فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_سعید_عزیزی
فقط آه 😭
التماس دعا کربلایی ها...
دیر راهب
در فکر گلی بودم و گلزار خریدم
گل خواست دلم ، خرمن و خروار خریدم
در گلشن فردوس برین هم نفروشند
این طُرفه گلی را که من از خار خریدم
دیدم که به کف مایه و مقدار ندارم
بهر دو جهان مایه و مقدار خریدم
دیگر نکشم ناز طبیبان جهان را
زیرا که دوای دل بیمار خریدم
تا جلوه فروشد به جهان، گوشهی دیرم
با ذرّه، مهین مطلع انوار خریدم
در جلوهگری، غیرتِ خورشیدِ سپهر است
ماهی که من از کوچه و بازار خریدم
حیف است که با درهم و دینار بسنجم
هر چند که با درهم و دینار خریدم
خاک دو جهان بر سر صرّافِ فلک باد!
سر بود که با قیمت دستار خریدم
سودایی از این گونه که دیده است به عالم؟
کم دارم و این دولت بسیار خریدم
خلق دو جهان گر بخورد غبطه، عجب نیست
چیزی که خدا بود خریدار، خریدم
شاید که چو من، راهبی اسلام برآرد
چون رأس حسین از کف کفّار خریدم
در ماتمش از دیده، چرا خون نفشانم؟
آخر سر یار است ز اغیار خریدم
دیگر نکنم واهمهی حشر که این سر
شمعی است که از بهر شب تار خریدم
از سرّ حقیقت، مگر آگه شوم امشب
زر دادم و گنجینهی اسرار خریدم
ای دیده! تو را گر سر و سودای تماشاست
آیینهی صد عزّت و ایثار خریدم
دوزخ دگری راست که دربست بهشتی
امشب من از این لشگر خونخوار خریدم
«نظمی»! ز هنر هر چه به بازار جهان بود
سنجیدم و این طبع گهربار خریدم
❣﷽❣
🌑#زمزمه_حضرت_زهرا_س
🌑#سبک گلپونه ها / یا فاطمه من عقده ی دل وانکردم
🌑#سبک مستان همه افتاده و ساقی نمانده
زبانحال حضرت علی ع بعد از شهادت
یا فاطمه مرغِ دلم کرده هوایت
شوقِ وصالِ قبرِ بی صحن و سرایت
وا حسرتا از تو نمانده یک نشانی
ای همسرِ مظلومِ خورشید ولایت
دل در تنورِ روضه می سوزد ز داغت
ماندم علی امشب کجا گیرد عزایت
آن جانِ زخمیَش بوَد محتاجِ تسکین
با دیده ی خون روضه می خوانَد برایت
🌑مظلومه زهرا مظلومه زهرا
گشته طبیبِ قلبِ غمگینِ تو بانو!
جانش ندارد تابِ آه و ناله هایت
دیوارِ بغضِ او فرو ریزد از این که
از بیت الاحزان می رسد سوزِ صدایت
ابری سیه از غم گرفته آسمانش
گوید مرو زهرای من جانم فدایت
یا فاطمه ای مرهمِ غمهای حیدر
ای یک تنه استاده در پای ولایت
🌑 مظلومه زهرا مظلومه زهرا
امشب دعا کن تا بگیرم حاجتم را
بی بی قسم دادم به جانِ مجتبایت
در عشقِ تو میمانم و میمیرم ای گل
منظومه ی چشمت مرا شمعِ هدایت
با روضه هایت آمدم سامان بگیرم
می ریزم این قلبِ خرابم را به پایت
عجل وفاتی شد روا مادر ز بس که
کردی تو امشب استغاثه از خدایت!
🌑مظلومه زهرا مظلومه زهرا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
شور.mp3
12.87M
🕌هیئت علمدار سقاخانه زنجان
🏴#شب_تاسوعا_عاشقی۱۴۴۶ ه.ق
📆 ۲۴ تیرماه ۱۴۰۳
🗒 #شور روضه
برادرم عباس
شعرو سبک. رضا نصابی
🎤#کربلایی_سجاد_عینلو
◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5836970953103396123.mp3
3.26M
هدیه به حضرت زینب صلوات.
واحد و زمزمه و روضه. حضرت زینب ایام اسارت
پای غمت شده. خواهره تو چه پیر
بعد تو من شدم. برادرم. اسیر
دستامو بستنش بعد تو با طناب
بعد تو بردنم تو مجلس شراب
قامت من
. از غصه ی تو شد کمان
همسفرم.
بعد تو شد شمر و سنان
حسین. حسین. حسین. حسین.
هر طرفی بود. هم سفرت بودم
هر جایی که بودی پشت سرت بودم
بعد تو من حالا کجا ها اومدم
بعد تو من حسین بازار ا اومدم
سنگ می زنن
از پشت بوما رو سرم
می خندیدن
به اشک چشمای ترم
حسین. حسین. حسین حسین. حسین.
تو قتلگاه دیدم خنجر ه شو کشید
از پشت سر سره تو بی حیا برید
داد می زدم نیر سر ه برادرم.
داد می زدم نبر می بینه مادرم
کنار آب.
سره تو تشنه بریدن
با اسباشون
رو پیکره تو دویدن
حسین حسین. حسین. حسین حسین
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5852975190954220547.mp3
4.06M
هدیه به امام حسین و حضرت زینب حضرت زهرا امیر المومنین صلوات.
زمینه و شور روضه
مقابلم. میری از توهوش
مقابلم میری تو از حال
بی رمق افتادی تو گودال
حسین. حسین. جان 2
پیشه نکاهه خیسه خواهر
مسیرت و بستن برادر
رو سره تو ریخته یه لشگر
حسین. حسین جان
ای زینت دوش محمد
شمر طرف قتلگاه اومد
با چکمه رو سینت قدم زد
حسین حسین جان
چکمه چقدر خرده به پهلووت
نیزه و تیر خرده به بازوت
عصا زدن به سر و ابروت
حسین حسین جان
سیر نمیشن از زدنه تو
به هم میریزن بدنه تو
زیر پا افتاده تنه تو
حسین. حسین جان
والشمر جالس و خدایا
نشست رو سینه ی تو با پا
برید سر ه تو پیشه زهرا
حسین. حسین. جان
با طعن و ناسزا. بریدش
پیشه من بی حیا بریذش
سره تو از قفا بریدش
حسین. حسین. جان
بعد تو دلخوشی تمام شد
بعد تو نوبت خیام شد
موقع رفتنه به شام شد
حسین. حسین جان.
رضا نصابی
🚀 آخر الزّمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها !
🔰 سال پیش دکتر علی حائری شیرازی فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی در کانال تلگرامی خود، مطلب مهمی از پدرشان نقل کرده اند:
▫️ پدر داشت روزهای پایانی را میگذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سِپسیس عفونی» را بکار میبردند.
🦠 «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود.
💉 بوسيله دارویی که دائم و بهتدریج به بدن تزریق میشد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند.
این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو میبرد؛ حالتی اغماء گونه ...
🌌 از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند.
بیهوش و هوشیار در نیمههای شب نگاهی به من کردند. ( و گفتند:)
🔸 «علی بیا !».
▫️ بعد بلافاصله گفتند:
🔹 «از یمن چه خبر؟!».
▫️ متعجب نگاه میکنم.
🔸 «با موشک کجا را زده؟».
▫️ گویی نظارهگر واقعهای بوده که من از آن بی خبرم. میگویم:
🔹 «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم».
▫️ رویش را برمیگرداند.
🔸 «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها !»
▫️ بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره میگوید:
🔸 «علی بیا!».
▫️ اشاره میکند که
🔸 «سرت را جلو بیار».
▫️ سرم را میچسبانم به دهانش. باصدای بیجوهرهای میگوید:
🔸 «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!»
▫️ مو به تنم سیخ میشود. میگویم:
🔹 «ان شاء الله»
▫️ و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او میکنم و عبور میکنم ...
⌛️ تا اینروزها که اولین موشکها با جسارتی وصفناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ...
🛳 و تنگهای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک میکشد برای همه کشتیهای اسرائیل و آمریکا ناایمن شده.
🌟 یمن یک تنه دارد صفآرایی و آبروداری میکند.
▫️ باز صدای پدر را میشنوم:
🔸 «یمن را دریاب ...!»
وامروزیمن توسط پهپادهایش تلاویو راهدف گرفت و انشاءالله ادامه خواهدداد تامحواسرائیل وامریکا ودیگرشیاطین جهان،
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5854737394560932906.mp3
3.48M
هدیه به حضرت رقیه صلوات.
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور و زمینه.
بند اول
دلتنگت بودم
. مهمونم سلام
تار می بینه دیگه بابا جون. چشام
شبیه لبات.
خونیه لبام .
چی. بگم من از آبله ی پاهام
رو خارا دویدم. نبودی. ببینی
از دنیا بریدم نبوذدی. ببینی
بند دو
با سر اومدی.
امشب اعوشم
نپرس ازم از پار گیه گوشم
نپرس که کجاس
بابا معجزم
نپرس از سوخنگیه موی سرم.
تو بازارا رفتم. نبودی. ببینی
با از آرا رفتم. نبودی ببینی.
بند سوم
زجربی حیا
زجر کشم می کرد
سیلی به رویم تا می رسید می زد
شادی ها برام.
زودگر شده
جای تو شمر با من همسفر شده
شده سهم من آه. نبودی ببینی
به سختی میرم راه. نبودی ببینی
رضا نصابی