📩 رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه: شرایط امروز رژیم صهیونیستی در مقایسه با هفتاد سال قبل بسیار متفاوت است. دشمن صهیونیستی امروز در موضع انفعال و عکسالعمل است و این شرایط نشان میدهد گروههای مقاومت و جهاد اسلامی فلسطین مسیر را به درستی شناختهاند و با تدبیر در این مسیر پیش میروند.
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
📩 رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه: جهاد اسلامی فلسطین در نبرد اخیر غزه امتحان خوبی داد
و اکنون شرایط برای رژیم صهیونیستی نسبت به هفتاد سال قبل تغییر کرده و سران صهیونیستی حق دارند که نگران ندیدن هشتاد سالگی این رژیم باشند.
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
📩 رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه: جهاد اسلامی و سایر گروههای مقاومت فلسطینی کلید اصلی مبارزه با رژیم صهیونیستی را یافتهاند. اقتدار روز افزون گروههای مقاومت در کرانه باختری کلید اصلی به زانو درآوردن دشمن صهیونیستی است که این مسیر باید ادامه یابد.
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
📩 رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه: قدرت و اعتبار گروههای مقـاومـت فلسطینی و جهاد اسلامی روز افزون شده و شکست اخیر رژیم صهیونیستی در جنگ ۵ روزه مؤید همین موضوع است.
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 ویژه
🔍 #خط_دیدار | بسته تصویری مرور بیانات رهبر انقلاب در دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه. ۱۴۰۲/۳/۲۴
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔸 قصد بر خواندن حمد به جای تسبیحات اربعه
✅ کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه بگوید، اگر تصمیم گرفت سوره حمد بخواند ولی به خاطر غافل شدن از این تصمیم، بر طبق عادت تسبیحات را خواند، نمازش صحیح است و همچنین است اگر عادت به خواندن حمد دارد و تصمیم بگیرد تسبیحات بخواند، ولی در اثر غفلت حمد را بخواند.
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله ۱۸۶
🆔 @khamenei_ahkam
#داستان_کوتاه
روزی #حضرت_داوود (ع) در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند.
خطاب رسید:
«ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.»
روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش «حضرت سلیمان (ع)» از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد:
«کیست که هیزمهای مرا بخرد.»
یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید.
حضرت داود (ع) پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!»
پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.»
سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت.
وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان میبرد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمدللَّه» میفرمود.
وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزمها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کردهام؟!»
پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد.
حضرت «داود (ع)» نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
منبع: داستانهای شهید دستغیب ص ۳۰- ۳۱
@Roznegaar