#شیعیان_بخوانند
💢رفتار #امام_صادق (ع) با #فقیران اهل_سنت
"صحنه ای از رفتار امام صادق (ع) با فقیران #اهل_سنت #مدینه "
در تفسیر #عیاشی که از منابع قدیمی حدیث است و حدود 1100 سال پیش نوشته شده آمده است که امام صادق(ع) در هنگام #شب کیسه ای بسیار سنگین و پر از نان را بر دوش می کشید و برای گروهی از فقیران بی خانمان مدینه که زیر سایبان محله بنی ساعده خوابیده بودند می برد. ایشان قرص های نان را در لباس آن فقرا قرار می داد تا صبح فردا که از خواب بر می خیزند #گرسنه نمانند.
یکی از #شیعیان به امام(ع) عرض کرد: آیا این فقیران به امر امامت و ولایتِ{ اهل بیت(ع)} شناخت و #اعتراف دارند (یعنی آیا #شیعه اند)؟
امام فرمود: خیر. اگر شناخت داشتند که بر ما واجب بود حتی آرد و نمک خود را نیز با آنان #شریک شویم.
سپس امام صادق(ع) به آن شخص فرمودند:
" پدرم ( #امام_باقر ع) وقتی چیزی را به عنوان #صدقه به سائل می داد {برای چند لحظه} از او پس می گرفت و آن را می بوسید و می بویید و سپس دوباره به او بر می گرداند زیرا #صدقه پیش از آنکه به دست سائل برسد ، در دست خدا قرار می گیرد { و متبرک می گردد } از این رو دوست دارم آن را {صدقه یا دست #سائل را} ببوسم زیرا هم خداوند و هم پدرم به آن عنایت داشته اند. "
📚تفسير العياشي(متوفای حدود 320هـ)، ج2 ، صص 107-108
✅توضیح مهم:
در این ماجرا می بینیم که امام صادق(ع) به دنبال آن نبود که با نان دادن به فقرای سُنی مدینه ، آنان را #مدیون خود کند و به مذهب تشیع وادار فرماید بلکه کمک به آنان را وظیفه ی اسلامی و انسانی می دانست و از این رو در #تاریکی شب و در زمانی که در خواب بودند برایشان نان می برد.
@Roznegaar
#همسرداری
#نحوه_برخورد_با_خطای_همسر
💠 زمانی که #شریک زندگیتان #اشتباهی مرتکب میشود، نباید آن را تبدیل به #کینه یا #دعوا کنید.
💠 گاه کلماتی که در این شرایط به زبان میآورید، تاثیری #همیشگی دارند.
💠 به عنوان مثال بگویید: «تو در هر شرایطی برای من #عزیزی»
💠 با این جملات در واقع به او ثابت کنید که «با وجود تمام #اشتباهاتی که کردهای، من هنوز هم #دوستت_دارم !»
@Roznegaar
🔶 یک جا مرد کوتاه بیاید یک جا زن
🌼 #رهبرانقلاب :
این طور نیست که بگوییم همه جا #خانم باید از #آقا تبعیت کند؛ نخیر. چنین چیزی نه در #اسلام داریم و نه در #شرع. یا مثل برخی از این اروپا ندیدههای بدتر از اروپا و مقلد اروپا، بگوییم که #زن بایستی همه کاره باشد و #مرد تابع باشد. نه این هم غلط است. بالاخره دوتا #شریک و دوتا #رفیق هستید. یک جا مرد کوتاه بیاید، یک جا زن کوتاه بیاید. یکی این جا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر، تا بتوانید با یکدیگر #زندگی کنید. ٧٧/٠١/١٩
#خانواده_اسلامی
@Roznegaar
#داستان_کوتاه
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفهی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، #ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟
ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟
ابوبکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍ ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از #مسیحیان از #روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفهی مسلمین چند سوال بپرسیم، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
✍ ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس،
راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
✍ راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1) ما هو الشئ الذی لیس لله؟
*چه چیزاست که از آن خدا نیست؟*
2) ما هو شئ لیس عندالله؟
*چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟*
3) ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
*آن چیست که خدا آن را نمیداند؟*
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از #عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال #عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
✍ #راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین میکردم.
✍ #سلمان_فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به #امام_علی (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع ) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍ ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند:
نامم نزد یهودیان *" #الیا "*
نزد مسیحیان *" #ایلیا "*
نزد پدرم *" #علی "* و
نزد مادرم *" #حیدر "* است.
پس راهب گفت ،
نسبتت با نبی (ص) چیست؟
✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشدهی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹 *آنچه #خدا ندارد ، زن و فرزند است.*
🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، #ظلم است*
🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، #شریک و همتا برای خود است*
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️ به درستی که نامت در #تورات إلیا و در #انجیل ایلیا و در #قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفهی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا:
⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند*
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی
@Roznegaar