eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
523 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه ، از دار دنیا تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تار أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته ڪار و بار أُمِّ إِسحاق امشب ملائڪ به تماشایت نشستند امشب ڪه هستی در ڪنار أُمِّ إِسحاق در چشمهای تو نجابت خانه ڪرده ای سوگلی باوقار أُمِّ إِسحاق دختر به خوبی تو این دنیا ندارد غمخوار بابا ! خانه دار أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقینا خورشید زاده ! شاهڪار أُمِّ إِسحاق بی شڪ به دنبال ڪمالات است اگر ڪه بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثار أُمِّ إِسحاق ڪل میڪشم امشب به یمن مقدم تو ڪف میزنم به افتخار أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه ات می آید از راه با یاد تو مستم تَوَڪَّلتُ عَلَی الله خورشید روی بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماه شب های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو یا اینڪه تو گرم تماشای حسینی سر تا به پا آیینه ی مادربزرگی هانیه ، حسنا ، زهره ، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت ڪرد "حورای حسینی" با مادری هایی ڪه ڪردی میتوان گفت در ڪودڪی أم أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یڪ عمر رؤیای حسینی دل میبرد چادر نمازت از ملائك مأموم شبهای مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب ڪبری نه صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده ! خیر مقدم ارباب زاده ! شاهزاده ! خیرمقدم روحی لطیف آڪنده از احساس داری قلبی پر از مهر و دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتما در هر نفس هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ ڪس ڪاری نڪردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به ڪوه انگار بانو تا تڪیه ای بر شانه ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون ! نگاهی به عوام الناس داری ؟ جودِ حسن ، مهرِ علی ، احسانِ زهرا در تو نهفته ، بی گمان "میراث داری" آيینه دار نور ناب پنج تن تو زهرا ، حسین و مرتضی ، احمد ، حسن تو از عزم جزم ات دشمن احساس خطر ڪرد گوش فلڪ را هم رجزهای تو ڪر ڪرد آنقدر ای بانو بزرگی ڪه برایت هجده سر بر روی نی سینه سپر ڪرد محڪم قدم برداشتی عالم به هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر ڪرد شمشیر دشمن پیش تو از ڪار افتاد با شیوه ی تدبیر تو ڪلی ضرر ڪرد با ناله ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر ڪرد ... با همت ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر ڪرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعا ڪاری ڪه خشمت با بساط زور و زر ڪرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در ڪرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه ات امروز عالم را خبر ڪرد با گرد و خاڪ چادرت محشر به پا شد ڪرببلا با همت تو ڪربلا شد یا خود بخشڪان ریشه ی جور و ستم را یا ڪه به من بسپار شمشیر دو دم را "هَیهاتْ مِنَّ الذِّلّه" ام معنی اش این است از ڪودڪی نذر غمت ڪردم سرم را گلدسته هایت روی چشمم جای دارند دلواپسم این بارگاه محترم را قربانی راهت شدن مرزی ندارد مهرت ڪشانده هم عرب را هم عجم را عشق حرم ، شوق شهادت جمع ڪرده در صحن تو افغانیان با جنم را اهل امان نامه نه ، عباس تو هستم از من پذیرا باش دستان قلم را من إرباً أربا هم شوم روزی به دشمن هرگز نخواهم داد ڪاشی حرم را یڪ صبح جمعه منتقم می اید از راه در دست مهدی میدهد رهبر علم را قطعا نه تنها شهر خان طومان ڪه آن روز آزاد خواهد ڪرد مولا "قدس" هم را بر هر ستون "مسجد ألاقصی "نویسم با اذن او شعر شریف محتشم را باز این چه شورش است ڪه در خلق عالم است 🔸شاعر: ____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️