eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
386 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زبان را گفتمش مدح علی کن شمّه ای شد لال بیان را گفتمش گفتا من و مدح علی صد سال قلم را کردمش آگه نویسد مدح او بشکست بیان و هم زبان و هم قلم گویا شده یک دست برو شاعر علی را کی توان تعریف با ابزار لسان لایُریٰ کرده علی را مدح چندین بار خدا چون خواست بنماید عیان اوصاف زیبایش علی را کرد خلقت ماخلق دیدند مولایش غرض از خلقت آدم که نامش صفوة الله است علی آید برون از پرده، عظما آیة الله است علی الله نی ، اما یدالله قدرت الله گو بشر نبْود یقین ، الله هم نبْود چه باشد او؟ علی آن شاهد مشهود علی آن عابد معبود علی ظاهر علی باطن علی حامد علی محمود برون از عهدهٔ انسان بُود صبری که او بنمود بَرو ظلم و ستم اندر حیاتش دشمنان افزود علی صبر مجسّم بود همچون کوه مستحکم علی بر قلّه ی مردانگی الحق زده پرچم علی را جز رسول الله نشناسد یقین دانم رسول الله را کس جز علی نشناخت در عالم علی پوشاند کسوت قامت اخلاص و ایمان را علی سر تا به پا آگه بُود اسرار قرآن را همین بس لافتیٰ الّا علی در شأن او آمد بنفسی انت گفتش بارها در حق او احمد علی بگذشت«عینی فرد» جانش در ره اسلام بود رسوا به اسلام ار کسانی که گذارد دام 🔸شاعر : _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از عهده اوصافتان حق بر بیاید مدح شما از دست پیغمبر بیاید ای اولین و آخرین سر الهی هفت آسمان در محضرت با سر بیاید صد بار اگر عالم شود خلق مجدد بالله قسم که مثل تو دیگر بیاید تو با بسم اللهی و پشت سر تو زهرا به شکل سوره کوثر بیاید یک قطره از دریای فضل بیکرانت در قالب صد مجلس و منبر بیاید تو ذوالفقارت را اگر در دست گیری از هیبتت جان بر لب لشگر بیاید غرق عبادت میشود لحظه به لحظه نام علی از هر دهانی در بیاید مولا فقط بر قد و بالای شما و نوکر به قد و قامت قنبر بیاید بعد از هزار و چارصد سال از نبردت فریاد حیدر حیدر از خیبر بیاید عشق علی در سینه ما جا گرفته مثل عقیقی که به انگشتر بیاید روز قیامت در کنار حوض کوثر شیعه به همراه تو در محشر بیاید بر غاصب حق علی گویید تنها رخت خلافت بر تن حیدر بیاید ما با صد و ده الفتی دیرینه داریم از غاصبان حق مولاکینه داریم 🔸شاعر : _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آنانکه در ولای تو تاخیر کرده اند دین را به ذکر و صومعه تعبیر کرده اند طوباترین درخت خداوند متعال! ما را یکی یکی ز تو تکثیر کرده اند نهر بهشت و کوثر و تسنیم و سلسبیل, خود را میان رود تو تطهیر کرده اند با مدعی بگو‌ که هزاران رسول ترک یک‌ لحظه با نگاه تو تغییر کرده اند تو؛ نقطه ی شروع صد و چارده غزل، یعنی ورای هرچه که تحریر کرده اند افسوس! ای تبلور انفاق و لطف و جود وصف تو را به نیزه و شمشیر کرده اند از ابتدای بحث، تمام مفسران هر آیه را به شان تو تفسیر کرده اند من کیستم... مراجع و علامه های دهر... بین تو و خدایی تو ، گیر کرده اند بحرالعلوم ها دل خود را ز هر طرف، سمت شما همیشه سرازیر کرده اند ای خوش بحال تازه جوانان که از قدیم خود را میان هیئت تو پیر کرده اند قربان مادر و پدرانی که از ازل ما را به سفره ی تو نمک‌گیر کرده اند کفرم مبارک است ، تو را دوست دارمت ما را به جرم عشق تو تکفیر کرده اند 🔸شاعر : _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
صبح بوده ست و چنان قافله در آرامش آسمان در هیجان قافله در آرامش کاروان مرحله در مرحله می رفت آرام غافل از عرش رها و یله می رفت آرام کاروان بود و زمین در تب و آتش می سوخت چشم ابلیس در آن خواب مشوّش می سوخت آن چنان بود که خورشید عطش می بارید ذکر تسبیح به پهنای لبش می بارید کاروان تازه رسیده ست به منزلگاهش آسمان بود و خدا بود و رسول الله ش ناگهان آیه ی اَکمَلتُ لَکُم ...نازل شد راز بعثت همه در سال دهم نازل شد وحی نازل شد و آن برکه به جوش آمد باز عرش با شوق ملائک به خروش آمد باز ماه در خُمره به جوش آمد و کامل گردید وحی در شان علی بود که نازل گردید جبرئیل آمده خندان لب و ساغر در دست تا که ساغر بنهد ساقی کوثر در دست همه از خُمّ ولایت شده نوشانوشش باده بگرفت چنان حضرت حیدر در دست بر جهاز شتران ماه درخشان پیداست یا که خورشید نهاده ست پیمبر در دست دور این قافله انبوه ملائک دارند از زمرّد همه آئینه مکرّر در دست دست در دست خدا برد یقینا" وقتی که گرفته ست نبی دست برادر در دست عده ای گرم تماشا و گروهی خندان قومی از جنّ و بشر خامه و دفتر در دست تا نویسند علی محشر محشر شده است تا نویسند ولی گشت و برادر شده است محضر فاطمه قدرش دو برابر شده است فاطمه کوثر و او ساقی کوثر شده است زیر لب فاطمه گلواژه ی تر می خواند ها علیُُ بشرُُ کَیفَ بشر می خواند چیست این نور خدایا زکجا می تابد بر جهاز شتران ماه چرا می تابد گوئیا بارقه ی شمس و ضحی می تابد بین دست نبی و دست خدا می تابد لب گشا خنده کنان با دل آگاه بگو صد و ده بار علیّاََ ولی الله بگو او فقط لایق آن است که مولا بشود ولی الله و یدالله به معنا بشود تا که دردانه ی آن عرش معلّا بشود تا که دلبند خداوند تعالی بشود چه قَدَر نام علی جان به علی می آید این همه منصب و عنوان به علی می آید 🔸شاعر : _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
علی استادِ مستان است؟ یا عشّاق؟ یا هر دو؟ علی زینت به منبر هاست؟ یا اوراق؟ یا هر دو؟ بنازم احتیاج و اشتیاقم را به درگاهش، دلم، محتاجِ ایوان است؟ یا مشتاق؟ یا هر دو؟ به مسکین میدهد انگشترش را در رکوعِ خویش، علی بحرِ کرامات است؟ یا اخلاق؟‌ یا هر دو؟ نمازم را به سمتِ کنجِ ایوانِ نجف خواندم که ابرویِ علی، محراب؟ یا طاق است؟ یا هر دو؟ نمیدانم! امینی، مستِ جام الغدیرش بود؟ و یا سرمستِ عشقش، جُرج جُرداق است؟ یا هر دو؟ شبِ معراج در عرشِ خدا، احمد به ایزد گفت: علی، شاهِ زمین بوده‌ست؟ یا آفاق؟ یا هر دو؟ خدا دانستنش جُرم است، اما من نمیدانم، علی روزی‌خورِ حقّ است؟ یا رزّاق؟ یا هر دو؟ 🔸شاعر : ______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هست این تقاضای روشن قبل از غدیر از محرم نوحه نگوید ادیبی، شعری نسازد فراهم وقتش می آید؛ نمایی غمنامه را رونمایی بگذار سربسته باشد در سینه قبل از محرم عشق خدا عشق آدم عشق زمین عشق افلاک در داستان غدیر و آن برکه باشد مجسم صبح می و مستی آمد، خم غدیر است در دست خم را غدیری بچرخان در کعبه همپای زمزم با این که هست آفتابی این جاده را کن چراغان وقتی نمانده قدم را در راه بگذار محکم کاری بکن که مسافر وقتی می آید نبیند در شاهراه ولایت یه نقطه ی گنک و مبهم دیدی؛ غدیری که داری از کربلا کم ندارد جایی ندارد؛ بگیری در عید این گونه ماتم بگذار علم بسته باشد تا چند روزی علمدار با بچه ها، هیاتی ها باشند در بزم باهم ساقی سرش گرم گرم جشن غدیر است حالا پیش از شما با عنایت بر جام ها می زند دم خم غدیری خداوند داده به این آفرینش ساقی می آید ببیند؛ چیزی ندارد زمان کم فردا نه، امروز برخیز خلعت بپوشان به گل ها بنواز چنگ و دف و نی در گوش گل ها منظم بوی محمد می آید با کاروان کن توقف دست علی را ببوس و با فاطمه باش محرم رزق محرم گرفته شاعر ز خم غدیرش دریا رسیده به دستش در زیر باران نم نم در نجف را نشانده در این غزلواره سید این جرعه از آبرو را دارد ز مولا مسلم سربسته این نکته ی ناب از آشنایی شنیدم "می گفت اگر بی غدیری هر روز داری محرم وقتی که عمار باشد جنس بشر جور جور است چشم بصیرت نیاز است چشم علی بین میثم" این است عیدی سید جز شعر چیزی ندارد از او شما می پذیرید این بیت از شعر کم کم باقیست "من کنت مولا"در کوه و در دشت و دریا ماندم چرا رفته بیرون، این حرف از گوش آدم 🔸شاعر : ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
وصال حوری جنت نمیکند شادش کسی که صحن نجف شد قرار و میعادش خوش آن کسی که به هر نحو نسبتی دارد خوشا به حال پیمبر علیست دامادش خوشا به حال رگ و اصل و نسل ساداتی که میرسد به ولایت قطار اجدادش خوشا سعادت سلمان که نخل های علی ز بردگی زمین کرده است آزادش خوشا لیاقت شیعه که بین ظلمت قبر چراغ حب علی میرسد به امدادش خوشا به صفحه ی تقویم هجری و شمسی شکوه نام غدیر است بین رخدادش خوشا طنین صدای رسای مؤذنه ای که نام اشهد ان علیست فریادش علی کسیست که نامش دلیل زلزله هاست کسی که کعبه ترک خورد روز میلادش علی کسی که از آغاز تا خود محشر نزاده مادر گیتی شبیه و همزادش علی کسیست که فطرس پرش هوایی شد به دست حضرت مشکل گشای نوزادش به طول حب علی و به عرض عشق حسین اتاق کعبه چه وسعت گرفته ابعادش علی کسیست که هر دم پناه بی کس هاست علی کسیست که جانم فدای اولادش 🔸شاعر : ______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
رها کن جسم را یک‌لحظه و جان را تماشا کن در این حسرت‌سرا عقل پشیمان را تماشا کن جوانی رفت و پیری نیز کم‌کم می‌رسد از راه دمی از خود بیا بیرون و دوران را تماشا کن تفرج کن به باغ و بوستان و جنگل و صحرا هزاران شاخه‌ی گل در گلستان را تماشا کن به امیدی که شعر تازه و نابی بپردازی اگر لازم شود هفتاد دیوان را تماشا کن به مدح حیدر کرار بعد از آن زبان بگشا و لبخند رسول‌الله را هر آن تماشا کن علی اول، علی آخر، علی ظاهر ، علی باطن تجلی صفات حق در انسان را تماشا کن در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن به گوش جان و دل بشنو کلام‌الله ناطق را علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن به نخلستان بیا و نیمه‌شب روح عبادت را برو در جنگ‌ها و شیر میدان را تماشا کن زمانی که علی تکبیره‌الاحرام می‌گوید تو در عرش خدا آیینه‌بندان را تماشا کن در آن انگشتری که در رکوع خود به سائل داد کمی دقت کن و ملک سلیمان را تماشا کن برو در خانه‌ی مردی که نان جو طعام اوست تمام مردم بر سفره مهمان را تماشا کن علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم! تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن اگر روزی حدیث میثم تمار را گفتی به روی دار سرهای پریشان را تماشا کن چو دیدی نعره‌ی"هل مِن مبارز؟"می‌زند در جنگ یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد فرار مرحب و عَمر هراسان را تماشا کن اگر روزی کف دست علی را بوسه می‌دادی جواب کامل هر راز پنهان را تماشا کن برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی علی‌جان را، علی‌جان را، علی‌جان را تماشا کن علی را فارغ از هر دین و آیین دوست می‌دارند یهودی و مسیحی و مسلمان را تماشا کن یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟ علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن خدا مانند حیدر بود یا مولا شبیه رب؟ در اوصاف علی هر عقل حیران را تماشا کن اگر دلتنگ ایوان نجف بودی برو مشهد حریم قدسی شاه خراسان را تماشا کن از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ می‌بینیم برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن 🔸شاعر : _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
- على زمام امور خدا به كف دارد و جبرئيل از اين ماجرا شعف دارد فقط براى اميرى سرشته شد گل او خدا ز خلقت مولاى ما هدف دارد... اگر نگاه همه رو به كعبه شد خيره يقين بدان كه يك راز با نجف دارد نجف نمادى ز درياى بى كران خداست كه ريگ ريگ بيابان آن صدف دارد قسم به وسعت بی انتهای ایوانش كه خاك بارگهش بر جنان شرف دارد - همينكه گفت به معشوق خود بلى مولا سپس به ما همگى گفت يا على مولا... - 🔸شاعر : ______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حرفْ بسیار ، وقت امّا ضیق ما کجا و کجا‌ تو بحرِ عمیق؟! جز تحیّر نصیب او‌ نشود هر که در ذاتِ تو‌ کند تحقیق من چگونه تصوّرت بکنم که نگردد خدایی ات تصدیق؟! پیشِ ‌خال و خطِ تو شرمنده کوفی و ثلث و نسخ و نستعلیق همه در بند تو اسیر شده عارف و شیخ و زاهد و زندیق دشمنان تو‌ جُملگی کذّاب نیست جز تو ‌کسی دگر صدّیق هیچ شاهی نبوده غیر از تو با غلامش چنین رفیقِ شفیق بی تو حتی بهشت هم نرویم ما به حکم رفیق ثُمّ طریق لایق وصلِ تو‌ نیَم امّا مکن از جمعِ خود مرا تفریق 🔸شاعر : ______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خواست تا آینه را محو تماشا بکشد دست عشقی به سر و روی تولا بکشد یک مسیحا نفسی فوق مسیحا بکشد کعبه را هم به تکاپوی تمنّا بکشد بر دو چشمان بشر سُرمه ای از شبنم زد ((عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد)) عشق آئینه ی رخسار خداوند جلیست یا شرابیست که سرمستی آن لم یزلیست گاه تلخ است ولی تلخی آن هم عسلیست عشق تا بوده علی بوده وتا هست علیست باید عاشق شوی و تابع قانون باشی ((شرط اول قدم این است که مجنون باشی)) زندگی را بجز از حب علی نیست هدف داده شاهنشه لولاک به افلاک شرف منکر حب علی کرده فقط عمر تَلف حُب حیدر صدف و شیعه ی او دُرّ نجف من گدای نجفم ، نوکر مادر زادم ((چه کنم کار دگر یاد نداد استادم)) از ازل تا به ابد سر نهانیست علی آفرینش همه را باعث بانیست علی شخص ما فوق زمانی و مکانیست علی همه جا هست بگوئید کجا نیست علی مدح بابای بشر جور دگر باید گفت ((ها علیٌ بَشرٌ کَیْفَ بَشَرْ باید گفت)) یا علی ردّ تو تا عرش خدا در رصد است روئیت ماه رخت علت هر جزر و مد است زور بازوی تو هر لحظه نبی را مدد است خم ابروی تو خود قاتل صد عبدود است حک شده بر تن تیغ دو دمت حضرت شاه ((ذکر لا حول و لا قوه الا به الله)) چشمه فیض تو یک قطره ی آن زمزم شد کعبه بر خاک تو افتاد و گِلش مَحرم شد نام تو، توبه ی مقبول لب آدم شد با نفسهای تو، انفاس مسیحا دم شد نه فقط مثل تو هرگز بشری نیست، که نیست ((سرّ گیسوی تو در هر هیچ سری نیست که نیست)) محو حالات تو آیات نماز است علی بی قرار سحرت، صبح حجاز است علی یک شب از عمر تو منظومه راز است علی چه بگویم سر این رشته دراز است علی نه فقط من که دو عالم همه دیوانه توست ((هر کجا مینگرم جلوه مستانه توست)) نیمه ی راه غدیر آمد و تو راه شدی آخرین مقصد هر رهرو آگاه شدی کوری چشم حسودان تو فقط شاه شدی اَشهد و اَن علیً ولی الله شدی دو لب لال اذان با تو به فریاد آمد در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد ای که نطقت همه آیات شریفه است بگو با سکوتی که بر این ظلم حریف است بگو با هر آنکس که به دنبال سقیفه است بگو با کسی که به تنش رخت خلیفه است بگو این گسل زلزله خیز است که ویرانگه توست ((ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست)) تو فقط محرم اسراری و محروم تویی ریشه ی ظلم ز جا کندی و مظلوم تویی حکم قرآن خدا بودی و محکوم تویی جمع اضدادی و مجهول و معلوم تویی جامه ی صبر چرا جای زره می پوشی ((مهر بر لب زده خون میخوری و خاموشی)) همه دم در طلبت دیده ی من بارانیست تا ابد ذکر تو در سینه ی من طوفانیست از مقام تو سرودن نه به این آسانیست شعر میگویم و سر منشأ آن حیرانیست مثل گیسوی پریشان رها در بادم (( زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم)) 🔸شاعر : _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
علی که رشته ی خلقت به دست قدرت اوست مقدرات جهان بسته بر نظارت اوست مقام او به تصور نمی رسد که خیال شکسته بال تر از اوج بی نهایت اوست علی که هرچه که خوبی است توأمان دارد علی که هر چه که پاکی است در طریقت اوست علی که حج و نماز و دعا و صبر و رضا ست علی که آینه ی کفر و دین مودت اوست علی که نقطه ی باء است باء بسم الله علی که شرط قبول عمل ولایت اوست غدیر فصل خطاب است بر کبیر و صغیر که حرف اول آخر فقط محبت اوست نهاده کیسه خرما به دوش در پی کیست؟! شهی که تکه ای از نان خشک قسمت اوست لباس وصله بر اندام هیچ شاهی نیست که همترازی با اهل فقر عادت اوست همان علی که به هنگامه ی رکوع نماز زکات چشمه جوشنده ی سخاوت اوست همان علی که برای نشاط طفل یتیم خمیده مرکب بازی بلند قامت اوست همان علی که علمدار فتح خیبر شد همان علی که ظفر وام دار رٱیت اوست همان که تیغ اگر خورد پای پس نکشید همان علی که احد جلوه ی اطاعت اوست چنانکه در تب و تاب نبرد ثابت کرد که ذوالفقار برازنده ی شجاعت اوست دلاوری که چنان او نزاده مادر دهر امیر مقتدری که کرم سجیت اوست همان علی که به خندق خلوص ضربت او نماد روشنی از قله ی عبادت اوست حماسه واژه ی گنگی است در نبرد علی به وقت جنگ زمین عرصه ی قیامت اوست همان علی که اگر فتح کرد یک تنه کرد همان که چشم فلک خیره بر رشادت اوست اگرچه خفته جهان بود خفت جای نبی که ترس واژه ی بی معنی هویت اوست به کهکشان علی هر ستاره خورشیدی است علی که نور تر از نور واقعیت اوست کمال هرچه کمال و جمال هرچه جمال چکیده از سر انگشت با کرامت اوست خدا که گنج نهان است رخ نموده در او علی تجلی انسانی حقیقت اوست حقیقتی که به خون غرقه گشت در شب قدر حقیقتی که به دلها غم شهادت اوست به فکر قاتل خود نیز بود و وا عجبا از آن امیر دلیری که عدل خصلت اوست زن یهودی و خلخال و آه تلخ علی دلیل تلخی این آه تلخ غیرت اوست نه از علی نتوان دید ظلم بر موری از آن علی که جهان در کف کفایت اوست عقیل عدل علی را چشیده است و زمان هنوز در عجب از جلوه ی عدالت اوست به غیر گوهر از آن لب نکرده بذل علی به گونه ای که بیان قاصر از فصاحت اوست علی که هر چه که گفتیم از فضایل او به قدر سایه ای از کاروان شوکت اوست به جز کلام خدا ,آیه های روشن وحی کدام جمله سزاوار وصف و مدحت اوست جهان ندیده چنان او امام مظلومی هر آنچه مانده ز اسلام رنج ومحنت اوست به شقشقیه قسم خار در میانه ی چشم چو استخوان به گلو باز گوی غربتت اوست چه غربتی که فقط چاه همدمش شده بود چه غربتی که فقط مرگ خواب راحت اوست به پشت در که رسید اشک شد به گونه چکید چو دید دختر یاسین پی حمایت اوست گرفته قاطبه کفر تازیانه به دست به خون کشیدن آیات وحی نیت اوست کسی نبود بگوید مزن حرامی پست که این کبوتر زخمی تمام عزت اوست علی شکست در آن صبر ناگزیر که دید تلاش دشمن غدار هتک حرمت اوست از این عریضه ی غم بار و تلخ می گذرم از این عریضه که مردن سزای صحبت اوست نباشد آنکه نبیند علی ولی خداست بمیرد آنکه به دل در پی عداوت اوست هزار شکر خدا را که شیعه ایم و هنوز هر آنچه لطف به ما می رسد به برکت اوست به نام نامی زهرا قصیده خاتمه یافت که نام فاطمه باب شروع رافت اوست 🔸شاعر : _____________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————