eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مرثیه ها اشک بریزید برایش خون گریه کنید دیده ها بهر عزایش بر مرد غریبی که به خود یارندیده ای حنجره ها روضه بخوانید برایش حتما شده او محترمِ دیدهٔ زهرا هر کس که حسن گشت به لب شورونوایش مظلوم ترین زاده زهرا شده مسموم زهری که بلا گشته ولی گشته دوایش کشتند ولی دست ز کینه نکشیدند تیر است که آید عوض دستِ عطایش در لحظهٔ آخر به برادر نگهش بود چون نیست عزایی به بزرگیِ عزایش 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حُسن شرح خصائل حسن است ماه عکس شمایل حسن است چون کرم لطف کامل حسن است هرکه شاه است سائل حسن است با حسن من نمانده ام تنها پس نماندم به وقت غم تنها او کریم است؟نه،کرم تنها کار خدام منزل حسن است در معانی و در بیان خدا شد زبان حسن زبان خدا معجزات پیمبران خدا قطره ای از فضائل حسن است در کرامت به شهرت غایی تا رسیده به عالم آرایی تازه گفتند حاتم طایی از گدایان کاهل حسن است هر که آمد به جنگ او یک بار در نهایت گذاشت پا به فرار چاره ی فتنه ی جمل انگار حکمی از تیغ عادل حسن است کار دشمن مقابلش شد لنگ سرشان بعد مرگ خورد به سنگ آخر کار هر کسی در جنگ سجده کردن مقابل حسن است از زمانه چه زود سیر شده بی سبب نیست گوشه گیر شده در جوانی اگر که پیر شده داغ یک کوچه در دل حسن است در مدینه غریب بود اما... درد او بی طبیب بود اما... همسرش نانجیب بود اما... در و دیوار قاتل حسن است. 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از سوز زهر خسته و از پا نشسته ام چشم انتظار مقدم زهرا نشسته ام پا میکشم به خاک و امانم بریده است یاد اجل - به یاد مداوا نشسته ام میبینمش که از غم من گریه میکند اشک جواد را به تماشا نشسته ام دور از مدینه وتک وتنها عجیب نیست با قصد پر کشیدن از اینجا نشسته ام اشک من و جواد و دو چشمان مادرم در حجره گوئیا که به دریا نشسته ام 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبال ما آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت جان به قربانِ تو و صحن و سرا وُ مرقدت زنده ایم از برکتِ مِهر و ولایت یا رضا چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا در بغل گیریم ضریحِ با صفایت یا رضا یک زیارت سهمِ ما پایینِ پایت یا رضا فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما برکتِ دنیای ما وُ شافیِ عقبای ما ای امام نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس اقتدار کشورِ ایران همه از نامِ توست روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو! 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد "پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه 🔸شاعر: ؟؟؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه 🔸شاعر: ؟؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار‌ ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می‌شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم، چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود چشمی که شد ز. ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه‌ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو‌ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی‌رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود. اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز. باغ تو یادگار گر می‌گرفت آتش کینه به خانه و‌ می‌رفت سمت پهلوی گل دست‌های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اي غريب وطن يابن رسول ا... سيدي يا حسن يابن رسول ا... اي که خون شد دلت همسرت قاتلت يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که حکم خدا از سخنت ريخته ز چـه خون دلت از دهنت ريخته اي به ماه صفر پاره پاره جگر يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که جز لطف و جز کرم نداري حسن در مـدينه چـرا حـرم نـداري حسن شاهد صبر تو غربت قبر تو يا حسن يا حسن امام مظلوم غمت از کودکي آتشِ دلها شده شاهـدم چادر خاکي زهرا شده در دل کوچه‌ها با دلت شد چه‌ها يا حسن يا حسن امام مظلوم روز تشييع تو خون دل ياران شده تنت از تيـر کينـه لالـه‌باران شده پيش چشم حسين آن شه عالميْن يا حسن يا حسن امام مظلوم قبر بي زائرت شد سند غربتت اشک مهدي روان در حرم خلوتت شيعه گويد مدام به مزارت سلام يا حسن يا حسن امام مظلوم 🔸شاعر: ؟؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است: (کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد) ها هر کسی در اوج ناآرامی آمد تا حرم غبطه ها می خورد بر آرامش نوزاد ها می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها از شفای درد پشت پنجره فهميده أم نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها فرق دارد درحرم هرفصل حال زائران تيرها و مهرها ، اسفندها ، مردادها دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟ پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم می تواند حک کند نام مرا در ياد ها پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اي غريب وطن يابن رسول ا... سيدي يا حسن يابن رسول ا... اي که خون شد دلت همسرت قاتلت يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که حکم خدا از سخنت ريخته ز چـه خون دلت از دهنت ريخته اي به ماه صفر پاره پاره جگر يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که جز لطف و جز کرم نداري حسن در مـدينه چـرا حـرم نـداري حسن شاهد صبر تو غربت قبر تو يا حسن يا حسن امام مظلوم غمت از کودکي آتشِ دلها شده شاهـدم چادر خاکي زهرا شده در دل کوچه‌ها با دلت شد چه‌ها يا حسن يا حسن امام مظلوم روز تشييع تو خون دل ياران شده تنت از تيـر کينـه لالـه‌باران شده پيش چشم حسين آن شه عالميْن يا حسن يا حسن امام مظلوم قبر بي زائرت شد سند غربتت اشک مهدي روان در حرم خلوتت شيعه گويد مدام به مزارت سلام يا حسن يا حسن امام مظلوم 🔸شاعر: ؟؟ ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبال ما آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت جان به قربانِ تو و صحن و سرا وُ مرقدت زنده ایم از برکتِ مِهر و ولایت یا رضا چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا در بغل گیریم ضریحِ با صفایت یا رضا یک زیارت سهمِ ما پایینِ پایت یا رضا فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما برکتِ دنیای ما وُ شافیِ عقبای ما ای امام نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس اقتدار کشورِ ایران همه از نامِ توست روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو! 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد "پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار‌ ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می‌شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم، چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود چشمی که شد ز. ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه‌ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو‌ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی‌رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود. اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز. باغ تو یادگار گر می‌گرفت آتش کینه به خانه و‌ می‌رفت سمت پهلوی گل دست‌های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه 🔸شاعر: ؟؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اي غريب وطن يابن رسول ا... سيدي يا حسن يابن رسول ا... اي که خون شد دلت همسرت قاتلت يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که حکم خدا از سخنت ريخته ز چـه خون دلت از دهنت ريخته اي به ماه صفر پاره پاره جگر يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که جز لطف و جز کرم نداري حسن در مـدينه چـرا حـرم نـداري حسن شاهد صبر تو غربت قبر تو يا حسن يا حسن امام مظلوم غمت از کودکي آتشِ دلها شده شاهـدم چادر خاکي زهرا شده در دل کوچه‌ها با دلت شد چه‌ها يا حسن يا حسن امام مظلوم روز تشييع تو خون دل ياران شده تنت از تيـر کينـه لالـه‌باران شده پيش چشم حسين آن شه عالميْن يا حسن يا حسن امام مظلوم قبر بي زائرت شد سند غربتت اشک مهدي روان در حرم خلوتت شيعه گويد مدام به مزارت سلام يا حسن يا حسن امام مظلوم 🔸شاعر: ؟؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار‌ ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می‌شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم، چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود چشمی که شد ز. ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه‌ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو‌ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی‌رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود. اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز. باغ تو یادگار گر می‌گرفت آتش کینه به خانه و‌ می‌رفت سمت پهلوی گل دست‌های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است: (کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد) ها هر کسی در اوج ناآرامی آمد تا حرم غبطه ها می خورد بر آرامش نوزاد ها می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها از شفای درد پشت پنجره فهميده أم نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها فرق دارد درحرم هرفصل حال زائران تيرها و مهرها ، اسفندها ، مردادها دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟ پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم می تواند حک کند نام مرا در ياد ها پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه 🔸شاعر: ؟؟؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه 🔸شاعر: ؟؟؟ _____________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————