eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
386 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد به دست فاطمه داده زمام اختیارش را نخی از چادر او را به همراه خودش برده از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را... 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
دشمن از کین به پیکرم میزد دید بی یار و یاورم میزد سیلی و تازیانه بر من که یادگار پیمبرم میزد در دلش داشت کینه حیدر دید من یار حیدرم میزد باغلافش به بازویم قنفذ پیش چشمان شوهرم میزد نه فقط پیش چشم شوهر من پیش چشمان دخترم میزد بی مهابا به همره ثانی به تن و صورت و سرم میزد 🔸شاعر : __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
خشم و آشوب و شراره است سراپا آتش چه بلاها که نیاورده سر ما آتش ناگهان می دَرد اندوخته عمر تو را سنگدل، سرکش و بی رحم همانا آتش از ازل کینه ای از خاک به دل داشته است از همان روز نخستین شده رسوا آتش گفتم‌ آتش جگرم سوخت خدا رحم کند می کشد ذهن مرا تا به کجاها آتش؟ تسلیت در همه جا رسم و رسومی دارد جمعیت پشت در خانه ما با آتش ناگهان جان نبی فاطمه از جا برخاست بلکه خاموش شود در دل اعدا آتش بلکه با آمدنش چکمه خجالت بکشد یا حیایی کند از دیدن حورا آتش دُر گرفتند اگر عالم و آدم یک عمر گُر گرفت از در کاشانه زهرا آتش پشت در چاره عالم چه کند چاره نداشت یا که باید ز علی دل بکند یا آتش آسمان تیره زمین تار خدایا چه شده؟ کینه دارند از این گل همه حتی آتش لگد رهگذران ساقه گل را که شکست ناله زد فضه بیا، زد دل ما را آتش باغبان یک طرف و شاخه طوبی طرفی بین شان فاصله انداخته گویا آتش   هر غمی در دلت افتاد مبادا غربت هرچه آید به سرت باز مبادا آتش از دری سوخته تا خیمه ای افروخته آه‌‌‌... چه بلاها که نیاورده سر ما آتش 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
بر مشام جان رسد بویی غریب از کوچه ها بوی سیلی،یاس نیلی،حمله ی آلوده ها بوی گریه،خاک چادر، بغضی از جنس حسن صبرحیدر،اشک زینب،غنچه ای در شعله ها https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
دشمن از کین به پیکرم میزد دید بی یار و یاورم میزد سیلی و تازیانه بر من که یادگار پیمبرم میزد در دلش داشت کینه حیدر دید من یار حیدرم میزد باغلافش به بازویم قنفذ پیش چشمان شوهرم میزد نه فقط پیش چشم شوهر من پیش چشمان دخترم میزد بی مهابا به همره ثانی به تن و صورت و سرم میزد 🔸شاعر : __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
هر شب ستاره ریزم و شب را سحر کنم بر آفتاب گریم و بی ماه سر کنم زهرای کوچک علی ام کز امام خویش در موج غم چو فاطمه دفع خطر کنم شب ها به موج غصّه زنم خویش را به خواب تا گریه مخفیانه برای پدر کنم بابا برو ز خانه برون روزها که من بنشینم و نگاه به دیوار و در کنم فضّه تو ساعتی پدرم را به حرف گیر تا من به جای خالی مادر نظر کنم هر چند کودکم، بگذارید نیمه شب وقت نماز چادر او را به سر کنم دیدم که ریخت خصم ستمکار بر سرت قدّم نمی رسید که خود را سپر کنم همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم این جامۀ من است که باید به بر کنم 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت همره هر نفس از سينه او خون مي رفت به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت غصه ها بود درون دلش انبار نگفت اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت اين وفاداري او کشت مرا که هرگز چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت نتوانست زند شانه به موي زينب دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت 🔸شاعر: _______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت همره هر نفس از سينه او خون مي رفت به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت غصه ها بود درون دلش انبار نگفت اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت اين وفاداري او کشت مرا که هرگز چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت نتوانست زند شانه به موي زينب دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت 🔸شاعر: _______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸