🔻 برخی #مسلمان نیستند، ولی #باتقوا هستند! اینها #عاقبت_به_خیر میشوند!
🔸خداوند در ابتدای #قرآن میفرماید: « این کتاب که هیچ شکی در آن نیست #متقین را هدایت میکند.» ( #سوره_بقره /۲) در حالیکه ما میدانیم که قرآن هم کتابی برای هدایت #مسلمانان است و هم غیرمسلمانان. اما این آیه میگوید قرآن متقین را هدایت میکند. از این سخن میتوان فهمید قبل از #ایمان و #دینداری هم میتوان تقوا داشت. این آیه یعنی این کتاب هدایت است برای اهل مراقبت، برای هر کسی که در زندگیاش ضابطه حاکم است، اهل حساب و کتاب و دقت است. هدایت است برای کسی که وقتی درستی سخنی را فهمید، اینقدر بر خود مسلط است که میتواند به آن سخن عمل کند.
بعضی از انسانها مسلمان نیستند ولی اهل تقوا هستند؛ یعنی در زندگی خودشان اهل مراقبت و مراعات برخی ضوابط اند. چنین کسانی دارای تقوا به معنای عام کلمه اند. درست است خدا و دستور خدا را نمیشناسند، ولی وجدانشان بیدار است و اخلاقیات را درک میکنند. یعنی انسانها بسیاری از امور را بدون اینکه دین داشته باشند هم میتوانند درک کنند.
🔸حال اگر کسی #مؤمن شود ولی این تقوای اولیه را نداشته باشد؛ سرانجام او چه میشود؟ انسان بیتقوا هیچگاه به سرانجام خوبی نمیرسد، او عاقبتبهخیر نخواهد شد! چراکه خداوند فرمود:
«وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ؛ و سرانجام نیک از آن باتقوایان است» ( #سوره_قصص /۸۳)
🔸«تقوای عمومی» تقوای قبل از مسلمانی است که عبارت است از زندگی ضابطهمند، نظم، دقت، سختکوشی و... که باعث هدایت انسانهایی است که مؤمن نیستند. «تقوای مؤمنانه» نیز تقوایی است که انسان در فضای دین آن را داشته باشد. در عین حال بعد از ایمان هم باز این تقوا است که به ایمان کمک میکند و آن را رشد میدهد.
🔻بخشی از کتاب " #تقوا ؛ طرحی برای #اداره_جامعه " اثر #علیرضاپناهیان
📎 bookroom.ir/book/78039
@Roznegaar
🔅 #پندانه
✍ در دعای پدر و مادر برکتیست که تو را #عاقبت_به_خیر میکند
🔹پیکی به محضر خواجه نظامالملک وارد شد و نامهای تقدیم کرد.
🔸خواجه با خواندن نامه چنان گریست که حاضران در مجلس ناراحت شدند.
🔹در نامه نوشته بود:
خیل اسبان شما در فلان ولایت، مشغول چرا بوده که پرندگان بزرگی مثل عقاب بر آنان حمله کردهاند و اسبها وحشتزده دویدهاند و ناگاه بعضیشان به درهای سقوط کردهاند و ۲۰ اسب کشته شدهاند.
🔸گفتند:
عمر خواجه دراز باد. مال دنیاست که کم و زیاد میشود. خودتان را اذیت نکنید.
🔹خواجه نظامالملک، وزیر اعظم سلاجقه، اشکهایش را پاک کرد و پاسخ داد:
از بابت تلفشدن مال و ثروت نگریستم. به یاد ایام جوانی افتادم که از شهرم طوس قصد حرکت به نیشابور برای جستن کار و شغل داشتم.
🔸پدرم هرچه کرد نتوانست اسبی برایم بخرد. استری فراهم کرد و خجالت بسیار داشت. من هم شرمگین بودم که مرکبی حقیر داشتم و با آن رفتن به درگاه امیران موجب خجالت بود.
🔹پدرومادرم در درگاه ایستادند و شرمگین، بدرقهام کردند و دستها را بالا بردند و دعا کردند: خدایا به این فرزند ما برکت بده، از خزانه غیبت به او ببخش.
🔸امروز ۴٠ سال از آن وقت گذشته. ثروت و املاک من به لطف الهی چنان فراوان شده که الان نمیدانم این خیل اسبها کجا هستند و تلفشدن ۲۰ راس از آنها ابدا خللی به دستگاه زندگیام نیست، که صدها برابر آن را دارا شدهام و همه اینها به برکت دعای والدینم و توجه الهی است.
@Roznegaar