#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
بودست از ازل به تنم رخت ماتمت
تا روز حشر سينه زنم زير پرچمت
ذكر "حسين"، روز و شب و ماه و سال ماست
ما زنده ايم با دم عيسى بن مريمت
از تو سرودن آبروی شاعران توست
مداح گشته پیر ز سنگینی غمت
عالَم چکیده ای ز یَم کربلای توست
دریای اشک عالمیان هست از نمَت
مردانِ جنگ، از علَمت چشم میزنند
شیران فراری اند ز خطّ مقدّمت
تاریخ هرچه دیده مصیبت به عمر خویش
بازیچه ایست پیش عزای محرّمت
🔸شاعر:
#مهدی_فخار_شاکری
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
بودست از ازل به تنم رخت ماتمت
تا روز حشر سينه زنم زير پرچمت
ذكر "حسين"، روز و شب و ماه و سال ماست
ما زنده ايم با دم عيسى بن مريمت
از تو سرودن آبروی شاعران توست
مداح گشته پیر ز سنگینی غمت
عالَم چکیده ای ز یَم کربلای توست
دریای اشک عالمیان هست از نمَت
مردانِ جنگ، از علَمت چشم میزنند
شیران فراری اند ز خطّ مقدّمت
تاریخ هرچه دیده مصیبت به عمر خویش
بازیچه ایست پیش عزای محرّمت
🔸شاعر:
#مهدی_فخار_شاکری
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
"ای اجل صبر نما تا به محرم برسم"
تا دگر بار به غمخانه و ماتم برسم
عطری از کوی حسین باد صبا آورده
بر دل راه زدم تا که به پرچم برسم
غم او چون به دل افتد همه هستی ببرد
کاش می شد که به این سیل دمادم برسم
از غمش کار جهان درهم و من می خواهم
تا به این شورش پیوسته عالم برسم
چون گدایت شده ام فخر دو عالم این است
بر سر خوان غم و روزی اعظم برسم
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
مجلس سوگ تو را کاش که هر دم برسم
گوشه ای مادح پیر از سر غم می خواند
می شود بار دگر تا به محرم برسم؟
🔸شاعر:
#رجبی_کاشانی
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#استقبال_ازماه_محرم #مناجات_با_امام_حسین
با ذکر یاحسین دمادم گریستم
یک سال در فراقِ محرّم گریستم
با گریه بر تو ، توبه آدم قبول شد
من هم شبیه حضرت آدم گریستم
بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت
شرمنده در مصیبت تو کم گریستم
شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد
هم بر سرم زدم ز غمت ، هم گریستم
مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین
از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
AUD-20220729-WA0003.mp3
3.92M
#زمینه_شور_واحد_روضه_ای
#شب_اول_محرم_مسلم
#امیرم_بین_که_سفیرت
🔘🔘🔘
✅بنداول
امیرم
ببین که سفیرت برات بیقراره
حسین جان
ببین که دل من چقد غصه داره
آقاجون
ببین که چشام مثل ابره بهاره
حسینم
🔘
امیرم
نمی دونی اینجا چه زجرا کشیدم
امیرم
چه زخم زبونایی که من شنیدم
امیرم
تواین شهربه جز بی وفایی ندیدم
حسینم
🔘
حسینم میگم با هزار اشک وآه و تمنا
عزیزم بیا حذر کن نیا تو به اینجا
عزیزم نیا شهر نامردا و بی حیاها
عزیزم
🔘
ببین که شدم من اینجا اسیر
امیری حسین و نعم الامیر
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
امیرم
می خونم برای تو امن یجیبی
ببین که
داره کوفه حال و هوای عجیبی
حسین جان
نمیدونی دارم چه حس غریبی
امیرم
🔘
حسینم
نمیدونی اینا چیده نامردن
همینا،
همینا که گفتن به پورت میگردن
نبودی
نبودی ببینی که بامن چه کردن
حسینم
🔘
امیرم
دل اهل کوفی شده بد تر از سنگ
نیا که
دارن می شن اماده اینا واسه جنگ
فدات شم
برا کشتن تو شدن چه هماهنگ
امیرم
🔘
می شم اخرش از غمای تو پیر
امیری حسین و نعم الامیر
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
امیرم
دل کوفیا تاریک و بی فروغه
میدونی
همه وعده هایی که دادن دروغه
می دیدم
بازارای نیزه فروشا شلوغه
شلوغه
😭
امیرم
نمیدونی اینا چقد رند و پستن
امیرم
همه بیعتاشون و آقا شکستن
بمیرم
برای گلوی تو نیزه به دستن
حسینم
😭
حسینم خودم هیچ برای تو دل بیقراره
تو کوفه سرم رو میبرن رو دارالعماره
تو بازار تنم رو میبندن رو میخ قناره
😭
میای میدونم شده خیلی دیر
امیری حسین و نعم الامیر
💠💠7⃣8⃣1⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_اهل_بیت_ع
رضا نصابی. مجید مراد زاده
به نفس کربلا
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
=======================
#امام_حسین #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
خِیری نبود اینجا به غیر از بی وفایی
بر هر دری میشد زدم ، تا تو نیایی
در کوچه ها پای غم تو سنگ خوردم
غصه چقدر از کوچه های تنگ خوردم
این آسمان شهر کوفه بی ستارست
دستان خالی در خیال گوشوارست
طوعه پناهم داد تا از پا نیفتم
در خانه اش تا صبح جز یارب نگفتم
در خانه ی او غیرِ نور اصلا ندیدم
نان داد اما من تنور اصلا ندیدم
گفتم به طوعه که به پشت در نیاید
یک زن میان اینهمه لشگر نیاید
پشت دری گفتم، مدینه یادم امد
آن روضه ی مسمارو سینه یادم آمد
هرچند اینجا جز به گریه سر نکردم
هرچند آخر لب ز آبی تر نکردم
تنهای تنها پای عشقت ایستادم
درس وفاداری به اهل کوفه دادم
از من بیفتد سر زتو یک پَر نیفتد
مسلم بمیرد معجری از سر نیفتد
از بام می افتم به تاب و تب نیفتی
تو پیش چشم خواهرت زینب نیفتی
جانان من از غم خبر داری نداری
زینب کجا و کوفه و ناقه سواری
من غصه دارم غصه طفل حسن را
من دیدم اینجا نعل بر مرکب زدن را
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
===========================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
=======================
#امام_حسین #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
شانههای زخمیاش را هیچکس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت
در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت
بامهای خانههای مردم بیعتفروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت
میچکید از مشکهاشان جرعهجرعه تشنگی
نخلهاشان میوهای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کمتر به پیشانی او پا میزدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت
روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیرهاش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
=======================
#امام_حسین #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
شانههای زخمیاش را هیچکس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت
در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت
بامهای خانههای مردم بیعتفروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت
میچکید از مشکهاشان جرعهجرعه تشنگی
نخلهاشان میوهای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کمتر به پیشانی او پا میزدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت
روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیرهاش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
=======================
#امام_حسین #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیک
به هیچ خانه در این شام تیره راه ندارم
ز خستگیست به دیوار طوعه تکیه زدم من
و گرنه جز به خداوند تکیهگاه ندارم
کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهم
عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم
به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت
حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم
به راه عشق تو سر میدهم که وای به حالم
اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم
به اشتباه سوی کوفه خواندمت که بیایی
دریغ مهلت جبران اشتباه ندارم
غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرم
قسم به خال تو یک نقطۀ سیاه ندارم
سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت
نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم...
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_مؤید
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
=======================
#امام_حسین #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
تنها میان مردم بیعتفروش شهر
انبوه کینه دور و برش را گرفته بود
دلواپس غریبیِ امروز خود نبود
اما دلش به خاطر فردا گرفته بود
دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسین
یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود
با سنگ، پای بیعت او مهر میزدند
باور نكرد... از همه امضا گرفته بود
این شهر خواب بود و ندانست قدر او
هر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود
جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی
آن شعلهها برای همین پا گرفته بود
🔸شاعر:
#محمد_ارجمند
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
مکروه اگر بر دیگران بر ما ثواب ست
پیراهنم مشکی ست اما آفتاب ست
در وقت غم این جا نمازم باز گردد
در ماه غم مثل دلم در پیچ وتاب ست
زهرا خودش ما را ملبّس می کند پس
بر سینهٔ دیوانه ، حکمِ انتصاب ست
آنقدر خوش بو می کند پوسیده ها را
آنقدر که مدهوش عطرش هم گلاب ست
چون صورتی که می شود خاکی ، محرم
عمریست با رنگ غم خود در خضاب ست
جوشن کبیرِ ما لباسِ مشکی ماست
هرکس به تن پوشید ذکرش مستجاب ست
یادآور روضه ست ، یادِ شاه عریان
در بازگوییِ مقاتل خود کتاب ست
عریان و خونین داشت بر لبها دعا را
آقای ما پوشاند ، زشتی های ما را
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
تا ابد من زیر دین مادرت هستم حسین
لطف زهرا بوده الآن نوکرت هستم حسین
نوکرت عباس باشد،میکنم این اعتراف
نوکرت نه ، من سیاهی لشگرت هستم حسین
مستی مِی میپرد آخر ز جان مِیگسار
من همیشه مست جام کوثرت هستم حسین
هرکسی را عشق لیلایی به صحرا میکشد
من که سرگردان کوی اکبرت هستم حسین
روسیاهم خوب میدانم ولی ردم مکن
از طفولیت گدای این درت هستم حسین
از همان اول مرا مادر سپرده بر شما
از همان روزاست که دوروبرت هستم حسین
با چه حالی بر در خیمه رسیدی از فرات
اشک ریزِ آن وداع آخرت هستم حسین
من نمیفهمم چه شد بر جسم تو در قتلگاه
دائماً در فکر رأس و پیکرت هستم حسین
خنجر کندی شنیدم ذبح را دشوار کرد
اشک ریزِ پاره های حنجرت هستم حسین
زینبت که پیر شد آنجا به روی تل،ولی من به فکر زخم گوش دخترت هستم حسین
من به دنیا آمدم تا اشک ریزم در غمت
“زائری” با دست خالی بردرت هستم حسین
🔸شاعر:
#رامین_برومند
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————