eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
373 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خادمان حرمت جن و ملک ، جبرائیل می کند حضرت خالق ز مقامت تجلیل گشته عرش از خم ابروی کمانت تشکیل کی کنم ماه جمال تو به یوسف تمثیل از خدا خواسته ام کلب درت باشم چون می شود کلب ز مهر تو به انسان تبدیل در کف تربت پاک تو به طف افتادم طف اشکم که ز هجر‌ تو به کف افتادم از خدا خواسته ام مرغ مهاجر باشم برترین قاصدک قرن معاصر باشم گر بنا هست که هجرت بنمایم از خود بهتر آنست به سوی تو مسافر باشم بال و پر باز کنم اذن زیارت گیرم در کنار حرم پاک تو زائر باشم گوشه چشمی بنما شمع مزار تو شوم بی امان گریه کنم ابر بهار تو شوم دانه اشکی بده تا از غمت آواز کنم تا که با سوز خودم ساز تو را ساز کنم گریه کن های تو از اهل بهشتند حسن باید این دفعه کمی اشک پس انداز کنم بگذارید که من تیر خلاصی بزنم روضه را از طرف تشت جگر باز کنم روی یک تشت .... جگر ریخت .... بمیرد زینب علقمه.... چشم قمر ریخت ... بمیرد زینب 🔸شاعر : https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ☝️
جام جان تا ز مِیِ عشق ، لبالب کردم احترامی به تو با روح مودّب کردم زیر ایوان طلایت که رسیدم ناگه رو به پایین کمر خویش مورَّب کردم قبله بودی و پشیمانم از این نافهمی که چرا گردشِ بر دور مکعّب کردم من اگر رو به نجف سر به زمین بگذارم کج نرفتم بخدا سجده ی بر رَب کردم عرق سوختنم را به علیلان بزنید نام شافی به میان آمد اگر تب کردم 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
غصه نخور کبوتر ، دوباره پر می گیری ایشالا از فاطمه ، اذن سفر می گیری پر می زنی با گریه ، برای این گداها از حرم خاکیه ، زهرا خبر می گیری غصه نخور کبوتر ، تمومی داره دوری هر طوری باشه باید ، بریم بقیع یه جوری بریم با بال خاکی ، زائر مجتبا شیم آخه حسن غریبه ، آخه تا کی صبوری؟ زخم دل مجتبی ، توی کوچه نمک خورد نگو نگو که مادر ، بین کوچه کتک خورد میون درب و دیوار ، گذاشتنش نامردا یه بار شیشه داشتش ، سالم نموند ترک خورد غم دلمو شکسته ، خون روی در نشسته سینه ی یک پرستو ، با میخ در شکسته اشکای دونه دونش ، میریزه روی گونش میگه علی علی جان ، با نفسای خسته 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
سجده ی بی "خدا خدا" هرگز بی ولای تو "ربنا" هرگز عصمت الله اکبری آقا از ولی خدا ، خطا؟ هرگز هر چه دارم خودت عطا کردی نزد غیر توام گدا؟ هرگز من گره خورده ام به ایوانت از تو باشم دمی جدا ؟ هرگز پر زدن از فضای "دلتنگی" جز به صحنین سامرا هرگز چند وقتی شده.... که تب دارم از تو یک کربلا طلب دارم در کرمخانه تا تو را دیدم بین دستانت "آتنا" دیدم از ازل روی این دل زارم از تو من چند رد پا دیدم قبل اینکه به سامرا آیم به گمانم تو را دو جا دیدم اولین بار، پیش قبر حسن دومین بار ، کربلا دیدم وقت یاد از حریم پاک تو در حرم هایشان تو را دیدم من ندارم ، به من برس آقا که نباشم چو خار و خس آقا با اجازه کمی برای دلت روضه میخوانم از هوای دلت داغ مسمار و سینه را آقا می‌گذاری بگو کجای دلت? هر شب از داغ مادرت زهرا (س) قتل نفسیست در سرای دلت ... ختمِ به کربلا و گودال است مثل هر دفعه ماجرای دلت یک سوال از من و ... جواب از تو... نیزه ای رفت لابلای دلت؟ من یک از صد هزار را گفتم گریه کم کن دلم فدای دلت گریه کم کن که گریه ها داری ای که از روضه ام عزاداری سنگ کوفی نخورد بر سر تو زیر سم ها نرفت پیکر تو روبروی سکینه (س) و زینب (س) غرق در خون نشد سراسر تو مملو از خاک و خون و خاکستر حنجرت را ندید مادر تو پیش چشمت نشد خدا را شکر اربا اربا علیِ اکبر تو خیمه هایت نسوخت با هیزم تازیانه نخورد دختر تو هیچ دستی نزد کنار سرت خیزران بر لب مطهر تو من یک از صدهزار را گفتم قصه ای آبدار را گفتم من که از روضه سر در آوردم از دل خود جگر درآوردم بین این روضه از زبان خودم دو سه تا چشم تر درآوردم عفو کن جان حجت ابن الحسن(ع) گریه ات را اگر درآوردم آن قدر گریه کرده ام آقا از دو چشمم پدر درآوردم نخل دردم که با دو قطره ی اشک مطمئنم ثمر درآوردم هر زمانی که روضه ای خواندم سوی گودال پر درآوردم سوی گودال سنگ می انداخت به تنش نیزه چنگ می انداخت.... 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
هر که به هر جا رسد از کرم زینب است بوی خوش کربلا از حرم زینب است طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش ملک سلیمان که نیست ، این علم زینب است آنچه به عرش خدا حک شده با خط عشق نام متین و خوش و محترم زینب است جن و ملک نوکرش ، طائر در محورش شیعه ی اثنی عشر ، هم قسم زینب است ظهر عطش ، قتلگاه ، آه ، نوائی رسید ... حضرت ارباب، خود ، محتشم زینب است روضه بخوان روضه خوان روضه ی قدّ کمان اوج همین روضه ها قد خم زینب است 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
خادمان حرمت جن و ملک ، جبرائیل می کند حضرت خالق ز مقامت تجلیل گشته عرش از خم ابروی کمانت تشکیل کی کنم ماه جمال تو به یوسف تمثیل از خدا خواسته ام کلب درت باشم چون می شود کلب ز مهر تو به انسان تبدیل در کف تربت پاک تو به طف افتادم طف اشکم که ز هجر‌ تو به کف افتادم از خدا خواسته ام مرغ مهاجر باشم برترین قاصدک قرن معاصر باشم گر بنا هست که هجرت بنمایم از خود بهتر آنست به سوی تو مسافر باشم بال و پر باز کنم اذن زیارت گیرم در کنار حرم پاک تو زائر باشم گوشه چشمی بنما شمع مزار تو شوم بی امان گریه کنم ابر بهار تو شوم دانه اشکی بده تا از غمت آواز کنم تا که با سوز خودم ساز تو را ساز کنم گریه کن های تو از اهل بهشتند حسن باید این دفعه کمی اشک پس انداز کنم بگذارید که من تیر خلاصی بزنم روضه را از طرف تشت جگر باز کنم روی یک تشت .... جگر ریخت .... بمیرد زینب علقمه.... چشم قمر ریخت ... بمیرد زینب 🔸شاعر : ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
خار با مهر تو مانند شقایق می شود سنگ هم با دیدن روی تو عاشق می شود بی ولایت طائر قدس است چون مرغی اسیر حضرت جبریل با حب تو لایق می شود  در خیالش منکرت طی طریقت می کند بی گمان گم میکند ره را ... منافق می شود باد هم در اعترافات اخیرش گفته است سوی او با سوی هوی تو موافق می شود تا کسی پا روی دریای حقایق می نهد بهر او دستان پر مهر تو قایق می شود قلب من وابسته به دنیای فانی گشته و در جوار تو تهی از این علایق می شود ما به تو قول شرف دادیم آبادش کنیم باش خاطر جمع قبرت مثل سابق می شود 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
✅ اشعار _________________________ در علقمه از لحظه ای که آن قمر افتاد امنیت طفلی سه ساله در خطر افتاد مشغول گریه بود و با احوال غمبارش در کنج خیمه ناگهان یاد پدر افتاد رو سوی مقتل کرد ، قدری آب هم برداشت دنبال یار تشنه اش با چشم تر افتاد تا دید بابا را به زیر نیزه ها غش کرد تا گفت: " ای عمه بیا من را ببر " افتاد لکنت زبان گاهی دلیلش خشکی لبهاست از تشنگی طفلک زبانش از اثر افتاد   با سر به خاک کربلا آنقدر زد آن طفل از گیسوانش عاقبت سنجاق سر افتاد 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار _________________________ در علقمه از لحظه ای که آن قمر افتاد امنیت طفلی سه ساله در خطر افتاد مشغول گریه بود و با احوال غمبارش در کنج خیمه ناگهان یاد پدر افتاد رو سوی مقتل کرد ، قدری آب هم برداشت دنبال یار تشنه اش با چشم تر افتاد تا دید بابا را به زیر نیزه ها غش کرد تا گفت: " ای عمه بیا من را ببر " افتاد لکنت زبان گاهی دلیلش خشکی لبهاست از تشنگی طفلک زبانش از اثر افتاد   با سر به خاک کربلا آنقدر زد آن طفل از گیسوانش عاقبت سنجاق سر افتاد 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار _______________________ طفلی که در دستان بی تابش عصا دارد شاید که قدّش رو به پایین انحنا دارد از آن جراحت های عمقی بین پهلویش ما که نمیدانیم... حتما چند تا دارد آرام تر... آرام تر لمسش نما آخر در پهلویش دو دنده ی از هم جدا دارد مقتل نوشته دستکم صد بار سیلی خورد متن "ابی مِخنَف" مگر در خود خطا دارد من هیچ وقتی روضه ی سیلی نمی خوانم سرخی روی او خودش صد ماجرا دارد ... من معذرت میخواهم از اولاد زهرا(س)آه... یک طفل آیا طاقت صد ناسزا دارد طفلی که پایش در بیابان ها ورم کرده در هر قدم از خون پایش ردّ پا دارد مانند زهرا از صدایش سایه ای مانده زینب... شنیدم ...گفت... با....با... ته صدا دارد... تا که کتک می خورد عمه زینبش میگفت کمتر بزن بر صورتش او هم خدا دارد  دستی به سوی معجرش نه ...نه ... زبانم لال... چه عقده هایی در دل از آن بی حیا دارد فرقی ندارد در خرابه یا میان قصر او دختر شاه است پس مهمانسرا دارد تا دید مهمانش ندارد در دهان، دندان با مشت بر دندان خود زد چون وفا دارد غساله با لمسش فقط، فهمید این کودک چه خاطراتی از زمین کربلا دارد 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
سجده ی بی "خدا خدا" هرگز بی ولای تو "ربنا" هرگز عصمت الله اکبری آقا از ولی خدا ، خطا؟ هرگز هر چه دارم خودت عطا کردی نزد غیر توام گدا؟ هرگز من گره خورده ام به ایوانت از تو باشم دمی جدا ؟ هرگز پر زدن از فضای "دلتنگی" جز به صحنین سامرا هرگز چند وقتی شده.... که تب دارم از تو یک کربلا طلب دارم در کرمخانه تا تو را دیدم بین دستانت "آتنا" دیدم از ازل روی این دل زارم از تو من چند رد پا دیدم قبل اینکه به سامرا آیم به گمانم تو را دو جا دیدم اولین بار، پیش قبر حسن دومین بار ، کربلا دیدم وقت یاد از حریم پاک تو در حرم هایشان تو را دیدم من ندارم ، به من برس آقا که نباشم چو خار و خس آقا با اجازه کمی برای دلت روضه میخوانم از هوای دلت داغ مسمار و سینه را آقا می‌گذاری بگو کجای دلت? هر شب از داغ مادرت زهرا (س) قتل نفسیست در سرای دلت ... ختمِ به کربلا و گودال است مثل هر دفعه ماجرای دلت یک سوال از من و ... جواب از تو... نیزه ای رفت لابلای دلت؟ من یک از صد هزار را گفتم گریه کم کن دلم فدای دلت گریه کم کن که گریه ها داری ای که از روضه ام عزاداری سنگ کوفی نخورد بر سر تو زیر سم ها نرفت پیکر تو روبروی سکینه (س) و زینب (س) غرق در خون نشد سراسر تو مملو از خاک و خون و خاکستر حنجرت را ندید مادر تو پیش چشمت نشد خدا را شکر اربا اربا علیِ اکبر تو خیمه هایت نسوخت با هیزم تازیانه نخورد دختر تو هیچ دستی نزد کنار سرت خیزران بر لب مطهر تو من یک از صدهزار را گفتم قصه ای آبدار را گفتم من که از روضه سر در آوردم از دل خود جگر درآوردم بین این روضه از زبان خودم دو سه تا چشم تر درآوردم عفو کن جان حجت ابن الحسن(ع) گریه ات را اگر درآوردم آن قدر گریه کرده ام آقا از دو چشمم پدر درآوردم نخل دردم که با دو قطره ی اشک مطمئنم ثمر درآوردم هر زمانی که روضه ای خواندم سوی گودال پر درآوردم سوی گودال سنگ می انداخت به تنش نیزه چنگ می انداخت.... 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
مه اشک است بیایید محرم آمد ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم  از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد "کاف" و "حا" خواندم و دل بوی بلا را حس کرد یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری بیشتر از همه، تو شوق محرم داری کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات آه.... امسال کجا خیمه ی ماتم داری بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد ذکر لبهای من غمزده هم "ای آقا" جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن ای فدای سر تو جان من و اجدادم یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد تازه از دست سنان و همه راحت شده بود روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد  تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد 🔸شاعر : ______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
کوچه را آب زدم با نم مژگان تری تا که شاید ز سفرکرده بیاید خبری صبح این جمعه نیامد پدرم گفت دگر انقدَر گریه نکن ، گریه ندارد اثری اینهمه جمعه به جمعه نگهت بر در ماند شده یکدفعه بماند به نگاه تو دری دل اگر همدم یارش نشود سنگ شود پس در این سینه نمانده است به غیر از حجری تا خود صبح نشستم دم در تا بلکه به دماغم بخورد عطر نسیم سحری لا اقل باد صبا عطر دمش را برسان که مرا هست ز هجرش غم و سوز جگری 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آب از تو می خواند که از تو آبرو گیرد از آبرویت آب هم باید وضو گیرد مجذوب حقی عارف از بهر سفر تا عرش  فرقی ندارد ذکر "زینب" یا که "هو" گیرد حرف دلم را تند می گویم اگر بانو ترسم که بغضم آید و راه گلو گیرد بر سفره ی لطفت گدا را مینشانی تا قدری نمک گیرت شود با سفره خو گیرد قدری نمک گیرم نما از سفره ی عشقت تا که تمام جان من از عشق بو گیرد ای کاش اشک بر مصیبتهات یک روزی سو سوی چشمان مرا از چارسو گیرد شیون کنید ای سنگ ها شاید که نگذارید در پیش چشم دخترش سر را ز مو گیرد چشمم سپید از اشک شد یک آشنا هم نیست عباس کو چشم مرا از شستشو گیرد؟  در قتلگاهش هم به فکر قاتل خویش است اصلا بعید است این حسین از شمر رو گیرد مهدی آل مصطفی یکروز می آید تا انتقام خون ما را از عدو گیرد 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
غصه نخور کبوتر ، دوباره پر می گیری ایشالا از فاطمه ، اذن سفر می گیری پر می زنی با گریه ، برای این گداها از حرم خاکیه ، زهرا خبر می گیری غصه نخور کبوتر ، تمومی داره دوری هر طوری باشه باید ، بریم بقیع یه جوری بریم با بال خاکی ، زائر مجتبا شیم آخه حسن غریبه ، آخه تا کی صبوری؟ زخم دل مجتبی ، توی کوچه نمک خورد نگو نگو که مادر ، بین کوچه کتک خورد میون درب و دیوار ، گذاشتنش نامردا یه بار شیشه داشتش ، سالم نموند ترک خورد غم دلمو شکسته ، خون روی در نشسته سینه ی یک پرستو ، با میخ در شکسته اشکای دونه دونش ، میریزه روی گونش میگه علی علی جان ، با نفسای خسته 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است قائم مقام حضرت زهرای اطهر است او فاطمه است ، فاطمه ی دیگر قم است عرش خدا به زیر قدم های او گم است او دختر است، دختر یک نور بی حد است او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است او شافعه است ، شافعه ی روز محشر است هستی ز اوست ، هستی موسی ابن جعفر است موسای این قبیله به او فخر می کند عالم به هر وسیله به او فخر می کند از کودکی عصای ولی خدا شده از هر بدی ، به دست خدایش رها شده از قلعه های علم و ادب ، درب، کنده است روح الامین به عرش علومش پرنده است حجب و حیا ز هر عملش آبرو گرفت مولا رضا ز آب وضویش ، وضو گرفت در بحر حق بسان سفینه است مرقدش و شعبه ای ز خاک مدینه است مرقدش خیل ملائکه همه حیران درگهش امثال بهجتند غلامان درگهش 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————