eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
389 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#امام_صادق پیرمردی سالخوردست انقدر زجرش نده لااقل بگذار نعلین خودش را پا کند بی حیا با چکمه هایت می زنی،پس حق بده روضه های کربلا را زیر لب نجوا کند #علی_علی_بیگی @rozeneshinan
همان دستی که آتش زد گل و گلزار حیدر را دوباره شعله‌اش سوزاند ، باغ یاس دیگر را اگر چه روبروی چشم‌هاشان پیرمردی بود ولی آغاز می‌کردند ، جنگی نابرابر را هوای شهر ، دودآلود شد یکبار دیگر هم و این دود از نفس انداخت ، در جنت پیمبر را خلیل الله ، بین آتش نمرودها می‌سوخت نباید اینچنین می‌شد ؛ عوض کردند ، باور را تنش مانند اسپند از شرار شعله‌ها می‌سوخت چه اسپندی ؛ که از داغِ غمش سوزاند مجمر را صدایش را کسی نشنید ، حتی آن همه شاگرد چه باید گفت ، این شاگردهای ظاهرا کَر را ؟! همین‌هایی که می‌بستند ، دست پیرمردی را میان کوچه‌ها بستند ، دست شیر خیبر را و این آتش بیاران جهنم ؛ از همان‌هایند ... که بین شعله‌های جهل ، سوزاندند مادر را همین دستی که اینجا می‌کشید از خشم ، شمشیری کشید از بغض ، روی حنجری خشکیده خنجر را ولی اینجا غلافش کرد و جسمی هم نشد زخمی بُرید اما میان قتلگاه کربلا سر را ... 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
از قضا ما را خدا از اهل ایمان می‌نویسد  ما أطیعوالله می‌دانیم، قرآن می‌نویسد قُل تَعالَو نَدعُ می‌خوانیم، ثابت می‌کند ما  مومنِ عشقیم، آری آلِ عمران می‌نویسد در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر  ما مسلمانِ علی هستیم، سلمان می‌نویسد سختی از دین نیست -لا اِکراهَ فِی الدّین- شیعه هستیم  مذهبِ ما را امامِ صادق آسان می‌نویسد صادقُ الوَعدیم، ما را عشق این سان می‌پسندد  صادقُ القَولیم اگر از راستگویان می‌نویسد حرف از ابراهیم از آتش می‌شود، کو یارِ صادق؟  از تنورِ خانه می‌پرسم، گلستان می‌نویسد سرّ تبیاناً لِکلِّ شیء یعنی او که حتی  طفلِ مکتب خانه‌اش تفسیر تبیان می‌نویسد آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل  علم یعنی قالَ صادق ، اِبنِ حیّان می‌نویسد 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
پیرمردی به دل شرر داری کوهی از غصه دور و بر داری میروی دسته بسته نیمه شب از دل کوچه ها گذر داری ناله مادرانه میشنوی داغ مادر سر جگر داری از در خانه ها که میگذری روضه با میخ پشت در داری دود و اتش به یاد می آری دیده ای غرق خون و تر داری بی حرم ماندنش تورا کشته با خودت درد همسفر داری بین ره میخوری زمین آقا چقدر زخم و شعله ور داری پا برهنه بدون عمامه جان نداری قدم تو بر داری از نگاهت شراره میریزد حالتی مثل محتضر داری میروی قتلگاه شکر خدا هم تنت هست هم که سر داری خنجری نیست زیر حلقومت سالمی سایه روی سر داری سینه ات را کسی لگد نزده لااقل جان مختصر داری نشدی بی پناه مثل حسین وقت مردن تو یک پسر داری بس که گفتی نماز اول وقت تا ابد عاشق انقدر داری در عزایت همیشه گریانیم با دعای شما مسلمانیم 🔸شاعر : _______________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
دم آخر به برم زود بیا مادرجان تا کنم سفره دل پیش تو وا مادرجان همه اعضای تنم مثل تنت آب شده بین بستر بنگر حال مرا مادرجان سوخت چون خانه تو خانه و کاشانه من میزدم در وسط شعله صدا مادرجان سوختن ارثیه مادری ماست ولی صورت حور کجا شعله کجا مادرجان نه فقط آن شب و آن صحنه، خدا میداند روضه خوان تو شدم در همه جا مادرجان یاد کردم ز کتک خوردن تو ،تا گفتند میزدند پیرزنی را زجفا مادرجان گفته بودم به همه مادر مارا کشتند قنفذ و ضرب غلافش به خدا مادر جان گفته بودم به همه بعد پییمبر شده بود کار تو گریه به هر صبح و مسا مادرجان گفته بودم به همه رکن تو را بشکستند با همان ضرب در و ضربه پا مادرجان گفته بودم به سرت پارچه ای می بستی بعد از آن واقعه کوچه چرا مادرجان گفته بودم به همه ناحلة الجسم شدی شبهی ماند فقط از تو به جا مادرجان گفته بودم به همه مادر ما غش میکرد دم به دم بود چنین حال شما مادرجان گفته بودم که شکست و به روی خاک افتاد گوشوار تو زسیلی جفا مادر جان گفته بودم که از آن هیزم نیم سوخته، هست نزد ما ،تا برسد مهدی ما مادر جان 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
نه حرف من سخن هر فقیه آگاه است عزای حضرت صادق شعائر الله است بهشت مقصد هر دسته ی عزاداری ست سلوک شیعه در این شاهراه، کوتاه است مدینه منتظر دسته های سینه زنی ست مدینه چشم به راه بقیة الله است به ذوالفقار قسم فتح مکه نزدیک است به شرطه ها برسانید بدر در راه است بقیع جنت الاعلاست در سراسر روز بقیع عرش خداوند در سحرگاه است چراغ را چه حضوری در آن حریم شگفت که ماه بنده و خورشید عبد درگاه است چه شمع ها به بقیع از خجالت آب شدند نگاه کردن قبر غریب، جانکاه است به جعفر ابن محمد چنین نخواهد ماند مدینه چشم به راه بقیة الله است 🔸شاعر: _______________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
امان از بادها... سوزان وزیدند امان از تیغ ها برّان رسیدند ألا یا اهلَ العالم جد من را به روی خاک ها عریان کشیدند ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه سرش را با لب عطشان بریدند سواره ده نفر ناپاک زاده به روی آن تن بی جان دویدند جسارت بر تنش کردند اما فقط از رأس او قرآن شنیدند سرش را داده اند و با بهایش نمیدانم چقدری نان خریدند؟! 🔸شاعر: _______________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
در آشیانه مرغ آمینی پرش ریخت گرم نیایش بود و دشمن بر سرش ریخت در کوچه با پای برهنه، دست بسته آهی کشید و روضه از چشم ترش ریخت روزی که آتش در سرایش شعله ور شد اشکی بیاد مادر غمپرورش ریخت - در- سنگری مابین دشمن بود و مادر آن در شکست و سوخت و روی سرش ریخت در کربلا ریگ بیابان دور ارباب گودال خون شد نیزه هم بر پیکرش ریخت روح از تنش با قتل صبر آرام می رفت تا این که شمر آمد نظام حنجرش ریخت پیش سرش در شام، دشمن باده خورد و آنچه که باقی ماند را روی سرش ریخت از بین آن نامحرمان مست، یک آن مردی کنیزی خواست قلب دخترش ریخت 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
میان دود وآتش دیده ام کاشانه را به مانند دلم سوزانده دشمن خانه ام را چوآتش شعله ور بود دوچشم من به دربود به یادم آمدآنروز که مادر درخطربود شدم نیمه جان روم زین جهان رسیده برلبم میان کوچه یاد از غربت پروانه کردم به اشک دیده یاد از عمه ی دردانه کردم دلم شدپاره پاره بگویم بااشاره که ازگوش رقیه کشیدن گوشواره شدم نیمه جان روم زین جهان رسیده برلبم چه شبهایی که نام مادرم رابی ادب برد مرادرمجلسی بردن که برزخمم نمک خورد دوچشمم پر زآبه دلم شام خرابه کی میگه اجر قرآن ته جام شرابه شدم نیمه جان روم زین جهان رسیده برلبم 🔸شاعر: ________________________________ درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan