که کلی راه، پیش روی خود دارم تا نوکری، تا عاشقی، تا این پسر بچه رفتم جلوتر دختری شیرین زبان آمد تا ناز کردم صورتش را، گفت: «اِشرِب مای» یاد سه ساله دخترِ ارباب افتادم یاد عطش، یاد حرم، تا گفت: 《اِشرِب مای》 نزدیکِ مغرب پیرمردی با «هَلَبیکُم» انداخت بر جانِ دلم سوزِ صدایش را آمد جلوتر گفت: «امشب میهمانم باش» با گریه دیدم التماسِ چشم‌هایش را از آسمانِ خانه‌ی او فقر می‌بارید اما برایم سفره‌ی رنگین کمان انداخت انگار، آن شب گوشه‌ای از عرش خوابیدم تا رختِ خوابم را میان آسمان انداخت فردا دوباره روز از نو روزی از نو بود شد هر عمود انگار یک پله برای من با پای خود در هر قدم پرواز می‌کردم بین مسیرِ "پله پله تا خدا رفتن" زائر شدم بعد از هزار و چارصد پله عرشِ خدای اربعین را، کربلایش را من نیز، بین "کاروانی بیست میلیونی" دیدم سلامِ پرچمِ گنبدْ طلایش را ... . 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هزار مرتبه مُردم دوباره جانم داد تکان پرچم سرخ حرم «تکانم»داد پیاده آمده بودم سواره برگشتم حسین از کرمش باز هم امانم داد علی اصغر یزدی ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
گر چه دستم بست دشمن...دست خالی نیستم درد و داغ و شکوه ها از این سفر آورده ام یاد دارم تشنه بودی زیر تیغ و نیزه ها هدیه از شام بلا چشمان تر آورده ام سرو بودم خم شدم تا بوسه بر حنجر زنم مثل مادر بعد از آن قوس کمر آورده ام خیز و بنگر لشگر ناموس دین را یک به یک شام تا کرببلا روی بصر آورده ام یاد داری میزبانت گوشه ی ویران که بود شرح دیدارش ز تو در طشت زر آورده ام در عطش خون شد روان از پیکر عریان تو جای خون رفته ات خون جگر آورده ام پرچمت را بر زمین نگذاشتم جان حسین خیز و بنگر بر تو پیغام ظفر آورده ام ای معمای هزاران زخم با این ماجرا از نهاد پیروانت آه در آورده ام گفت (شاهد) من نه تنها سوختم از داغ تو زین حکایت شعله بر شمس و قمر آورده ام 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سلام آقا! منم آن نوکر بی دست و پای تو سلیمانی و مثل مور می افتم به پای تو صدایت میزنم جانا! جوابم می دهی "جانم" به قربان تو و آن "جانم"ِ مشکل گشای تو گره افتاده در کارم؛ فقط آقا تو را دارم طبیب درد من هستی و من هم مبتلای تو همان بدو تولد شور عشقت در سرم افتاد همان اول شدم وقف تو و وقف عزای تو ... و من این شور را از شیر پاک مادرم دارم همان شیری که ممزوج است با اشک عزای تو دلم آرام شد وقتی که یک اهل دلی می گفت: سرش بالاست در محشر کسی که شد گدای تو گنهکارم؛ نگاهم کن؛ برایت نوکری کردم جواز کربلایم مانده و دست عطای تو زمانی هم که بال پر زدن هایم مهیا شد کبوتر می شوم، پر می کشم، اندر هوای تو به اذن حضرت شاه نجف مبدا ستون یک و مقصد هم به اذن مادرت پایین پای تو اذانم را نجف می گویم و با عشق می خوانم نماز ظهر روز اربعین را کربلای تو 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————