eitaa logo
🎀روزمرگی فاطمه بانو🎀
359 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
0 فایل
سلام🌺من‌فاطمم یه مامان مهربون‌خونگرم..🌻 با سه تا بچه هام شما رو خونمون دعوت میکنیم.. کلیپ های ترفندو ایده های کاربردی و اسون رو از دست نده و ازشون کلی ایده بگیر..💟 @fatima780709 اشپزی👈🏻 @ashpazbaashii محصولات خونگی‌و خوشمزمون👇🏻 @mahsolatefatemebano
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛎 همین!🥲✋ هر سری توی ظرفشویی ظرف می‌بینم دقیقاً همین میاد تو ذهنم که بگم😐 شما چی😅 از ظرف شستن خوشتون میاد⁉️ @fatima780709
15.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 🌈 یکی هست که دلش میخواد تو غصه نخوری!💝 یکی هست که دلش میخواد بدونی که تو هیچوقت تنها نیستی...🥰✨ به عزیزترین فرد زندگیت تقدیمش کن..😇 ╔═.🍃🌸.═════════╗ ❤️ @rozmaregifatemebano ❤️ ╚═════════.🍃💕.═╝
اگه فکر میکنید دو نفره شیک و راحت نشستیم چایی میخوریم،بیاین همین الان توجیه کنم...😶☝️ این چایی ها برای کوثره نمیزاره حتی یکیش به ما برسه..🥲👊
🎀روزمرگی فاطمه بانو🎀
#مدافع_عشق #قسمت۴۴ چه عجیب که خرد شدم از رفتنت.. اما احساس غرور میکنم ازینکه همسرمن انتخاب شده بود!
انقدر ارام خوابیده ای که میترسم بالمس کردنت شیرینی اش را بهم بزنم…دستم کشیده میشود سمت موهایت .. اهسته نوازش میکنم خم میشوم…انقدر نزدیک که نفسهایم چندتار از موهایت را تکان میدهد _ دیدی اخر تهش چی شد!؟… تورفتی و من… بغضم را قورت میدهم…دستم را میکشم روی ته ریش سوخته ات…چقدر زبر شده.! _ اروم بخواب… سپردمت دست همون بی بی که بخاطرش پرپر شدی… فقط… فقط یادت نره روز محشر…. بانگاهت منو شفاعت کنی! انگار خدا حرفهارا براین دیکته کرده. صورتم را نزدیک تر می اورم …گونه ام را روی پیشانی ات میگذارم… _ هنوز گرمی علی!!… جمله ای که پشت تلفن تاکید کرده بودی… “هرچی شد گریه نکن…راضی نیستم!” تلخ ترین لبخند زندگی ام را میزنم _ گریه نمیکنم عزیزدلم… ازمن راضی باش.. ازت راضی ام! اسمع و افهم…. اسمع و افهم.. چه جمعیتی برای تشییع پیکر پاکت امده! سجاد در چهارچوب عمیق قبر مینشیند و صورتت را به روی خاک میگذارد. خم میشود و چیزی درگوشت میگوید… بعد ازقبر بیرون می اید.چشمهایش قرمز است و محاسنش خاکی شده. برای بار اخر به صورتت نگاه میکنم…نیم رخت بمن است! لبخند میزنی..!!…برو خیالت تخت که من گریه نخواهم کرد! برو علی …برو دل کندم …برو!! این چندروز مدام قران و زیارت عاشورا خواندم و به حلقه ی عقیقی که تو برایم خریده ای و رویش دعا حک شده ،فوت کردم. حلقه را از انگشتم بیرون میکشم و داخل قبر میندازم…مردی چهارشانه سنگ لحد را برمیدارد …. یکدفعه میگویم _ بزارید یبار دیگه ببینمش… کمی کنار میکشد و من خیره به چهره ی سوخته و زخم شده ات زمزمه میکنم _ راستی اون روز پشت تلفن یادم رفت بگم… منم دوست دارم! وسنگ لحد رامیگذارد… زهرا خانوم باناخن اززیر چادر صورتش را خراش میدهد.. مردبیل را برمیدار،یک بسم الله میگوید و خاک میریزد… باهربار خاک ریختن گویی مرا جای تو دفن میکند چطور شد که تاب اوردم تورا به خاک بسپارم! باد چادرم را به بازی میگیرد… چشمهایم پراز اشک میشود…و بلاخره یک قطره پلکم را خیس میکند… _ ببخش علی! … اینا اشک نیست… ذره ذره جونمه… نگاهم خیره میماند…. تداعی اخرین جمله ات… _ میخواستم بگم دوست دارم ریحانه! روی خاک میفتم…
🏴 علیها السلام هست🥀 ▪️عرض  تسلیت به امام زمان علیه السلام وهمه دوستای گلم▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضعیت حرم حضرت زینب در ایام شهادتشون🥺 امان از دل زینب(س)...💔
سلام عزیز دلم ،فداتون بشم ،این چند روزه حال همسری خوب نیست درگیر پرستاری از اون هستم ،انشالله تن همتون سلامت باشه و بلا از همه ی زندگی ها به دور..🥰🤲
یه سلام با تاخیر از کوثر خانووم ..☺️✨🌿
11.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌈 منو کوثر توی حیاط نشسته بودیم که مجتبی با پدر بزرگش اومدن ...😊🌸 کوثر بلا رو ببینید که عاشق ادامسه ،هر چی هم داداشش بهش میده،قانع نمیشه باز میخواد..☺️🍬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا