ترجیح بند میلاد حضرت ولیعصر عج
دل خروشِ خویش را شوریده بر سر میزند
سر هوای خویش را بر پای باور میزند
می رهد تا اوجِ اوجّ آسمان پر میزند
پرسه در هفت آستانِ عشق دلبر میزند
بازمین و آسمان ساغر به ساغر میزند
ساغر از پیمانۀ پیمانِ کوثر میزند
عشق، پیغام دل انگیز حضور آورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
ساقی اذنم گر دهد دربانِ این میخانه ام
بر سرِ پیمان اوّل مست این پیمانه ام
تا ابد کلب نگهبانِ همین کاشانه ام
شمع عشق اینجاست من هم گرد آن پروانه ام
بانوای أیّهَاالسّاقی ز خود بیگانه ام
هرچه باداباد پاگیرِ دل دیوانه ام
ساقی از عرش خدا جام طهور آورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
گوش دل واکن شنو آوای جبرائیل را
گوش کن گلنغمه های شاد عزرائیل را
گوشه ای از شور شعر ناب میکائیل را
بشنو از جان نغمۀ زیبای دردائیل را
بانگ آرد نغمه های حلق اسماعیل را
می دمد در خویش گویا صور اسرافیل را
در زمین و آسمان شورِ نشور آورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
بازهم با خود نسیمی مژدۀ گل آوَرَد
همره خود صوت عطرآگین بلبل آورد
بازهم سرَّ حدیث سرو و سنبل آورد
باز نَقلِ راکبِ کرّار دُل دُل آورد
بار سنگینِ امانت را تحمّل آورد
مژدۀ صبحِ ظهورِ مُصلحِ کُل آورد
بانگ وحی إنجیل و تورات و زبور آورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
عطر یاس رازقی از هر طرف حسّ میشود
یاس زهرا س زینت آغوشِ نرجس میشود
بزمِ اهل آسمان را ماه مجلس میشود
انبیا را لحظۀ موعود، حادث میشود
آسمان عنبر نشان از عطرِ نرگس میشود
بختِ توبه باز شد، دل حُرّ و عابس میشود
حق به شهر توبه اش بابِ غرور آورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
دختر شمعون به این دنیا بهشت آورده است
باب رحمت بهر هر زیبا و زشت آورده است
مِهر مسجد ماه محراب کنشت آورده است
ماه احمد سیرت و زهرا سرسشت آورده است
از ازل هرآنچه حق زیبا نوشت آورده است
ساکنان این جهان را سرنوشت آورده است
نوعروس فاطمه دریای نور آورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
ذکر اهل آسمانها و زمین ذکر حق است
در پیِ میلاد مسرور ولیّ مطلق است
هر دل آواره بر نور ولایش ملحق است
مثل دستان عمو بر دستهایش بیرق است
بر لبِ هر هاتفی آوای إذْجٰاءَالْحَق است
بر نجات اهل عالم یک نگاهش زورق است
زورقی که همرهش سنگ صبور آورده است
بر دوعالم مژدۀ فصل ظهور آورده است
نو عروس فاطمه لطف و صفا آورده است
معنی وَالْفَجر و شرحِ إنّّمٰا آورده است
کعبه ای دیگر به شهر سامرا آورده است
حجْر و رکن و مروه و سعیِ صفا آورده است
روحِ زمزم، جانِ میقات و منا آورده است
جلوۀ هر پنج تن، آلِ عَبٰا آورده است
شعر عشق آورده و در اوج شور آورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
میرسد تا این جهان را مملو از شهدی کند
قلبها را پر ز عطر ناب هم عهدی کند
بهر ایجاد عدالت در جهان جهدی کند
نسیۀ فردای جنّت را چنان نقدی کند
گرم از انفاس خود این دورۀ سردی کند
تا طنین انداز گلبانگِ أنَاالْمَهْدی کند
وقت میقات است و حق نوری ز طور اورده است
بر دوعالم مژدۀ صبح ظهور آورده است
#مجتبی تاجیک "ساده"
@rozeneshinan
صلّ اللّٰهُ عَلیکِ یٰا عَمَّةَ المَهدی عج یٰا رُقَیّــة س
ای رُخت آیات قرآن کریم
سِرِّ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم
ای ز رویت نور زهرا س مُنجَلی
نور چشمانِ حسین بنِ علی ع
ای به حق خیرُالنِّسٰا را آینه
تابشِ نور حق از این روزنه
چشمهایت قبلۀ حور و ملَک
سفرۀ فیضِ الٰهی را نمک
ای سروشِ عشق در گوش حسین ع
زینتِ گلزار آغوش حسین ع
روز و شب زمزم گرفته زمزمه
بر لبش نامِ تو را چون فاطمه س
عزّتت معنیٰ نماید جاه را
آیۀ ألْعِزَّةُ لِلّٰه را
ای نگاهت همچو لبخندت ملیح
ماتِ إعجاز سَراَنگُشتت مسیح
همچنان زهرا س تو هم اُمِّ أبی
کٰاشِفُالْکَرْبِ حسین و زینبی
بوی مویت عطر ناب یاس بود
مست بویت حضرتِ عبّاس بود
نورِ مه را نور لبخندت شکست
تا در آغوشِ علی اکبر نشست
ای نگاهت چشمۀ لُطف و کرم
مایۀ آرامش أهلِ حرم
صبر را صبرِ تو معنا میکند
کربلا را عرش اعلیٰ میکند
ای حسین بن علی را هست و بود
مٰا رَأَیْتِ عمّه از نورِ تو بود
ای صدای غربتِ خَیْرُالْأنام
عشق در حُبِّ تو باشد، وَالسَّلام
سوگ بر چشم تو باشد بیقرار
داغ از اشکِ تو دارد اعتبار
آبرویت آبروی آب بُرد
از دلِ سقّای دلها تاب برد
پرتوِ روی تو مهتابِ زمین
انعکاس نور زَیْنُ الْعٌابدین
خاک پایت قبلۀ عرش برین
رشته ای از چادرت حَبْلُ الْمَتین
خاک پایت سَرمۀ چشمِ ملَک
در تو پیدا سِرِّ أللّٰهُ مَعَک
#مجتبی تاجیک "ساده"
@rozeneshinan
یٰا أبٰاعَبدِاللّٰهِ الحُسَین علیه السَّلام
عشق از ذات خدا زاده شد و گفت حسین
اشک در جام بلیٰ باده شد و گفت حسین
دل همانروز که با حُبّ علی می آمیخت
زیر پای همه سجّاده شد و گفت حسین
همّت آمیخت به ایثار و شرافت، آنگاه
زینت لحن هر آزاده شد و گفت حسین
امر آمد که به دریا بزند نوح، که او
بهر این حادثه آماده شد و گفت حسین
عِلم را تا به ملک خواست بگوید آدم ع
همه در یک کلمه ساده شد و گفت حسین
دست از پیکر خونین علمدار حرم
مثل یک شاخۀ افتاده شد و گفت حسین
گره عشق ، به زلف غم او بست خدا
اوّلین مرثیه خوان غم او هست خدا
مستی عشق بوَد جرعهای از جام حسین
سفرۀ رحمت حق وا شده با نام حسین
حرمِ أمن إلهی ست که با حُلِّۀ عشق
بر لبش تلبییه بسته ست به احرامِ حسین
زمزم و رکن و منا زمزمه دارند مدام
زیر لب قِصّۀ پر غُصّۀ آلام حسین
می کند بر همه کس نالۀ فطرس ثابت
سُرمۀ چشم ملَک هست ز أقدام حسین
دین به ایثار حسین زنده شده ، از اینرو
ما مسلمان شدگانیم به اسلام حسین
بهترین نعمت حق بر دل أهل ایمان
شور پنهان شده ای هست ز آلام حسین
داغ او غصّه به جان همه عالم زده است
به دل عالمـــیان شــور محــرّم زده است
عشق را بندۀ خود، روز أزل کرد حسین
خاک را هم به زر ناب بدل کرد حسین
تا قدم زد به جهان با نظر حضرت حق
هر چه تلخی به زمین بود عسل کرد حسین
سَکَنات و وَجَنات و حرکاتش او را
در زمین آینۀ عَزَّوَجَلّ کرد حسین
آنچه را وعده به ایثار نموده ست خلیل
همه را از کرم خویش عمل کرد حسین
هر چه در مسئلۀ عشق گره بود فقط
با نگاهی همه را یک شبه حلّ کرد حسین
بس همه عمر فقط شوق خدا در دل داشت
بینِ خون خنده به دیدار أجل کرد حسین
عشق قدر دگری یافته از کار حسین
ثبت در دفتر دلها شده آثار حسین
بال و پر های ملائک همه فرش قدمش
کعبه تکبیر زند سوی رواق و حرمش
ضربان دل عشّاق بوَد نام حسین
قبلۀ أهل نظر جلوۀ ابروی خمش
باب فیّاض إلهی ست، که در روضۀ او
رزق ما می رسد از سفرۀ لطف و کرمش
ما کجا، سفرۀ إحسان حسین بنِ علی
انبیاء لقمه گرفتند سرِ خوان غمش
جسم مُرده ، اگر إحیا ز مسیحا می شد
قلبها زنده کند فیض مسیحای دَمش
نه فقط شیعه که در هر طرف این عالم
هر که آزاده بوَد ، هست به زیر علمش
لطف، یک قطره ز دریای خصالش باشد
عشق و ایثار و وفا رهن کمالش باشد
شکر حق از ازل این نوکری آداب من است
این هم از لطف کریمانۀ ارباب من است
در شب وحشت قبرم که نباشد نوری
نور چشمان حسین است که مهتاب من است
خاک پای همۀ گریه کنان غم او
بین دریای شرف گوهر نایاب من است
مست مست از سر پیمان الستم که در آن
مشک سقّای حرم جام مِی ناب من است
روضۀ اصغر او روزیِ ما را کافیست
که گدایی درش غایت القاب من است
هر زمانی که مهیّای عبادت بشوم
بیرق سرخ حسینی ست که محراب من است
(این حسین کیست که عالم همه دیوانۀ اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانۀ اوست)
#مجتبی تاجیک « ساده »
#اجرا_نشده
#شاعرین_با_اخلاص
#روضه_نشین
#درگاه_شاعران_روضه
#نشینان
#تمامی_سبکها_در_سایت_روضه_نشینان
#بروزترین_سبک_شعرهای_مداحی_در_تلگرام
❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور
✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️
✅با روضه نشینان بروز باشید
👇👇👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
تقدیم به شیرمردان یگان ویژه ناجا :
در صبرِ نجابت سخن از توطئه گفتند
در باد توهّـم زدگی یکســــره خفــتند
با نعـــرهی شـــیران یگان ویژه به واللّٰه
این خیل شــغالان همه از زوزه بیفـتند
#مجتبی تاجیک «ساده»
#اجرا_نشده
#شاعرین_با_اخلاص
#روضه_نشین
#درگاه_شاعران_روضه
#نشینان
#تمامی_سبکها_در_سایت_روضه_نشینان
#بروزترین_سبک_شعرهای_مداحی_در_تلگرام
❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور
✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️
✅با روضه نشینان بروز باشید
👇👇👇👇👇👇👇
@rozeneshinan
رمضــــان با دلِ توّاب چه حــــالی دارد
ســـحر و دیدۀ بیخواب چه حالی دارد
روزها گرم و لبِ تشنه به هنگام عطش
روزه با روضـــۀ ارباب چه حــالی دارد
#مجتبی تاجیک «ساده»
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر زهرا
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درک معنی نامش نمیرسد هرگز
"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام بس او را که "مادر زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زن برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اممومنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرش خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواستهی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعهی محشر
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
#مجتبی_خرسندی
#امالمومنین
#حضرت_خدیجه_سلاماللهعلیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@rozeneshinan
روز نهـــــم روزه شـــــــــــد و یار نیامـــــد
بر منتظــــــــران لحــــــظهٔ افــــطار نیامد
لب تشنه چونان صاحب مرثیه ، بخوانیم
( ای اهـــل حــــــــرم میر و علمــــــــدار نیامد )
#مجتبی تاجیک «ساده»
مبهوت شــود عــقل ز اعمال خــــدیجه س
عشق است فرومانده به احوال خدیجه س
این حرف رسول ص است که احیاگر اسلام
شمشیر علی ع بوده و امــــوال خدیجه س
#مجتبی تاجیک «ساده»
@rozeneshinan
Hoka:
سحر از دل نوای عشق سر داده
شدم مجنون و دلداده
ردای زهد بنهاده
نمودم مست از جام ازل اینک
قیام از پای سجّاده
کنم افطار امّا با می و پیمانه و باده
به ذکر یاعلی و یا عظیم و
یا غفور و یا رحیم آغاز کردم دفتر دل را
غریق بحر غم بودم
که طی کردم مراحل را
و پیدا کرده ساحل را
که دور از خویش سازم دور باطل را
رسیده نیمهٔ ماه خدا، ماهی شده پیدا
سحر با عطر ناب حضرت طاها
ز هر سو نفحه ای جاری شده از حنجر مولا
زمان آورده در خاطر خروش عَلَّمَ الأسماء
فلک در تاب و تب افتاده یاد لَیلَةُ الأسریٰ
زمین در خود نمی گنجد از این شور و از این غوغا
که باشد میزبان مقدم دردانهٔ زهرا
حدیث عشق می جویم
ره آمال می پویم
خدا را شکر می گویم
که در این لحظه ها آیات رحمان و رحیم آمد
سروش عشق همراه نسیم آمد
وَ از هر سوی عالم عطر جنّاتُ النَّعیم آمد
بشارت همره لطف عمیم آمد
خبر از حُسن احسان قدیم آمد
به بیماران حکیم آمد
امیران را زعیم آمد
فقیران را نعیم آمد
چه غوغایی شده برپا
که میلاد کریم بن کریم بن کریم آمد
رسیده تا که نور چشم خَتمُ المُرسَلین باشد
عزیز جان اُمُّ المُؤمِنین باشد
که میراث أمیرُالمُؤمِنین باشد
اگر چه بین سرداران دین تنهاترین امّا
مُذِلُّ المُشرِکین باشد
مُعِزُّالمُؤمنین باشد
تمام فَخر مخلوقات
در بینِ سَمٰاوات و زمین باشد
رسیده نیمهٔ ماه خدا
افطار طعم قند و خرما و عسل دارد
به روی منبر گل
بلبل طبع بلندم شوق ایراد غزل دارد
سخن از صبح زیبای ازل دارد
که شور نغمهٔ خَیرُالعَمَل دارد
تمنّای کرامت از کریم لَم یَزَل دارد
سخن از مدح سردار جمل دارد
که در بین کریمان دو عالم نیست میزانش
هزاران حاتم طایی
گدای لطف و احسانش
به صبر و حلم
ایّوب نبی طفل دبستانش
وَ صدها یوسف مصری اسیر روی تابانش
ذبیح الله باشد فدیه بهر عید قربانش
سلیمان نبی در بارگاه قدس دربانش
کلیم اللّٰه، حیرانش
مسیحا در پی تعلیم درمانش
وَ باشد خضر، دنبال نَمی از آب حیوانش
عجب نوری، عجب شوری
عجب غوغای مستوری
عجب رؤیای مقدوری
که در خاطر ضریحی ساختم
از دُرّ و یاقوت و زبرجد
گنبد و گلدسته از الماس و
سنگِ فرش از مرمر
که گردد بارگاه زادهٔ کوثر
بقیعی را تصوّر ساختم
با گنبد و با پنجره فولاد
از پایه بقیعی روشن و آباد
گردیده رها از دست عمّال یهود، آزاد
همچون مشهد ما
روشنای گنبدش تا آسمان باشد
وَ هر سو صحن آن در ازدحام زائران باشد
پس از بیت الحرام و گنبد خضراء
هر حاجی طوافش دور آن باشد
وَ بین هر رواقش هیأتی از عاشقان باشد
امامت در نماز صحنها
بر عهدهٔ صاحب زمان(عج) باشد
به لطف حضرت حق می رسد آنروز
روزی که نماز صبح، در صحن بقیع و
ظهر و عصرش کربلا
مغرب میان مَسجِدُالأقصاست.
#مجتبی تاجیک «ساده»
@rozeneshinan
اسر رمز و راز این دو بیتم
نماند لنگ در محشر کُمیتم
که پای سفرهی فیض إلهی
نمک گیر کریم أهل بیتم ع
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
ألسَّلامُ عَلَيْكَ یٰا کَریم أهل البَیت عَلَیهِالسَّلام
بوی عشقم که به گیسوی نسیم آمده ام
یاکریمم که به درگاه کریم آمده ام
سینه ام سینۀ سینا شده در حسرت نور
سینه سوزان به تمنّای کلیم آمده ام
قاری مصحف عشقم، به خط حُسنِ حسن
محو این آیۀ رحمان ورحیم آمده ام
کرده ام دست گدایی سوی این خانه دراز
به کرمخانۀ إحسانِ قدیم آمده ام
من فقیربن فقیرم که به هنگام نیاز
به در لطف کریم بن کریم آمده ام
دردمندم که به دنبال مسیحا دمِ خویش
بهر درمان به در بیت حکیم آمده ام
داده ام شاخه گلی «ساده» به ارباب کرم
که به امید رهایی ندیم آمده ام
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
اسر رمز و راز این دو بیتم
نماند لنگ در محشر کُمیتم
که پای سفرهی فیض إلهی
نمک گیر کریم أهل بیتم ع
#مجتبی تاجیک «ساده»
دینم بدون حبّ تو امضاء نمی شود
در کلّ خلق مثل تو پیدا نمی شود
هر روز روشنایی خورشید این جهان
بی پرتو رخ تو هویدا نمی شود
حاتم که شهره گشته به جود و کرامتش
انگشت کوچک تو هم آقا نمی شود
گیرم که فرقه ها همه آیین حق شوند
دین بی ولای تو که تولّا نمی شود
گیرم که ره دهند ز هر فرقه در بهشت
بی تو بهشت جنّت اعلی نمی شود
می برده حتم وقت مداواش نام تو
عیسی که بی دم تو مسیحا نمی شود
آدم به عشق روی تو آن سیب خورده است
وَر نه نبی که بســــتۀ دنیا نمی شــود
آقا بدون اذن دخــــــــــــول بقیع تو
درب جنان به روی کسی وا نمی شود
جز تو به صلح عالی و غیرتمدار خود
کس موجـــــب مذلّت اعدا نمی شود
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
رمضان است و برازنده تر از هر عملی
ذکر عشق است بر این سفرۀ فیض ازلی
روزه داریم و به هنگام عطش میخوانیم
به فدای لب عطشان حسین بن علی ع
#مجتبی تاجیک «ساده»
باشـــد که خـــــدا باز عطایم بنماید
آراســــــــــــته با نـور ولایم بنمـــــــاید
باشد که ز فهرست عناوین دوعالم
خــــاک ره زوّار رضــــــــایم ع بنمـاید
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
باشـــد که خـــــدا باز عطایم بنماید
آراســــــــــــته با نـور ولایم بنمـــــــاید
باشد که ز فهرست عناوین دوعالم
خــــاک ره زوّار رضــــــــایم ع بنمـاید
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
فـــــطر آمده با فــــیض نزول برکات
عید رمــضان است و حساب حَسَنات
تا عیدی شیعه بشود صبح ظـــــهور
بر قامت دلربای مهدی عج صـــلوات
التماس دعا. به حرمت عید فطر حلال بفرمایید.
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
ای درگهت پناه تمام غزال ها
ای انعکاس چشمۀ چشمت زلال ها
شمس الشُّموس عالمی و قبله گاه دل
منّت پذیر روی جمیلت جمال ها
ای هر صدای نغمۀ نقّاره خانه ات
آیینه دار صوت اذان بلال ها
صدها گره خورد به گره های ابرویت
ممکن کنی به گوشۀ چشمی محال ها
سلطان عالمی و من اینگونه مفتخر
هستم گدای درگه لطف تو سال ها
بالاتر از تمامی شاهان عالم است
بر سینۀ غلامِ غلامت مدال ها
با افتخار حور و ملک فرش می کنند
در زیر پای زائر قبر تو بال ها
در ازدحام جملۀ حاجات زائران
پاسخ دهی به یک یکِ قال و مقال ها
ای شرح هشتم از شجر حلم و معرفت
سر می زند ز مکتب عشقت نهال ها
هر پرتوِ تو را به تماشا نشسته اند
در امتداد پرچم سبزت هلال ها
ای هر رواقت آینۀ إِهْدِنَاالصِّراط
از صحن تو گذشته مسیر کمال ها
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
ما را چه به خرداد و چه دی،ختم کلام است
دوران بزن در رو در این ملک تمام است
صدبار اگر خون چکد از خاک ورامین
این شهر کفن پوش بدنبال امام است
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
گشودم به مقابل سحری صفحهٔ قرآن
که تلاوت کنم آن لحظهٔ حساس
کمی آیهٔ إحساس
وگفتم که أعوذ
بِربِّ الْفَلَق و ناس، اِله و مَلَکِ ناس ،
در آن صبحِ پُر احساس
که شد چشمۀ چشمم پر الماس
پیِ خلوتِ دِنجی
که کند راحتم از هر غم و رنجی
نشستم دلِ غمدیده به کُنجی
که نسیمی خنک از مشرقِ ایران
به سر و صورت من خورد
نسیمی که در آن بوی خدا بود
و مرا تا حرم امن رضا برد
به همراه نسیمی که
درآمیخته با عطر حرم باز
دلِ خسته به پرواز
درآوردم و آغاز
نمودم سفری را که به اعجاز
در آن چشم سرم بسته و با چشم دل خویش
و خالی شده از ماتم و تشویش
شدم راهی دربار کرامت
که پی عرض ارادت
بزنم بوسه به خاک قدم
حضرت سلطان خراسان
که به ناگاه مرا هاتفی از غیب صدا زد:
که الا حاجیِ حج فقرا حجّ تو مقبول و
بوَد سعی تو مشکور
که در خانۀ معمور
شدی مُحرمِ بیتُ الْحَرَمِ نور
صدایی که چنین خورد به گوشم
که برآورد به جوش و به خروشم
وَ ربود از سر من یکسره هوشم
وَ بفرمود بشارت که دلت غرق تولّاست
و فرمود که این سینه حریم حرمِ زادۀ موساست
دَم و بازدَمش پاکتر از فیض مسیحاست
تو گویی که همان کعبه وَ یا مَسجدُالْأَقصٰاست
وَ یا دِیْر و کِنِشْت است و کلیساست
به هر کیش که باشی به خدا مَأمَنِ دلهاست
فراتر ز هَر اندیشه و رؤیاست
که با حکمِ روایات و تفاسیر
همان جنّت اعلاست
چه حالی شود این لحظه
از این فاصلهٔ دور
که در خاطر خود روبری پنجره فولاد
زدم زانو به حکم ادب و دست به سینه :
که سلام ای پسر عالیِ اعْلیٰ
گل گلشن طاها و جگرگوشهٔ زهرا س
سلام ای حرمت خوبتر از عرش معلّیٰ
سلام ای همه ایمان وتَوَلّیٰ
سلام ای همه تَقْویٰ و تَبَرّیٰ
سلام ای سَکرَاتِ مِی و پیمانۀ مولا و
الا ای همه آیات خداوند تعالی
سلام ای گل خوشبو
ألا ای سحر سلسله گیسو
سلام ای که به درگاه تو خلقی زده زانو،
سلام ای که زند بال ملائک حرمِ اَمنِ تو جارو،
دهد صحنِ تو بوی گل آلاله و شب بو،
که باشد به خدا حُبِّ تو در روز جزا همچو ترازو،
گرفتم به لبم حق حق و هو هو
غلام ادبت آمده ارباب
پناهم بده ای ضامن آهو
منم آهوی حیران و منم عبد پریشان و پشیمان
که بی فیضِ حضور تو و بی فیضِ نگاهِ تو مرا نیست قراری
ندارم به خدا فصل بهاری
ندارم بجز از عبد تو و
خادم درگاه تو بودن منِ سودازده کاری
امیرم که به عشق تو اسیرم
که نام تو بوَد در دلِ غمدیده صفیرم
به احسانِ تو گیرم
که نموده غم دوری ز تو پیرم
بده حاجت من را که میان حرم و
صحن و رواق تو بمیرم
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
درماندهی هر عاد و ثمودی نشویم
محــــتاج عنایت یهـــــــودی نشویم
تا کعبهی ما ســمت خراسـان باشد
وابســــتهی ویزای ســـعودی نشویم
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
گلبانگ طلـــیعهٔ فَــــرَج می خـــواهیم
از حق گذرِ عُسـر و حَـرَج می خواهیم
در صدر حوائج فرج مهـــــــدی عج را
از درگه ثٰامِنُ الحُجَج ع می خواهیم
#مجتبی تاجیک «ساده»
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan