eitaa logo
روز‌نوشت
589 دنبال‌کننده
753 عکس
364 ویدیو
2 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
خوب راستش را بخواهید قدردان بودن یک ویژگی درونی‌ست که نیازمند تمرین است. اینکه تو بتوانی زحمتِ دیگران را ببینی نه نیاز به دوتا چشمِ درشت دارد و نه نیاز به نزدیک بودن و هم‌نشینی! تو از تهِ دلت می‌توانی قدردانِ لطفِ آدم‌ها باشی حتی از فرسنگ‌ها فاصله! قدرِ زندگی را بدانید، شاکرِ خدا باشید و از آدم‌هایِ خوبِ زندگی‌تان به‌خاطرِ بودن‌شان تشکر کنید. برایِ وجودِ همسر، فرزند، والدین، دوستان و رفقا، کشورِ شیعه، رهبرِ مقتدر، سلامتی، عزت و هزاران نعمتِ دیگر باید قدردان بود. نمک‌شناسی ریشه در فطرتِ پاکِ آدم‌ها دارد اگر فطرتت را پاک نگه‌نداری تاجرِ نمک هم که باشی باز هم نمک‌نشناسی! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
در چه هماهنگ بودند ناخبرنگار! در کشتن زن و بچه‌ها؟! این چه تحلیل‌های آبکی‌ست که به خورد مخاطب می‌دهید؟! وقتی رسانه‌ی ملی، بی‌که به ظرفیت افراد بنگرد، سلبریتی‌‌پروری می‌کند نتیجه‌اش همین می‌شود. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
اگرچه معنایِ "شب آرزوها" برای "لیله‌الرغائب" معنای درستی نیست، اما اگر مفهومِ آرزو کردن را مساوی با دعا بدانیم، امشب را می‌توان شبی مختص دعا دانست. دعا کنید تا به آرزوهای قشنگ‌تان برسید! روزنوشتی‌ها را هم در لیستِ دعاهای‌تان بیاورید. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
تا که مقابلم نشست، مقنعه‌اش را مرتب کردم و دست‌های سردش را دو دستی گرفتم. بعد هم زُل زدم توی چشم‌هاش و تا خواستم بگویم چه کمکی از دستم برمی‌آید، یک‌‌هو زودتر از من حرف زد و گفت: "مامانم منا دوست نداره، خودش گفت" در آن لحظه به‌نظرم این غیرطبیعی‌ترین حرفی بود که شنیده بودم. انگار که مثلا کسی بگوید آتشی هست که سوزانندگی ندارد! یا آبی هست که تَری ندارد! خوب مگر می‌شود؟! مگر می‌شود مادری باشد که بچه‌اش را نخواهد؟! نمی‌توانستم حرفِ دخترک را باور کنم. حداقل برایِ منی که مادرم خیلی مادر است، پذیرش این حرف سخت بود. من هنوز که هنوز است بعد از دوتا بچه، باز باید هر روز صدایِ مادرم را بشنوم تا قوتم بیاید! همه می‌دانند که من چایِ داغِ خانه‌ی مادرم در ظهر تابستان را با شربتِ خنکِ هیچ‌جای دنیا عوض نمی‌کنم! من نایاب‌ترین حالت گذشت را تویِ وجودِ مادرم دیده‌ام! همه‌ی مادرها همین‌اند. همه‌شان دستِ بچه‌ها را می‌گیرند از پله‌های موفقیت بالا می‌برند و وقتی همه‌ی نورها زوم می‌کنند تا موفقیت بچه را ببینند، مادر است که تویِ تاریکی‌ها می‌ایستد و بچه‌اش را تشویق می‌کند. تاجی را که مادر، با محبتش روی سرِ فرزندش می‌گذارد، هیچ انقلابی نمی‌تواند بردارد. کمی که حرف زد فهمیدم پدر و مادرش طلاق گرفته‌اند. مادرش ازدواج کرده و دخترک پیشِ بابایِ مذهبیِ وسواسی‌اش زندگی می‌کند. دختر، هر موقع از دستِ رفتارهایِ وسواس‌گونه‌ی بابا خسته می‌شود، متوسل می‌شود به شماره‌ی موبایل مادر. مادر روزهاست که دخترش را طرد کرده و گفته که زنگش نزند و دختر هم که چاره‌ای نداشته حرفِ مادر را نشنیده گرفته و دوباره زنگ زده است. حالا چندروزی‌ست که مادر شماره‌اش را عوض کرده و نخواسته حتی صدایِ دخترک را بشنود‌. من جایِ آن دختر دبیرستانی نیستم! جایِ بابایش هم نیستم! خودم را هم نمی‌توانم جایِ مادرش بگذارم! من نمی‌دانم روزگار چه بر سرِ آن آدمی می‌آورد که بچه‌اش را رنج می‌دهد! اما هرجا که هستید! تحتِ هر شرایطی که هستید! با هرغمی که روزها را شب می‌کنید! به‌بچه‌هایتان نگویید که دوستشان ندارید! بعضی حرف‌ها خیلی سنگین‌اند. اصلا مثلِ لودِر از رویِ آدم رد می‌شوند. پدرها و مادرها، تا اطلاع ثانوی بغض‌ها را در دل خفه کنید و به‌بچه‌ها نگویید که دوستشان ندارید. بچه‌ها میانِ این دو کلمه دفن می‌شوند. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
بعد از فاتحه خواندن بر سر مزار اموات، یک‌هو چشمم به قبر یک آشنا افتاد. پیرمردِ آشنایِ مداحی که سال‌ها با نَفَس گرمش توی دسته‌های عزاداری میدان‌داری می‌کرد. داشتم نوشته‌های روی سنگِ قبر را می‌خواندم که چشمم افتاد به دو تا کلمه‌ی ریزی که گوشه‌ی سنگِ قبر نوشته بودند: "یاحبیبی یاحسین" اصلاً با خواندن این دو تا کلمه ویران شدم! خوب شاید شنیدن و خواندن "یاحبیبی یاحسین" برای آدم‌هایی که آن دسته‌های عزاداری را ندیده بودند فقط ذکر اباعبدالله باشد؛ اما برایِ ما مردمِ آن محله، معنایش فراتر از این حرف‌هاست. "یاحبیبی یاحسین" دُکمه‌ی ارجاعات عاطفی ما را می‌زند و ما را می‌برد به سال‌های دور. برایِ ما مردمِ آن روزگار، این ذکر عجین شده است با اشک، با غم، با سینه‌زنی، با لباس‌های مشکی، طبل‌های بزرگ و عَلَم‌ها و کُتَل‌هایی که جوانان بر دوش می‌کشیدند. دسته‌ی عزاداری از مسجد جامع محل شروع می‌شد سر شب بعد از نماز و طبق قاعده‌ای که بزرگترها چیده بودند واجب بود که پانزده گذر را طی کنند تا دوباره آخر شب به همان مسجد برسند. زن‌ها اشک می‌ریختند؛ حتی بازی ما بچه‌ها هم غمناک بود؛ ما هم توی بازی‌های کودکانه "یاحبیبی یاحسین" را شعر کرده بودیم و می‌خواندیمش! لایِ آن شلوغی‌ها، اکسیژن هوا تمام می‌شد و ما فقط در هوایِ حسین نفس می‌کشیدیم! آن‌سال‌ها کِیف دنیا خیلی بیشتر بود. محرم بود. غم بود. حسین (ع) را کشته بودند؛ اما من نمی‌دانم این نشاط روحی همه‌ی آن آدم‌ها از کجا بود! خوشحال بودند که ماه محرم رسیده، با وجودی که قرار بود دو ماه پشت‌سر‌هم گریه‌کنند! صدا توی گذرها می‌پیچید. حاج باقر " یا‌حبیبی یا‌حسین" را می‌خواند و غم را پُمپاژ می‌کرد به قلبِ تمامِ عاشقانِ ابا‌عبدالله! ماه رجب است و نباید غم را قاطی شادی‌هایمان کنیم؛ اما به نظر من رنگ همه‌ی شادی‌های ما شیعیان رنگ "یاحبیبی یا حسین" است. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
اینکه سرپرست معاونت فرهنگی و امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور اعلام می‌کند که متاسفانه با رهاشدگی سالمندان روبرو هستیم به آن معنا که با سالمندانی مواجه هستیم که در سطح شهر رها شده‌اند، آدم را از زنده‌بودن مایوس می‌کند! مگر پیامبرِ عزیزِ ما نفرمودند البَرَكَةُ مَعَ أكابِرِكُم یعنی برکت با بزرگترهاست! پس چرا فرزندان، این برکت‌های عظیم الهی را نمی‌بینند! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
همیشه یکی دو ماه مانده به عید، بساط دست‌فروش‌ها در سطح شهر گسترده‌تر می‌شود و برخوردِ مامورانِ شهرداری هم شدیدتر! بحثِ حقوقِ جزا و کیفرشناسی یک بحثِ تخصصی است و آدمِ خودش را می‌خواهد؛ اما حتی اگر دست‌فروشی جرم هم محسوب شود، باز در نگاه اخلاقِ اسلامی ما حقِ آسیب رساندن به جان و مال و آبرویِ مسلمان را نداریم. اگر اخلاق در متن اجتماع جاری شود، خیلی از مشکلاتِ فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی حل خواهد شد. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
حفظ وحدت، نیازمند همدلی‌ست. میانِ ما و کشورهایی که هم‌مرزِ ما هستند باید اُلفت و اُنسی برقرار شود تا دشمن جراتِ خودنمایی نکند. اُنس و اُلفت و یکی‌شدن هم باید در ابعاد مختلف فکری، فرهنگی، دینی و سیاسی مدنظر قرار گیرد. مثلا همین کشورِ دوست و همسایه‌ی ما افغانستان! نهایت تلاشی که توسطِ صدا و سیما برای نشان دادنِ این وحدت انجام گرفته این بوده که مثلا در فیلمی یا سریالی، چندتا ایرانی و یکی دوتا کارگر افغانستانی دور هم جمع شده‌اند و فوقش یکی از آن افغان‌ها ترانه‌‌ای را خوانده که ظاهرا تویِ آن ترانه یک‌نفر التماسِ مُلا‌ ممدجان را می‌کرده تا با هم بروند به مزار! این اوجِ خلاقیتِ صدا و سیما بوده برای نشان دادن وفاق و همدلی دو ملت! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
حتما شما هم شنیدید که چند روز پیش یک سرباز، به هم‌خدمتی‌های خودش که در آسایشگاه بودند تیراندازی کرد، پنج نفر را کُشت و بعدش هم از پادگان فرار کرد! البته چند ساعت بعد از این اتفاق دستگیرش کردند و حالا هم دارند بررسی می‌کنند انگیزه‌ی قتل را! به‌نظر می‌رسد در جامعه‌ی ما، بیش از این‌که بخواهند از حیث روانشناختی موضوع را بررسی کنند مجبورند تاثیرِ سیاست و اقتصاد و فرهنگ را در این اتفاقات مورد واکاوی قرار دهند. به‌راستی چه اتفاقی برایِ روانِ یک آدم می‌افتد که این‌گونه عمل می‌کند؟! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
24.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشف بیش از یک میلیون قرص لاغری غیرمجاز توسط پلیس فقط در طی یک سال! این‌قدر به چاقی همدیگر، گیر ندهید! گاهی سرزنش و تخریب افراد بابت فیزیک و ظاهرشون، اون‌ها را مجبور می‌کنه برای تغییر ظاهر، سراغ هر روشی بروند! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
در جریان پلاسکو هم بارها هشدار داده بودند! خدا را شکر این بار به‌خیر گذشت! اما چرا جانِ مردم، نزد شما این‌قدر بی‌اهمیت است؟! https://eitaa.com/roznevesht
اگرچه کسی قصد اذیت کردنِ گُلش را ندارد، اما او اصرار دارد به همگان تاکید کند که گلِ منو اذیت نکنید! و با این شیوه حضورش را در اینستا پررنگ می‌کند. تا این جای کار اشکال بزرگی وجود ندارد اما وقتی پایِ این شخص حتی به استیج تهران می‌رسد، آدمی تازه می‌فهمد هنر چه بسیار به سُخره گرفته می‌شود در این مملکت و هنرمند چه عجیب مفهوم خودش را از دست داده است! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht