eitaa logo
روزنگار
827 دنبال‌کننده
61.6هزار عکس
28.7هزار ویدیو
1.5هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
آیه مورد بحث، نتیجه هماهنگى با امت واحده در طریق پرستش پروردگار، و یا انحراف از آن و پیمودن راه تفرقه را چنین بیان مى فرماید: هر کس چیزى از اعمال صالح را انجام دهد در حالى که ایمان داشته باشد، تلاش و کوشش او مورد ناسپاسى قرار نخواهد گرفت (فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ). و براى تأکید بیشتر، اضافه مى کند: و ما اعمال صالح او را قطعاً خواهیم نوشت (وَ إِنّا لَهُ کاتِبُونَ). 🌺🌺🌺 قابل توجه این که در این آیه، همانند بسیارى دیگر از آیات قرآن ایمان و عمل صالح به عنوان دو رکن اساسى، براى نجات انسان ها ذکر شده، ولى با اضافه کردن کلمه من که براى تبعیض است این مطلب را بر آن مى افزاید که انجام تمام اعمال صالح نیز شرط نیست، حتى اگر افراد با ایمان، بخشى از اعمال صالح را انجام دهند، باز اهل نجات و سعادتند. در هر حال این آیه، همانند بسیارى دیگر از آیات قرآن، شرط قبولى اعمال صالح را ایمان مى شمرد. ذکر جمله لا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ در مقام بیان پاداش این گونه افراد، تعبیرى است توأم با نهایت لطف، محبت و بزرگوارى; چرا که خداوند در اینجا در مقام تشکر و سپاسگزارى از بندگانش بر مى آید، و از سعى و تلاش آنها تشکر مى کند این تعبیر شبیه تعبیرى است که در آیه 19 سوره اسراء آمده است: وَ مَنْ أَرادَ الاْ خِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْیها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأولْئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً: کسى که سراى آخرت را بخواهد و تلاش و کوشش خود را در این راه به خرج دهد در حالى که ایمان داشته باشد، از کوشش او تشکر مى شود . ذیل آیه ۹۴ @Roznegaar
در آخرین آیات بحث گذشته، سخن از مؤمنان نیکوکار و صالح العمل بود و در آیه مورد بحث، به افرادى اشاره مى کند که در نقطه مقابل آن‌ها قرار دارند، آن‌ها که تا آخرین نفس به ضلالت و فساد ادامه مى دهند. مى فرماید: و حرام است بر شهرهائى که آن‌ها را به جرم گناهانشان نابود کردیم به دنیا بازگردند. آن‌ها هرگز باز نخواهند گشت (وَ حَرامٌ عَلى قَرْیَة أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لایَرْجِعُونَ). 🌺🌺🌺 در حقیقت آن‌ها کسانى هستند که بعد از مشاهده عذاب الهى، یا بعد از نابودى و رفتن به جهان برزخ، پرده هاى غرور و غفلت از برابر دیدگانشان کنار مى رود آرزو مى کنند، اى کاش براى جبران این همه خطاها بار دیگر به دنیا بازمى گشتند ولى قرآن با صراحت مى گوید: بازگشت آن‌ها به کلى حرام یعنى ممنوع است، و راهى براى جبران باقى نمانده است. این شبیه همان است که در آیات 99 و 100 سوره مؤمنون مى خوانیم: حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیْما تَرَکْتُ کَلاّ...: این وضع آن‌ها ادامه مى یابد تا یکى از آنان مرگشان فرا رسد، مى گوید: پروردگارا مرا به دنیا بازگردانید، تا اعمال صالحى را که ترک گفتم، انجام دهم... . ذیل آیه ۹۵ @Roznegaar
به هر حال، این بى خبران دائماً در غرور و غفلتند، و این بدبختى تا پایان جهان همچنان ادامه دارد. چنان که قرآن مى فرماید: این تا زمانى ادامه دارد که راه بر یأجوج و مأجوج گشوده شود و آن‌ها در سراسر زمین پخش شوند و از هر بلندى و ارتفاعى با سرعت بگذرند (حَتّى إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَب یَنْسِلُونَ ). درباره یأجوج و مأجوج و این که آن‌ها کدام طائفه بودند و در کجا زندگى داشتند؟ و سرانجام چه مى کنند، و چه خواهند شد؟ در ذیل آیات 94 به بعد سوره کهف بحث کرده ایم، و همچنین در مورد سدى که ذوالقرنین براى جلوگیرى از نفوذ آن‌ها در یک تنگه کوهستانى ساخت مشروحاً بحث شد. 🌺🌺🌺 آیا منظور از گشوده شدن راه این دو طایفه، شکسته شدن سد آن‌ها و نفوذشان از این طریق، در مناطق دیگر جهان است؟ و یا منظور نفوذ آن‌ها به طور کلى در کره زمین از هر سو و هر ناحیه مى باشد؟ آیه فوق صریحاً در این باره سخن نگفته، تنها از انتشار و پراکندگى آن‌ها در کره زمین به عنوان یک نشانه پایان جهان و مقدمه رستاخیز و قیامت یاد کرده است. ذیل آیه ۹۶ @Roznegaar
و بلافاصله مى گوید: در این هنگام وعده حق خداوند نزدیک مى شود (وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ). و آن چنان وحشتى سراسر وجود کافران را فرا مى گیرد که چشم‌هایشان از حرکت باز مى ایستد و خیره خیره به آن صحنه نگاه مى کنند (فَإِذا هِیَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِینَ کَفَرُوا). در این هنگام پرده هاى غرور و غفلت از برابر دیدگانشان کنار مى رود و فریادشان بلند مى شود: اى واى بر ما، ما از این صحنه در غفلت بودیم (یا وَیْلَنا قَدْ کُنّا فِی غَفْلَة مِنْ هذا). و چون نمى توانند با این عذر، گناه خویش را بپوشانند و خود را تبرئه کنند با صراحت مى گویند: نه، ما ظالم و ستمگر بودیم! (بَلْ کُنّا ظالِمِین). 🌺🌺🌺 اصولاً چگونه ممکن است با وجود این همه پیامبران الهى و کتب آسمانى و این همه حوادث تکان دهنده، و همچنین درس هاى عبرتى که روزگار به آن‌ها مى دهد در غفلت باشند، آنچه از آن‌ها سر زده، تقصیر است و ظلم بر خویشتن و دیگران. ذیل آیه ۹۷ @Roznegaar
به دنبال آیات گذشته که از سرنوشت مشرکان ستمگر بحث مى کرد، در این آیات روى سخن را به آن‌ها کرده، آینده آن‌ها و معبودهایشان را چنین ترسیم مى کند: شما و آنچه را غیر از خدا مى پرستید آتشگیره جهنمید! (إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ). حَصَب در اصل به معنى پرتاب کردن چیزى در آتش است ـ مخصوصاً قطعات هیزم که در تنور پرتاب مى کنند ـ بعضى گفته اند: حطب (بر وزن سبب) که به معنى هیزم مى باشد در لغات مختلف عرب، تلفظ هاى متفاوتى دارد، بعضى از قبائل آن را حصب و بعضى دیگر خضب مى نامند و از آنجا که قرآن براى جمع بین قبائل و طوائف و دل ها بوده، گاه لغات مختلف آن‌ها را به کار مى گیرد، تا از این راه، جمع قلوب شود، از جمله همین کلمه حَصَب است که تلفظى است از قبائل اهل یمن در واژه حطب. 🌺🌺🌺 به هر حال آیه فوق، به مشرکان مى گوید: آتشگیره جهنم و هیزمى که شعله هاى آن را تشکیل مى دهد، خود شما و خدایان ساختگى شما است و همچون قطعه هاى هیزم بى ارزش، یکى پس از دیگرى در جهنم پرتاب مى شوید! آنگاه اضافه مى کند: شما وارد بر آن مى شوید (أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ). این جمله یا به عنوان تأکید مطلب گذشته است، و یا اشاره به نکته جدیدى است، و آن این که اول بت ها را در آتش مى افکنند، سپس شما بر آن‌ها وارد مى شوید، گوئى خدایانتان با آتشى که از وجودشان برمى خیزد از شما پذیرائى مى کنند. اگر سؤال شود انداختن بت ها در جهنم چه فلسفه اى دارد، در پاسخ باید گفت: این خود یک نوع عذاب و مجازات است براى بت پرستان که ببینند در آتشى که از بتهایشان زبانه مى کشد مى سوزند، از این گذشته تحقیرى است براى افکار آن‌ها که به چنین موجودات بى ارزشى پناه مى بردند. البته این در صورتى است که ما تَعْبُدُونَ به معنى معبودهاى بى جان و بت هاى سنگى و چوبى باشد (همان گونه که از کلمه ما استفاده مى شود، زیرا ما غالباً براى موجود غیر عاقل است). ولى اگر مفهوم آن را عام بگیریم و شامل شیاطینى که معبود واقع شدند، بشود نکته ورود این معبودها در جهنم کاملاً واضح است; چرا که خود شریک جرم اند. ذیل آیه ۹۸ @Roznegaar
سپس به عنوان نتیجه گیرى کلى مى فرماید: اگر این بت ها، خدایانى بودند، هرگز وارد آتش دوزخ نمى شدند (لَوْ کانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها). ولى بدانید نه تنها وارد دوزخ مى شوند، که جاودانه در آن خواهند بود (وَ کُلٌّ فِیها خالِدُونَ). 🌺🌺🌺 و این جالب است که این بت پرستان، جاودانه گرفتار خدایان خود باشند، همان خدایانى که همیشه آن‌ها را پرستش مى کردند و سپر بلاها مى شمردند و حل مشکلاتشان را از آن‌ها مى خواستند! ذیل آیه ۹۹ @Roznegaar
براى توضیح بیشتر پیرامون وضع دردناک، این عابدان گمراه ، در برابر آن معبودان بى ارزش ، مى گوید: آن‌ها در دوزخ، فریادها و ناله هاى دردناک دارند (لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ). زَفِیر در اصل، به معنى فریاد کشیدنى است که با بیرون فرستادن نفس توأم باشد. و بعضى گفته اند: فریاد نفرت انگیز الاغ در آغاز، زفیر و در پایانش شهیق نامیده مى شود، و در اینجا اشاره به فریاد و ناله اى است که از غم و اندوه برمى خیزد. این احتمال نیز وجود دارد که این زفیر و ناله غم انگیز، تنها مربوط به عابدان نباشد، بلکه شیاطینى که معبودشان بودند نیز در این امر با آن‌ها شریکند. 🌺🌺🌺 جمله بعد، یکى دیگر از مجازات هاى دردناک آن‌ها را بازگو مى کند و آن این که آن‌ها در دوزخ چیزى نمى شنوند (وَ هُمْ فِیها لایَسْمَعُونَ). این جمله، ممکن است اشاره به این باشد: آن‌ها سخنى که مایه سرور و خوشحالیشان باشد مطلقاً نمى شنوند، و تنها مستمع ناله هاى جانکاه دوزخیان، و فریادهاى فرشتگان عذاب هستند. بعضى گفته اند: منظور این است که این‌ها را در تابوت هاى آتشین مى گذارند، آن چنان که مطلقاً صداى هیچ کس را نمى شنوند، گوئى تنها آن‌ها در عذابند، و این خود مایه مجازات بیشترى است; چرا که اگر انسان، گروهى را هم زندان خود ببیند مایه تسلى خاطر او است که: أَلْبَلِیَّةُ إِذا عَمَّتْ طابَتْ: بلا چو عام بود دلکش است و مستحسن !. ذیل آیه ۱۰۰ @Roznegaar
آیه بعد، حالات مؤمنان راستین و مردان و زنان با ایمان را بازگو مى کند تا در مقایسه با یکدیگر وضع هر دو مشخص‌تر شود. نخست مى گوید: کسانى که به خاطر ایمان و اعمال صالحشان وعده نیک به آن‌ها از قبل داده ایم، از این آتش هولناک و وحشتناک دورند (إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ). اشاره به این که ما به تمام وعده هائى که به مؤمنان در این جهان داده ایم وفا خواهیم کرد، که یکى از آن‌ها دور شدن از آتش دوزخ است. 🌺🌺🌺 گر چه ظاهر این جمله این است که تمام مؤمنان راستین را شامل مى شود ولى بعضى احتمال داده اند اشاره به معبودانى همچون حضرت مسیح(علیه السلام) و مریم است که بدون خواست آن‌ها به وسیله گروهى عبادت شدند، و از آنجا که آیات سابق مى گفت: شما و خدایانتان وارد دوزخ مى شوید، و این تعبیر ممکن بود شامل امثال حضرت مسیح(علیه السلام) نیز شود، قرآن بلافاصله این جمله را به صورت یک استثناء بیان مى کند که این گروه، هرگز وارد دوزخ نخواهند شد. بعضى از مفسران شأن نزولى در مورد این آیه ذکر کرده اند که نشان مى دهد بعضى همین سؤال را از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کردند و آیه در پاسخ آن‌ها نازل گردیده است. ولى با این حال مانعى ندارد که آیه فوق، هم پاسخى براى این سؤال باشد و هم یک حکم عمومى، نسبت به همه مؤمنان راستین. ذیل آیه ۱۰۱ @Roznegaar
در آیه مورد بحث، چهار نعمت بزرگ الهى را که شامل حال این گروه سعادتمند است برمى شمرد: نخست این که آن‌ها صداى آتش را نمى شنوند (لایَسْمَعُونَ حَسِیسَها). حَسِیس چنان که ارباب لغت گفته اند، به معنى صداى محسوس است، و به معنى خود حرکت یا صدائى که از حرکت برمى خیزد نیز آمده است، آتش دوزخ که دائماً در آتشگیره هایش مشغول پیشروى است، داراى صداى مخصوصى است، این صدا از دو جهت وحشتناک است: از نظر این که صداى آتش است و از نظر این که صداى پیشروى است. مؤمنان راستین چون از جهنم دورند، هرگز این صداهاى وحشتناک به گوششان نمى خورد. 🌺🌺🌺 دیگر این که آن‌ها در آنچه بخواهند و مایل باشند به طور جاودان متنعم اند (وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ). یعنى آنجا محدودیت این جهان را ندارد که انسان آرزوى بسیارى از نعمت‌ها را بکند و به آن دسترسى نداشته باشد، هر نعمت مادى و معنوى که بخواهد بدون استثناء در دسترس او است، آن هم نه یک روز و دو روز که در یک عمر جاویدان! آیه ۱۰۲، @Roznegaar
سوم این که: فزع اکبر آن‌ها را غمگین نمى کند (لایَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الاْ َکْبَرُ). فَزَع اکبر (وحشت بزرگ) را بعضى اشاره به وحشت‌هاى روز قیامت دانسته اند که از هر وحشتى بزرگتر است، و بعضى اشاره به نفخه صور و دگرگونى هاى پایان این جهان و تزلزل عجیبى که در ارکان این عالم مى افتد آن چنان که در آیه 87 سوره نمل آمده است. ولى از آنجا که وحشت روز رستاخیز مسلماً از آن هم مهم‌تر است، تفسیر اول صحیح‌تر به نظر مى رسد. 🌺🌺🌺 بالاخره آخرین لطف خدا درباره کسانى که در این آیات به آنها اشاره شده این است که فرشتگان رحمت به استقبال آن‌ها مى شتابند و به آن‌ها تبریک و شادباش مى گویند و بشارت مى‌دهند این همان روزى است که به شما وعده داده مى شد (وَ تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ). در نهج البلاغه مى خوانیم امیر مؤمنان على(علیه السلام) فرمود: به اعمال نیک مبادرت ورزید تا با همسایگان خدا در سراى او باشید، در جائى که پیامبران را رفیق آن‌ها قرار داده، و فرشتگان را به زیارتشان مى فرستد ، خدا آن چنان این گروه را گرامى داشته که حتى گوش‌هایشان صداى آتش دوزخ را نمى‌شنود. ذیل آیه ۱۰۳، @Roznegaar
در آخرین آیه بحث گذشته خواندیم، مؤمنان راستین از فزع اکبر، وحشت بزرگ، غمگین نمى شوند، آیه مورد بحث، توصیفى از آن روز وحشت بزرگ است و در حقیقت علت عظمت این وحشت را مجسم مى سازد، مى گوید: این امر، روزى تحقق مى یابد که ما آسمان را درهم مى پیچیم همان گونه که طومار نامه‌ها درهم پیچیده مى شود! (یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ). در زمان‌هاى گذشته براى نوشتن نامه ها و همچنین کتاب‌ها، از اوراق طومار مانند استفاده مى کردند، این طومارها را قبل از نوشتن به هم مى پیچیدند و شخص کاتب تدریجاً آن را از یک طرف مى گشود، و مطالب مورد نظر را روى آن مى نوشت و بعد از پایان کتابت نیز آن را مى پیچیدند و کنار مى گذاشتند و لذا هم نامه ها و هم کتاب هایشان شکل طومار داشت. این طومار، سجل نامیده مى شد که براى کتابت از آن استفاده شده بود. در این آیه تشبیه لطیفى نسبت به درنوردیدن طومار عالم هستى در پایان دنیا شده است، در حال حاضر این طومار گشوده است و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مى شود و هر یک در جائى قرار دارد، اما هنگامى که فرمان رستاخیز فرا رسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش، در هم پیچیده خواهد شد. البته پیچیدن جهان، به معنى فنا و نابودى آن نیست چنان که بعضى پنداشته اند بلکه، به معنى درهم کوبیده شدن و جمع و جور شدن آن است. 🌺🌺🌺 اما این که بعضى از مفسران احتمال داده اند: منظور از این بازگشت، بازگشت به فناء و نیستى، یا به هم پیچیدگى همچون آغاز آفرینش است، بسیار بعید به نظر مى رسد. و در پایان آیه، مى فرماید: این وعده اى است که ما داده ایم و قطعاً آن را انجام خواهیم داد (وَعْداً عَلَیْنا إِنّا کُنّا فاعِلِینَ). از بعضى روایات استفاده مى شود: منظور از بازگشت خلق به صورت اول آن است که انسان ها بار دیگر پا برهنه و عریان ـ آن گونه که در آغاز آفرینش بودند ـ بازمى گردند، ولى بدون شک، منظور این نیست که مفهوم آیه منحصر در این معنى باشد، بلکه این یکى از چهره هاى بازگشت آفرینش به صورت نخست است. آیه ۱۰۴ @Roznegaar
بعد از آن که در آیات گذشته به قسمتى از پاداش هاى اخروى مؤمنان صالح اشاره شد، در دو آیه بعد، به یکى از روشن ترین پاداش هاى دنیوى آن‌ها که حکومت روى زمین است با بیان شیوائى اشاره کرده مى گوید: در زبور بعد از ذکر چنین نوشتیم که سرانجام بندگان صالح من (حکومت) زمین را به ارث خواهند برد (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْ َرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ). أرْض به مجموع کره زمین گفته مى شود و سراسر جهان را شامل مى گردد مگر این که قرینه خاصى در کار باشد، گر چه بعضى احتمال داده اند مراد وارث شدن سراسر زمین در قیامت است، ولى ظاهر کلمه أرض هنگامى که به طور مطلق گفته مى شود، زمین این جهان است. واژه ارث، به معنى چیزى است که بدون معامله و دادوستد به کسى انتقال مى یابد، و گاهى در قرآن کریم، ارث به تسلط و پیروزى یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن مواهب و امکانات آن‌ها گفته شده است، چنان که در آیه 137 سوره اعراف درباره بنى اسرائیل و پیروزیشان بر فرعونیان چنین مى خوانیم: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الاْ َرْضِ وَ مَغارِبَها: ما شرق و غرب زمین را به ارث به آن قوم مستضعف دادیم . گر چه زبور در اصل، به معنى هر گونه کتاب و نوشته است، ولى در قرآن مجید، در دو مورد از سه موردى که این کلمه به کار رفته، اشاره به زبور داود است و بعید به نظر نمى رسد که مورد سوم یعنى آیه مورد بحث نیز به همین معنى باشد. زبور داود یا به تعبیرى که در کتب عهد قدیم آمده مزامیر داود عبارت است از مجموعه اى از مناجات ها، نیایش ها و اندرزهاى داود(علیه السلام) پیامبر. در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در میان کتب آسمانى، تنها از این دو کتاب نام، برده شده است؟ پاسخ این است که این تعبیر، ممکن است به خاطر آن باشد که داود، یکى از بزرگترین پیامبرانى بود که تشکیل حکومت حق و عدالت داد، و بنى اسرائیل نیز مصداق روشن قوم مستضعفى بودند که بر ضد مستکبران قیام کردند، و دستگاه آن‌ها را در هم پیچیدند و وارث حکومت و سرزمین آن‌ها شدند... ذیل آیه ۱۰۵ @Roznegaar