eitaa logo
رمانکده زوج خوشبخت ❤️
464 دنبال‌کننده
129 عکس
194 ویدیو
4 فایل
بنام خدا سلام دوستان به منبع اصلی رمان‌های عاشقانه مذهبی و زیبا خوش آمدید. کانال ما را به دوستان خود معرفی نمائید. لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1420559197Cbc586d52af رونق کسب و کار کانال و گروه @hosyn405 تبلیغات به ما بسپارید در دو کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀راوےزینب🍀 چادرم رو سر کردم و از اتاق خارج شدم مامان درحالیکه داشت به مرتضی (داداش کوچولویی که تازه سرپرستیشو قبول کرده بودیم) غذا میداد گفت: _زینب معلوم هست این چهار پنج روز کجا میری که با چشم گریون برمیگردی؟😕 _جای خاصی نمیرم امروز تموم میشه😔 وقتی توحیاط رسیدم چشمم به ماشین افتاد بغض کردم و گفتم : _کمکم کن داداش😢 بهار وعطیه توکوچه منتظرم بودن بهار فقط جواب سلاممو داد ولی عطیه برگشت عقب وگفت: _ان شاءالله امروز یه حرفی بشنوی آرومت کنه چهل روز شده بود کارمون گشتن تو سپاه بنیادشهید وحفظ آثار😞 امروز قرار بود برای جواب قطعی بریم بنیاد شهید وارد اتاق رئیس بنیاد شدم به احتراممون بلند شد وگفت: _خانم عطایی فرد من درخدمتم مشکل چیه؟ _حدود دوهفته پیش تو بهشت زهرا مزار شهید گمنام مدافع حرم دیدم حالا میخوام بدونم چقدر امکانش هست که پیکر دفن بشه؟😢 آقای رئیس: _امکانش صفره مطمئن باشید هر زمانی که محل تفحص شهادت برادر شما انجام بشه بهتون خبر میدیم.. اون شهدایی که شما دیدین غالبا شهدای فاطمیون وزینبیون هستن که فقط به نیت تشریف میارن ایران.. تو برگه اعزام فردا شما شماره تماس ثبت نشده نگران نباشید ما عموما شهدای مدافع حرم گمنام ایرانی نداریم. وقتی از معراج خارج شدیم بهار گفت: _دیدی حالا حرف گوش نکن هی😒بخدا زینب نبودن حسین برای همه سخته باید باشی به فکر قلب مامان باش.. تو اگه برادرتو از دست دادی اون از دست داده😔هربار که با این حال میبینمت حال قلبم بدتر میشه😣 خدایا شکرت که داداشم گمنام تو وطن خودش دفن نشده خودت پیکرشو بهم برسون.. 😭🙏 توهمین حال وهوا آروم شدم که سفر راهیان غرب رسید...... وچقدر این سفر آموزنده بود.. ادامہ دارد... نام نویسنده ‌؛ بانو مینودری رمانکده زوج خوشبخت ❤️ https://eitaa.com/joinchat/1420559197Cbc586d52af