eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
523 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار _____________________ عصرِ دهم است و کربلا خاموش است زینب که به گردابِ بلا مدهوش است شد باغِ گلِ یاس تمامی پَرپَر خون از رگِ هفتاد و دو تن در جوش است با نیزه روَد راسِ شهیدان تا شام از عرش صدای زمزمِ چاووش است گویا که شده محشر کبرا بر پا بین منظره ی عرض و سما مخدوش است از یک طرفی دامن طفلی می سوخت از یک طرفی زمزمه ای در گوش است! هر خیمه بسوزد ز شرارِ آتش عصرِ دهم است و کربلا خاموش است 🔸شاعر: ______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار _____________________ شد غرق در غم روزگارت عمه جانم خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم بر روی تل، در غربتِ شام غریبان ایکاش بودم در کنارت عمه جانم تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی مرهم برای حال زارت عمه جانم جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی دیدم گره خورده به کارت عمه جانم مانند قلبت چند جای چادرت سوخت در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم چشم عمو عباسمان را دور دیدند شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم بین تمام داغ هایی را که دیدی می سوزم از داغ اسارت عمه جانم! 🔸شاعر: ______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار _____________________ حرم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید در این دنیا دگر مانند من مضطر نمی آید رسانید این خبر را بر سر آشفته روی نی که خار رفته در پای رقیه در نمی آید نمی دانم چه باید کرد کار خواهر تو نیست میان دیده ی انظار بی معجر نمی آید عقیقی از تو غارت رفته و خلخال هم از ما به دست و پای اولاد علی زیور نمی آید بیا آرام کن قلب ربابت را بگو بانو رها کن فکر آن قنداقه را اصغر نمی آید خبر بردن به لیلا از علی اکبر بود مشکل خودت هر طور می خواهی بگو اکبر نمی آید تو را هر طور باشد می برم آخر به جایی که دگر نعل سُتوری بر تن بی سر نمی آید سری را که به روی دامن زهراست جای او تنور خانه ی خولی و خاکستر نمی آید 🔸شاعر: ______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار _____________________ بابا حسین بعد تو دنیا تمام شد رفتی و روزهای خوش ما تمام شد آنجا که شمر آمد و بر سینه ات نشست زینب شبیه شمع همانجا تمام شد تو ظهر جان سپردی و رفتی عزیز من اما غروب بود که دعوا تمام شد نیز عمیق بود سه شعبه دقیق بود عمر تو پیش دیده زهرا تمام شد یادت که هست موی مرا شانه میزدی باباحسین گیسوی زیبا تمام شد باید رباب فکر جدیدی کند پدر دیگر گذشت، دوره لالا تمام شد بابا بیا به مردم این کوچه ها بگو خلوت کنید وقت تماشا تمام شد 🔸شاعر: ______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
۸ (حضرت زهرا س) ‏(۷ شام غریبان) بر دخت پیغمبر بود شام غریبان حیدر بگرید بهر او با قلب سوزان رفته ز دنیا،دختر طاها بزم عزا شد،خانه ی مولی آه و واویلا۲ امشب علی مرتضی قلب شکسته کنار قبر فاطمه تنها نشسته ریزد دمادم،اشک دو دیده کنار قبر،یار شهیده آه و واویلا۲ امشب علی مرتضی باشد عزادار به یاد زهرا می کند گریه ی بسیار گوید به گریه،ای همسر من از چه برفتی،تو از بر من آه و واویلا۲ ای که تو بودی از پیمبر یادگارم رفتی امید مرتضی من بی قرارم بود و نبودم،سوزد وجودم بهر تو گریم،یاس کبودم آه و واویلا۲ عزای زهرای علی در خانه برپاست با کودکانش مرتضی گریان زهراست گوید ز تو من،شرمنده هستم تو رفته ای و،من زنده هستم آه و واویلا۲
۵ (حضرت زهرا س) ‏(۷ شام غریبان) در جنان کوثر بود خونجگر حیدر بود بر فاطمه امشب،شام غریبان است حسین بود گریان،زینب پریشان است مظلومه یا زهرا۲ گشته امشب شام غم صبر حیدر گشته کم بی فاطمه خانه،گردیده غمخانه قامت او خم شد،از داغ ریحانه مظلومه یا زهرا۲ اشک حیدر شد روان شد بهار او خزان علی ز سوز غم،بیمار هجران است یا زهرا یا زهرا،ذکر یتیمان است مظلومه یا زهرا۲ ای خداوند مبین گشته حیدر دلغمین یاد رخ گلگون،علی بود محزون گرید حسین او،زینب شده دلخون مظلومه یا زهرا۲ در کنار قبر او کم شده از صبر او گوید سخن حیدر،با دخت پیغمبر شرمنده ام از تو،فدایی حیدر مظلومه یا زهرا۲ بی تو حیدر شد غریب گشته ام من بی شکیب شمع فروزانم،آرامش جانم خانه بدون تو،گردیده زندانم مظلومه یا زهرا۲
۲۶ (حضرت زهرا س) ‏(۷ شام غریبان) گل حیدر گل حیدر،شده شام غریبانت کنار قبر پنهانت،علی گردیده گریانت غریبم من غریبم من۲ پس از تو فاطمه جانم،علی شد بی قرار تو شب شام غریبانت،نشستم بر مزار تو غریبم من غریبم من۲ صفای خانه ی حیدر،گل و ریحانه ی حیدر پس از داغ تو غرق غم،شده کاشانه ی حیدر غریبم من غریبم من۲ کنار این مزار تو،علی بزم عزا دارد بسوزد از غم هجران،به لب شور و نوا دارد غریبم من غریبم من۲ تو بودی در همه عمرم،گل حیدر همه هستم بمیرم از برای تو،چرا رفتی تو از دستم غریبم من غریبم من۲ کنار تربتت حیدر،ز تو گردیده شرمنده زند ناله از این ماتم،تو رفتی و منم زنده غریبم من غریبم من۲ کنار قبر تو زهرا،بگشته جان من بر لب شده خونین دل زارم،ز اشک و ناله ی زینب غریبم من غریبم من۲ زند ناله به یاد تو،حسن نور دو عین من شب و روز از برای تو،کند گریه حسین من غریبم من غریبم من۲
۴۲ (حضرت زهرا س) ‏(۷شام غریبان) فاطمه جان شام غریبان شد علی گریان ز داغ هجران شد در کنار مزار تو زهرا اشک حیدر روان چو باران شد گل حیدر یا فاطمه جانم۳ ای صفای خانه ی من زهرا روح من ریحانه ی من زهرا سوزم و گریم و بنالم من رفته ای از خانه ی من زهرا گل حیدر یا فاطمه جانم۳ دلی خون غرق مبتلا دارم در کنارت بزم عزا دارم ای صفابخش خانه ام زهرا بر روی لب شور و نوا دارم گل حیدر یا فاطمه جانم۳ بعد تو بی یار و غریبم من خسته ام بی یار و حبیبم من در کنار قبر غریب تو فاطمه بی صبر و شکیبم من گل حیدر یا فاطمه جانم۳ تو که بودی همیشه یار من جان خود کرده ای نثار من گشته ام بی تو خسته و تنها چرا رفتی تو از کنار من گل حیدر یا فاطمه جانم۳ در کنار تو گشته جان بر لب روز من گشته بی تو چونان شب بسوزاند دل شکسته ی من ناله های روز و شب زینب گل حیدر یا فاطمه جانم۳
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی ای به قربان علی و ای به قربان علی سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی من که شبها می‌رسم تا صبح بارانی شوم چشم خود را می‌سپارم دستِ باران علی عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا مادرم زهرا بزرگم کرده  با نان علی خوش بحال بچه‌های بی کسِ آن روزها حسرت ما هست  و خوابی روی دامان علی مثلِ زینب  مثلِ عباس است  مثلِ اکبر است هرکه امشب می‌شود پاره گریبان علی یک طرف ام‌البنین و یک طرف سوزِ رباب گریه‌ی ما را در آورده شبستان علی گوشه‌ای پیراهن بابای خود را باز شُست ام‌الکثوم است و این شامِ غریبان علی مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن آه می‌سوزد جگرهای پریشان علی وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی خضر اُفتاده زمین  جبریل اُفتاده زمین اصلا امشب می‌شود این خانه ویران علی اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن یک کفن را می‌کشند آرام بر جان علی سر به تابوتِ پدر می‌زد حسن می‌زد حسین وای از عباس و از تشییع پنهان علی بعد از این باید برای کربلا آماده شد آخرین روز است زینب بود مهمان علی آخرین حرفی که می‌زد با یتیم کوفه بود گفت روزی می‌رسند اینجا یتیمان علی کوفه  بعد از من مدارا کن  تو با سرنیزه هات کوفه جان زینب و جان تو و جان علی مجلس نامحرم طشت زر  و جانم حسین کاش جایش بشکند آنروز دندان علی * * "ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن"* نام ما ثبت است از اول به دیوان علی هر زمانی که نجف می‌خواهم اما جور نیست با قطاری می‌روم سمت خراسان علی با علی ما آمدیم با علی جان می‌دهیم خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی 🔸شاعر: ____ درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/837681153C9f308c7543 اشعار آیینی سروش⬇️ https://splus.ir/shersabkmaghtal روضه نشینان سروش ⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan ابر گروه یاران امام زمان ( عج) با مشارکت ۵۰۰۰ نفر اعضاء https://splus.ir/ghaem113 🚩
🏴 اشعار ========================== راه ما با سر تو تا به خرابه‌ست بلند  بعد تو بر حرمت شامِ عذاب است بلند علم میر سپاه تو اگر افتاده‌ست پرچم عفت و ایثار و حجاب است بلند   وقت آن شد که تنت را بگذارم بروم  آه عباس کجایی که رکاب است بلند؟ بر سر دخترکانت عوض سایه‌ی تو نعره‌ی حرمله‌ی خانه خراب است بلند با وجودی که نفس‌های همه سوخته است بین این سوختگان، آهِ رباب است بلند ترسم این بود یتیمان تو را گم بکنم  دشمنت گفت نترسید! طناب است بلند کودکانت همه با گریه ز من پرسیدند  از سم اسب چرا بوی گلاب است بلند؟؟ با وضو از همه سو وارد گودال شدند  بود فریاد «ثواب است، ثواب است» بلند 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ========================== عصر در آتشِ خیمه دل پیغمبر سوخت آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها گوشه‌ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت وسط سرخی آتش دل زینب اما یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت بعدها کنج خرابه به پدر دختر گفت: تو نبودی کمکم، روی سرم معجر سوخت از غم سوختن اهل حرم بود اگر نیمه‌شب آمد و در کنج تنور آن سر سوخت خیمه‌ها سوخت و باد آمد و خاکستر رفت دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت دید آزاد شده آب! ولی طفلش نیست ناله زد از جگر و یاد لب اصغر سوخت 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ========================== گفت بسم الله و نازل گشت عرش از روی زین راویان گفتند افتاده‌ست از سمت یمین می‌زنندش آن کمانداران به تیر سهمناک واین عربها دستهاشان پر ز سنگ سهمگین امت پیغمبرند اینان که سنگش می‌زنند این چنین از احمد مختار شد شرمنده دین آن‌که روزی جایگاهش سینه‌ی محمود بود حال بین مسلمین سر می‌گذارد بر زمین عرشیان را نیست پروا از حوادث، پس چرا چشم های خویش را بسته‌ست جبریل امین فضه آنجا بود اما لحظه‌ی ذبح حسین مادرش فریاد می‌زد یا امیرالمومنین! این حسین توست: زیر نیزه‌ی تیز سنان این حسین توست: زیر چکمه‌ی شمر لعین این حسین توست: خلقی می‌کِشندش آن‌چنان این حسین توست: جمعی می‌کُشندش این‌چنین این حسین توست: عریان روی خاک افتاده‌ است این حسین توست: رأسش را به روی نی ببین از نجف برخیز و بنگر رشته‌های گردنش پاره شد در زیر تیغ خصم، یا حبل المتین تکه های پیکر او زیر سم اسب‌هاست پاره‌ی پیراهنش در دست های آن و این جسم بی سر را که جانی نیست بین پیکرش خود دلیلش چیست پس این ضربه‌های آخرین در هجوم بی امان کوفیانِ دزد و هیز دخترانش را پناهی نیست غیر از آستین دخترت بر روی خاک افتاد و دورش دشمن است یا علی! برخیز هنگام عبا آوردن است 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————