eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
525 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای پای کسی از بهشت می‌آید خدای عاطفه و سرنوشت می‌آید و عطر یاس حسینی سرشت می‌آید کسی که ناحیه‌ها را نوشت می‌آید به صورتش جلوات پیمبری دارد میان حنجره‌اش صوت حیدری دارد شب تولدش آغاز عاشقی می‌شد ترانه ساز، گل سرخ رازقی می‌شد نوید آمدنش صبح صادقی می‌شد بخوانمش چه؟، که قرآن ناطقی می‌شد به روی دوش پدر هم سخن‌وری می‌کرد به گاهواره‌اش از خلق، دلبری می‌کرد رسید و از دل بابا گرفت غم‌ها را رسید و چشم ترش آفرید دریا را رسید و رنگ خدا داد اهل دنیا را رسید تا که کُند زنده یاد زهرا را رسید و از قدمش باغ‌ها شکوفا شد رسید و سبزترین سبزپوش زهرا شد ستاره‌های بهشتی به پاش می‌ریزد سبد‌ سبد گل یاس از نگاش می‌ریزد نگاه فاطمه از خنده‌هاش می‌ریزد فرشته بال و پرش را، به راش می‌ریزد رسید و با قدمِ خود بهار را آورد به دست کوچک خود ذوالفقار را آورد ملائکه همه جمعند دور بالینش دل از عشیره برد خنده‌های شیرینش به غیر راه خدا نیست شیوه‌ی دینش مرام حضرت زهراست رسم آئینش سبد سبد گل نرگس نثار پاهایش چه ناز خواب شده در کنار بابایش کمال مرتضوی می‌چکد ز رخسارش تمام خلق زمین و زمان گرفتاری و انبیا همه شاگرد درسِ رفتارش هزار میثم تمار، بر سر دارش دمیده از نفسش آهِ صورِ اسرافیل و بالش سرش از بال‌های جبرائيل به دست حیدری‌اش زُهره و زهل دارد چه قدر بر لب شیرین خود عسل دارد صفات بارزی از رب بی بدل دارد که جبرئیل به وصفش دو صد غزل دارد گشود لب به سخن لا اله الا الله محمد است رسول و علی ولی الله عجب نگاه ملیحی به چهره‌اش دارد عسل نه، از لب او عطر یاس می‌بارد به باغ فاطمه بذر بهشت می‌کارد اگر که پرده ز رخسار خویش بردارد نهیبِ آتش دوزخ که سرد می‌گردد نفس به سینه گرفتار درد می‌گردد اگرچه خُلقِ نکویش به مصطفی رفته فصاحت و جبروتش به مرتضی رفته به صبر و حلم و بلاغت به مجتبی رفته خلاصه رفته به زهرا که تا خدا رفته کرشمه‌های نگاهش دل از پدر برده و مُهرِ سوره‌ی کوثر به بازویش خورده خدا صدای علی را به حنجرش بخشید گناه حیدریون را به خاطرش بخشید طواف کرببلا را به نوکرش بخشید بهشت و هرچه در آن را به مادرش بخشید صفات بارز او را فقط خدا داند و قدرِ لعل لبش را فقط دعا داند مقابل سخنانش سخنوران هیچند به دلبریِ رخش خیل دلبران هیچند به علم و حلم و وقارش پیمبران هیچند به اوجِ بندگی‌اش هم، فرشتگان هیچند که او تمامِ وجودش خدای لم‌یزلی است اساس و پایه‌ی دینش، اساس و راه علی است خدا شفاعت ما را به دست او داده گناهِ خلقِ بشر را که شستشو داده به ما به خاطر او قدری آبرو داده و تشنه‌ایم و خدا دست او سبو داده چه می‌شود که فقط در کنار من باشد گدای او شوم و او نگار من باشد کمی به داغ فراقش دچار کن ما را شبی کنار خودش هم‌جوار کن ما را به بی‌قراریِ او بی‌قرار کن ما را به تیر معرفت او شکار کن ما را بگیر پرده ز رویش که مبتلا بشوم قضا شدم به حضورش اگر، ادا بشوم چه خوب بود نگاهش کمی به ما برسد به ما به خاطر زهرا کمی عطا برسد بیاید و قدمِ ما به کربلا برسد بیاید و به حساب دو بی حیا برسد بیاید و به دعایم کمی اثر بدهد به این کبوتر بی بال، بال و پر بدهد رسول و هادی و مشگل گشای عالم اوست فرشته‌ای به لباس شریف آدم اوست به سيدالشهدا، بانیِ مُحَرم اوست کتاب مقتل علامه‌ی مُقَرَّم اوست قسم به فاطمه امروز سینه بی‌تاب است امامِ عصر پیِ کاروان ارباب است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/rozeneshinan
در مقام بندگی اقرارها تکرار نیست اصلا از این توبه‌ها مقصود ما انکار نیست من خود از اعمال خود این روزها آگه ترم این گدایت آنقَدَر هم پست و بدکردار نیست حرف‌هایم را فقط با مالک خود می‌زنم غیر این معبود کس، بر کرده‌ام ستار نیست من به آغوشِ پر از مِهرت پناه آورده‌ام گفته‌ای ( لاتَقْنُطوا ) جز من کسی غفار نیست من خودم با پای خود در پیشگاهت آمدم غیر خجلت در نگاه بنده فَراّر نیست جهل و نادانی مرا اینگونه دور از خانه کرد ورنه با نام حسین این راه که دشوار نیست بین سوز و اشک و آهم، روضه می‌خواهد دلم روضه‌ای جانسوز تر، از کودک تبدار نیست منکه از دیروز، چشمانم کمی کم سو شده مادرم، زینب، ببین بین در و دیوار نیست؟ https://eitaa.com/rozeneshinan
آ خدا چند سالیه کوله بارم خالیه این چه روزگار بد اقبالیه دیگه مثل قدیما ندارم شور و صفا گم شده تو دل من یاد خدا دوباره پاره شده لباس تقوام تو کویر معصیت می‌لرزه پاهام دیگه اشکی نداره کاسه‌ی چشمام یا ستارالعیوب، یا غفارالذنوب خورشید عمر من، شده هم رنگ غروب رَب‌ِالرْحَم یاکَریم آه و نالم رو ببین یکم حالم رو ببین تو گناه شکسته بالم رو ببین جابرالعظم‌الکسیر دست خالیم و بگیر رحمی کن به حال و روزم یامجیر دستم و بگیر آقای بی نظیرم بذار توی روضه‌ها نفس بگیرم آرزومه تو همین شبا بمیرم یا کاشق الکروب، یا انیس القلوب خورشید عمر من، شده هم رنگ غروب رَب‌ِالرْحَم یاکَریم مث نوکرا منم اومدم آشتی کنم درِ خونه‌ی علی در می‌زنم اگه معطل بمونم روضه مقتل می‌خونم تا در و باز کنی ای مهربونم قَسَمِت میدم به قامت خمیده قَسمت میدم به حنجر بریده نمی‌دونم خواهرش چیا کشیده امشب ای سینه زن، گریه کن گریه کُن زینب دید از رو تَل، اَلشِمرُ جالِسٌ یابن الزهرا حسین https://eitaa.com/rozeneshinan
🌹 درگاه شاعران روضه نشینان https://eitaa.com/rozeneshinan هر که می‌‌آید در اینجا غرق احسان می‌شود هم چو آهویی گریزان در بیابان می‌شود زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می‌آید حرم بر سر این سفره جزء ریزه خواران می‌شود جذبه‌ی برق نگاهش بس‌که ناز و دلرباست نامسلمان هم از این جذبه مسلمان می‌شود سینه‌ی زوار قبرش در کنار حوض‌ها هم چو این دیوار و در، آیینه بندان می‌شود بس‌که این صحن و سرا بوی غریبی می‌دهد صاحب این خانه یار ما غریبان می‌شود آب سقاخانه‌اش مانند آب کوثر است هر مریضی با دو قطره آب درمان می‌شود پرچم سبز رضا خط امانش می‌دهد هر که در این قُبه ریزه خوار سلطان می‌شود عاقبت سلطان ارض طوس روزی می‌رسد هم نشین محفل ما مستمندان می‌شود پنجره فولاد این میخانه حاجت می‌دهد زائرِ او زائرِ شهر حسین جان می‌شود 🌹 درگاه شاعران روضه نشینان https://eitaa.com/rozeneshinan
کسی از خانه‌اش هر شب گذر روح‌الامین دارد که از ترس خدا در سجده پینه بر جبین دارد کسی که همسر شیر خدا باشد یقین دارم خبر از عالم لاهوت و از عرش برین دارد خدا می‌خواست هم کُفوِ علی باشد پس از زهرا چه شأنی دارد این بانو هزاران آفرین دارد مسیر نور او از آسمان‌ها سر در آورده اگر چه ظاهرش این است، جا روی زمین دارد کنیز زینب کبری شدن زیباست، ور نه او شبیه مرتضایش دست حق در آستین دارد بنازم خانه‌ای را که امیرالمؤمنین در آن سخن از فاطمه با حضرت ام‌البنین دارد علی فرزندهایش را سپرده دست این مادر یقین دارد که بعد از فاطمه یاری امین دارد از آنجایی که حامیِ ولایت بود فهمیدم شبیهِ فاطمه این فاطمه هم درد دین دارد خودش می‌گفت من هستم کنیز خانه‌ی زهرا چه افتاده‌است این مادر که حسّی این‌چنین دارد خودش اُم‌ُالاَدَب، فرزند او باب‌ُالاَدَب یعنی کسی که این‌چنین باشد علمداری چنین دارد به وصف و مدح او هرچه بگویم باز کم گفتم چرا که همسری هم‌چون امیرالمؤمنین دارد تمام عزت و شأن و مقامش از اباالفضل است خدا هرچه به او داده از این شورآفرین دارد چه زیبا تربیت کرده‌است او ذُخرُالحسینش را چرا که ترس از آن روزهای واپسین دارد رکاب پای زینب زانوی عباس خواهد شد عقیله در زمین کربلا حِصّ حصین دارد چه آمد بر سر این مادرِ چون کوه استاده نمی‌دانم چه حرفی با عمود آهنین دارد شنید از راویِ کرببلا عباس از مرکب... زمین افتاد، حالا بر لب آهِ آتشین دارد بشیر از علقمه می‌گفت و از چشم علمدارش ولی ام‌البنین در سینه داغ یا و سین دارد https://eitaa.com/rozeneshinan