ای ناب ترین تلألو نور سلام
ای بر همه ی حماسه ها شور، سلام
ماییم و هوای پر زدن در حرمت
با حسرت و از فاصله ی دور سلام
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی💚🌙
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کربلا آنلاین🎙
╭┅────────────┅╮
╰┅────────────┅╯
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
🏴#متن روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🏴#گریز_به_حضرت_زهرا_س
🏴#شب_جمعه
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
کن ظلمت من به نور تبدیل حسین
بردند مرا ، نمای تعجیل حسین
ای کاش که پرونده ی من میگردید
با دست کرامت تو تکمیل حسین
عمری دل من به شوقت آشفت حسین
چون مرگ رسید این سخن گفت حسین
از آمدنت کنار خود ممنونم
قلبم به قدم های تو بشکغت حسین
در کوی محبتت نشستیم حسین
با شوق تو چشم خویش بستیم حسین
آنروز که ما را به لحد بگذارند
محتاج کرامت تو هستیم حسین
آن روز که می شوم فراموش حسین
یک باره شوم چون شمع خاموش حسین
آیا شود ای بنده نواز ای مولا
آیی و بگیری ام در آغوش حسین
شمشیر بود ، چوب و سنگ بود ، ...باید وارد گودال می شد ، اینهارو کنار میزد ، ... کنار زد ... اما چی دید ؟ وای وای وای ...
چشم خود بستم نبینم تا چه بلایی سرتو میآید
بالای تل ایستاده ولی چشماش و بسته دستاش و رو سرش گذاشته
هی داره میگه وامحمدا ،وا علیا ،وا اماه😭
فقط هر دفه از دور چشماش و وا میکنه ببینه کارحسین تمومه یانه ولی هی میبینه نه، هنوزکه هنوزه، دورش کردن دارن شمشیر میزنن😭
راوی میگه سه ساعت ابی عبدالله تو گودال دست وپا میزد سه ساعت اینا هی میزدنش
اون یکی خسته میشد میرفت یکی تازه نفس میومد، شب جمعه ست مادرش داره گریه میکنه 😭
انقدر نیزه به بدنش زدن همین جور که نفس میکشه راوی میگه ازاین لابلای این شبکه های زِره خون جاری میشد،آخه نیزه میزدن دیگه درنمیاوردن،نیزه میشکوندن
*یه جاهایی داره دلم میره گفتم نفس میکشید خون میومد*
مادرشم تو بستر افتاده بود ،هرنفسی میکشید این پیراهن پرخون میشد،فضه میومد اسما میومد پیراهن عوض میکرد
عجب دوباره که پیراهن خونی شده خانوم جان*
خوب گریه کنید،آخرین روزی که تمومه کارمون کفنمون میکنن ،همچی میزارن تو قبر' سنگ آخره لحدو میزارن یهو اونجا به خودت میای عه تموم شد؟ یعنی دیگه نمیتونم برای حسین گریه کنم؟
حسین جان عزیز دلم
چشم خون بستم تا نبینم چه بلایی سرتو میآید
با دو گوش خودم شنیدم که ناله مادر تو میاید
*یه گوشه گودال مادر و دیدم😭
که رفته بود ازحال دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
داداش؛ سرتو رو بردن دیر رسیدم من
از میان شلوغی گودال
چیزی از جسم تو نمیماند
بعد ازاین غارتی که شد دیگر
ازتو جز اسم تو نمیماند
این یکی میکِشد تورا برخاک
قصد دارد تورا بیازارد
آن یکی آمده دراین گودال
ازسر عمامه تورابردارد
حسین حسین...
میزند داد بس کنید اینقدر
بدنش را به خاک خون نکشید
باسر نیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان اون نزنید
#روضه_شب_جمعه
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
#کانال_متن_روضه_