eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
522 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ایل و تبار تو همه از سفره‌دارها ایل و تبار ما همه از ریزه‌خوارها ایل و تبارت از همه خلق برتر است قربان خانواده‌ات ایل و تبارها درحال گردش است به امر تو کائنات در حلقه تواند ولایت‌مدارها اخلاص با ولای تو سنجیده می‌شود میزان عشق توست ملاک عیارها روزی که می‌کشید خدا نقش خلق را طرح شمایل تو شد از شاهکارها باید نشست منتظر دیدن رخت باید نیاز کرد به ناز نگار ها مشتاق خاک‌بوسی پای تو چشم ماست پایان بده به غصه چشم‌انتظارها ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو سر سبز می‌شود همه‌ی شوره‌زارها اموال خویش را همگی وقف کرده‌ای یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها از اینکه تو پیاده سوی مکه می‌روی مبهوت می‌شوند تمام سوار ها با دست پر به خانه خود بازگشته‌اند هروقت رو زدند به تو وامدارها وقت نبرد کار همه زار می‌شود جولان دهی اگر که تو در کارزارها تا که دم حسین و حسن همدم علی است دیگر چه حاجتی به دم ذوالفقارها از شهرهای دور به شهر تو آمدند پیچیده شهرت کرمت در دیارها در خانه کریم گدا معتبر شود داریم از گدایی تو اعتبارها ما نیز هم‌نشین تو یک روز می‌شویم بر دامنت اگر بنشیند غبارها چشم حسودهای تو را کور می‌کنیم از این جهت به کار می‌آیند خارها بر وعده جزامی و تو غبطه می‌خوریم روزی ما نمی‌شود از این قرارها از باده های ساقی کوثر به ما بده فکری بکن به حال خراب خمارها ای رنج دیده! رنگ سفید محاسنت دارد حکایت از ستم روزگارها دست معاویه به تو هرگز نمی‌رسید از تو جدا نمی‌شد اگر دست یارها در شأن اهل بیت قبور بقیع نیست باید ضریح ساخت برای مزارها 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
با کلامش شهر را اهل ولایت می‌کند مردم گمراه را "هادی" هدایت می‌کند هرکه وصفش راشنیدازعشق اوبیمار شد عشقش از راه شنیدن هم سرایت می‌کند شیخ عباس قمی در "منتهیُ الآمال" خود معجزات بی شمار از او روایت می‌کند باوجود اوبهشتی بودن اصلاسخت نیست حبِّ او را هرکسی دارد کفایت می‌کند کاملا رد کرد اسلام بنی عباس را "هادی" از اسلام پیغمبر حمایت می‌کند هرچه هم دشمن اذیت کرد، اونفرین نکرد دشمنش ازصبر بسیارش شکایت می‌کند هر بلایی هم که میبیند "علی ابن رضا" شکرحق میگوید،احساس رضایت می‌کند دشمنش بی احترامی کرد،آنجایی که دید شیر دارد احترامش را رعایت می‌کند قاتلش جان خواست ازاو،جان خودرا نیز داد هرکسی هرچه بخواهد او عنایت می‌کند رفت دربزم شراب وغصه خورد وگریه کرد اشک هایش از دل زینب حکایت می‌کند 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
پای فقیران می‌رود سوی کریمان تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان هرکس گداتر شد مقرب‌تر شد اینجا هستیم ما زانو به زانوی کریمان حس می‌کند در عین دارایی فقیر است رد می‌شود هر کس که از کوی کریمان محتاج اگر صدبار هم چیزی بخواهد اخمی نمی‌آید به ابروی کریمان حتی جزامی های تنهای مدینه خوش‌بو شدند از عطر خوش بوی کریمان در پاسخ دشنام روی خوش نشان داد جز این توقع نیست از روی کریمان ای دل کریمان را به زرق و برق مفروش دنیا نمی‌ارزد به یک موی کریمان باید خدا اعمال بی مقدار ما را اندازه گیرد با ترازوی کریمان بین فقیران هیچکس مانند من نیست بین کریمان هم کریمی جز حسن نیست نشنیده ام جایی صدایی بهتر از تو «آقا» ندیدم هیچ جایی بهتر از تو هرکس بگوید باوفا هستم دروغ است عالم ندارد باوفایی بهتر از تو هر قدر می‌گشتم برای دردهایم پیدا نمی‌کردم دوایی بهتر از تو نام تو را خواندم میان هر قنوتم زیرا نمیدانم دعایی بهتر از تو در روز محشر که غریبم یاد من باش آنجا ندارم آشنایی بهتر از تو اسلام بر صلح تو قطعا متکی شد دینم ندارد اتکایی بهتر از تو آیینه وجه خدا هستی و یعنی... ...در تو نمی‌بینم خدایی بهتر از تو تو مظهر تام صفات ذوالجلالی نامت می‌آید می‌شوم حالی به حالی نام تو برد از خاطرم طعم عسل را اسم تو شیرین می‌کند شعر و غزل را یادم می‌آید عاشقت بودم از اول یادم نمی‌آید ولی روز ازل را در زندگی هرجا به مشکل خورد کارم نذر تو کردم تا بجویم راه حل را آغوش تو باز است بر روی فقیران هرگز خدا از ما نگیرد این بغل را گفتم بساط سفره داری تو پهن است وقتی‌که دیدم نانوایی محل را هرکس تو راهنگام جنگیدن ببیند انگار می‌بیند به چشم خود اجل را قبل از همه ای کاش می‌رفتی به میدان تا زودتر پایان دهی جنگ جمل را تو از خواص بی بصیرت ضربه خوردی دشمن خرید آن عالمان بی عمل را از دشمنانت هیچ خیری که ندیدی از دوستانت هم فقط طعنه شنیدی تنهای تنها ماندی و لشگر نمانده از دوستانت هیچکس دیگر نمانده در شهر پیغمبر به حیدر لعن گفتند هیچ احترامی دیگر از حیدر نمانده انکار کردی داغ مادر را همیشه گفتی زمان حمله پشت در نمانده اصلا میان کوچه بعد از ضرب سیلی ردی به روی صورت مادر نمانده بعد از تو تنها یاور زینب حسین است دیگر کسی دور و بر خواهر نمانده در کربلا ای کاش بودی تا ببینی تن مانده در گودال اما سر نمانده جسم برادر را بغل می‌کردی ای کاش هرچند چیزی دیگر از پیکر نمانده از حال خواهر های تو در شام و کوفه... ...یک جمله می‌گویم فقط «معجر نمانده» ذکر لب زین العباد... ای وای زینب در مجلس ابن زیاد ... ای وای زینب 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در گدایی خودت نام مرا مشهور کن دستهایم را ز دامان بقیه دور کن چند وقتی میشود که چاه تاریکی شدم قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم مثل موسای کلیم الله من را تور کن راضیم حتی شده بازور برگردانیم من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن شبهه هایم را بگیر و جای آن ایمان بده ای خزانه دار عالم جنس مارا جور کن تا مبادا بعداز این از پیش تو جایی روم با ولای مرتضی دور مرا محصور کن تا که قلب دشمنانت را بسوزانی، مرا روز محشر با محبین علی محشور کن ای که تقدیر مرا امشب مقدر میکنی داخل پرونده ام یک کربلا منظور کن چشمه اشکم فقط بهر تو میجوشد حسین جای دیگر گریه کردم چشم منرا کور کن 🔸شاعر: ___________________________ 🌺 دعای روز هجدهم ماه رمضان🌺 ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در گدایی خودت نام مرا مشهور کن دستهایم را ز دامان بقیه دور کن چند وقتی میشود که چاه تاریکی شدم قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم مثل موسای کلیم الله من را تور کن راضیم حتی شده بازور برگردانیم من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن شبهه هایم را بگیر و جای آن ایمان بده ای خزانه دار عالم جنس مارا جور کن تا مبادا بعداز این از پیش تو جایی روم با ولای مرتضی دور مرا محصور کن تا که قلب دشمنانت را بسوزانی، مرا روز محشر با محبین علی محشور کن ای که تقدیر مرا امشب مقدر میکنی داخل پرونده ام یک کربلا منظور کن چشمه اشکم فقط بهر تو میجوشد حسین جای دیگر گریه کردم چشم منرا کور کن 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کارم شده گناه مرتب مرا ببخش ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن من نیستم اگر که مودب مرا ببخش غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن هستم میان جمع معذب مرا ببخش عفو مرا حواله به روز دگر مکن روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش از مکتب عبودیت تو گریختم راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش مشمول رحمت است کسی که حسینی است هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد امشب بیا بخاطر دیشب مرا ببخش با «یاحسین» زینب کبری گریستم یارب به حق ناله زینب مرا ببخش 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کارم شده گناه مرتب مرا ببخش ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن من نیستم اگر که مودب مرا ببخش غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن هستم میان جمع معذب مرا ببخش عفو مرا حواله به روز دگر مکن روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش از مکتب عبودیت تو گریختم راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش مشمول رحمت است کسی که حسینی است هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد امشب بیا بخاطر دیشب مرا ببخش با «یاحسین» زینب کبری گریستم یارب به حق ناله زینب مرا ببخش 🔸شاعر: ___________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در آسمان مدینه ستاره‌باران بود ستاره بود وهمه کوچه‌ها چراغان بود خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم عجیب نیست اگر شهر نورافشان بود ملائکه همگی آمدند روی زمین از ازدحام ملک شهر راه‌بندان بود فرشته‌ها هم از آن سفره شام می‌خوردند ولیمه علی و فاطمه فراوان بود شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود در آسمان وزمین شوروجشن وهمهمه است شب عروسی و عقد علی و فاطمه است شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست همه مخارج این جشن با حساب خداست اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود علی میان همه اول انتخاب خداست برای دادن پاسخ اگر تامل کرد رسول منتظر دیدن جواب خداست سزات مهریه فاطمه، علی باشد برای اینکه علی مظهر کتاب خداست ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید چراکه پیش علی هست ودرحجاب خداست کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد همیشه مستحق آتش عذاب خداست به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد از این به بعد تو همخانه علی هستی علیست شمع و تو پروانه علی هستی نبی سپرد به دست وصی نگینش را از این به بعد تو دردانه علی هستی اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر... تویی و صاحب میخانه علی هستی بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد تو رزق و روزی روزانه علی هستی اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر بدون شک که تو هم شانه علی هستی فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد شب عروسی او پیش دخترش باشد خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را خدیجه نیست که همراه همسرش باشد چه روسری ولباس عروسیش ساده است خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد کنار چادر او می‌کشد به روی زمین خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست کنار سفره عقدش برابرش باشد خدیجه نیست برایش حنا درست کند برای شام عروسی غذا درست کند 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
در آسمان مدینه ستاره‌باران بود ستاره بود وهمه کوچه‌ها چراغان بود خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم عجیب نیست اگر شهر نورافشان بود ملائکه همگی آمدند روی زمین از ازدحام ملک شهر راه‌بندان بود فرشته‌ها هم از آن سفره شام می‌خوردند ولیمه علی و فاطمه فراوان بود شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود در آسمان وزمین شوروجشن وهمهمه است شب عروسی و عقد علی و فاطمه است شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست همه مخارج این جشن با حساب خداست اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود علی میان همه اول انتخاب خداست برای دادن پاسخ اگر تامل کرد رسول منتظر دیدن جواب خداست سزات مهریه فاطمه، علی باشد برای اینکه علی مظهر کتاب خداست ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید چراکه پیش علی هست ودرحجاب خداست کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد همیشه مستحق آتش عذاب خداست به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد از این به بعد تو همخانه علی هستی علیست شمع و تو پروانه علی هستی نبی سپرد به دست وصی نگینش را از این به بعد تو دردانه علی هستی اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر... تویی و صاحب میخانه علی هستی بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد تو رزق و روزی روزانه علی هستی اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر بدون شک که تو هم شانه علی هستی فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد شب عروسی او پیش دخترش باشد خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را خدیجه نیست که همراه همسرش باشد چه روسری ولباس عروسیش ساده است خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد کنار چادر او می‌کشد به روی زمین خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست کنار سفره عقدش برابرش باشد خدیجه نیست برایش حنا درست کند برای شام عروسی غذا درست کند 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار __________ بچه‌ها با گریه می‌گیرند پاهای تو را بوسه‌باران می‌کند عمه سروپای تو را قبل رفتن از حرم بابا کمی قرآن بخوان عمه خیلی دوست دارد صوت آوای تو را صبر کن ای سروقامت که خرامان می‌روی صبر کن تا که ببینم قد و بالای تو را بین این جنجال پیدا کردنت دشوار نیست از هجوم نیزه پیدا می‌کنم جای تو را چشم‌زخم از کافران خوردی رسول الله من کاش که پوشانده بودم روی زیبای تو را چشم دنیا دید همتای پیمبر را ولی… بعد از این دیگر نخواهد دید همتای تو را گفته بودی با تو اشکم را نمی‌بیند کسی ای پسر رفتی و دیدند اشک بابای تو را بی‌جوانان بنی‌هاشم نمی‌شد یک تنه… …برد سمت خیمه جسم ارباًاربای تو را از دم شمشیرها و نیزه‌ها و تیرها یک به یک جمع‌آوری کردیم اعضای تو را یارسول الله شاهد باش این بی‌رحم‌ها زجرکش کردند فرزندان زهرای تو را 🔸شاعر: _______________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
فاطمه در آتش ظلمی نمایان سوخته مرتضی از دیدن این داغ سوزان سوخته آمدند آتش زدند اهل جهنم بر بهشت قدسیان را با خبر سازید رضوان سوخته کوچه‌های شهر از عطر گلاب آکنده است اشک می‌ریزند گل‌ها چون گلستان سوخته ناله جانسوز زهرا شهر را آتش زده آنچنان سوزانده حتی بیت الاحزان سوخته این طرف دست امیر مومنان را بسته‌اند آن طرف در شعله‌های فتنه ایمان سوخته سوره کوثر میان شعله‌ها افتاده است ای مسلمانان به پا خیزید قرآن سوخته لااقل از منظر انسانیت کاری کنید پیش چشمان شما مردم یک انسان سوخته آتش از یک سمت و داغ محسن از سوی دگر با چنین وضعیتی زهرا دو چندان سوخته ظلم در حق پیمبر بیش از این ممکن نبود پاره جان نبی تا حد امکان سوخته فاطمه در کربلا هم سوخت آنجایی که دید در میان خیمه ها طفلی هراسان سوخته گرگ‌ها سالار زینب را به نحوی کشته‌اند قلب حیوانات وحشی بیابان سوخته زیر نور آفتاب داغ دشت کربلا پیکر صدپاره شاه شهیدان سوخته ظاهراً شام غریبان آب نوشیده رباب پس عروس فاطمه شام غریبان سوخته 🔸شاعر: ====================== @rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────——
شعری در محکومیت هتک حرمت کفر اهانت می‌کند هرچه به ایمان بیشتر مؤمنان همدل شوند و او پشیمان بیشتر گرچه سوزاندند احمق‌ها کلام الله را مسلمین هر روز می‌خوانند قرآن بیشتر هر چه از اسلام ترساندند دنیا را ولی باز حتی در اروپا شد مسلمان بیشتر منع کردند از تجمع‌های دینی خلق را آمدند اما خلائق در خیابان بیشتر می‌درخشد نام ملت‌های مؤمن در جهان نام جمهوریِ اسلامیِ ایران بیشتر از جوانانِ مسلمان ترس دارد صهیونیست از جوانانِ فلسطینی و لبنان بیشتر کور هستند و نمی‌بینند در فصلِ عزا چشم مردم اشک می‌بارد ز باران بیشتر جانشان را می‌دهند این قوم در راه حسین چون که مردم دوستش دارند از جان بیشتر ** به شهادت هر قَدَر نزدیک‌تر می‌شد حسین روی ماهش لاجرم می‌شد درخشان بیشتر اهل بیتش گریه می‌کردند هنگام وداع عمه‌ی سادات اما بود گریان بیشتر آه! از آن لحظه‌ای که شمر در گودال رفت روضه‌ی جانسوز شد این‌گونه سوزان بیشتر... 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————