eitaa logo
روزنگار
829 دنبال‌کننده
61.8هزار عکس
28.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ایمان یعنی تو از چه کسی امنیت می‌گیری؟ از خدا یا طاغوت 🔴 کسی که به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد نمی‌کند به‌سمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت می‌رود 📌 و (فصل دوم) – ج۱۶ 🔻 اگر از قدرت خدا امنیت بگیری «عبد خدا» هستی و اگر از طاغوت امنیت بگیری «عبد طاغوت» 🔻 چرا بعضی‌ها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟ 🔻 بر اساس تجربیات روانشناسی؛ آدم‌ها پناه‌بردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند 🔻 رهبر انقلاب: مستضعفانِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبران و نردبان خودکامگی و سلطه‌جویی آنها هستند 🔻 اصحاب بدر، ضعف‌هایی داشتند که یاران امام‌عصر(عج) این ضعف‌ها را ندارند _ 🔘 313 نفر اصحاب بدر، همیشه محترم بوده و هستند، ولی ای مردم، بیایید مانند اصحاب بدر نباشیم! یاران امام‌عصر(عج) مانند بدریون نیستند چون اصحاب بدر ضعف‌هایی داشتند. 🔘 یکی از ضعف‌های اصحاب بدر، این بود که گروهی از آنها دور پیغمبر(ص) جمع شدند و به بهانۀ اینکه ما می‌خواهیم از خودِ پیامبر محافظت کنیم در جنگ شرکت نکردند. 🔘 ضعف بعدی آنها این بود که در پایان جنگ، تعدادی اسیر گرفته شد و دستور اولیه این بود که آنها را بکشند ولی مردم به رسول‌خدا(ص) تحمیل کردند که از کشتن آنها صرف نظر کند و در ازای دریافت پول، آنها را آزاد کنند. 🔘 پیامبر(ص) خواستۀ آنها را قبول کرد اما فرمود: به تعداد اسرایی که آزاد می‌کنید، سال بعد کشته خواهید داد» و همین‌طور هم شد؛ در جنگ احد بیش از 70 نفر شهید دادند که یکی ‌از آنها حمزه سیدالشهدا بود. از دست‌دادن این تعداد برای جمعیت آن روز مسلمانان، هزینۀ سنگینی بود. 🔘 اصحاب بدر شخصیت‌های برجسته‌ای بودند، اما کمی روحیۀ انفعال و رعب در آنها دیده می‌شد. در ماجرای سقیفه هم باز مردم مدینه همین احساس رعب و انفعال را نشان دادند و از یاری امیرالمؤمنین(ع) عقب‌نشینی کردند. 🔘 رهبر انقلاب در کتاب «شرح نهج‌البلاغه» می‌فرماید: مستضعفینِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبرین جنایتکار و نردبان خودکامگی و سلطه‌جویی آنها هستند. 🔘 حالا سراغ ریشه‌های روانی‌ میل به طاغوت برویم؛ چه می‌شود که بعضی‌ها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟ روانشناسان برجسته به‌واسطۀ برخی تجربیات این بحث را مطرح کردند که آدم‌ها پناه بردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند. 🔘 برخی آدم‌های ظاهراً باکلاس، عبد طاغوت شدن را تئوریزه می‌کنند و می‌گویند «برای نجات از طاغوت، راهی نیست!» این کورباطن‌ها به خاطر ذلّت درونی‌شان و خفّتی که در دل دارند، راه نجات پیدا نمی‌کند. 🔘 بعضی‌ها فکر می‌کنند «ایمان به غیب» یعنی «ایمان به وجود خدا»؛ درحالی‌که این ایمان خیلی حداقلی است. بر اساس تعالیم قرآن، مسئله‌ بشر این نیست؛ حتی این هم نیست که خدا یکی است یا دوتا یا سه‌تا. 🔘 ایمان به غیب یعنی ایمان به قدرت خدا که غیب است؛ چون قدرت خدا زیاد ظاهر نیست. در مقابلش چیست؟ تو ایمان می‌آوری به قدرتی که ظاهر است و دیده می‌شود. 🔘 بشر در معرض انتخاب یکی از این دو قدرت است که به آن پناه ببرد. اگر انسان به قدرت خدا که غیب است پناه ببرد، ایمان داشتن یعنی امنیت یافتن از قدرت غیبی خدا. کلمات «امن، امان و ایمان» هم‌ریشه‌اند. 🔘 ایمان یعنی «تو از چه کسی امنیت می‌گیری؟» تو که خودت ضعیف هستی. وقتی که می‌ترسی و ضعف خودت را می‌بینی، اگر امنیت خود را از قدرت خدا بگیری می‌شود «یؤمنونَ بالغَیب» و «یؤمنونَ بالله» و اگر امنیت خود را از طاغوت بگیری، می‌شود ایمان به طاغوت و عبد طاغوت. 🔘 اگر قدرت ظاهری و پوشالی طواغیت را ببینیم و به آنها پناه ببریم و از آنها امنیت بجوییم، در این صورت خدا خیلی غضب می‌کند؛ می‌گوید «من با این‌همه قدرت اینجا هستم. آن‌وقت تو رفتی به قدرت چه کسی پناه بردی؟» 🔘 کسی که نمی‌تواند به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد کند به سمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت می‌رود. درحالی‌که قدرت خدا همیشگی و توأم با حکمت و مهربانی است ولی طاغوت، انسان را ذلیل می‌کند. 🔘 کسی که مرعوب قدرت خدا شد، به‌جای خوف از دیگران، خوف خدا در دلش قرار می‌گیرد، البته خوف از خدا مثل این خوف‌های رایج، افسرد‌ه‌کننده و ضعیف‌کننده نیست، بلکه قوی‌کننده است. 🔘 انسان نمی‌تواند عبد نباشد؛ ما مستقل نیستیم و اصلاً استقلال مطلق در عالم وجود ندارد. خدا می‌فرماید: اگر عبد من بشوی تو را به اوج استقلال می‌رسانم، تا جایی که مثل من، خدایی کنی؛ من ابدی هستم تو هم ابدی بشوی... عبد خدا بودن، واقعاً باشکوه است. 👤استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۰ 👈🏻 متن کامل: panahian.ir/post/7271 @Roznegaar
🔴 پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را قوی کند؛ وقتی همه قوی باشند، زیر بار ظلم‌ نمی‌روند 🔴 شاخص معنویت و سلامت، قدرتمندی است 🔴 ایمانی که به تو قدرت روحی ندهد معنویت نیست؛ بازی است! 📌 و (فصل دوم) – ج۱۷ 🔻 چرا نباید گناه کنیم؟ بدیِ گناه به این است که آدم را ضعیف می‌کند 🔻 خیانت است که بگوییم خدا از ما می‌خواهد خوب باشیم اما نگوییم «شاخص‌ خوب‌بودن، قدرتمندی روحی است» 🔻 یکی از شاخصه‌های ضعف انسان، امر به‌معروف و نهی از منکر نکردن است 🔻 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدم‌های قوی‌ای بشویم _ 🔘 در جلسات قبل گفتیم که پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را از ضعف بیرون بیاورد، یعنی زورگویان و قدرتمندان پوشالی را ضعیف کند و انسان‌های ضعیف را تقویت کند. وقتی همه قوی باشند، دیگر کسی به کسی ظلم نمی‌کند. 🔘 طرح عملیاتی رسول‌خدا(ص) برای اینکه امکان زورگویی در جامعه پدید نیاید «امر به معروف و نهی از منکر» است. هیچ نهاد قانونی و هیچ ساختار حکومتی جای این را نمی‌گیرد. ولایت هم همراه با حرکت عمومی امر به معروف و نهی از منکر است که قدرت می‌گیرد. در واقع قدرت‌ ولایت از مردمی است که قدرتمند هستند. 🔘 در روایت هست: خدا از مؤمن ضعیف بدش می‌آید و مؤمن ضعیف، مؤمنی است که هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند. کسی که نهی از منکر نمی‌کند، هیچ هیبتی ندارد. یکی از شاخصه‌های ضعف انسان، نهی از منکر نکردن است. (معانی‌الاخبار/ص344) 🔘 بدی‌ِ گناه به این است که آدم را ضعیف می‌کند. خاصیت‌ کارهای خوب و عبادات هم این است که آدم را قوی می‌کند. اگر کسی خواست بفهمد که نماز و عبادتش به‌درد خورده یا نه، ببیند آیا بعد از نماز از نظر روحی قوی‌تر می‌شود یا نه؟ ترسش از غیرخدا می‌ریزد یا نه؟ نگرانی‌ها و استرس‌هایش از بین می‌رود یا نه؟ 🔘 هدف شاخص برای اندازه‌گیری معنویت یک انسان یا سلامت روح انسان، قدرتمندی است. اسلام می‌خواهد ما را به قدرتِ روحی، فکری، عقلانی و عاطفی برساند. 🔘 آموزش و پرورش ما وقتی خوب است که شاخص تعلیم و تربیت درست را «قدرتمندی روحی» قرار بدهد. درس دینی، قرآن، عقاید، اخلاق و... اگر افراد را به قدرتمندی برساند درست است. ایمانی که قدرت روحی به تو ندهد تا از کسی غیرخدا نترسی، معنویت نیست، بازی است، چون فایده ندارد. 🔘 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدم‌های قوی‌ای بشویم. هر کدام از آدم‌های حضرت قدرت چهل مرد را دارند. (وَ أُعْطِیَ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا) قلب آدم‌های حضرت، قوی است و نمی‌لرزد. 🔘 جوان‌ها می‌پرسند: چرا باید برخی از خوشی‌ها و راحتی‌های خودم را کنار بگذارم؟ چرا حجاب داشته باشم؟ چرا موسیقی حرام گوش ندهم؟ چرا این کارها را ترک کنم؟ اینکه بگوییم «چون خدا گفته» کافی نیست باید دلیلش را ذکر بگوییم. 🔘 چرا نباید گناه کنیم؟ چون گناه، انسان را ضعیف می‌کند. حتی طبق روایت، اگر شما ضعف نفس داشته باشی و از سرِ ضعف، گناه نکنی، این گناه نکردن از سر ضعف، ارزش ندارد و به‌درد نمی‌خورد. (احتجاج/ج2/ص320) 🔘 چرا می‌گوییم ما در تبلیغات ضعیفیم؟ چون جا نینداخته‌ایم که اشاعۀ شهوات یعنی ضعیف‌کردن انسان‌ها. و اینکه با بدحجابی دختر و پسر هر دو به ضعف‌های روحی دچار می‌شوند. 🔘 خیانت است اگر بگوییم خدا می‌خواهد تو آدم خوبی بشوی، اما نگوییم «شاخص‌ خوب‌بودن قدرتمندی روحی است» چرا خیانت است؟ چون مردم از خوب‌بودن برداشت خوبی پیدا نمی‌کنند لذا به خوب‌بودن علاقه نشان نمی‌دهند و اصلاً از خوب‌بودن بدشان می‌آید. 🔘 حدود چهل آیۀ قرآن داریم که خدا به تعابیر مختلف می‌فرماید: از کسی غیر از من نترس، از من بترس، چرا از دیگران می‌ترسی؟ چرا از فقر می‌ترسی؟ چرا از دشمنانت می‌ترسی؟... همه اینها دعوت به ایمان و قوّت روحی است. 🔘 ایمان یعنی امنیت پیداکردن. اگر تو فقط بدانی که «خدا هست» و تسلیم بشوی، این اسلام است نه ایمان! ولی اگر وقتی که فهمیدی خدا هست، قلبت قوی شد، یعنی ایمان آورده‌ای. 🔘 بعضی‌ها باور دارند که خدا هست اما «کافر» هستند؛ اینها از نظر ذهنی، یقین دارند که خدا هست، اما قلب‌شان با خدا امنیت پیدا نمی‌کند. اینها از کوچک‌ترین تهدید دیگران هم می‌ترسند. 🔘 عبادت و استغفار، باید ما را قوی کند و ضعف‌های ما را از بین ببرد. در شب‌های قدر از کجا بفهمیم خدا ما را بخشیده است؟ از اینکه ترس‌ها و اضطراب‌هایت از بین برود و احساس قدرت روحی بکنیم. 👤 استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۱ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7272 @Roznegaar
🔴عدم ‌احساس مسئولیت مردم در موضوع قدرت؛ دردی بود که علی(ع) بخاطرش آرزوی مرگ کرد 🔴 مردم می‌خواستند علی(ع) مثل دیکتاتورها جامعه را اداره کند، اما حضرت می‌خواست مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند 📌 و (فصل دوم) – ج۱۸ 🔻 آنچه باعث می‌شود افراد خبیث، در جامعه قدرت پیدا کنند، عدم حضور و مسئولیت‌پذیری مردم است 🔻 اصل امر و نهی برای قدرت‌طلب‌هاست؛ گناهان فردی با دعوت و موعظه هم قابل حل است 🔻 علی(ع): «امر و نهی را ترک نکنید و الا قدرت دست اشرار می‌افتد» یعنی موضوع امر و نهی، اوّلاً قدرت و سیاست است 🔻 ستاد امر به‌معروف، موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند و از ترس اتّهام طرفداری از یک جناح، امر و نهی سیاسیون را ترک نکند _ 🔘 در مظلومیت اولیاء خدا، خیلی وقت‌ها آن دشمن نابکاری که در خطّ مقدم است (مثل ابن‌ملجم و شمر) دیده می‌شود. درحالی‌که مشکل اولیاء خدا وجود چند منافق یا انسان خبیث نبوده و نیست. این افراد خبیث، تا زمان امام‌زمان(ع) هم هستند. مسئله این است که چرا اینها جرأت و قدرت پیدا کردند؟ به‌خاطر عدم‌حضور مردم. 🔘 انحطاط‌ مردم بعد از پیامبر(ص) لااقل در سه مرحله اتفاق افتاد؛ مرحلۀ اول، بی‌تفاوتی مردم نسبت به فریادهای حضرت زهرا(س) بود. مرحلۀ دوم، عدم مسئولیت‌پذیری مردم در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) بود. و مرحلۀ سوم هم قتل امام‌حسین(ع) توسط همین مردم بود. 🔘 «احساس مسئولیت سیاسی‌اجتماعی داشتن موضوع اول و مهم‌ترین موضوع دینی ما است؛ یعنی حساس‌بودن به اینکه قدرت به کدام سمت می‌رود و چه کسانی قدرت پیدا می‌کنند؟ 🔘 مهم‌ترین مسئلۀ اجتماعی، حساسیت دربارۀ قدرت یا همان «سیاسی‌بودن» است. مهم‌ترین بخش‌ امر به معروف هم مربوط به همین است نه مربوط به کسانی که گناه فردی انجام می‌دهند؛ اینها باید «دعوت» بشوند «نصیحت و موعظه» بشوند. اینها با ناز و نوازش و با دیدن یک الگوی دل‌ربا هم می‌توانند متحول بشود. 🔘 اصل امر و نهی برای قدرت‌طلب‌هاست؛ کسانی که قدرت، آنها را کور کرده و به شلّاق امر و نهی نیاز دارند. موضوع امر و نهی اولاً سیاسی است. ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند. آیا به‌خاطر اینکه از اتّهام طرفداری از این جناح یا آن جناح می‌ترسد، سیاسیون را نهی از منکر نمی‌کند؟ 🔘 این‌قدر دین، بد آموزش داده شده که مردم اکثراً احساس نمی‌کنند «عدم ‌احساس مسئولیت سیاسی‌اجتماعی» چیز بدی است، وقتی امر به‌معروف و نهی از منکر را در موضوع قدرت و سیاست، ترک می‌کنند، اصلاً احساس نمی‌کنند گناه خاص یا جنایت بزرگی مرتکب شده‌اند! 🔘دردهای امیرالمؤمنین(ع) فقط در مواجهۀ با ابن‌ملجم و معاویه نیست؛ بلکه در مواجهه با عموم مردمی است که مسئولیت‌پذیر نیستند. می‌فرمود: خدایا، من از این مردم خسته شده‌ام «وَ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي» اینها می‌خواهند من را وادار کنند مثل دیکتاتورها با آنها رفتار کنم... 🔘 مردم می‌گفتند «یک کسی ما را اداره کند» امیرالمؤمنین(ع) انتظار دارد مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند؛ این اوج تربیت دینی است و همان چیزی است که علی(ع) به‌خاطرش آرزوی مرگ کرد چون مردم حاضر نشدند این مسئولیت‌پذیری را جزء برنامۀ جدی زندگی‌شان قرار بدهند. 🔘 غصۀ امیرالمؤمنین(ع) از عدم ‌احساس مسئولیت جمعی در ارتباط با موضوع «قدرت» است. تک‌تک ما اگر دین داریم باید مراقب باشیم قدرت دارد به کدام سمت می‌رود؟ مبادا این قدرت، آزادی مردم را سلب کند و بی‌دینی و به جهنم رفتن را به مردم تحمیل کند. قدرت‌طلب‌ها فریبکارند و با دروغ و فریب سراغ جوامع بشری می‌روند. در طول تاریخ همیشه این‌طور بوده است. 🔘 وصیت امیرالمؤمنین(ع) این است: امر به‌معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که قدرت به دست اشرار می‌افتد «فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُم‏» یعنی موضوع امر به معروف و نهی از منکر اوّلاً «قدرت» است! حضرت نفرمود که امر به‌معروف و نهی از منکر را ترک نکنید و الّا بی‌حجابی در جامعه زیاد می‌شود! موضوع این است که اشرار مسلّط نشوند و قدرت نگیرند. 🔘 رهبر انقلاب به دشمنان کشور فرمود «دوران بزن در رو تمام شده است» همچنین دوران دزدی قدرت و دزدی آزادی مردم توسط باندهای مافیایی هم تمام شده و دوران نصحیت‌کردن اینها به پایان رسیده؛ ما دیگر نباید به اینها اجازۀ تنفس در جامعه بدهیم؛ هرکسی علیه اینها نهی از منکر نکند، بی‌دینی کرده است. 👤 استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۱ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7274 @Roznegaar
🔴 شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که مردم با آن همراهی نمی‌کردند؟ 🔴 در مدیریت ولایی اگر مردم ولیّ‌خدا را نصرت نکنند و اتحاد و حرکتِ جمعی نداشته باشند، ولایت غریب می‌ماند 📌 و (فصل دوم) – ج۱۹ 🔻 علت غربت علی(ع) نوع مدیریت ایشان بود 🔻 مکمل مدیریت ولایی، مردم هستند که باید احساس مسئولیت کنند و باهم به میدان بیایند 🔻 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد: 1️⃣بلوغ اولیۀ اجتماعی که او را از خانه به «جمع رفقا» می‌کشاند 2️⃣بلوغ دوم، او را به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» می‌کشاند 3️⃣بلوغ سوم؛ بلوغ اجتماعی است که امروز در بسیج، تبلور پیدا کرده 4️⃣بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر می‌کنم که همان «بلوغ سیاسی» است ____ 🔘 ما نیازمندیم به اینکه بدانیم شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که بسیاری از اوقات، مردم کم می‌آوردند و گاهی ابن‌عباس و حتی مالک اشتر هم کم می‌آورد. 🔘 چرا مردم بااینکه فضائل و عدالت علی(ع) را دیده بودند، باز ایشان را تنها و غریب گذاشتند؟ همه می‌دانستند که ایشان اهل زهد است و چیزی برای خودش برنمی‌دارد. مردم عدالت علی(ع) را با تمام وجود چشیدند و می‌دیدند که حضرت بیت‌المال را مساوی تقسیم می‌کند. 🔘 مگر امیرالمؤمنین(ع) چیزی کم داشت برای اینکه مردم عاشق ایشان بشوند؟! مردم، عبادت علی(ع) و علم و معرفت و حکمت ایشان را می‌دیدند و در کنار همۀ اینها، شجاعت ایشان و مهربانی ایشان را به خانواده‌های یتیم، می‌دیدند. حضرت این‌قدر خاکی بود که به او ابوتراب می‌گفتند. 🔘 نگویید «آنها عقیده به امامت امیرالمؤمنین(ع) نداشتند» مگر مردم شام، عقیده به امامت معاویه داشتند که این‌قدر حرفش را گوش می‌کردند؟! نگویید: آنها محبت امیرالمؤمنین(ع) در دلشان نبود. خُب مگر اهل شام، عاشق معاویه بودند؟ نگویید: علی(ع) چون عدالت را رعایت می‌کرد، لذا مردم ایشان را کمک نمی‌کردند! عدالت که به نفع اکثر مردم است نه یک عدۀ خاص. 🔘 سؤالِ تاریخی علی(ع) از مردم این بود: چرا یاران معاویه، امام باطلِ خود را اطاعت می‌کنند ولی شما امام حق را اطاعت نمی‌کنید؟ (نهج‌البلاغه/خطبۀ 97) 🔘 امیرالمؤمنین(ع) به این دلیل غریب ماندند که نوع مدیریت ایشان به‌گونه‌ای بود که تا وقتی مردم، خودشان قیام به قسط نکنند، تا وقتی مردم، قیام به نصرت ولیّ خدا نکنند، تا وقتی مردم، بصیرت برای این قیام نداشته باشند، تا وقتی مردم، جمعیّت و اتحاد و حرکت خودجوش و جمعی نداشته باشند، ولایت غریب می‌ماند. 🔘 بحث بر سر نوع مدیریت علی(ع) است؛ مدیریت ولایی آن‌قدر کرامت و آزادی و حقوق انسان‌ها را رعایت می‌کند که هیچ جای دنیا الآن این حقوق در این سطح بالا تعریف نشده است. مکمّل مدیریت ولایی هم مردم هستند که باید احساس مسئولیت بکنند و باید به میدان بیایند و دست به دست هم بدهند چون به‌طور انفرادی و تنهایی فایده ندارد. 🔘 چرا امیرالمؤمنین(ع) سر به چاه می‌گذاشت و فریاد می‌زد؟ ایشان یک انتظاراتی از مردم داشت که مردم آن انتظارات را برآورده نمی‌کردند. مثلاً یک نمونه‌اش در زمان ما این است که هیئتی‌ها و مذهبی‌ها، الان باید رکن رکین اقتصاد مقاومتی باشند، به‌جای اینکه هر کسی تنهایی یک جایی کارمند یا مغازه‌دار باشد، با هم جمع بشوند و تعاونی راه بیندازند. 🔘 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد: یک، بلوغ اولیۀ اجتماعی است که سنّ بلوغش او را از خانه به «جمع رفقا» می‌کشاند. دورۀ بلوغ دوم، او را از سطح رفقا به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» می‌کشاند. این دوتا بلوغ را معمولاً همه سعی می‌کنند داشته باشند. هرچند فرهنگ غرب دارد همین بلوغ دوم را هم از بین می‌برد! 🔘 دورۀ بلوغ سوم، بلوغ اجتماعی است که با افتخار عرض می‌کنم در بسیج، تبلور پیدا کرده است. بسیج شجرۀ طیبۀ این انقلاب است. این بلوغ، یعنی اینکه من به‌درد مؤمنین بخورم. بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر می‌کنم که به آن می‌گویند «بلوغ سیاسی» 🔘 انگیزۀ مشارکت در سیاست، همان چیزی است که رهبر انقلاب قبل از انتخابات اخیر فرمودند: «كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه»؛ این احساس مسئولیتی است که امیرالمؤمنین(ع) بخاطر آن، دلش خون شد. 🔘 علی(ع) می‌فرماید: اگر از کمک‌کردن به حق، کوتاه نیامده بودید و وهن باطل را اثبات کرده بودید، آن‌وقت دشمن شما به شما طمع نمی‌کرد و بر شما قدرت پیدا نمی‌کرد. 🔘 بنده الآن تحریم‌های غربی‌ها را ناشی از طمعِ غربی‌ها می‌دانم برای اینکه ما را زمین بزنند؛ این طمع را سیاست‌ورزان نابکار ما ایجاد کردند و الّا دشمنان ما جرأت نداشتند ما را محاصره کنند. 👤استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۲ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7276 @Roznegaar
🔴آیا می‌شود امام جامعه به‌شیوۀ علی(ع) مدیریت کند اما غریب و مظلوم نماند؟ 🔴 تنها راه‌حل؛ وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است که بصیرت‌بخش و سازماندهی‌کنندۀ مردم هستند 📌 و (فصل دوم) – ج۲۰ 🔻 در مدیریت ولایی، اگر مردم احساس مسئولیت نکنند ولیّ جامعه دچار غربت و مظلومیت می‌شود 🔻 اگر امام‌زمان(ع) هم مثل علی(ع) کریمانه برخورد کند و مردم سستی کنند، غربت و مظلومیت تکرار می‌شود 🔻 آیا امام‌زمان(ع) به همان شیوۀ علی(ع) مدیریت می‌کند یا شیوۀ جدیدی می‌آورد؟ 🔻 امام‌زمان(ع) نیاز به یک حلقۀ میانی دارد که درواقع دولتِ حضرتند؛ اینها با فداکاریِ خود، راه را برای مولا باز می‌کنند ____ 🔘 گفتیم علّت غربت اولیاءخدا احساس مسئولیت نکردن مردم است. اگر مردم نخواستند احساس مسئولیت کنند و خواستند تنبلی و سستی کنند، ولایت هم به آنها زور نمی‌گوید و نمی‌خواهد با سیاست‌بازانه و فریبکارانه و بی‌تقوا عمل بکند و آنها را به مسیر درست وادار کند، در این‌صورت ولایت دچار غربت می‌شود. 🔘 ولیّ خدا کریمانه و بزرگوارانه برخورد می‌کند. دزدان قدرت و باندهای مافیایی هم که همیشه هستند، و همه‌چیز هم به مسئولیت‌پذیری مردم و امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم واگذار شده است حالا اگر مردم، آن بصیرت لازم و آن سازماندهی و عزم و انگیزه برای تحرک را نداشتند، طبیعتاً ولیّ جامعه مثل علی(ع) غریب می‌ماند. 🔘 آیا امام‌زمان(ع) هم می‌خواهد مانند علی(ع) رفتار کند یا می‌خواهد روش را تغییر بدهد؟ اگر روش را تغییر بدهد که این خلاف قرآن است که فرمود «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» چون مردم خودشان باید به قسط قیام کنند. اگر امام‌زمان(ع) به همان شیوۀ بزرگوارانه و کریمانه رفتار بکند، ولی مردم سستی کنند و از آن‌طرف، دزدان قدرت هم به میدان بیایند، دوباره امام‌زمان(ع) هم مثل علی(ع) غریب می‌ماند. 🔘 پس راه‌حل چیست؟ راهش وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است؛ گروه برگزیده‌ای که قوی‌تر از مردم هستند، بهتر از مردم، امام را درک می‌کنند و بیشتر از مردم برای مردم فداکاری می‌کنند، اینها سازماندهی‌کننده و انگیزه‌بخش‌ به مردم هستند، اینها در مردم علاقه به دین ایجاد می‌کنند و در میان مردم، بصیرت را پخش و منتشر می‌کنند. 🔘 امیرالمؤمنین(ع) چنین یارانی داشت که البته آنها را دانه دانه از دست داد. نمونه‌اش مالک اشتر و عماریاسر است که نقش‌های هر کدام با همدیگر متفاوت بود و معاویه گفت امیرالمؤمنین(ع) دو دست داشت، دست راست و چپ او را قطع کردیم. 🔘 وقتی این دست‌ها قطع می‌شوند، هرچند علی(ع) بین مردم زندگی می‌کند، ولی انگار بین و ایشان مردم فاصله ایجاد می‌شود. حضرت کریمانه برخورد می‌کند؛ ولی ابهّت‌اش می‌ریزد و خیلی‌ها جرأت جسارت پیدا می‌کنند. ابهّت‌ و اقتدار این امام مهربان را چه کسی باید حفظ کند؟ اگر اقتدار نباشد، از طرف دزدها و قدرت‌طلب‌های زورگو که حرمت‌شکنی می‌کنند، ولیّ خدا و جامعه آسیب می‌خورد. 🔘 اگر کسی نباشد که حرمت ولیّ خدا را حفظ کند، ولیّ خدا تنها می‌ماند؛ چون بناست خودِ او کریمانه برخورد کند و ممکن است مردم بصیرت و عزم کافی نداشته باشند. 🔘 این حلقۀ میانی بین امام و امت، در واقع دولتِ حضرت هستند. اینها گاهی به‌خاطر دفاع از مولا، مظلوم واقع می‌شوند، حرف می‌شنوند، غریب می‌مانند و فدا می‌شوند اما راه را برای مولا باز می‌کنند. تیرها را این گروه به جان خود می‌خرند تا به مولا نخورد. 🔘 یک عده‌ای باید باشند که تیرها و ضربات را به جان بخرند تا به امام جامعه برخورد نکند. البته هر کسی توان این فداکاری را ندارد. کسی که سعۀ صدر ندارد، می‌بُرّد و نمی‌تواند امامش را از غربت بیرون بیاورد. 🔘 امام زمان(ع) باید یارانی داشته باشد که تحمل مظلومیت داشته باشند. یاران امام‌زمان(ع) هم مانند خودِ ایشان، با مردم کریمانه و باتقوا برخورد می‌کنند و این مدارا و تحمل را در اوج دارند. 🔘 در زمان امام‌زمان(ع) چنین یارانی هستند که دولت ایشان را تشکیل می‌دهند. به‌واسطۀ وجود این افراد، بصیرت برای همه فراهم می‌شود. اینها با رفتارشان، با منش‌شان و با گفتارشان، مسائل را تبیین می‌کنند. تبیین حق خیلی سخت است. امروز هم حرف حق زدن و نترسیدن از شماتت دیگران، خیلی دشوار است. 🔘 الآن خیلی از روشنفکران و علماء حوزه و دانشگاه در جامعۀ ما به‌خاطر ترس از دوقطبی‌های کاذبی که در جامعه درست شده، نمی‌توانند حرف بزنند، می‌گویند «اگر حرفی بزنم متهم می‌شوم به اینکه طرفدار این جناح یا آن جناح هستم» 👤 استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۳ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7277 @Roznegaar
🔴دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعی‌ام را انجام بدهم» 🔴مسئولیت اجتماعی، بزرگ‌ترین امر واجب الهی است که باید آن‌را در زندگی‌مان وارد کنیم 📌 و (فصل دوم) – ج۲۱ 🔻 اینکه ما به دیگران توجه کرده و حال آنها را درک کنیم، مرحله‌ای از رشد و بلوغ اجتماعی است 🔻 رسیدن به بلوغ سیاسی، یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است 🔻 وقتی می‌شود گفت «تربیت دینی، درست انجام شده» که آدم‌ها سیاسی بشوند ____ 🔘 در این ماه مبارک رمضان، از چه گناه‌هایی بیشتر باید توبه کنیم؟ از گناه‌های اجتماعی، از عدم احساس مسئولیت نسبت به جامعه، و ترک امر به معروف و نهی از منکر. به تعبیر مقام معظم رهبری، باید توبۀ اجتماعی کنیم. 🔘 بر اساس آیات قرآن و روایات، مسئولیت اجتماعی بزرگ‌ترین امر واجب الهی برای ما است و باید آن را در زندگی‌ِ خودمان وارد کنیم. 🔘 در جلسات قبل، مراحل بلوغ اجتماعی را عرض کردیم؛ مرحلۀ اول، ورود در جمع رفقا، مرحلۀ دوم، تشکیل خانواده، مرحلۀ سوم بلوغ اجتماعی است؛ اینکه دیگران را ببینیم و درک کنیم. 🔘 بعضی‌ها اصلاً به بلوغ سوم نمی‌رسند یعنی نمی‌توانند تک‌تک افرادی را که در اطراف‌شان هستند ببینند و نمی‌توانند حالِ دیگران را درک کنند. همین‌که ما دیگران را ببینیم و بتوانیم حال آنها را درک کنیم، خیلی رشد پیدا کردیم. در این‌صورت وقتی خطا کنند ناتوانایی آنها را می‌بینیم و به آنها حق می‌دهیم و زود آنها را می‌بخشیم‌ و هیچ‌وقت کسی را مسخره نمی‌کنیم. 🔘 بعد از این مرحله، نوبت به دیدن کلّیت جامعه می‌رسد، یعنی ببینیم کلّیت حرکت جامعه به کدام سمت می‌رود. در اینجا مقولۀ قدرت و سیاست مطرح می‌شود. رسول‌خدا(ص) با این قدرت، می‌خواست مردم را به رهایی برساند تا در این رهایی، فطرت‌ها جوشیده بشود. 🔘 بیشتر تلاش پیامبر(ص) در این جهت است که موانع را با کمک خودِ ما، از سرِ راه ما بر‌دارد. این موانع در واقع همان قدرت‌طلبی‌هایی است که باید جلویش گرفته بشود. اما مردم زمان پیامبر(ص) در این زمینه خوب عمل نکردند. 🔘 انسان‌ها اکثراً سیاسی نیستند. تربیت دینی آن‌وقتی درست انجام شده است که آدم‌ها سیاسی بشوند. سیاسی‌شدن یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است. «تو کز محنت دیگران بی‌غمی نشاید که نامت نهند آدمی» یک برنامۀ دینی اگر منجر به سیاسی شدن افراد نشد، احتمالاً آن برنامه زیاد دینی نیست. 🔘 کسانی که وظیفۀ اجتماعیِ خود را انجام نمی‌دهند، خیلی‌ در روایات، مذمّت شده‌اند. یک نمونه از این وظیفۀ اجتماعی «جهاد» است، البته جهاد، مراتبی دارد و فقط با جنگیدن نیست. 🔘 مرتبه‌ای‌ از جهاد، جهاد با زبان است، مانند همین جهاد تبیین که رهبر انقلاب فرمودند. مرتبه‌ای از جهاد هم با قلب است. جهاد با قلب یعنی اینکه انسان لااقل در قلب خودش، معروف را معروف بداند و منکر را منکر بداند، یعنی از منکر، قلباً بدش بیاید. 🔘 این جنایت و خیانت در حقّ بشر است که ما مسائل اجتماعی را در «اخلاق اجتماعی» محدود کنیم. این یعنی کمک به امام جامعه و کنترل قدرت در جامعه را رها کنیم و فقط بگوییم «بیایید به یک نفر فقیر کمک کنیم!» درحالی‌که با کنترل قدرت، می‌شود ریشۀ فقر را از بین برد. 🔘 انقلابی بودن یعنی دنبال این باشیم که ریشۀ فقر را بکَنیم. دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعی‌ام را انجام بدهم» خدا کسانی را که می‌خواهند در دوران غیبت، مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند امتحان می‌کند تا ببیند آیا می‌توانند این مسئولیت را انجام بدهند یا نه؟ 🔘 امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي‏» بزرگ‌ترین حقی که خدا واجب کرده حقّ والی بر مردم است و بعد، حقّ رعیّت بر والی است، وقتی هر دو حق ادا بشود، اوضاع جامعه درست می‌شود. 🔘 چرا در اعتقادات شیعی، حقّ والی بر رعیّت یا حقّ امام به گردن ما مهم‌تر است؟ چون امام بنا نیست با زور و مکر و فریب عمل کند. پس با چه قدرتی باید عمل بکند؟ با قدرت مریدان و یارانش که به او قدرت می‌دهند. همین قدرت امام، برای جامعه امنیت می‌آورد نه اینکه حتماً اِعمال قدرت بکند. امام زمان(ع) خیلی وقت‌ها اِعمال قدرت نخواهد کرد. 👤استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۴ 👈🏻 متن کامل: panahian.ir/post/7282 @Roznegaar
🔴مهمترین راه تأمین قدرت ولیّ خدا برای اینکه بتواند قدرت زورگویان را بگیرد و بین مردم توزیع کند، چیست؟ 🔴 طبق آیۀ قرآن، وقتی با عدم رعایت حرمت، نصرت و تبعیت، امام جامعه تضعیف بشود، دیگر امرش نافذ نخواهد بود 📌 و (فصل دوم) – ج۲۲ 🔻پروژۀ پیامبر این بود که قدرت را از زورگویان بگیرد و بین مردم پخش کند؛ هرکه می‌خواهد به خدا مقرب بشود، در این پروژۀ پیغمبر مشارکت کند 🔻 ولیّ خدا حرکت مردم را برای قدرت‌گرفتن سامان می‌دهد؛ وقتی ولیّ خدا قدرت داشته باشد به مردم قدرت می‌دهد 🔻 قدرت ولیّ خدا با استفاده از حرکت‌های سیاسی و زور و ثروت نیست، بلکه با تکیه بر عشق و بصیرت مردم است 🔻 ما در برابر ولیِّ خدا سه وظیفۀ اصلی داریم؛ اول رعایت حرمت، دوم نصرت، سوم تبعیت ____ 🔘 پیامبر(ص) می‌خواست قدرت را از زورگویان بگیرد و در میان مردم پخش کند و ضعف را در میان مردم از بین ببرد. مسیر تکاملیِ دین ما این است که در این پروژۀ پیغمبر، شرکت کنیم. 🔘 هر کسی می‌خواهد به خدا مقرّب بشود باید در این پروژۀ پیغمبر مشارکت داشته باشد؛ یعنی خودش را از استضعاف بیرون بکشد، دغدغه داشته باشد که قدرت در جامعه کجا می‌رود، در مقابل مستکبران بایستد و مشارکت کند که قدرت از آنها گرفته بشود و بین مردم توزیع بشود. امر به معروف و نهی از منکر یکی از اسامی همین حرکت است. 🔘 اما این طرح، کامل نمی‌شود تا زمانی که جایگاه ولیّ خدا در این میانه مشخص بشود. ولیّ خدا حرکت مردم را برای قدرت‌گرفتن سامان می‌دهد؛ وقتی ولیّ خدا قدرت داشته باشد به مردم قدرت می‌دهد. 🔘 قدرت باید از زورگویان گرفته بشود و به مردم داده بشود، لذا باید یک‌کسی توزیع قدرت را بین مردم مدیریت کند. البته کسی باید این کار را مدیریت کند که قدرتش را از دیکتاتوری و زور و ثروت نگرفته باشد؛ کمااینکه امیرالمؤمنین(ع) با بهره‌گیری از زور و ثروت، به قدرت نرسید. 🔘 ولیّ خدا نه با زور پول، نه با زور اسلحه و نه با زور قانون حکومت نخواهد کرد؛ او با قدرت سرمایۀ اجتماعی‌ که بین مردم دارد یعنی اعتماد و احترامی که مردم نسبت به ولیّ خدا دارند حکومت می‌کند. 🔘 ولیّ خدا باید قدرت داشته باشد و این قدرت را از بصیرت، محبت و عشق مردم به‌دست می‌آورد. مردم با احترام و محبت‌شان نسبت به ولیّ خدا، و با بصیرت‌شان نسبت به رهنمودهای ولیّ خدا، و با نصرت خودشان، به ولیّ خدا قدرت می‌دهند. 🔘 در مدیریت ولایی، قدرت ولیّ خدا با استفاده از حرکت‌های سیاسی و دیگر ابزار نیست، بلکه با استفاده از عشق و بصیرت مردم است. یعنی این قدرت با فهم و عشق مردم فراهم می‌شود. 🔘 بالاتر از فرمانبری و اطاعت از ولیّ خدا، لزوم نصرتِ ولیّ خداست. گاهی ممکن است ولیّ خدا امر نکند، ولی شما می‌گویی «من می‌خواهم کمکَت کنم» حتی گاهی ولیّ خدا می‌فرماید «بروید» اما یاران او می‌گویند اجازه بده ما در راه تو جان بدهیم. در شب عاشورا همین‌ اتفاق افتاد. شب عاشورا شب اطاعت نبود؛ شب نصرت بود. امام‌زمان(ع) هم این را می‌خواهد. 🔘 قرآن می‌فرماید: «فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا...» مردم، باید برای پیامبر(ص) چند عمل اصلی انجام بدهند: اول رعایت حرمت است، دوم نصرت و سوم تبعیت است. 🔘 «عَزَّرُوهُ» یعنی حرمت پیامبر را بالا ببرند. وقتی حرمت و ابهّت او بالا برود، او با محبوبیت و ابهتش کار می‌کند و مشکلات را حل می‌کند. 🔘 «نَصَرُوهُ» یعنی مردم باید او را کمک کنند و گاهی کمک‌کردن، بدون امرِ امام است. نصرت یعنی منتظر نمانی که امام به تو امر کند، فقط اجازه ‌بگیری که برای امامت یک کاری انجام بدهی. 🔘 بعضی‌ها حرف را گوش می‌کنند، اما امرِ ولی را نفله می‌کنند، به‌قدری کِش‌ می‌دهند و شُل عمل می‌کنند که مایۀ قدرتِ امام نمی‌شوند. وقتی امام جامعه را به بهانه‌های مختلف تضعیف کنید، دیگر رأی او نافذ نخواهد بود. 🔘 شاخص موفقیت جریان رسالت پیامبر(ص) چیست؟ اینکه قرآن می‌فرماید: «لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ»، تا معلوم بشود چه کسی خدا و رسولش را «بِالْغَيْبِ» کمک می‌کند. 🔘 حتی اگر ولیّ خدا بالای سرِ ما نبود که نصرتش کنیم تا ابهّت‌ و محبوبیت‌ او کار بکند و مشکل را حل بکند، تو باید در غیبت او هم همان‌طور ولیّ خدا را نصرت بکنی. لذا الآن نباید بگوییم: چون امام‌زمان(ع) نیست، پس معلوم نیست من چه‌کار باید بکنم؟! 🔘 الان وظیفۀ اصلی و کلیدی‌ ما نسبت به امام‌زمان(ع) این است که باید امام خود را «بِالغَیب» نصرت کنیم یعنی وقتی ایشان بالای سرمان هم نبود کمکش کنیم و برایش محبوبیت و قدرت فراهم کنیم. هیچ کاری مثل انجام این وظیفه نمی‌تواند ما را به خدا مقرّب بکند. 👤 استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۵ 👈🏻 متن کامل: panahian.ir/post/7286 @Roznegaar
🔴 برای مقدمه‌سازی ظهور، چه چیزی کم داریم؟ تعاون و کار جمعی 🔴 سبک زندگی ما در معیشت، اقتصاد و سیاست باید «جمعی» باشد و الا نمی‌توانیم امام‌ را نصرت کنیم 📌 و (فصل دوم) – ج۲۳ 🔻 طبق روایت، مهم‌ترین نیاز جامعه «دلسوزی، تعاون و مشارکت مردم برای اقامۀ حق» است 🔻 علی(ع): هیچ امامی بی‌نیاز از کمکِ مردم نیست؛ امام جامعه برای اقامۀ حق، نیاز به یاری مردم دارد ____ 🔘 سؤالی که جلسه قبل مطرح شد، این بود که «ما چگونه می‌توانیم برای ولیّ جامعه و امام‌زمان(ع) مایۀ قدرت باشیم و دقیقاً باید چه‌کار کنیم؟» در طول تاریخ اسلام همیشه در این زمینه نقص وجود داشته و درست عمل نشده است. 🔘 الآن در جامعۀ خودمان، وضعیت چگونه است؟ ما اگر بخواهیم مقدمه‌ساز ظهور باشیم، باید چه‌کار کنیم؟ مقدمه‌سازی ظهور یعنی آنچه از اسلام و عبرت‌های تاریخ می‌فهمیم، اجرا کنیم تا مظلومیت اولیاء خدا تکرار نشود؛ آن‌وقت به یک جامعۀ نمونه می‌رسیم که بسیار بهتر از جامعۀ صدر اسلام خواهد بود. کمااینکه امام(ره) فرمود: جامعۀ ما بهتر از جامعۀ صدر اسلام است. 🔘 مردم که یک‌شبه متوجه نمی‌شوند بعد از ظهور امام‌زمان(ع) چگونه باید زندگی کنند. لذا طبق روایات، یک قومی مقدمه‌ساز می‌شوند «فَیوَطِّئونَ لِلمَهدی سُلطانَه» همین تجربۀ مقدمه‌سازی برای ظهور، به ملت‌های پای رکاب امام‌زمان(ع) یک آموزش ابتدایی می‌دهد تا بتوانند درست عمل کنند. 🔘 الآن ما برای مقدمه‌سازی ظهور، چه چیزی کم داریم و به چه موضوعی باید بیشتر توجه کنیم؟ امیرالمؤمنین(ع) در میان یکی از نبردها در گلایه‌هایی که از مردم داشت، فرمود: «فَهَلُمَّ أَيُّهَا النَّاسُ إِلَى التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ‏» ای مردم! بشتابید به‌سوی تعاون بر طاعت خدا. 🔘 طاعت خدا و اقامۀ حق، به‌صورت تنهایی و تکی نمی‌شود؛ نیاز به تعاون و کار جمعی دارد. آن چیزی که ما الآن کم داریم، کار جمعی است. گروه‌های مردمیِ سازماندهی‌‌شده و تشکیلاتی نیاز داریم؛ البته تشکیلاتی که خودِ مردم راه بیندازند. 🔘 سبک زندگی اسلامی در جامعۀ ما درست تبیین نشده. مثلاً کسانی که به مسجد می‌روند و نماز جماعت می‌خوانند، باز هم فردیّت‌شان از بین نمی‌رود چون کار جمعی انجام نمی‌دهند. 🔘 دین اگر ما را در مسجد، جمع‌مان کرده، لابد مقصودش این بوده که باهم ارتباط بگیریم. الآن در مساجد ما آیا افراد باهم ارتباط دارند؟! آیا کسی که به مسجد می‌رود، مثل این است که عضو یک گروه شده باشد و نسبت به بقیه، احساس مسئولیت کند؟ 🔘 نماز جمعه‌ها و هیئت‌های ما هم معمولاً همین‌طورند. انگار مردم به‌هیئت می‌آیند که صرفاً یک برنامه‌ای را تماشا کنند و بروند؛ مثل تئاتر و سینما. ارتباط خاصی باهم ندارند. باید این سبک زندگی را عوض کرد؛ این جمع‌شدن‌ها، باید در معیشت، در اقتصاد و سیاست، خودش را نشان بدهد و الا ما نمی‌توانیم امام خودمان را کمک کنیم. 🔘 الآن نقصِ ما، اعتقاد به امامت علی(ع) نیست؛ الحمدلله این اعتقاد را معمولاً داریم. اما بعد از اعتقاد، باید چه‌کار کنیم؟ اگر بخواهیم با این اعتقاد، زندگی کنیم در مقام نصرت امام، باید کار جمعی کنیم تا بتوانیم به امام نصرت بدهیم. 🔘 نه فقط در مقام نصرت امام، بلکه در زندگیِ خودمان هم تا جمع نباشیم، زورگوها بر ما مسلط خواهند شد؛ چه در عرصۀ اقتصادی، چه در عرصۀ سیاسی و انتخابات. 🔘 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: مهم‌ترین نیاز مردم این است که تناصح کنند؛ تناصح در طاعت خداوند و اینکه خوب با هم تعاون داشته و به‌هم کمک کنند. تناصح یعنی دلسوزی برای همدیگر. این مهم‌ترین نیاز جامعه است. 🔘 در همین دهۀ آخر ماه رمضان که درواقع آغاز سال حقیقیِ ما هست، تصمیم بگیریم یک کار جمعی انجام بدهیم و یک گوشه‌ای از زندگی‌مان را به کار جمعی اختصاص بدهیم. «بسیج» پایگاه خوبی برای این کار است. اصلاً بسیج وضع شده برای تعاون و تناصح در راه اقامۀ حق. 🔘 امیرالمؤمنین(ع) می‌‌فرماید: هیچ امامی ولو رتبه و فضیلتش خیلی بالا باشد، مستغنی نیست از اینکه مردم کمکش کنند... حتی گر پیغمبر خدا هم با آن عظمتش، اگر امام جامعه باشد، باز هم باید این مشارکت را داشته باشید. 🔘 بعد می‌فرماید: (نه‌تنها امام جامعه بی‌نیاز از کمک مردم نیست) بلکه هیچ کسی هم در جامعه، نمی‌تواند بگوید که «من کاره‌ای نیستم» ولو اینکه به‌ظاهر، قدر و منزلتی در جامعه نداشته باشد اما این‌طور نیست که او مسئولیت نداشته باشد؛ همه مسئولند. 🔘 هیچ‌کسی نمی‌تواند بگوید: من کاره‌ای نیستیم، مثلاً من یک کارگر یا مغازه‌دار ساده هستم... در آخرالزمان، دانه دانۀ آدم‌ها امتحان می‌شوند، فهم‌شان و بصیرت‌شان و تعاو‌ن‌شان امتحان می‌شود. 👤استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۶ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7287 @Roznegaar
🔴 نداشتنِ «زندگی جمعی» منکری است که الان معروف شده است 🔴 بعضی‌ها وارد جمع نمی‌شوند تا رابطۀ‌شان با خدا لطمه نخورد، درحالی‌که مسیر الی‌الله از متن جامعه می‌گذرد 📌 و (فصل دوم) – ج۲۴ 🔻 کسانی که به مسجد می‌روند اما با دیگران ارتباط نمی‌گیرند تا اخلاق‌شان و رابطه‌شان با خدا به‌هم نخورد، درواقع سرِ خودشان را کلاه می‌گذارند! 🔻 در شرایطی که ما اکثراً به‌جای زندگی جمعی، زندگی فردی داریم، چطور می‌توانیم انتظار ظهور داشته باشیم؟! ____ 🔘 اسلام می‌خواهد رابطۀ بین انسان و خدا را تنظیم کند اما انسان الّا و لابد در مسیر سلوک الی‌الله باید از جامعه عبور کند یعنی شما برای خودسازی‌تان باید از مسیر جامعه‌پذیری، اجتماعی‌شدن و احساس مسئولیت دربارۀ جامعه عبور کنید و الّا نفس‌تان را از بدی‌ها پاک نخواهید کرد. 🔘 هیچ کسی نمی‌تواند رابطۀ خودش با خدا را بدون در نظر گرفتن خلق درست بکند. یعنی جامعه در ذات سلوک و تقرب فرد الی‌الله، حضور دارد. فرد باید از جامعه عبور کند و امتحاناتش را در متن جامعه پس بدهد. 🔘 آنهایی که در مسجد جمع می‌شوند ولی برای اینکه رابطۀ‌شان با خدا به‌هم نخورد، اخلاق‌شان خراب نشود، دچار غیبت نشوند یا دچار دوستی و دشمنی‌ها نشوند، ارتباط‌شان را با بقیه قطع می‌کنند، درواقع سرِ خودشان را کلاه می‌گذارند. بدون حضور در جامعه، هنوز رابطه با خدا شکل نگرفته که تو می‌خواهی این رابطه‌ات به‌هم نخورد! 🔘 آنها می‌خواهد با وارد نشدن در متن جامعه، رابطۀ‌شان با خدا لطمه نخورد، درحالی‌که این رابطۀ با خدا، خیالی است! رابطۀ واقعی با خداوند وقتی برقرار می‌شود که شما وارد جمع بشوی، تعاونی راه بیندازی، در جریان کارها، برادران دینی‌ات را تحمل بکنی، مشکلات‌شان را برطرف بکنی، عیب‌های آنها را به خودت بگیری، خوبی‌های خودت را به برادران دینی‌ات نسبت بدهی و... 🔘 حداقلّ زندگی جمعی این است که مثلاً مردمان یک مسجد، مانند اعضای یک گروه یا تشکیلات باشند. اعضای این گروه‌ها باید باهم ارتباط داشته باشند و باهم زندگی کنند. 🔘 ساده‌ترین ارتباط اعضای این گروه‌ها باهم، این است که از حالِ همدیگر باخبر بشوند، به هم محبت کنند، تولد همدیگر را تبریک بگویند، در شبکۀ اجتماعی یک گروه تشکیل بدهند، اظهارنظر کنند، یک فعالیت فرهنگی انجام بدهند و... ارتباط قوی‌تر در این است که باهم کار اقتصادی کنند، مثلاً تعاونی مصرف راه بیندازند 🔘 وقتی ما در متن سلیقه‌های مختلف و در بستر اختلافات، توانستیم با هم برادری کنیم، آن‌وقت آدمیّت ما معلوم می‌شود و الا اینکه از جمع فاصله بگیریم تا یک‌وقت اختلافی پیش نیاید که هنر نیست! 🔘 امام صادق(ع) می‌فرماید: مانند حیواناتی نباشید که در چراگاه کنار هم هستند اما از حالِ هم بی‌خبرند و ارتباطی باهم ندارند. (امالی طوسی/411) خیلی بد است انسان‌هایی که در کنار هم زندگی می‌کنند، ارتباط‌شان باهم، این‌گونه باشد و این‌قدر نسبت به هم، بی‌تفاوت باشند. 🔘 امیرالمؤمنین(ع) علّت تفرقه و جدایی مؤمنین از هم را خباثت باطن ذکر می‌فرماید «مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ» چیزی بین شما تفرقه نمی‌اندازد مگر خباثت باطنی و بدی پنهان درونی. وقتی این‌طور بشوید، همدیگر را یاری نمی‌کنید، برای هم دلسوزی نمی‌کنید، به هم بذل و بخشش نمی‌کنید و... 🔘 مؤمنین بر اساس دین خدا با هم برادر هستند. الان شما مسجدی را نشان بدهید که آدم‌هایش، باهم پیوند اخوّت و برادری دارند و اقتضائاتش را هم رعایت می‌کنند. آن‌وقت ما چطور می‌خواهیم در شرایطی که «زندگی فردی» داریم و باهم ارتباط گروهی نداریم، انتظار رشد و ظهور داشته باشیم؟! ما واقعاً باید سبک زندگی‌مان را تغییر بدهیم. 🔘 ما باید سال‌ها زندگی جمعی داشته باشیم تا بتوانیم ظهور حضرت را درک بکنیم و در آن زمان زندگی کنیم. البته ممکن است ما یک شبِه، راه صدساله را برویم و ان‌شاءالله ظهور هرچه سریع‌تر رخ بدهد ولی بالاخره این راهی است که ما باید برویم؛ سبک زندگی مؤمنان باید تغییر کند. این‌طوری که الآن ما داریم زندگی می‌کنیم، صحیح نیست. 🔘 الآن فرهنگ ما طوری شده است که ارتباط نگرفتن و قاطی نشدن با جمع و خود را جمع جدا کردن، نه‌تنها بد نیست بلکه انگار یک کلاسی هم دارد، یعنی افراد پُز می‌دهند که «ما به کسی کاری نداریم!» الآن زندگی جمعی نداشتن منکری است که معروف شده است. 🔘 امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: شما مردم تا وقتی با هم متعاونانه زندگی می‌کنید به‌خیر هستید و بدبخت نمی‌شوید. و در جای دیگری می‌فرماید: ملت‌ها با یک‌دلی و «عزم واحد» به آقایی و بزرگی می‌رسند و با تفرقه و اختلاف، دچار ذلت و حقارت می‌شوند. 👤 استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۷ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7291 @Roznegaar
🔴 قدرت مرکزی در حکمرانی اسلامی وقتی افزایش پیدا می‌کند که امام جامعه بتواند از قدرتش کمتر خرج کند 🔴 علی(ع) در دورۀ حکومت، هرچه از قدرتش بیشتر خرج کرد، غریب‌تر شد چون مردم همراه نبودند 📌 و (فصل دوم) –ج۲۵ 🔻 پیامبر و امام، نباید نیاز باشد که زیاد امر کنند چون مردم با مشارکت مداوم سیاسی خود، باید تضمین‌کنندۀ اداره صحیح جامعه باشند 🔻 خیلی‌ها تصور می‌کنند ولایت، یک‌نوع دیکتاتوریِ صالحانه است که فرد صالحی فرمان بدهد و همه گوش کنند! 🔻 عدم‌ امکان دزدی در حکومت امام‌زمان(ع)، به‌خاطر قدرت منتشرشده بین مردمی است که مسئولیت‌پذیر، ناظر و فعالند ____ 🔘 وقتی از ولایت‌مداری حرف می‌زنیم و می‌گوییم «باید از ولیّ جامعه تبعیّت کرد» اگر در کنارش نقش مردم و تعهد آنها نسبت به حکمرانی و جامعه را ذکر نکنیم، تصوری که از ولایت در ذهن‌ها ایجاد می‌شود یک نوع دیکتاتوریِ صالحانه و مصلحانه است، به این معنا که فرد صالحی فرمان بدهد و همه گوش کنند تا سعادتمند بشوند. 🔘 البته ولایت، فرمان هم می‌دهد اما وظیفۀ ما «مسئولیت‌پذیری، دخالت در سیاست و فعالیت‌ برای سعادت جامعه» است، یعنی این‌طور نیست که ایشان صرفاً فرمان بدهد و ما مثل ربات، عمل کنیم و هیچ‌گونه مسئولیت و نقشی جز فرمانبری نداشته باشیم. 🔘 خدا و رسولش می‌خواهند به ما نقش بدهند و این فرمان خداست که تک‌تک شما مسئول هستید «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه‏» امام جامعه هم این حرکت جمعی را رهبری می‌کند؛ مثل رهبرِ یک گروه نوازنده‌ که خودش ساز نمی‌زند، بلکه صداها از سازهای اعضای گروه بیرون می‌آید. 🔘 نصرتِ امام با اطاعتِ صرف از امام فرق دارد. شب عاشورا شب اطاعت نبود شب نصرت بود، چون امام حسین(ع) به یارانش امر نکرد که «بمانید!» شب عاشورا شب تشخیص بود نه شب تکلیف. اولیاء خدا می‌خواهند ما به این حد از تشخیص برسیم. 🔘 اینکه پیامبر(ص) منافقین را لو نمی‌داد و خیلی تحمل و مدارا می‌کرد، فقط به‌خاطر بی‌ظرفیتی مردم نبود و فقط به‌خاطر نگرانی ایشان از منافقین و دشمنان هم نبود. پیامبر(ص) می‌خواست مردم خودشان به قدرت تشخیص برسند. 🔘 چرا این‌قدر به ما تأکید فرموده‌اند که «تعاون داشته باشید؟» اساساً بار حکومت دینی، برای دولت باید بار سبکی باشد و دولت در حکومت امام‌زمان(ع) کوچک است؛ بار قوۀ قضائیه هم سبک است چون امکان دزدی وجود ندارد. عدمِ ‌امکان دزدی هم به‌خاطر قدرت مرکزی نیست، بلکه به‌خاطر قدرت منتشرشده بین مردمی است که همه ناظر و فعال و مؤثر و مسئول‌پذیرند. 🔘 مدرسۀ خوب مدرسه‌ای است که مدیر و معلم‌هایش خسته نشوند چون بار ادارۀ مدرسه روی دوش بچه‌ها گذاشته شده؛ مثلاً به‌جای ناظم، خود بچه‌ها صف‌ها را مرتب می‌کنند و حضور و غیاب را بررسی می‌کنند. اگر بچه‌ها خودشان جامعۀ کوچک مدرسه را اداره کردند و شما از صد مورد فقط در یک مورد دخالت و اعمال قدرت کردی، آن‌وقت بچه‌ها رشد می‌کنند. 🔘 قدرت حکومت امام‌زمان(ع) به‌خاطر این است که افراد جامعه، همه قدرتمند و منتظرِ اشارۀ ایشان هستند. البته امام‌زمان(ع) از این قدرتش، زیاد استفاده نمی‌کند چون حضرت، به‌خاطر حضور و مشارکت مردم، اصلاً نیاز ندارد از قدرتش استفاده کند. 🔘 قدرت مرکزی وقتی افزایش پیدا می‌کند که آن را کم خرج کنیم. پیامبر و امام نباید زیاد امر کند و اصلاً نیاز نداشته باشد امر کند؛ این یعنی یک قدرت باشکوه! ما باید به ولایت، قدرت بدهیم اما چگونه؟ با بله قربان گفتن!؟ نه؛ با تشخیصی که ما بین خودمان داریم و کسی جرأت نمی‌کند به‌خاطر حضور ما، بصیرت ما و نظارت ما، نسبت به ولایت، تمرّد کند. 🔘 دولت مرکزی ولایی، دولتی است که به‌خاطر حضور مردم، زحمتش کم است و به‌خاطر احساس مسئولیت مردم، دولتی کوچک است، البته قدرت مرکزی آن بالاست به‌خاطر اینکه نیازی نیست زیاد اِعمال ‌بشود، اینجا سیستم امر به‌معروف و نهی ازمنکر حاکم است. مجلسِ آن هم مثل مجلس ما این‌همه قانون تصویب نمی‌کند. وقتی کار دست خودِ مردم باشد خودشان با توافقِ هم، کارها را جلو می‌برند لذا نیازی به تصویبِ این‌همه قانون نیست. 🔘 در دوران ظهور، امام‌زمان(ع) نیاز ندارد زیاد از قدر‌‌ت خودش خرج کند. امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومتش، هرچه از قدرتش بیشتر خرج کرد، غریب‌تر شد. به حدی که می‌فرمود: من هرچه به شما امر می‌کنم شما گوش نمی‌دهید. از دست شما خسته شدم... 🔘 اصلاً چرا امیرالمؤمنین(ع) این‌قدر باید امر کند؟! چون مردم، اهل تشخیص نبودند و همدیگر را امر و نهی نمی‌کردند. نباید بگوییم «چرا حرف حضرت را گوش نمی‌کردند؟» بلکه باید بگوییم «چرا خودشان تشخیص نمی‌دادند که لازم باشد حضرت امر کند؟!» 👤استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۸ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7293 @Roznegaar
🔻 به طرح «محلۀ مردم‌سالار» بپیوندید: 🔴 طرح محلۀ مردم‌سالارِ بسیج، هستۀ اصلی طرح تحوّل حکمرانی و کوچک‌سازی دولت به‌معنای واقعی کلمه است 🔴 زیباترین بخش دین، «مردم‌سالاری حقیقی» است که با سیستم امر به‌معروف و نهی از منکر، محقق می‌شود 📌 و (فصل دوم) – ج۲۶ 🔻 در طرح محلۀ مردم‌سالار، کارهای مردم توسط خودِ مردم انجام می‌شود 🔻 یکی از دلایل اختلافات داخلیِ بیهوده این است که مشغول مسئولیت جهانی‌مان نیستیم 🔻 انقلاب ما نرم‌افزاری برای آزادسازی جهان است؛ اگر در خودمان محدود بشویم محکوم به شکستیم 🔘 قرآن می‌فرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» شما بهترین امّت و بهترین گروهی هستید که برای مردم جهان خارج شدید؛ چرا؟ شاید دلیلش، ادامۀ همین آیه باشد: «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» این چقدر زیباست و ما چقدر در بیان این حقیقت و این ساختار برای مردم جهان، ضعف داریم! 🔘 در این آیه، ارتباط بین «امر به‌معروف و نهی از منکر» به‌عنوان یک سیستم، با جهان و رسالت جهانی ما کاملاً پیداست. شاید این آیه می‌خواهد بفرماید که شما برای بشریت مفید هستید و مهم‌ترین ویژگی ما برای مفید بودن برای بشریت، مردم‌سالاری حقیقی است که امر به معروف و نهی از منکر نام دارد. 🔘 الآن ما زیباتر از این قسمت دین، هیچ حرفی برای مردم جهان نداریم. اگر شما آخرِ حرف‌های اخلاقی‌تان را برای مردم جهان بزنید، می‌گویند «ما خودمان اینها را می‌دانیم، این چیزها را ما هم داریم...» راست هم می‌گویند؛ آنها هم شبیهِ این حرف‌ها را در کلمات حضرت عیسی(ع) و حضرت موسی(ع) دارند. 🔘 ما چه چیزی داریم که انصافاً خیلی متفاوت و خیلی جذاب و دلبرانه است؟ سیستم امر به معروف و نهی از منکر. ما اینجا یک ساختار مردمی داریم؛ یعنی سیستم امر به معروف و نهی از منکر که همان مردم‌سالاری دینی است در مقابل دموکراسی دروغین است. این پرجاذبه‌تر از همۀ بخش‌هاست. 🔘 همین الآن در صدر اخبار جهان، اخبار سیاسی و اخبار معطوف به قدرت قرار دارد و ما برای قدرت، طرح داریم؛ طرح‌مان «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» است. حجاب، نماز، روزه، حج و زکات؛ هیچ کدام جذاب‌ترین بخش دین نیست. اگر شما بگویی «ما زکات داریم» او می‌گوید ما هم خیریه داریم که به فقرا کمک می‌کنیم. 🔘 اگر شما بگویی: ما عزاداری برای امام‌حسین(ع) داریم، آنها هم یک جاهایی برای عیسی(ع) عزاداری می‌کنند و می‌گویند ما هم یک‌طور دیگری ابراز ارادت می‌کنیم. البته آنها ادامۀ امر امامت و نبوت و ادامۀ این ستارۀ دنباله‌دار و عمق استراتژیک آن را-که همان ساختار امر به معروف و نهی از منکر است- ندارند. 🔘 بسیج، یک طرحی دارد با موضوع محلۀ مردم‌سالار؛ این طرح غوغاست! هر کسی می‌خواهد بحث‌های روزهای قبل را پیگیری کند و می‌پرسد «عملاً باید چه‌کار کنیم؟» بنده می‌گویم «به طرح محلۀ مردم‌سالار بپیوندید!» 🔘 در طرح محلۀ مردم‌سالار-که بسیج، چند سالی است در خیلی از مناطق کشور راه انداخته است- کارهای مردم توسط خودِ مردم انجام می‌شود. این‌طور نیست که بسیج، پستِ بازرسی و شناسایی بگذارد و صرفاً به امنیت بپردازد. بسیج، این شناسایی را برای پیداکردن فقرا، برای راه‌اندازی شغل، برای پیداکردن استعدادها، برای پیوند زدن بین بخش‌های مختلف، در همۀ زمینه‌ها دارد اعمال می‌کند. 🔘 طرح محلۀ مردم‌سالار، تحقق ساختار امر به معروف و نهی از منکر و همان «تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى» و طرح تحوّل حکمرانی و کوچک‌سازی دولت به‌معنای واقعی کلمه است. در نهایت، دولت هم هیچ راهی ندارد جز اینکه خدمتگزارِ این طرح بشود. این طرح، مفاسدی مثل مفاسد شوراهای شهر را-که بعضاً پیش آمده- ندارد چون باندهای مافیایی، دیگر قدرت ندارند که بخواهند افراد خودشان را به‌وسیلۀ لیست‌ها به مجلس بفرستند. در این طرح، همه‌چیز شفاف است. 🔘 به‌خاطر این طرح، از بسیج قدردانی می‌کنم اما این گلایه را هم دارم که چرا گروه‌ها و کمیته‌های مختلف جهانی درست نکردید که به فکر مردم جهان باشند؟ یکی از دلایل اختلافات داخلی بیهودۀ ما این است که مشغول مسئولیت جهانی‌مان نیستیم. حضرت امام می‌فرمود که اگر ما محدود به خودمان بشویم شکست‌مان قطعی است... 🔘 انقلاب ما نرم‌افزاری برای آزادسازی جهان است. ما باید صادرکنندۀ مردم‌سالاری به جهان باشیم؛ به‌حدی که مردم جهان انتخاب کنند دموکراسی دروغین آمریکایی می‌خواهند یا مردم‌سالاری واقعی به سبک ایران؟ کار فرهنگی ما هم اگر محدود به مصرف داخلی بشود، خیانت است. 👤 استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۹ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7296 @Roznegaar
🔴 استنتاج مردم‌سالاری دینی از دین، نیازمند «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» است 🔴 بدون هوش سیاسی، نه می‌شود از امام تبعیت کرد نه از او دفاع کرد؛ حتی اگر به امامتش معتقد باشیم 📌 و (فصل دوم) – ج۲۷ 🔻 جرم شهید شیخ فضل‌الله نوری، داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود! 🔻 اگر حوزه، دانشگاه و مدرسه «حافظه‌محور» باشند، فاتحۀ هوش سیاسی خوانده می‌شود 🔻 آن کسانی هوش سیاسی دارند که معادلات قدرت و معادلات نفوذ را درک می‌کنند ____ 🔘 همان‌طور که علامۀ طباطبایی(ره) می‌فرماید، اسلام یک دین اجتماعی است. اسلام به‌طور مشخص، راهکاری برای حکمرانی مردمی دارد که ما آن را با عنوان «مردم‌سالاری دینی» می‌شناسیم. این راهکار، همۀ مردم را وسط می‌آورد و مسئول می‌داند، به آنها قدرت می‌دهد و قدرت را بین مردم توزیع می‌کند و این مهم‌ترین امر دین است. 🔘 ولایت، هدایت‌کنندۀ قدرت مردمی است. معنای ولایت این نیست که قدرت را از مردم بگیرد تا مردم قدرت نداشته باشند. اتفاقاً کار ولایت این است که مردم را قدرتمند تربیت کند. رابطۀ مردم با ولایت، یک رابطۀ بسیار دیدنی، باشکوه و پیچیده‌ است. 🔘 خیلی‌ از کسانی که از هوش سیاسی لازم برخوردار نیستند، تلقی‌شان از ولایت، یک مسئلۀ اعتقادیِ صرف است، آنها از احکام و دیگر معارف دینی، تلقی سیاسی ندارند و وجه سیاسی دین را متوجه نمی‌شوند. 🔘 وقتی افراد، وجه سیاسی و حکمرانیِ «امر به‌معروف و نهی از منکر» را متوجه نمی‌شوند، آن‌را به موضوع حجاب، تقلیل می‌دهند. درحالی‌که امر به‌معروف و نهی از منکر، طرحی است برای اینکه در جامعه نه مستضعفی باقی بماند و نه مستکبری تولید بشود. 🔘 ما نیاز به «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» داریم. هوش سیاسی به‌تنهایی کافی نیست. هوش سیاسی می‌تواند برای ما تحلیل درست سیاسی بکند ولی هوش استراتژیک، راه حرکت به سوی آینده را هم نشان می‌دهد. 🔘 بعضی‌ها نه هوش سیاسی دارند و نه هوش استراتژیک! چون هوش سیاسی ندارند نمی‌توانند وضع کنونی را تحلیل کنند و الگوهای درست را درک نمی‌کنند. کسانی که هوش سیاسی نداشته باشند نه می‌توانند از امام‌شان تبعیت کنند و نه می‌توانند از او دفاع کنند، هرچند به امام معتقد باشند. 🔘 آن کسانی هوش سیاسی دارند که معادلات قدرت و معادلات نفوذ را درک می‌کنند. نفوذ و قدرت دوتا از موضوعاتی است که در هوش سیاسی خیلی مؤثر است. 🔘 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کسی نمی‌تواند این عَلم را حمل بکند مگر اینکه اهل بَصَر، صبر و علم باشد «إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَق‏» اینجا بَصَر یعنی همان هوش سیاسی و هوش استراتژیک. 🔘 مثلاً کسی که بخواهد مردم‌سالاری دینی را از دین استنتاج بکند، نیاز به هوش استراتژیکِ مرحوم شاه‌آبادی(استاد عرفان حضرت امام) و نیاز به هوش سیاسی و استراتژیک شهید صدر دارد. 🔘 رابطۀ دین و قرآن با هوش سیاسی چیست؟ حلّ مسائل اجتماعی، نیاز به هوش سیاسی دارد. اگر حوزه، دانشگاه و مدرسه «حافظه‌محور» باشند، فاتحۀ هوش سیاسی خوانده شده است. 🔘 باید شیوۀ امتحا‌ن‌ها را عوض کنند، مثلاً بگویند «شما هرچه بلد هستی مال خودت! این مسئله را برای ما حل کن...» یا بگویند: اصلاً شما کتاب‌باز امتحان بدهید، بروید خانۀ‌تان این مسئله را حل کنید و فردا بیاورید و الّا شما حق ندارید عالی‌ترین مدرک دانشگاه، حوزه و مدرسه را بگیرید. 🔘 شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری، دارای هوش سیاسی و استراتژیک بود. در یک زمان کوتاه، بسیاری از هم‌درسی‌ها و علمای برجسته از ایشان عقب ماندند و ایشان به دار کشیده شد و جرم ایشان، داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود! 🔘 ایشان می‌گفت مشروطه‌ای که از سفارت انگلستان بیرون بیاید به‌درد مردم نمی‌خورد... متأسفانه اکثر فقهای آن زمان حرف‌های ایشان را متوجه نمی‌شدند. برخی از علما با ایشان مخالفت کردند اما بعداً متوجه شدند و پشیمان شدند. الآن هم بعضی‌ها طرفدار اندیشۀ اشتباه همان علمایی هستند که دیر متوجه شدند؛ یعنی همان طرز تفکرها امروز هم در جامعۀ ما هم هست. 🔘 شیخ فضل‌الله نوری با هوش سیاسی و استراتژیک خودش پیش‌بینی کرده بود که اگر مشروطه‌چیان غرب‌زده موفق بشوند، کشور را به‌سمت نابودی اسلام، رواج بی‌بندو‌باری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه سوق خواهند داد. 🔘 تأسف می‌خورم که ما برای غرب‌شناس‌ترین فقیه تاریخ معاصر یعنی شیخ فضل‌الله نوری کار بزرگ سینمایی انجام ندادیم تا افتخار ما در مقابل غرب باشد. بناست امروز حوزۀ علمیه تهران برای شیخ فضل‌الله نوری بزرگداشت بگیرد. من به حوزۀ علمیه تهران تبریک می‌گویم و از حضرت آیت‌الله رشاد که در این جهت اقدام کردند تشکر می‌کنم. 👤استاد 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۱۰ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7298 @Roznegaar