.
#امام_صادق
#زمینه
بند اول
آتیش ، دوباره ، کشیده ، زبونه
اما ، پیچیده ، بوی یاس ، توو خونه
.
تکرار میشه قصه بازم
غربت دوباره روضه خوونه
آقا رو با دستای بسته
بیرون آوردن از توو خونه
.
نکش نامرد ،چه بد رسمی شده توی مدینه
نکش نامرد ، تو روی مرکب آقا روو زمینه
میون راه ، زمین میخوره روی خاک کوچه
نکش نامرد ، داره چشمای بچه هاش میبینه
(غریب آقام)
بند دوم
کوچه ، غریبی ، ازدحام ِ ، دور آقا
یاد ِ ، یه مادر ، چشایِ ، خیس مولا
.
میسوخت بین شعله زهرا
آتیش رسیده تا به معجر
زینب صدا میزد که ای وای
افتاد به روی مادرم در
.
ببین بابا ،چه رد خونی افتاده روو دیوار
ببین بابا ، که کشت داداشمو داغیِ مسمار
صدا زد آه ، بیا فضه دیگه برس به دادم
ببین بابا ، جلو نیا دیگه زنونه شد کار
بند سوم
روضه ، میخونه ، دوباره ، زیر لب
از این ، که بی کس ، با دشمن ، مونده زینب
.
تنها اسیر دست دشمن
میدید حسین و بین میدون
داد میزد از بالای گودال
با پا تنش رو برنگردون
.
نبر نامرد ، مگه نمیبینی که کنده خنجر
نبرد نامرد ، سر از پسر جلوی چشم مادر
ببین داره ، چه جوری دست و پا میزنه روو خاک
نبر نامرد ، ببین که اربن اربا شده پیکر
(حسین جانم)
#علی_عقابی ✍
#شهادت_امام_صادق
👇