ببین یارب دل بشکسته و فریاد و آهم را
ببخشا از کرم ای ذوالکرم امشب گناهم را
مرا خواندی و شد توفیق برگشتم بسوی تو
اگر چه رفته ام بیراهه گاهی نیز راهم را
ندارم غیر این آه و دعا و ناله در دستم
مگیر از من در این صحرای تنهایی سلاحم را
برای بندگانت ای خدا ستار و رحمانی
نکردی رو برای هیچ شخصی اشتباهم را
بحق حضرت زهرا بحق حضرت حيدر
به نور خویش نورانی نما روی سیاهم را
اگر چه بار سنگینی ز جرم و معصیت دارم
ز تو دارم امیدی کرده ام سویت نگاهم را
ضعیفان را پناهی تو غریبان را معینی تو
به زیر سایه ی لطفت مگیر از من پناهم را
ذلیل و خوار و رسوایم اسیر نفس و امیالم
به لطف خویش بهتر کن خدایا جایگاهم را
#مناجات
#مدهوش
#محمد_هوشمند