eitaa logo
روزنگار
828 دنبال‌کننده
61.8هزار عکس
28.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلایل غیرموجه ⚠️ بخاطر این‌ها حق ندارید جان کودک را بگیرید! @Roznegaar
علاوه بر بزرگی که بر گردن سقط کننده میاره هم داره. توی این جدول میزان در هفته‌های مختلف رو ببینید. @Roznegaar
۱۰ خطر مرگبار @Roznegaar
علائم و دلایل @Roznegaar
۶۵هزار ناشی از تجاوز در ۱۴ ایالت دارای قانون ممنوعیت سقط جنین 🔹طبق آمار منتشرشده، ماهانه فقط ۱۰ قانونی در این ایالت‌ها انجام می‌شود و تقریبا هیچ‌یک از این قربانیان تجاوز در ایالت‌های چهارده‌گانه نمی‌توانند به‌صورت قانونی جنین ناشی از را سقط کنند. @Roznegaar
روزنگار
❤️ تصویری از شهید #علی‌اصغر_اتحادی @Roznegaar
🔻چهار دختر و سه پسر داشتم... اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم. دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم 🔸 بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟ گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!! آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغرامام حسین علیه السلام باشد؟! بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت... گفتم: اقا شما کی هستید؟ گفت: علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام! 🔸هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است! صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم. آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!⁦ 🔸آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!! 🔸علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد! شاید فرزندی که می‌شود، بنا باشد سردار سپاه ارباب باشد! به مادر و پدر او بودن افتخار کنیم... شهید @Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گروهی که به عنوان قاتل حساب میشن 🔰 برشی از سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای قتل نیم میلیون فرزند توسط والدینشان!!! 🔰 برشی از سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت اول: لانه امن 🔻در عمق تاریکی مطلق، جایی که زمان معنایی نداشت، دنیای من آغاز شد. دنیایی کوچک و گرم، با نبضی آرام که لالایی شبانه‌ام بود. ضربان قلب مادرم، موسیقی دلنشینی بود که مرا در آغوش می‌کشید و آرامم می‌کرد.☺️ هر روز، با لمس نوازش‌هایش، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد. انگار که او با هر حرکتش، آیه‌ای از عشق را در وجودم زمزمه می‌کرد.🥰 🔺پاهای کوچکم، اولین لمس‌هایشان را به دیوار نرم رحم او می‌رساندند و قلبم از شوق این کشف کوچک، تندتر می‌تپید. من در این لانه امن، رویا می‌بافتم. دنیایی پر از رنگ و نور را تصور می‌کردم که روزی در آن قدم خواهم زد. دنیایی که مادرم در آن منتظرم خواهد بود.🤩 🔻در این تاریکی مطلق، من تنها نبودم. مادرم همیشه همراه من بود. گرمای وجودش مرا احاطه کرده بود و به من آرامش می‌داد.❤️ هر روز، با او صحبت می‌کردم. به او می‌گفتم که چقدر دوستش دارم و چقدر مشتاقم که او را ببینم.😍 🔺هر لحظه، برای من یک معجزه بود. من در حال رشد بودم، قوی‌تر می‌شدم و به دنیای بیرون نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد و من با شوق و اشتیاق، این تغییرات را در خودم احساس می‌کردم.👼 🔻اما هنوز نمی‌دانستم که این آرامش و امنیت، چقدر کوتاه خواهد بود...🥺 ادامه دارد... 📚 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت دوم: سایه شوم شک 🔻آرامش لانه امنم به تدریج جای خود را به نگرانی داد. کلماتی مبهم و نگران‌کننده‌ای را از مکالمات مادر و پدر می‌شنیدم. «ناخواسته»، «اشتباه»، «مشکل»؛ این کلمات در ذهنم اکو می‌شدند و ترس عجیبی را در دلم ایجاد می‌کردند.🥺 🔺در ابتدا، این صداها را نادیده می‌گرفتم. دنیای من، دنیای عشق و آرامش بود و نمی‌خواستم به این صداهای ناهنجار توجه کنم. اما با گذشت زمان، این صداها بلندتر و واضح‌تر شدند. من متوجه می‌شدم که چیزی درست نیست.😥 مادرم دیگر آن آرامش سابق را نداشت. صدایش لرزان شده بود و گاهی اوقات می‌شنیدم که گریه می‌کند.😪 🔻نوازش‌های مادرم دیگر آنقدرها آرام‌بخش نبودند.🙍‍♀انگار که او هم درگیر یک نبرد درونی بود. من سعی می‌کردم با حرکاتم به او آرامش بدهم، اما فایده‌ای نداشت.😔 🔺یک روز، مادرم با صدایی لرزان به شکم من دست کشید و گفت: «تو ناخواسته بودی». قلبم از این جمله فشرده شد.💔 من نمی‌دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما می‌فهمیدم که چیزی اشتباه است. 🔻من به مادرم نیاز داشتم. به نوازش‌هایش، به صدای آرامش‌بخشش. اما او خودش به آرامش نیاز داشت.🥺 من در این تاریکی مطلق، تنها بودم و از آینده می‌ترسیدم...😞 ادامه دارد... 📚 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش قسمت آخر: درد مشترک 🔻دردی جانکاه به سراغم آمد، دردی که از عمق وجودم می‌آمد و تا اعماق روحم نفوذ می‌کرد. انگار که دنیایم در حال ترکیدن بود.🥺 صدای گریه‌های مادر را می‌شنیدم، صدایی که قلبم را می‌شکست. من بیشتر از خودم نگران او بودم. نگران این بودم که مبادا این درد، به او آسیب برساند.😰 🔺در آن لحظات تاریک، به چشمانش خیره شدم. چشمانی که زمانی پر از عشق و امید بودند، حالا غرق در غم و اندوه شده بودند. دلم می‌خواست به او بگویم که همه چیز خوب می‌شود، که این درد زودگذر است. اما می‌دانستم که این حرف‌ها، دروغ محض است.😞 🔻من به او نیاز داشتم. به نوازش‌های گرمش، به صدای آرام‌بخشش. می‌خواستم به او بگویم که چقدر دوستش دارم، که حضورش در زندگی‌ام، بزرگترین نعمت من بوده است. اما کلمات در گلویم حبس شده بودند.😓 🔺در آخرین لحظات، سعی کردم با تمام وجودم، به او عشق بورزم. می‌خواستم که این عشق، آخرین چیزی باشد که احساس می‌کند. من نمی‌خواستم او را با این درد تنها بگذارم. اما انبر درحال تکه‌تکه کردن بدنم بود.😫 🔻در آن تاریکی مطلق، به این فکر می‌کردم که چرا باید مادرم مرا قطعه قطعه کند؟ من که او را از خودم بیشتر دوست داشتم!💔 من که هنوز هم نگرانم که نکند به او آسیبی برسد! 🔺در آن لحظات، من فهمیدم که عشق، قوی‌تر از هر دردی است. عشقی که من به مادرم داشتم، و عشقی که او به من داشت. عشقی که در تاریکی مطلق، همچنان می‌درخشید.🤱 🔻در آغوش تاریکی، با دردی زیاد به خواب ابدی فرو رفتم. با این امید که روزی دوباره او را ببینم و به او بگویم که چقدر دوستش دارم.❤️‍🔥 پایان 📚 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ مجموعه کلیپ‌های ⭕️ 📣 شک نکن شما هم می‌تونی با انتشار این کلیپ‌ها و تبیین، جان یک بچه رو نجات بدی👌 ••┈┈•✾•🌿🌸🌿•••┈┈•✾•• 🔹 اگه می‌خوای بدونی چقدر از فرزندان توسط والدین کُشته میشن اینجا رو کلیک کن 🔹 اگه می‌خوای بدونی چطور میشه یه فرد قاتل بشه اینجا رو کلیک کن 🔹 اگه می‌خوای بدونی چطور ممکنه والدین بچه‌های خودشونو بکُشند اینجا رو کلیک کن 🔹 اگه می‌خوای بدونی بعد از کُشتن فرزند چه حالی به والدین دست میده اینجا رو کلیک کن 🔹 داستان‌های با موضوع 🔻 جهت دریافت قسمت اول «لانه امن» کلیک کنید 🔻 جهت دریافت قسمت دوم «سایه شوم شک» کلیک کنید 🔻 جهت دریافت قسمت سوم «درد مشترک» کلیک کنید ••┈┈•✾•🌿🌸🌿•••┈┈•✾•• 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir