🏴 اشعار #شب_اول_محرم
صیحهای فاطمه زد شیونِ عالم برخواست
خیمه از اشک زد و بیرقِ ماتم برخواست
بازهم پیرهن خونیاش آویخته شد
مادرش ناله زد و دادِ محرم برخواست
مُشتی از تربتِ گودال به سر ریخت حسن
از لب فاطمه تا وای حسینم برخواست
نذریِ هرشبِ ما جور شد از لطفِ کریم
دَم حسن داد اگر ذکرِ دمادم برخواست
آستان بوسیِ هر تکیه مقامیست شریف
هرکه زد بوسه بر این خاکِ معظم برخواست
دَم کشیده است نشستم به بساط چایی
که به پیشش به ادب چشمهی زمزم برخواست
رحمتِ واسعهای زیر پرش ما را بُرد
تا حسین از جگرِ مردمِ عالم برخواست
روضهی کرببلا مجلس اجدادی ماست
بینِ این روضه نشست آدم و آدم برخواست
به فدای غمِ او که نفَسِ عاشقی است
هرکه این عشق چشید از جگرش غم برخواست
آی ای قوم ببینید هنوز عریان است
ضجهی خواهری از یک تَنِ درهم برخواست...
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
#مناجات_با_امام_زمان
آسمان ! فانوس..،روشنگر نخواهد شد..،نگرد
شام تار بی کسی ها سر نخواهد
شد..،نگرد
ابرها را خشکسالِ دوری از او سر بُرید
جز به خون،دامان صحرا تر نخواهد شد..،نگرد
تا سحر پروانه را دنبال کن..،پِی میبری
سوختن را هیچکس از برنخواهد شد..،نگرد
دیدهی "یعقوب" و دستان "زلیخا" شاهدند
جامه ای پیراهن دلبر نخواهد شد..،نگرد
بانیِ پروازِ در معراج ها "اشک" است..،"اشک"
غیر گریه هیچ "بالی" ، "پر" نخواهد شد..،نگرد
دست فرزند گُنَهکار خودش را هم گرفت
مثل زهرا هیچ کس مادر نخواهد نشد..،نگرد
نوکریِ آل حیدر اوج قُرب بندگی است
دُورِ آن که قنبر حیدر نخواهد شد نگرد
رزق ما از سفرهی بابای عالم می رسد
با کسی که سائل این در نخواهد شد نگرد
این دلم تنگاست..،تنگ دیدن صحن نجف
هیچ دیداری از این بهتر نخواهد شد..،نگرد
عاقبت لات محل بیرقکش عباس شد...
طِیِّب ما نیز جز نوکر نخواهد شد..،نگرد!
مثل اکبر چندتا عضوش نشد پیدا...،حسین!
این تنپاشیده " آبور" نخواهد شد..،نگرد
قد عباس تو از قنداقه هم کوچک تر است
ساقی ات اندازه ی اصغر نخواهد شد..،نگرد
▪️
▪️
غیرتِبالانشین!دلواپس زینب مباش
بین کوفه قحطی معجر نخواهد شد..،نگرد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
#مناجات_با_امام_حسین
به غیرِ غصهٔ ارباب ، غم نباید خورد
به جز هوای حسینیه دم نباید خورد
مسیر اشکِ روان می رسد دوباره به چشم
از این پیاله از این چشمه کم نباید خورد
به وقت خوردنِ آب از حسین یاد کنیم
اگر چه با یادش آب هم نباید خورد
به جز به چایِ حسینیه لب نباید زد
دمی که آب حیات ست ، سم نباید خورد
در اولین شبِ مستی کتیبه باز کنید
به دیده غیرِ میِ محتشم نباید خورد
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
___
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
خستهام خسته در این شهرِ مسلمان کُشها
میهمانم به مهمانیِ مهمان کُشها
من دعا کردهام اما به اجابت نرسید
هِی نوشتم که نیا حیف جوابت نرسید
فکرِ آوارگیات بُرده توانم چهکنم
آه ؛ شرمندهترین مردِ جهانم چهکنم
یک نفر نیست که گیرد پَرِ طفلانِ مرا
روی دامان بگذارد سرِ طفلانِ مرا
هیچکس نیست که بر این سه نفر جا بدهد
لااقل کاسهی آبی به لبِ ما بدهد
خواب دیدم نفَسِ خواهرشان خواهد رفت
بعدِ من بر لبِ آبی سرشان خواهد رفت
کاش از دور نبینند به دام اُفتادم
دست بسته پُرِ خون از لبِ بام اُفتادم
کاش با باد در این لحظه که سرگردانم
رویِ دروازه نبینند که آویزانم
همهی اهل و عیالم به فدایت برگرد
بچههایم شود آواره به جایت برگرد
آنقدر فکرِ تو هستم که بهم ریختهام
پای قنّاره ببین زیر قدم ریختهام
خواستم نامه نویسم که بمان حیف نشد
یا صدایم برسد گریهکنان حیف نشد
نامه با اشک نوشتم بفرستم دیدم
بِینِ راهی و تو را نیست نشان حیف نشد
رفتهام خانه به خانه زدهام رو ، شاید
که بمانند سرِ بیعتشان حیف نشد
آمدم داد زنم حرمله با شمر رسید
خنجری آمده با تیر و کمان حیف نشد
کاش میگفتم از اول که در این حلقهی چشم
دخترانِ تو ندارند امان حیف نشد
نفَسم بُرد زمین خوردم و گفتم گویم
میزند از نفَسَت خون فوران حیف نشد
تیغ را بر لبِ من زد که نگویم برگرد
چکمهای بر لبم آمد که نگویم برگرد
به دهانم زد و دندان مرا ریخت بهم
یادِ طفلِ تو گریبانِ مرا ریخت بهم
شعله از بام سرم ریخت سرم را سوزاند
ناسزا گفت حرامی جگرم را سوزند
ناسزا گفت و دلم گفت امان از زینب
مُسلمات زیرِ قدم گفت امان از زینب
وای از زینب اگر شهر به حالت خندد
آنکه خندید به حالم به عیالت خندد
ای پریشانِ غمت مویِ سرِ دخترکم
جای من دست بکش رویِ سرِ دخترکم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
#مناجات_با_امام_حسین
ارمنی ها هم ارادتمند درگاه تواند
دیده ام ماه محرم در کلیسا پرچمت
من یقین دارم بساط روضه حاجت می دهد
پس مدد یا فرش روضه پس مدد یا پرچمت
اولین پرچم همان پیراهن خونی توست
بوی مقتل می دهد نصب است هر جا پرچمت...
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
#مناجات_با_امام_حسین
یک سال گریه کردم، یک ماه را ببینم
عرض ادب دوباره... ارباب نازنینم
این چند روز آخر، عمری به من گذشته
عشق است و اضطرابش، من عاشق همینم!
آغوش باز کردی، مارا بغل گرفتی
یعنی میان هیئت، پیش تو مینشینم
از کودکی برایت، زنجیر میزدم من
ای عشق اول من! ای عشق راستینم!
هر سجدهای که کردم، خون تو بانیاش بود
با گریه بر غم تو، شد استوار دینم
یک جمله است ایمان...گریه برای ارباب!
گریه کن تو هستم، پس جزء مؤمنینم
با گریهی رفیقان، شستند نامهام را
برکت ز دوستان بود، من نیز خوشهچینم
خوب است روزگارم، پیش تو گرمِ کارم
در روضهات عزیزم! در جنت برینم
آب و گِلم حسین جان! مخلوط با گِل توست
من اهل کربلایم، آنجاست سرزمینم
بر نیزه تکیه دادی، گفتی که یار من کو؟!
لبیک گفتهام من، با نالهی حزینم
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
#مناجات_با_امام_حسین
___
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین
شروع می کنم این ماه را به نام حسین
دوباره چشمه ی خون بین عرش جوشیده
تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده
هزار شکر عجینیم با غم تو حسین
رسیده ایم به ماه محرم تو حسین
هزار شُکر که درگیر ماتمت شده ایم
دوباره مُحرِم ماهِ مُحَرَّمت شده ایم
قَبای بندگیِ خویش را کفن کردیم
لباس نوکری شاه را به تن کردیم
اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم
سیاهه های عزا را دوباره نصب کنیم
میان سینه ی ما آهِ تازه..،دم شده است
بساط چایی و اسپند هم علم شده است
چقدر فرش حسینیّه جا به جا کردیم
چقدر پادویی روضه ی تو را کردیم
بقای نوکری از ربَّنای فاطمه است
به روضه آمدن ما دعای فاطمه است
در این حسینیه تحت لوای مولائیم
به زیر سایهی چادر نماز زهرائیم
خوشا به حال دو چشمی که غرقِ دریا شد
کسی که گریهکُنات شد..،عزیز زهرا شد
قسم به کوثر و زمزم،شفاست گریه ی تو
برای هرچه مریضی،دواست گریه ی تو
قسم به تذکرهی قدسی خدای جهان
"حسین"..،راه علاج است..،آی بیماران
اسیر معصیتِ ممتدم نکن ارباب
تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب
مرا فقیر نگاهت بدانی ام خوب است
گدای شاه خراسان بخوانی ام خوب است
رکوع اشک شدم،گریهی نماز شدم
به جان دختر تو کربلانیاز شدم
چه می شود که به سمتت قدم قدم برسم
چه می شود که دم اربعین حرم برسم
▪️
▪️
چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود...
هزار نیزهی خونین درون یک تن بود
نفس نفس زدن او به آه بند شده
صدای چکمه ی یک بددهن بلند شده
به خشکی لب آقا لگد نزن ای شمر!
به پیش مادر او حرف بد نزن ای شمر
سنان کشانده عقب جمع نیزهداران را...
خدا بخیر کند حلق شاه عطشان را
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
هدیه به حضرت زینب. صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
زمزمه و زمینه و روضه مقتل
داری تو نفس نفس می زنی ته گودالی وو تنها
تنه تورو پشت و رو می کنه عزیزه قلب مصطفی
با پا میشینه روی سینت جلوی چشمای مادر
با خنجر لب پرش میزنه به حنجرت از پشت سر
دست و پا می زنی
داری جون می کنی
همه کسم مقابله من
بگو چیکار کنم
کجا فرار کنم
امون امون از این دله من
امون از غریبی. امون از غریبی امون از این غربت زینب
بگو چه کنه بگو چه کنه با غصه ی تو خواهرت
جلوی چشام فتادی زمین. توون نداره پیکرت
چه بد می بره چه بد می بره سر تورو در پیش روم
چه ریخته به هم. عزیزه دلم. وضع رگای حنجرت
چه وضع و اوضاعی
زیر دست و پایی
عزیز ه. زهرا بی سری تو
دارم دق. می کنم
من هق هق می کنم
به روی خاکا بی سری. تو
امون. از غریبی. امون از غریبی. امون از این غربت زینب
اسباشون و نعل تازه زدن که رد بشن از رو تنت
تشنه بودی و کناره دو نحر مقابل من کشتنت
بالای. سرت رسیده حسین خمیده حسین زینبت
یکی یکی نیزه ها رو داره بیرون میکشه ازتنت
تو گودالی. حسین
لگد مالی حسین
پیروهنی به تن ندا
ری
تنت مثله شده
زیر سم له شده
سری روی بدن نداری
امون از غریبی. امون از غریبی. امون امون از دله زینب
شعررضانصابی
با تشکر از برادر عزیزم. کربلایی. مهدی گلپور
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
سبگ زمزمه و زمینه گودال